آیه 25 سوره آل عمران
<<24 | آیه 25 سوره آل عمران | 26>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پس چگونه خواهد بود حال آنها هنگامی که جمع آوریم آنان را در روزی که هیچ شکّی در آن نیست؟ و هر کس به تمام جزای اعمال خود خواهد رسید و به کسی ستم نخواهد شد.
پس چه خواهند کرد، هنگامی که آنان را برای روزی که هیچ شکی در آن نیست گرد آوریم، و به هر کس آنچه [از نیک و بد] به دست آورده، به طور کامل داده شود، و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
پس چگونه خواهد بود [حالشان] آنگاه كه آنان را در روزى كه هيچ شكى در آن نيست گرد آوريم؛ و به هر كس [پاداش] دستاوردش به تمام [و كمال] داده شود و به آنان ستم نرسد؟
حالشان چگونه خواهد بود در آن روز بىترديد، وقتى كه همه را گرد آوريم، تا پاداش عمل هر كس داده شود، بىآنكه بر كسى ستمى رود؟
پس چه گونه خواهند بود هنگامی که آنها را برای روزی که شکّی در آن نیست [= روز رستاخیز] جمع کنیم، و به هر کس، آنچه (از اعمال برای خود) فراهم کرده، بطور کامل داده شود؟ و به آنها ستم نخواهد شد (زیرا محصول اعمال خود را میچینند).
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
وفيت: وفاء و ايفاء بمعنى تمام كردن، توفيه بمعنى تمام دادن حقّ است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«25» فَكَيْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
پس (كسانى كه گمان مىكنند از قهر خداوند دورند،) چگونه خواهد بود حالشان، آنگاه كه آنان را در روزى كه شكّى در آن نيست، گرد آوريم و به هر كس در برابر آنچه تحصيل كرده، پاداش يا كيفر داده شود و به آنان ستم نخواهد شد.
پیام ها
1- ياد قيامت باشيد وخرافات را كنار بگذاريد. «لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ ... فَكَيْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ»
2- كيفر و پاداش بر اساس عمل است، نه آرزو وگمان. «لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ ... وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ»
3- هيچ عملى محو ونابود نمىشود، بلكه به صاحبش برگردانده مىشود.
«وفيّت ... ما كسبت»
جلد 1 - صفحه 491
4- دادگاه الهى بر اساس عدالت تشكيل مىشود وهركس به جزاى خود مىرسد.
«وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ... هُمْ لا يُظْلَمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَكَيْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «25»
فَكَيْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ: پس چگونه است حال ايشان زمانى كه جمع فرمائيم ايشان را، لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ: براى حساب روزى كه هيچ شكى در وقوع آن نيست حقيقتا و واقعا، اگرچه مردم شك داشته باشند در آن، زيرا برهان عقلى قائم است به اثبات معاد و قيامت براى جزاى اعمال، و شكّ شكاك، واقع را از بين نبرد. وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ: و تمام و وافى بدون نقص جزا داده شود هر نفسى از مؤمن و كافر و مطيع و عاصى، ما كَسَبَتْ: آنچه كسب نموده و بجا آورده از خير و شر و طاعت و معصيت، وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ: و هيچكس از نفس انسانى ظلم گرديده نشوند به نقصان ثواب و زيادتى عقاب، بلكه جزا و پاداش مطابق افعال و موافق اعمال خواهد بود.
«1» سوره مائده، آيه 18
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 52
در «ابواب الجنان» از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه افتخار مردمان در دنيا بر شش چيز است: 1- به جمال، 2- به فصاحت، 3- به اصل و نسب، 4- به مال و فرزند، 5- به قوت، 6- به سلطنت؛ و تمام، روز قيامت منتفى خواهد شد. پس حق تعالى فرموده: بگو به آنكه به جمال مىنازد، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ: كسانى كه ميزان اعمال آنها از حسنات سبك باشد، مىسوزاند رويهاى ايشان را آتش جهنم. و بگو به آنكه به فصاحت كلام مىنازد، الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ: روز قيامت مهر مىزنيم به دهنهاى ايشان. و بگو به آنكه به اصل و نسب مىنازد، فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ: چون در صور دميده شود، پس نيست نسبت ميان ايشان. و بگو به آنكه به مال و فرزند مىنازد، يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ: كه فايده نرساند مال و نه اولاد. و بگو به آنكه به قوت بازو مىنازد، عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ: بر آتش جهنم موكلند ملائكه در نهايت غلظت و شدت. و بگو به آنكه به سلطنت مىنازد، لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ: روز قيامت همه مردمان را جمع و خطاب الهى رسد: براى كيست امروز مالكيت و ملكيت خاصه؟ جواب داده شود: براى خداى يكتاى قهار.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَكَيْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «25»
ترجمه
پس چگونه است چون گرد آوريم آنانرا براى روزى كه نيست شكى
جلد 1 صفحه 395
در آن و برسد بهر نفسى آنچه كسب كرده و آنان ظلم كرده نميشوند..
تفسير
خطا كردند كه سبك شمردند دين و احكام آن را و بغلط رفتند كه موقت پنداشتند عذاب خدا را پس چگونه است حال آنها در روز قيامت كه خلق اولين و آخرين براى اجتماع در آن روز خلق شدهاند كه هر كس بجزاى عمل خود برسد و بر كسى ظلم نشود اگر ظالمى را بمناسبت نسبت و قرابت با بزرگى عقوبت نكنند و داد مظلوم را نستانند بر مظلوم ستم روا داشتهاند.
ترحم بر پلنگ تيز دندان
ستمكارى بود بر گوسفندان
و اگر مؤمن را ببهشت نبرند پس جزاى اعمال او را كه لااقل ايمانست كجا خواهند داد اول كه نميشود ببهشتش ببرند بعد بجهنم پس لابد اگر معصيت كار هم باشد بايد اول ببرندش بجهنم بعد ببهشت كه آنجا دار خلود است تا بجزاى كار بد و خوبش هر دو رسيده باشد ولى كافر مخلد است در آتش زيرا كه شرط قبول اعمال ايمان است و كسيكه با صورت كفر از دنيا برود قابل ورود در بساط قرب الهى نيست و اگر وقتيهم عمل خيرى از او سر زده باشد بدست خود آن را تباه كرده و صفر الكف وارد محشر شده است خداوند عاقبت همه را بخير فرمايد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَكَيفَ إِذا جَمَعناهُم لِيَومٍ لا رَيبَ فِيهِ وَ وُفِّيَت كُلُّ نَفسٍ ما كَسَبَت وَ هُم لا يُظلَمُونَ «25»
پس چگونه است حال آنهايي که مغرور شدند در دين خود زماني که جمع ميكنيم هر صاحب نفسي را و هر كس را بجزاي خود ميرسانيم هر چه كرده نتيجه آن عائدش ميشود و باحدي ظلم نميشود يعني از مثوباتش كسر نميگذاريم و زائد بر معاصيش عقوبت نميكنيم.
فكيف از ادات استفهام است بمعني چگونگي حال ميگويي كيف اصبحت يعني چگونه بود حال تو در حالي که صبح كردي، و در اينکه مقام تهديد و تنبيه بر سختي حال است مثل اينكه ميگويي چگونه است حال كسي که او را اسير كنند و در حبس بيندازند و در تحت شكنجه و اعمال شاقّه درآورند يعني بسيار سخت است، پس چگونه است حال كسي که فرداي قيامت بگويند خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعُونَ ذِراعاً فَاسلُكُوهُ سوره حاقه آيه 20- 22، يا بگويند خُذُوهُ
جلد 3 - صفحه 154
فَاعتِلُوهُ إِلي سَواءِ الجَحِيمِ ثُمَّ صُبُّوا فَوقَ رَأسِهِ مِن عَذابِ الحَمِيمِ ذُق إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الكَرِيمُ سوره دخان آيه 47- 49، يا امثال اينها از انحاء عذابها يعني بسيار بد حالي است.
إِذا جَمَعناهُم لِيَومٍ لا رَيبَ فِيهِ يكي از اسماء روز قيامت يوم الجمع است يَومَ يَجمَعُكُم لِيَومِ الجَمعِ تغابن آيه 9، وَ تُنذِرَ يَومَ الجَمعِ لا رَيبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ شوري آيه 5، و ما اسامي روز قيامت را در مجلّد سوم كلم الطيّب ص 93- 102 بالغ بر هفتاد و پنج اسم متذكّر شدهايم.
و ريب عبارت از شك است در جايي که جاي شك نباشد چنانچه در اول سوره بقره در ذيل ذلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ فِيهِ متعرّض شديم يعني امر قيامت بقدري واضح و روشن است که جايي براي شك باقي نميماند تمام ملّيّين عالم هر كس که قائل بمبدء باشد قائل بمعاد هم هست فقط طبيعي و دهري منكر معاد هستند.
وَ وُفِّيَت كُلُّ نَفسٍ ما كَسَبَت ايفاء اداء تمام اجر است بطوري که خردلي از بين نرود يعني هر چه عمل خير كرده اجر او را بالتمام ميدهند و هر چه عمل شرّ كرده جزاء او را خواهد چشيد فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَهُ وَ مَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ زلزال آيه 8 و 9 وَ هُم لا يُظلَمُونَ يكي از صفات ربوبي عدل است حتّي اينكه در مقابل توحيد اينکه صفت يكي از اصول دين بشمار ميرود و داراي ابحاث بسياري است و فروع زيادي بر آن متفرّع ميشود و در مجلّد اول كلم الطيّب متعرّض آنها شدهايم صفحه 129- 178.
و از براي عدل سه معني است: يكي آنكه خداوند كار قبيح و زشت و ناپسند و خلاف مصلحت از او محال است صادر شود و تمام افعالش موافق حكمت و مصلحت و حسن و خوب است و اينکه بحث بين عدليّه (اماميّه و معتزله) و بين اشاعره است که
جلد 3 - صفحه 155
آنها بكلّي منكر حسن و قبح و مصلحت و مفسدهاند.
دوم آنكه خداوند كار لغو و عبث و گزاف و جزاف و بيهوده از او صادر نميشود و صريح آيات قرآني بر اينکه ناطق است أَ فَحَسِبتُم أَنَّما خَلَقناكُم عَبَثاً مؤمنون آيه 117، وَ ما خَلَقنَا السَّماءَ وَ الأَرضَ وَ ما بَينَهُما لاعِبِينَ لَو أَرَدنا أَن نَتَّخِذَ لَهواً لَاتَّخَذناهُ مِن لَدُنّا إِن كُنّا فاعِلِينَ انبياء آيه 16 و 17، و غير اينها از آيات.
سوم آنكه خداوند ظالم نيست نه در دنيا و نه در آخرت و اينکه هم صريح آيات قرآن است إِنَّ اللّهَ لا يَظلِمُ مِثقالَ ذَرَّةٍ نساء آيه 44، وَ ما ظَلَمناهُم وَ لكِن كانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ نحل آيه 19، وَ ما ظَلَمناهُم وَ لكِن ظَلَمُوا أَنفُسَهُم هود آيه 103 و غير اينها از آيات بعلاوه برهان عقل که ظلم از اقبح قبائح است و محال است از خدا صادر شود.
و امّا اشكالاتي که توهّم شده است: يكي بلاهايي که در دنيا بانسان متوجّه ميشود خصوص باطفال و مجانين بي تقصير، يكي بلاهايي که به بندهگان صالح متوجه ميشود، يكي عذابهاي سخت آخرت بالاخره خلود در عذاب تمام آنها جوابهاي كافي وافي دارد که ما در محلّ خود متعرّض شدهايم.
امّا راجع ببلاهاي دنيوي در كلم الطيّب مجلّد اول در بحث عدل ص 165- 170 که تمام آنها از روي حكمت است يا عقوبت معصيت يا كفّاره گناه يا امتحان يا ارتفاع درجه يا تخيّل بلاء و الا في الحقيقة نعمت است يا تكميل نفس يا آثار طبيعت که خداوند بحكمت بالغه در طبايع موجودات قرار داده يا صد حكمت ديگر که از عقول ما خارج است.
و امّا راجع بعقوبات اخروي در مجلّد سوم كلم الطيّب ص 182- 196 در شبهات در اصل عذاب و جواب آنها مراجعه كنيد که تماما از روي استحقاق است و خردلي فوق استحقاق نيست.
156
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 25)- در این آیه، خط بطلان بر تمام این ادعاهای واهی و خیالات باطل میکشد و میگوید: «پس چگونه خواهد بود هنگامی که آنها را در روزی که در آن شکی نیست جمع کنیم، و به هر کس آنچه را به دست آورده، داده شود و به آنها ستم نخواهد شد» (فَکَیْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ).
آری! در آن روز همه در دادگاه عدل الهی حاضر خواهند شد، و هر کس نتیجه کشته خود را درو میکند، و آن روز است که میفهمند هیچ امتیازی بر دیگران ندارند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم