پس اگر ترک ربا نکردید آگاه باشید که به جنگ خدا و رسول او برخاستهاید. و اگر از این کار پشیمان گشتید اصل مال شما برای شماست، که در این صورت به کسی ستم نکردهاید و از کسی ستم نکشیدهاید.
واگر چنین نکردید [و به رباخواری اصرار ورزیدید] به جنگی بزرگ از سوی خدا و رسولش [بر ضد خود] یقین کنید؛ و اگر توبه کردید، اصل سرمایه های شما برای خود شماست [و سودهای گرفته شده را به مردم بازگردانید] که در این صورت نه ستم می کنید و نه مورد ستم قرار می گیرید.
و اگر [چنين] نكرديد، بدانيد به جنگ با خدا و فرستاده وى، برخاستهايد؛ و اگر توبه كنيد، سرمايههاى شما از خودتان است. نه ستم مىكنيد و نه ستم مىبينيد.
و هرگاه چنين نكنيد، پس جنگ با خدا و رسول او را اعلام كنيد. و اگر توبه كنيد، اصل سرمايه از آن شماست. در اين حال نه ستم كردهايد و نه تن به ستم دادهايد.
اگر (چنین) نمیکنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر توبه کنید، سرمایههای شما، از آنِ شماست [= اصل سرمایه، بدون سود]؛ نه ستم میکنید، و نه بر شما ستم وارد میشود.
And if you do not, then be informed of a war from Allah and His apostle. And if you repent, then you will have your principal, neither harming others, nor suffering harm.
But if you do (it) not, then be apprised of war from Allah and His Apostle; and if you repent, then you shall have your capital; neither shall you make (the debtor) suffer loss, nor shall you be made to suffer loss.
And if ye do not, then be warned of war (against you) from Allah and His messenger. And if ye repent, then ye have your principal (without interest). Wrong not, and ye shall not be wronged.
If ye do it not, Take notice of war from Allah and His Messenger: But if ye turn back, ye shall have your capital sums: Deal not unjustly, and ye shall not be dealt with unjustly.
معانی کلمات آیه
فأذنوا: اذن در اينجا به معنى علم است. در قاموس گويد: «اذن به: علم».[۱]
پس اگر چنين نكرديد، (بدانيد كه) اعلان جنگ با خدا و رسولش دادهايد و اگر توبه كنيد، (اصل) سرمايههاى شما از آنِ خودتان است. (ودر اين صورت) نه ستم مىكنيد و نه بر شما ستم مىشود.
نکته ها
در اسلام، نه اجازه ربا وبهرهكشى واستثمار داده شده و نه اموال مردم يكجانبه مصادره مىگردد. در بعضى نظامها، مالكيّت ملغى وتمام اموال را از صاحبانشان مىگيرند و در برخى ديگر، استثمار و بهرهكشى و ربا، به هر شكلى آزاد است.
پیام ها
1- رباخوار، محارب با خداست. او بايد بداند كه در اين جنگ، در يك طرف او قرار دارد و در طرف ديگر، خداوند جبّار. «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ»
2- رباخوارى، گناه كبيره است. چون اعلام جنگ با خداوند است. «بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ»
3- رباخوار، گمان نكند با مردم محروم طرف است، بلكه خداوند به حمايت از محرومان برخاسته و از حقّ آنان دفاع مىكند. «بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ»
4- براى محاربين با خدا نيز راه توبه باز است. «بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ ... وَ إِنْ تُبْتُمْ»
5- رباخوار، تنها مالك اصل مال است، نه بهره آن. «فَلَكُمْ رُؤُسُ أَمْوالِكُمْ»
6- براى نجات محرومان، اصل مالكيّت مردم را ناديده نگيريد ومالكيّت
جلد 1 - صفحه 444
خصوصى در اقتصاد اسلامى پذيرفته شده است. «فَلَكُمْ رُؤُسُ أَمْوالِكُمْ»
7- سلطه پذيرى و سلطه گرى هر دو محكوم است، نه ظلم ببينيد و نه ظلم روا داريد. «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»
8- انتقام ممنوع است. به رباخوار توبه كننده نيز نبايد ظلم شود. «فَلَكُمْ رُؤُسُ أَمْوالِكُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»
9- به توبه كنندگان، نبايد بخاطر خلافكارىهاى پيشين ظلمى شود. سرزنش كسانى كه قبلًا خلافكار بودهاند ممنوع است. «فَإِنْ تُبْتُمْ ... لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»
10- استقرار عدالت اقتصادى، از وظايف حكومت اسلامى است. «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا: پس اگر امر الهى را بجا نياوريد در ترك ربا، فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ: پس اعلام كنيد به جنگ خدا و رسول او. تهديد در عظمت امر به مرتبهاى است كه رباخوار را به منزله محارب خدا و رسول شمرده، اين نهايت تخويف و تهويل است نسبت به رباخواران.
و حضرت عليه السّلام فرمود: لعن رسول اللّه فى الرّبا خمسة آكلة و موكّلة و شاهديه و كاتبه و من احلّه «1» لعن فرمود رسول خدا در ربا پنج نفر را: 1- گيرنده ربا. 2- دهنده آن. 3- دو شاهد آن. 4- نويسنده آن. 5- كسى كه حلال داند آن را.
وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُسُ أَمْوالِكُمْ: و اگر توبه كنيد و باز گرديد از گرفتن ربا، پس براى شماست سرمايههاى شما. لا تَظْلِمُونَ: نه شما ظلم كنيد بر مديون و زياده از رأس المال طلبيد، وَ لا تُظْلَمُونَ: و نه شما را ظلم كنند كه از سرمايه شما چيزى كسر كنند بلكه همان دين را مديون ادا نمايد. بعد از نزول آيه شريفه، عمرو گفتند: ما را طاقت حرب خدا و رسول نيست، از نفع گذشته به سرمايه راضى شدند. و بنو مغيره از غايت تنگدستى تا وقت ميوه مهلت خواستند.
پس اگر اطاعت نكرديد پس دانا شويد بجنگ با خدا و پيغمبرش و اگر توبه كرديد پس مر شما را است سرمايههاتان ستم نميكنيد و ستم كرده نميشويد..
تفسير
قمى قصه مطالبه خالد را كه اخيرا ذكر شد بعد از نزول آيه تحريم ربا دانسته و در شان نزول اين آيه ذكر فرموده است و كلمه فأذنوا بمد الف و كسر ذال نيز قرائت شده است و در اينصورت يعنى پس اعلام دهيد و اين معنى آكد است و تنكير حرب براى تعظيم است ملاحظه كنيد چه قدر تاكيد در اين حكم شده كه مطالبه مال ربا در حكم محاربه با خدا و پيغمبر (ص) قرار داده شده و معلوم است كه محارب كافر و مخلد در آتش است نهايت آنكه خداوند در توبه را براى بندگان خود باز فرموده و هرگاه شخص رباخوار تائب شود با آنكه معامله ربوى باطل است و مقتضاى بطلان آنستكه آنچه از ربا گرفته پس بدهد و در اينصورت بسا ميشود كه سرمايه او هم از دست برود ولى در صورت توبه خداوند او را مىآمرزد علاوه حكم فرمود سرمايه از آن او است بايد باو مسترد شود نه رباخواران ظلم كنند بربا دهندگان بمطالبه بقاياى ربا و نه ربا دهندگان ظلم نمايند برباخواران كه سرمايه را هم مسترد ندارند و بخواهند بابت آنچه را كه قبلا ربا دادهاند محسوب دارند اين ظاهر آيه شريفه است و در منهج فرموده حق آنستكه واجب است رد مال ربوى بمالك آن اما باعلم بتحريم براى اجماع خواه توبه كرده باشد خواه نه و اگر صاحب آن معلوم نباشد و مال ربا معلوم باشد تصدق بايد داد و اگر مالك معلوم باشد و مال ربا مجهول بايد مصالحه نمود با او و اگر ممزوج شده باشد بحلال و مالك و قدر آن مجهول باشد بايد خمس آنرا بدهد و باقى حلال خواهد بود و اگر جاهل باشد بتحريم آن اصح رد آنست بصاحبش اگر او را بشناسد و اگر نه تصدق بدهد و نقل نموده از بعضى حليت آنرا در صورت جهل و جمع نموده بين دو قول بحليت آن براى كافر و حرمت آن براى مسلم خواه عالم باشد خواه جاهل
جلد 1 صفحه 358
و بنظر حقير مقتضاى ظاهر آيات و اخبار حليت آنست براى جاهل خواه كافر باشد خواه مسلم بشرط توبه ولى قدر متيقن كافر است چنانچه سابقا اشاره شد و چون حكم برخلاف قاعده است و فرض جهل بحرمت ربا با وضوح و شهرت آن براى مسلم مشكل است نميتوان حكم بحليت نمود ولى انصاف آنستكه اخبار عموميت دارد بلكه مورد بعضى از آنها مسلم است و در صورت تحقق جهل اقوى حليت و احوط اجتناب است و اللّه اعلم.