آیه 36 سوره طه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۵ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَىٰ

مشاهده آیه در سوره


<<35 آیه 36 سوره طه 37>>
سوره : سوره طه (20)
جزء : 16
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

پروردگار فرمود: ای موسی آنچه از ما خواستی همه به تو اعطا گردید.

خدا فرمود: ای موسی! به یقین خواسته ات به تو عطا شد.

فرمود: «اى موسى، خواسته‌ات به تو داده شد.»

گفت: اى موسى، هر چه خواستى به تو داده شد.

فرمود: «ای موسی! آنچه را خواستی به تو داده شد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He said, ‘Moses, your request has been granted!

He said: You are indeed granted your petition, O Musa

He said: Thou art granted thy request, O Moses.

(Allah) said: "Granted is thy prayer, O Moses!"

معانی کلمات آیه

سؤلك: سؤل: مطلوب و مسئول و خواسته.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصِيراً «35»

(پروردگارا!) همانا تو همواره نسبت به احوال ما آگاه و بصير هستى.

قالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى‌ «36»

(خداوند) فرمود: اى موسى! به يقين آنچه را درخواست كردى به تو داده شد.

وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرى‌ «37»

وبه تحقيق ما بار ديگر بر تو منّت گذاشتيم (وتورا مشمول نعمت‌هاى خويش ساختيم).

پیام ها

1- انبيا، هميشه خود را در محضر الهى مى‌ديدند، و به اراده و مصلحت او راضى بودند. «إِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصِيراً»

2- با اينكه خداوند به همه چيز آگاه است، ولى بازهم دعا و درخواست از او مطلوب است. رَبِّ اشْرَحْ‌ ... إِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصِيراً

3- اگر درخواست، صحيح و بجا، و دعا خالصانه باشد، استجابت قطعى است. «قَدْ أُوتِيتَ»

4- عطاى الهى حكيمانه و بر اساس بصيرت است. بِنا بَصِيراً ... أُوتِيتَ سُؤْلَكَ‌

5- كسى را كه منصوب ومأمور انجام كارى مى‌كنيم، ابزار كار وخواسته‌هاى او را نيز تأمين كنيم. اذْهَبْ إِلى‌ فِرْعَوْنَ‌ ... رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي‌ ... وَزِيراً مِنْ أَهْلِي‌ ... قَدْ أُوتِيتَ‌

6- نعمت‌هاى الهى از باب امتنان است، نه استحقاق. «وَ لَقَدْ مَنَنَّا»

7- هيچگاه الطاف خداوند را از ياد نبريم. «وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرى‌»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 340

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى‌ (36)

قالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى‌: فرمود خداى تعالى در جواب، بتحقيق داده شد تو را درخواست تو اى موسى.

در- مجمع حضرت صادق عليه السلام فرمايد: حديث فرمود مرا پدرم از جدم از حضرت امير المؤمنين عليه السلام: قال كن لما لا ترجو ارجى منك لما ترجو فان موسى بن عمران خرج يقتبس لاهله نارا فكلّمه اللّه عزّ و جلّ فرجع نبّيا و خرجت ملكة سبا كافرة فاسلمت مع سليمان و خرج سحرة فرعون يطلبون العزّة لفرعون فرجعوا مؤمنين‌ «2».

فرمود: بوده باش مر آن چيزى را كه اميد ندارى، اميدوارتر از آنچه اميد دارى. پس بدرستى كه موسى عليه السلام خارج شد كه اقتباس كند براى اهل خود آتش را، پس خداى عز و جل تكلم فرمود با او و برگشت در حالى كه پيغمبر بود. و بيرون آمد ملكه سبا كافر بود، پس مسلمان شد با سليمان. و بيرون آمدند سحره فرعون به جهت طلب عزت نزد فرعون، پس برگشتند در حالى كه مؤمن شدند.

«1» رجوع شود به: تفسير برهان، ج 3، ص 36، فضائل الخمسة من الصحاح السته، ج 1، ص 337 399، و كتب مربوط به حديث منزلت.

«2» مجمع البيان، ج 4، ص 9.

جلد 8 - صفحه 267


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى‌ «17» قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى‌ غَنَمِي وَ لِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْرى‌ «18» قالَ أَلْقِها يا مُوسى‌ «19» فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى‌ «20» قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى‌ «21»

وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى‌ جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى‌ «22» لِنُرِيَكَ مِنْ آياتِنَا الْكُبْرى‌ «23» اذْهَبْ إِلى‌ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‌ «24» قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي «25» وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي «26»

وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي «27» يَفْقَهُوا قَوْلِي «28» وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي «29» هارُونَ أَخِي (30) اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي (31)

وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي (32) كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً (33) وَ نَذْكُرَكَ كَثِيراً (34) إِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصِيراً (35) قالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى‌ (36)

ترجمه‌

- و چيست اينكه در دست راست تو است اى موسى‌

گفت آن عصاى من است تكيه ميكنم بر آن و فرو ميريزم برگ درخت را به آن براى گوسفندم و مرا در آن حوائج ديگرى است‌

گفت بيندازش اى موسى‌

پس انداخت آنرا پس آنگاه آن مارى بود كه ميشتافت‌

گفت بگير آنرا و نترس زود باشد كه برگردانيم آنرا بحال اوّلش‌

و متّصل كن دستت را بزير بازويت بيرون ميآيد سفيد نورانى بدون عيب كه معجزه ديگرى است‌

تا بنمايانيم بتو از معجزات ما كه بزرگ است‌

برو بسوى فرعون همانا او طغيان نموده‌

گفت پروردگار من گشاده گردان براى من سينه‌ام را

و آسان كن براى من كارم را

و بگشاى گره را از زبان من‌

كه بفهمند گفتار مرا

و قرار ده براى من معاونى از كسانم‌

هارون برادرم را

قوى ساز باو پشتم را

و شريك كن او را در كار من‌

تا تسبيح گوئيم تو را بسيار

و ياد كنيم تو را بسيار

همانا تو باشى باحوال ما بينا

گفت بتحقيق داده شدى خواسته‌ات را اى موسى.

تفسير

- خداوند پس از بيان اصول شرائع حقّه در آيات سابقه كه آشنا نمودن خلق است بتوحيد و معاد و ياد خدا در تمام احوال براى حضرت موسى خواست معجزه او را باو ارائه دهد لذا سؤال فرمود كه چيست اينكه در دست تو است و او چون مشتاق بمكالمه با محبوب حقيقى بود و احتمال ميداد مقصود بيان‌

جلد 3 صفحه 503

فوائد و آثار باشد بمجرد ذكر اسم اكتفا ننمود و عرضه داشت آن عصاى من است تكيه ميكنم بآن در وقت راه رفتن و خسته شدن يا ايستادن بر سر گله گوسفند و ميريزم برگ درختان سبز را بر سر گوسفندانم با آن و حوائج ديگرى هم از من بوسيله آن رفع ميشود مانند آنكه بدوش ميگذارم و خرجينم را بآن مى‌آويزم و اگر بخواهم از چاهى آب بيرون آورم و ريسمان كوتاه باشد بآن متصل ميكنم و اگر درنده‌ئى بخواهد بگوسفندانم حمله كند با آن دفاع ميكنم و از اين قبيل فوائد بسيار دارد خداوند فرمود بينداز آنرا و آنحضرت اطاعت نمود و انداخت ناگاه مار قوى هيكلى شد كه بسرعت حركت ميكرد لذا ترسيد و فرار كرد خدا فرمود بگير آنرا و نترس بزودى بر ميگردانيم آنرا بصورت و سيرت اوّليه خودش و موسى عليه السّلام اطاعت نمود و بحال اوّل برگشت گفته‌اند آن عصا بقدر قامت آنحضرت بود و از شعيب عليه السّلام باو رسيده بود بعد خداوند فرمود دستت را ببر زير بغلت و چون بيرون آورى سفيد نورانى شود بدون عيب پيسى كه مرض بدى است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از غير سوء غير برص است بقول جميع و در طب الائمه از امام باقر عليه السّلام اينمعنى را نقل نموده و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد بدون علّت است و آنكه حضرت موسى گندم گون شديدى بود و چون دستش را از زير بغلش در آورد دنيا برايش روشن شد و گفته‌اند چون بار ديگر دستش را زير بغلش ميبرد بحال اوّل بر ميگشت و ارائه اين قبيل معجزات بآنحضرت در بدو امر بعثت براى آن بود كه بعضى از آيات بزرگ قدرت و عظمت الهى را مشاهده نمايد و از فرعون و فرعونيان نترسد و در امر دعوت قوى دل و مستظهر بالطاف الهيّه گردد لذا بعدا فرمود با اين دو معجزه برو بجانب فرعون كه او از حدّ خود تجاوز نموده و سركشى و تمرّد و طغيان كرده موسى عليه السّلام عرضه داشت حال كه چنين مأموريت بزرگى بمن عطا فرمودى پروردگارا وسعت صدر و گشايش قلب و سرعت فهم و سهولت امر بمن عنايت فرما تا بتوانم با مشكلات و ناملائماتى كه در اين مقصد مواجه ميشوم سازگار شوم و حلّ و هموار نمايم و در شدائد صبور و بردبار باشم و گره از زبان من بگشاى تا بسهولت بتوانم با فرعون و فرعونيان سخن بگويم و آنها سخن مرا بفهمند و بپذيرند و قمّى ره از امام‌

جلد 3 صفحه 504

صادق عليه السّلام نقل نموده كه موسى عليه السّلام اوقاتيكه در تحت تربيت فرعون بود يكروز عطسه كرد و گفت الحمد للّه رب العالمين فرعون بدش آمد و لطمه‌اى بصورت آنحضرت زد و گفت اين چه حرفى بود زدى موسى عليه السّلام از جا جست و ريش فرعون را كه دراز بود گرفت و كند و فرعون خيلى دردش آمد و عزم قتل او را نمود پس زنش گفت اين پسر كوچك نميداند چه ميگويد فرعون گفت خير ميداند زنش گفت يك مقدار خرما و قدرى آتش در مقابل خود بگذار اگر آن دو را از يكديگر تميز داد حقّ با شما است فرعون بهمان دستور عمل كرد و بموسى گفت بخور موسى دستش بطرف خرما دراز شد پس جبرئيل دستش را برگرداند بطرف آتش و آنرا در دهان گذارد و زبانش سوخت و فرياد زد و گريه كرد پس آسيه بفرعون گفت نگفتم اين عقل ندارد پس فرعون عفو كرد او را و گفته‌اند لكنت يا كندى زبانش در اثر آن سوختن بود و نيز آنحضرت از خداوند خواست كه هارون برادرش را معاون و وزير و كمك او قرار دهد كه موجب قوّت پشت او باشد و شريك در امر رسالت او گردد تا بيشتر راغب بكمك او شود و گفته‌اند هارون سه سال بزرگتر از حضرت موسى عليه السّلام بود و هيكلش درشت‌تر و رنگش سفيدتر و زبانش گوياتر بود و سه سال زودتر از آنحضرت از دنيا رحلت نمود و در خاتمه حوائج خود عرضه داشت كه هارون در تسبيح و تقديس و دعا و ثناى توهم با من كمك و معاونت خواهد نمود ولى باز اختيار در قبول اين ملتمسات با تو است چون تو از حال ما كاملا آگاهى و بهتر ميدانى كه من محتاج بكمك هستم و هارون كفايت اين مهمّ را مينمايد و خداوند فرمود حوائج تو بر آورده شد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ قَد أُوتِيت‌َ سُؤلَك‌َ يا مُوسي‌ (36)

فرمود بتو داده‌ شد آنچه‌ سؤال‌ كردي‌ اي‌ موسي‌ ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد (وَ قال‌َ رَبُّكُم‌ُ ادعُونِي‌ أَستَجِب‌ لَكُم‌) مؤمن‌ آيه 62 و نيز ميفرمايد (فَادعُوا اللّه‌َ مُخلِصِين‌َ لَه‌ُ

جلد 13 - صفحه 28

الدِّين‌َ) مؤمن‌ آيه 14 و اخبار ‌در‌ فضيلت‌ سؤال‌ ‌از‌ خداوند و دعا و اهميت‌ ‌آن‌ بسيار داريم‌ دارد

(الدعاء كهف‌ الاجابة)

‌حتي‌ افضليت‌ دعاء ‌از‌ تلاوت‌ قرآن‌ و اقامه‌ صلوة داريم‌ (قُل‌ ما يَعبَؤُا بِكُم‌ رَبِّي‌ لَو لا دُعاؤُكُم‌) فرقان‌ آيه 77.

‌در‌ اخبار داريم‌ ‌که‌ ‌در‌ جميع‌ حوائج‌ ‌از‌ خداوند بخواهيد و سؤال‌ كنيد و دعا كنيد ‌اگر‌ صلاح‌ ‌شما‌ ‌باشد‌ خداوند اجابت‌ ميفرمايد و ‌اگر‌ صلاح‌ نباشد ‌در‌ قيامت‌ عوض‌ ‌آن‌ باضعاف‌ مضاعف‌ ثواب‌ ميدهد بالجمله‌ يك‌ نوع‌ عبادت‌ دعاء ‌است‌ بخصوص‌ ادعيه‌ مأثوره‌ ‌از‌ ائمه‌ اطهار مثل‌ دعاء كميل‌ و دعاء سمات‌ و دعاء صباح‌ و ادعيه‌ صحيفه‌ سجاديه‌ و ادعيه‌ وارده‌ ‌در‌ ليالي‌ و ايام‌ خاصه‌ و ‌در‌ تعقيبات‌ نماز و ادعيه‌ شهر رمضان‌ و ‌غير‌ اينها و بهترين‌ ادعيه‌ دعاء ‌در‌ حق‌ برادران‌ ديني‌ احياء ‌آنها‌ و اموات‌ ‌آنها‌ ‌در‌ ظهر و غيب‌ بالاخص‌ ‌در‌ مجمع‌ مؤمنين‌ ‌که‌ ‌اگر‌ چهل‌ نفر باشند و دعاء يكي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ مورد اجابت‌ ‌باشد‌ بواسطه‌ ‌او‌ دعاء بقيه‌ ‌هم‌ مستجاب‌ ميشود و ‌از‌ جمله‌ ادعيه‌ و مهمترين‌ ‌آنها‌ ‌در‌ حق‌ پيغمبر و ائمه‌ طاهرين‌ بذكر صلوات‌ بالاخص‌ ‌در‌ تعجيل‌ فرج‌ و دعاء عافيت‌ ‌که‌ سؤال‌ شد ‌از‌ معصوم‌ ‌که‌ ‌اگر‌ كسي‌ يك‌ دعاء مستجاب‌ داشته‌ ‌باشد‌ چه‌ دعائي‌ كند فرمود عافيت‌ آنهم‌ عافيت‌ ‌در‌ دين‌ و دنيا و آخرت‌ و افضل‌ ‌از‌ صلوات‌ لعن‌ اعداء دين‌ ‌است‌ زيرا محبت‌ سه‌ درجه‌ دارد.

1‌-‌ ‌او‌ ‌را‌ دوست‌ دارد.

2‌-‌ دوستان‌ ‌او‌ ‌را‌ دوست‌ دارد.

3‌-‌ دشمنان‌ ‌او‌ ‌را‌ دشمن‌ دارد لعن‌ كاشف‌ ‌از‌ مرتبه‌ سيّم‌ ‌است‌ و صلوات‌ ‌از‌ مرتبه‌ اول‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 36)- از آنجا که موسی در این تقاضاهای مخلصانه‌اش نظری جز خدمت بیشتر و کاملتر نداشت، خداوند تقاضای او را در همان وقت اجابت فرمود «به او گفت: آنچه را خواسته بودی به تو داده شد ای موسی»! (قالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یا مُوسی).

در واقع در این لحظات حساس و سرنوشت‌ساز هر چه لازم داشت یکجا از خدا در خواست کرد، و او نیز میهمانش را گرامی داشت و همه خواسته‌های او را در یک جمله کوتاه با ندایی حیاتبخش اجابت کرده بی‌آنکه در آن قید و شرط یا چون و چرایی کند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع