آیه 14 سوره طه
<<13 | آیه 14 سوره طه | 15>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
منم خدای یکتا که هیچ خدایی جز من نیست، پس مرا (به یگانگی) بپرست و نماز را مخصوصا برای یاد من به پادار.
همانا! من خدایم که جز من معبودی نیست، پس مرا بپرست و نماز را برای یاد من برپا دار.
منم، من، خدايى كه جز من خدايى نيست، پس مرا پرستش كن و به ياد من نماز برپا دار.
خداى يكتا من هستم. هيچ خدايى جز من نيست. پس مرا بپرست و تا مرا ياد كنى نماز بگزار.
من «اللّه» هستم؛ معبودی جز من نیست! مرا بپرست، و نماز را برای یاد من بپادار!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«لِذِکْرِی»: برای این که همیشه به یاد من باشی. تا در نماز به ذکر من بپردازی. به هنگام یاد من. با توجّه به معنی اخیر، حرف (لِ) به معنی (عِندَ) است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى «13»
ومن تو را (به پيامبرى) برگزيدهام، پس بهآنچه وحى مىشود گوش فراده.
إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي «14»
همانا منم اللّه، جز من خدايى نيست، پس مرا بندگى كن و نماز را بپادار تا به ياد من باشى.
إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكادُ أُخْفِيها لِتُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى «15»
همانا قيامت خواهد آمد (ولى) من مىخواهم (زمان) آن را مخفى كنم تا هركس در برابر سعى و تلاش خود، جزا داده شود.
نکته ها
يكى از اسامى قيامت، ساعت است. «1»
پیام ها
1- پيامبران، از جانب خداوند منصوب مىشوند، نه از طرف مردم. «أَنَا اخْتَرْتُكَ»
2- بايد كلمات وحى را با تمام وجود وبا جان ودل شنيد. «فَاسْتَمِعْ» نه «فاسمع». 3- از آداب گفتگو، معرفى خود است. «إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ»
«1». بيش از چهل مرتبه اين تعبير «ساعة» در مورد قيامت بكار رفته است. تفسير فرقان.
جلد 5 - صفحه 329
4- در نظام الهى، شناخت، اساس عمل است. «إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ- فَاعْبُدْنِي»
5- شناخت اصول دين، بر انجام فروع دين مقدّم است. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي»
توحيد نظرى مقدّم بر توحيد عملى است. «إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ- فَاعْبُدْنِي»
6- عبادت بايد خالصانه باشد. ارزش عبادت به ميزان خلوص آن است. «فَاعْبُدْنِي»
7- توحيد در رأس همه عقايد و نماز در رأس همه عبادات است. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ»
8- نماز، اوّلين دستور كار و برنامهى عملى انبياست. «أَقِمِ الصَّلاةَ»
9- نماز، در اديان ديگر نيز بوده است. «أَقِمِ الصَّلاةَ»
10- هدف از اقامه نماز، تنها رعايت قالب آن نيست، بلكه توجّه به قلب آن، يعنى احساس حضور است. «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي»
11- توجّه به قيامت، سبب برپايى نماز مىشود. «أَقِمِ الصَّلاةَ- إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ» در قيامت از نماز مىپرسند.
12- برپايى نماز به خاطر ياد اوست، «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» و ياد او موجب آرامش دلهاست. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» «1» چنانكه ياد ما از خدا، سبب ياد خدا از ماست. «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» «2»
13- توحيد ومعاد، اوّلين پيامهاى الهى براى بشر است. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا السَّاعَةَ آتِيَةٌ»
14- از زمان وقوع قيامت، هيچ كس به جز خدا آگاه نيست. «أَكادُ أُخْفِيها»
15- برپايى قيامت حتمى است، «إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ» امّا زمانش مخفى است. «أُخْفِيها»
16- هر آگاهى و دانستنى مفيد نيست. «أَكادُ أُخْفِيها» ندانستن زمان وقوع قيامت داراى حكمت و لطفى است. زيرا انسان در عمل آزاد بوده و گرفتار هيجان وترس نيست. كسى كه ساعت آمدن ميهمان را نمىداند، دائماً آمادگى خود را
«1». رعد، 28.
«2». بقره، 152.
جلد 5 - صفحه 330
حفظ مىكند.
17- با پنهانى زمان قيامت است كه پاداش مردم بر اساس واقعيّات و به اندازه تلاش و كوشش آنها خواهد بود. أُخْفِيها ... لِتُجْزى
18- پاداش و كيفر دنيوى كامل نيست. إِنَّ السَّاعَةَ ... لِتُجْزى
19- در قيامت، اجراى قانون وپاداش وكيفر در حقّ همه يكسان است. «كُلُّ نَفْسٍ»
20- پاداش بر اساس سعى وتلاش است، خواه به انجام برسد، يا نرسد. «لِتُجْزى- بِما تَسْعى»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي «14»
بعد از آن بيان وحى را فرمايد:
إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ: بدرستى كه منم خداى تعالى، مستجمع تمام صفات كماليه و منزه از كليه نقايص. لا إِلهَ إِلَّا أَنَا: نيست خدائى مستحق پرستش و ستايش
«1» سوره ص، آيه 26.
«2» سوره بقره، آيه 124.
جلد 8 - صفحه 252
كردن مگر من. فَاعْبُدْنِي: پس بندگى كن مرا.
تبصره: علماء به اين آيه شريفه استدلال فرمودهاند بر اينكه: علم اصول دين مقدم بر فروع دين است، زيرا خداوند توحيد را كه اصول دين است مقدم داشته بر عبادت ذات خود كه فروع دين است. و ايضا «ف» در (فَاعْبُدْنِي) صريح است كه عبادت ذات بارى تعالى واجب است به وجه الهيت، يعنى عبادت خداى تعالى لازم است به جهت آنكه ذات يگانه او سزاوار پرستش باشد فقط، و غير او قابل پرستش نخواهد بود عقلا و سمعا. وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي: و بر پاى بدار نماز را به جهت ياد كردن تو مرا تا من تو را به ثنا ياد فرمايم، يا بپاى دار نماز را براى ذكر تسبيح من.
نكته: تخصيص به ذكر و افراد آن به امر، به سبب علتى است كه مناط اقامه نماز به آنست، و آن تذكر معبود و اشتغال قلب و لسان به ذكر او. على بن ابراهيم قمى- فرمايد: هر گاه فراموش كردى نماز را بعد يادآورى آن را، پس بجاى آور آن را «1». نزد بعضى معنى آنكه: بپاى دار نماز را محض ياد كردن من و خلوص آن و مشوب نبودن آن به ذكر غير من و به قصد ريا و سمعه، يا به جهت آنكه تا ذاكر من باشى نه ناسى، همچنانكه كار مخلصان درگاه است كه هيچ چيز ايشان را از ياد من باز ندارد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسى «9» إِذْ رَأى ناراً فَقالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدىً «10» فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ يا مُوسى «11» إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً «12» وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى «13»
إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي «14» إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكادُ أُخْفِيها لِتُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى «15» فَلا يَصُدَّنَّكَ عَنْها مَنْ لا يُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى «16»
ترجمه
و آيا رسيد بتو خبر موسى
چون ديد آتشى پس گفت به كسانش درنگ كنيد همانا من يافتم آتشى را شايد من بياورم براى شما از آن شعلهاى يا بيابم بر اثر آتش هدايتى
پس چون آمد نزد آن ندا كرده شد اى موسى
بدرستيكه من پروردگار توام پس بيرون كن نعلين خود را همانا تو در وادى مقدس طوائى
و من برگزيدم تو را پس گوش ده آنچه را وحى ميرسد بتو
بدرستيكه من خدائى هستم كه نيست خدائى مگر من پس عبادت كن مرا و بر پادار نماز را براى ياد من
همانا قيامت آينده است نزديك بود پنهان دارمش تا جزا داده شود هر كسى بآنچه سعى ميكند
پس باز ندارد تو را از آن كسيكه ايمان نميآورد بآن و پيروى كرده
جلد 3 صفحه 500
است از خواهش دلش پس هلاك شوى.
تفسير
گفتهاند چون اين سوره در اوائل بعثت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده خداوند براى دلگرمى آنحضرت بامر رسالت و صبر و بردبارى آن سرور در تحمل شدائد و ناملايمات دعوت ابتداء امر رسالت حضرت موسى را بيان فرموده باين تقريب كه آيا قصّه بعثت موسى را كه شگفت آور است شنيدهاى و آن از اين قرار است چون نشنيدى بشنو پس از آنكه حضرت موسى چند سال در مدين خدمت شعيب را نمود با اجازه آنحضرت عازم سفر بمصر شد براى ملاقات مادر و برادرش هارون و باعيال خود صفورا دختر شعيب عليه السّلام و اطفال خويش و گوسفندانى كه در آنمدت مالك شده بود رهسپار گرديد و چون بوادى و سرزمين طوى كه كوه طور آنجا است رسيد شب جمعه بود و هوا بسيار سرد و تاريك و زمين پر از يخ عيالش را درد زائيدن گرفت با آنكه راه را هم گم كرده بود و گوسفندانش متفرق شده بودند ناگهان از جانب كوه طور آتشى را مشاهده نمود ناچار بخانواده خود گفت درنگ نمائيد من آتشى كه اميد فرج در آنست مشاهده نمودم چون ايناس رؤيت بدون شبهه يا موجب استيناس و رافع وحشت است شايد من بياورم از آن آتش شعله و پارهاى كه با آن گرم شويم يا بوسيله آن آتش افروخته و كسانيكه در اطراف اويند براه مقصود واقف گرديم و بجانب آتش حركت كرد و چون نزديك شد ديد آتش سفيد رنگى از درخت سبزى مشتعل است در اينجا قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پس رو بآتش رفت كه از آن اقتباس نمايد آتش رو باو آورد موسى ترسيد و عقب رفت و آتش هم بجاى خود برگشت باز موسى نزديك بآن شد براى انجام مقصود و آتش رو باو نمود و او عقب كشيد و آتش بمحل خود باز گشت كرد تا سه مرتبه و در دفعه سوّم آتش برنگشت و نداى خداوند را شنيد و تتمّه حديث در سوره قصص ذكر خواهد شد انشاء اللّه تعالى و آن ندا اين بود كه خدا فرمود اى موسى همانا من و براى تأكيد مكرّر كرد پروردگار توام پس نعلين خود را از پايت بيرون كن بدرستيكه تو در وادى پاكيزه و مقدّس ناميده شده بطوائى و مناسب با ادب و تواضع پا برهنه بودن است و در فقيه و اكمال و علل از امام صادق عليه السّلام و قمّى ره روايت نموده كه نعلين آنحضرت از پوست حيوان مرده بود لذا مأمور بخلع
جلد 3 صفحه 501
شد ولى در بعضى از روايات از اين معنى تكذيب شده و فرمودهاند مراد خلع محبت اهل و اولاد است و در بعضى فرمودهاند مراد خوف از تلف عيال در وضع حمل و خوف از فرعون است و هر يك در محل و مورد خود از ظاهر و باطن صحيح و مناسب است و بعضى طوى را بمعناى طى كرده شده گرفتهاند و بنابراين حال است براى وادى يعنى انّك بالواد المقدّس الّذى طويته و در علل از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه آن وادى مقدّس شد براى آنكه پاكيزه شد در آن ارواح و برگزيده شد در آن ملائكه و سخن گفت خداوند با موسى سخن گفتنى و نيز خداوند بموسى عليه السّلام فرمود و من برگزيدم تو را به نبوت پس گوش ده آنچه را بتو وحى ميشود كه همان معناى نبوّت است و بنابراين لما يوحى قابل تعلق به اخترتك و استمع هر دو است يعنى برگزيدم تو را براى چيزيكه وحى ميشود پس گوش ده آنرا و اوّل جملهئى كه بآنحضرت وحى شد توحيد خداوند يگانه و نفى شريك و اخلاص در عبادت بود كه منتهاى علم و كمال عمل است و پس از آن اقامه نماز براى ادامه ياد خدا و مشغول شدن قلب و زبان بذكر او كه طريقه موحّدين و سيره مقرّبين است و از چند روايت معتبره استفاده ميشود كه مراد آنستكه هر گاه نمازى از شخص فوت شود هر وقت يادش بيايد بايد بخواند ماداميكه وقت نماز حاضرش تنگ نشده باشد و بايد دانست كه مسلما روز قيامت خواهد آمد نهايت آنكه وقتش معلوم نيست چون خداوند خواسته است مخفى باشد و ناگهان آشكار گردد تا مردم از آن خائف و ترسان باشند و بقدرى خداوند باخفاء آن اهتمام دارد كه نزديك بود وقت آنرا بر خلق و خويش مخفى كند و اين كلام را معمولا براى مبالغه در كتمان امرى ميگويند چنانچه در مجمع و جوامع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه نزديك بود مخفى كنم آنرا از خودم و بعضى «اكاد اخفيها من نفسى» قرائت نمودهاند و قمّى ره نيز نقل نموده پرسيدند چگونه مخفى مينمايد آنرا بر خودش فرمود قرار ميدهد آنرا بدون وقت و بعضى گفتهاند مراد بيرون آوردن از خفاء است چون اخفاء باين معنى نيز ميآيد در هر حال روز قيامت ميآيد و پنهان است وقتش يا ميآيد و نزديك است ظاهر شود بمعناى اخير براى آنكه هر كس بپاداش كار خود از خوب و بد برسد پس نبايد حضرت موسى و امت او را باز دارد از تصديق بروز قيامت يا
جلد 3 صفحه 502
نماز كسيكه ايمان بيكى از آن دو ندارد و متابعت هواى نفس امّاره خود را نموده در اين بىايمانى پس هلاك شود العياذ باللّه آنحضرت يا كسيكه باز داشته شده است از اين عقيده حقه مانند فرعون و فرعونيان چون ادلّه قطعيّه بر ثبوت هر دو اقامه شده است بطوريكه جاى شبهه و ترديد براى احدى باقى نمىماند مگر آنكه خواسته باشد هوا پرستى كند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّنِي أَنَا اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا فَاعبُدنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكرِي «14»
محققا من انا اللّه هستم که نيست الهي الّا من پس بايد عبادت كني مرا و بر پاداري نمازا براي ياد آوري من.
(إِنِّي أَنَا اللّهُ) با سه تاكيد نون مشدده تكرار كلمه اني و انا جمله اسميه و گفتيم اللّه از اسماء مختصه بذات مقدس مستجمع جميع كمالات و منزه از جميع عيوب و نواقص است.
(لا إِلهَ إِلّا أَنَا) الوهيت مختص بذات مقدس او است در مقابل مشركين که از براي خود آلهه قرار دادند مثل اصنام و ملائكه و عيسي و روح القدس و شياطين و گوساله و گاو و شجر و نحو اينها و چون الوهيت مختص بمن است.
(فَاعبُدنِي) پس بايد عبادت كني مرا و شريك در عبادت من قرار ندهي که گفتيم مفاد مطابقي كلمه لا اله الا اللّه است و مفاد التزامي او نفي ساير اقسام شرك است ذاتي صفاتي افعالي نظري و مفاد اقتضايي ساير امور اعتقاديه از عدل ارسال رسل و جعل- ولي و مسئله معاد و غير اينها.
(وَ أَقِمِ الصَّلاةَ) مسئله وجوب صلوة در جميع شرايع از زمان آدم عليه السلام تا قيام قيامت بوده و هست غاية الامر خصوصيّات و كيفيّات آن مختلف است از حيث شرائط و اجزاء و حتي در شريعت اسلامي صلوة رجال و نساء حاضر و مسافر قائم و قاعد صحيح و مريض در سعه وقت و ضيق اداء و قضاء فرادي و جماعت واجب و مستحبّ و غير اينها مختلف است و سر وجوب صلوة.
(لِذِكرِي) که در نماز بايد توجه باو که عبارت از قربت و خلوص است و مشتمل بر تهليل و تكبير و تحميد و تسبيح و ركوع و سجود و قيام و قعود و قرائت و تسليم است.
16
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 14)- و به دنبال آن نخستین جمله وحی را موسی به این صورت دریافت کرد «من اللّه هستم، معبودی جز من نیست» (إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا).
«اکنون (که چنین است) تنها مرا عبادت کن» (فَاعْبُدْنِی). عبادتی خالص از هر گونه شرک.
«و نماز را بر پای دار، تا همیشه به یاد من باشی» (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی).
در این آیه پس از بیان مهمترین اصل دعوت انبیاء که مسأله توحید است موضوع عبادت خداوند یگانه به عنوان یک ثمره برای درخت ایمان و توحید بیان شده، و به دنبال آن دستور به نماز، یعنی بزرگترین عبادت و مهمترین پیوند خلق با خالق و مؤثرترین راه برای فراموش نکردن ذات پاک او داده شده.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم