آیه 137 سوره بقره

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۳۱ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا ۖ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ ۖ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

مشاهده آیه در سوره


<<136 آیه 137 سوره بقره 138>>
سوره : سوره بقره (2)
جزء : 1
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

پس اگر به آنچه شما ایمان آوردید یهود و نصاری نیز ایمان آوردند، راه حق یافته‌اند و اگر (از حق) روی بگردانند شک نیست که آنها در ستیز با حق خواهند بود و خداوند تو را از شر و آسیب آنها نگه می‌دارد و خدا شنوا و داناست.

پس اگر آنان هم به آنچه شما به آن ایمان آورده اید، ایمان آورند [که ایمان به قرآن و به پیامبر است] مسلماً هدایت یافته اند، و اگر روی برتابند جز این نیست که در ستیز و دشمنی اند؛ پس به زودی خدا شرّ آنان را [به کشته شدن یا آوارگی از خانه و کاشانه] دفع خواهد کرد؛ و او شنوا و داناست.

پس اگر آنان [هم‌] به آنچه شما بدان ايمان آورده‌ايد، ايمان آوردند، قطعاً هدايت شده‌اند، ولى اگر روى برتافتند، جز اين نيست كه سر ستيز [و جدايى ] دارند؛ و به زودى خداوند [شر] آنان را از تو كفايت خواهد كرد، كه او شنواى داناست.

اگر به آنچه شما ايمان آورده‌ايد، آنان نيز ايمان بياورند، هدايت يافته‌اند. امّا اگر روى برتافتند، پس با تو سرِ خلاف دارند و در برابر آنها خدا تو را كافى است كه او شنوا و داناست.

اگر آنها نیز به مانند آنچه شما ایمان آورده‌اید ایمان بیاورند، هدایت یافته‌اند؛ و اگر سرپیچی کنند، از حق جدا شده‌اند و خداوند، شر آنها را از تو دفع می‌کند؛ و او شنونده و داناست.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

So if they believe in the like of what you believe in, then they are surely guided; but if they turn away, then [know that] they are only [steeped] in defiance. Allah will suffice you against them, and He is the All-hearing, the All-knowing.

If then they believe as you believe in Him, they are indeed on the right course, and if they turn back, then they are only in great opposition, so Allah will suffice you against them, and He is the Hearing, the Knowing.

And if they believe in the like of that which ye believe, then are they rightly guided. But if they turn away, then are they in schism, and Allah will suffice thee (for defence) against them. He is the Hearer, the Knower.

So if they believe as ye believe, they are indeed on the right path; but if they turn back, it is they who are in schism; but Allah will suffice thee as against them, and He is the All-Hearing, the All-Knowing.

معانی کلمات آیه

شقاق: اختلاف، جدايى، دشمنى، اصل شق به معنى شكافتن و شكاف است، جدايى و دشمنى نوعى شكاف بين اشخاص مى باشد.[۱]

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]

شأن نزول:[۳]

وقتى كه آيه 136 «قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا» را پيامبر براى مردم قرائت فرمود و يهوديان اسم عيسى را در آن شنيدند خوششان نيامد و مسيحيان نيز گفتند: عيسى مانند ساير پيامبران نيست زيرا او پسر خدا است سپس اين آيه نازل گرديد.[۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«137» فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِي شِقاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‌

اگر آنها (نيز) به مانند آنچه شما بدان ايمان آورده‌ايد، ايمان بياورند، همانا هدايت يافته‌اند، و اگر سرپيچى نمايند، پس جز اين نيست كه آنها (با حقّ) در ستيزند وخداوند شرّ آنان را از تو دفع مى‌كند و او شنونده‌ى داناست.

نکته ها

اگر اهل كتاب، يهود و نصارى، به جاى سرسختى و خودمحورى وتكيه بر مسائل نژادى و قبيله‌اى، همانند شما مسلمانان به تمام انبيا و كتب آسمانى ايمان بياورند و تعصّبات نابجا را كنار بگذارند، حتماً هدايت مى‌يابند، ولى اگر همچون گذشته، تنها خود را بر حقّ بدانند و ديگران را منحرف بشمارند، آنان در ستيز باحقّ و جدايى از حقّ خواهند بود. البتّه شما مسلمانان به راه خود دلگرم باشيد و از تحقيرها و توطئه‌هاى آنان نترسيد. چون خداوند شر آنان را از شما دفع وشما را در برابر آنان حمايت وكفايت مى‌كند، زيرا كه او شنواى داناست.

پیام ها

1- مسلمانان، الگوى هدايت يافتگان واقعى هستند. «بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ» زيرا به تمام انبيا وكتاب‌هاى آسمانى، ايمان واعتقاد دارند.

2- خداوند متعال، حمايت وكفايت خود را از مسلمانان اعلام نموده است.

«فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ»

3- ايمان نياوردن يهود ونصارى از روى عناد، لجاجت و ستيزه‌جويى است، نه منطق و استدلال. «وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِي شِقاقٍ» «1»

«1». امام صادق عليه السلام شقاق و ستيزه‌جويى را كفر مى‌داند. تفسير مجمع‌البيان و راهنما.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 213

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِي شِقاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (137)

فَإِنْ آمَنُوا: پس اگر ايمان آرند يهود و نصارى، بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ‌: به مثل آنچه ايمان آورده‌ايد شما اى مهاجر و انصار به آن، يعنى به همه انبياء و كتب آسمانى، فَقَدِ اهْتَدَوْا: پس هر آينه هدايت يافته‌اند. مفسرين گفته‌اند: ظاهر آيه از باب تعجيز باشد، يعنى اگر توانند اهل كتاب ايمان آرند به دينى كه مثل دين مؤمنان باشد، هر آينه مهتدى شوند، لكن آنچه مؤمنان به آن گرويده‌اند مثل و مانند ندارد، لذا به هيچ چيز مهتدى نشوند مگر به دين اسلام. وَ إِنْ تَوَلَّوْا: و اگر پشت كنند و اعراض نمايند از دين اسلام، فَإِنَّما هُمْ فِي شِقاقٍ‌: پس اينست و جز اين نيست بدرستى كه ايشان در مقام مخالفت و نزاعند. و تسميه مخالفت به شقاق جهت آنست كه هر يك از متخالفين در شقى هستند غير شق ديگر، و اين به سبب آنست كه چون اعراض از ايمان نموده به كفر داخل شدند.

تنبيه: در كتاب كافى- كلينى به اسناد خود از حضرت باقر عليه السّلام فرمود در آيه‌ «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا» اينست و جز اين نيست قصد شده به آن‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 267

حضرت على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام و جارى است بعد از ايشان در ائمه عليهم السلام. «1» بازگشت كند فرمايش خدا در مردم كه اگر ايمان آرند به مثل آنچه شما ايمان آورده‌ايد به آن، يعنى حضرت على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام، پس بتحقيق هدايت يافته‌اند، و اگر پشت كنند و اعراض نمايند، پس بدرستى كه ايشان در شقاق هستند «2» حضرت صادق عليه السّلام تفسير شقاق را به كفر فرموده. «3» بعد از آن براى تسليه خاطر مؤمنان وعده مى‌فرمايد كه: فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ‌: پس زود است كه خدا كفايت فرمايد و بازدارد شر يهود و نصارى را، وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‌: و او است شنوا مقاله موحدان و كافران را از اقرار و انكار، دانا است به اعتقاد صحيح و فاسد هر دو گروه. بنا بقولى اين از تماميت وعد است، يعنى حق تعالى مى‌شنود اقوال شما را و مى‌داند اخلاص شما را، پس البته ثواب عظيم مرحمت فرمايد، و يا وعيد است به معرضان، يعنى مى‌شنود آنچه اظهار مى‌كنند از حسد و غل، و مى‌داند آنچه پنهان مى‌كنند، پس آنها را عقوبت فرمايد.

تبصره: آيه شريفه دال است بر نبوت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و صدق دعوى آن حضرت، زيرا اين اخبار است به آنچه بعد واقع شد از مخذوليت و مغلوبيت كفار و نصرت و فتح اسلام؛ پس از امور غيبيه و مثبت نبوت ختميه مى‌باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِي شِقاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (137)

ترجمه‌

پس اگر ايمان آوردند بمانند آنچه ايمان آورديد بآن پس بتحقيق هدايت شدند و اگر روى گرداندند پس همانا ايشان در خلاف و نزاعند پس زود باشد باز دارد از تو شر ايشان را خدا و او است شنواى دانا.

تفسير

گفته‌اند كلمه مثل زائد است يعنى اگر ايمان آوردند بآنچه شما ايمان‌

جلد 1 صفحه 178

آورديد بآن و از ابن عباس روايت شده كه مثل را نخوانيد چون خداوند مانند ندارد و بيانات ديگرى هم شده است كه خلاف ظاهر است و بنظر حقير كلمه مثل در معنى خود استعمال شده و حاجت بتوجيه ندارد زيرا ايمان در اين آيه يا اقرار بلسان است چنانچه از روايات مفسره آيه سابقه معلوم شد هر فرد از اقرارى مثل فرد ديگر است چونكه امثال افراد يك نوع را گويند و يا اعتقاد قلبى است آنهم باعتبار تعدد قلوب داراى افرادى است كه امثال يكديگرند و حاصل آنكه ايمان هر كس مثل ايمان ديگرى است در آنكه بتوحيد و نبوت و ساير عقائد حقه تعلق گرفته است در هر حال اگر ايمان آوردند مانند اهل ايمان راه هدايت را يافته و به مقصود رسيده‌اند و اگر اعراض كردند معلوم ميشود در مقام نزاع و مخالفت و طغيانند و در مجمع از حضرت صادق روايت نموده كه در كفرند و بزودى خداوند شر آنها را از مسلمانان دفع و رفع فرموده و فتح و ظفر و نصرت را نصيب اهل ايمان خواهد فرمود و خدا شنوا است اقرار لسانى و دانا است اعتقاد قلبى را.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَإِن‌ آمَنُوا بِمِثل‌ِ ما آمَنتُم‌ بِه‌ِ فَقَدِ اهتَدَوا وَ إِن‌ تَوَلَّوا فَإِنَّما هُم‌ فِي‌ شِقاق‌ٍ فَسَيَكفِيكَهُم‌ُ اللّه‌ُ وَ هُوَ السَّمِيع‌ُ العَلِيم‌ُ (137)

(‌پس‌ ‌اگر‌ ايمان‌ آوردند بمانند آنچه‌ ‌شما‌ بآن‌ ايمان‌ آورديد بتحقيق‌ هدايت‌ يافته‌اند و ‌اگر‌ اعراض‌ نموده‌ و رو گردانيدند همانا ‌ايشان‌ ‌در‌ مقام‌ معاندت‌ مخالفت‌ ميباشند و بزودي‌ خداوند ترا ‌از‌ ‌ايشان‌ كفايت‌ مي‌كند و ‌او‌ شنوا و داناست‌ فَإِن‌ آمَنُوا مراد ‌از‌ ضمير جمع‌ يهود و نصاري‌ هستند ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ قبل‌ ذكر شد و ‌پس‌ ‌از‌ ابطال‌ قول‌ ‌آنها‌ ‌که‌ هدايت‌ ‌را‌ ‌در‌ يهوديت‌ و نصرانيت‌ مي‌پنداشتند و اثبات‌ اينكه‌ هدايت‌ ‌در‌ پيروي‌ ‌از‌ ملت‌ ابراهيم‌ و دين‌ حنيف‌ اسلام‌ ‌است‌ و توضيح‌ و تشريح‌ مباني‌ دين‌ حنيف‌ خطاب‌ بمسلمين‌ نموده‌ ‌که‌ ‌اگر‌ يهود و نصاري‌ بمانند آنچه‌ ‌شما‌ بآن‌ ايمان‌ داريد، ايمان‌ بياورند هدايت‌ مي‌يابند نه‌ آنچه‌ ‌خود‌ توهم‌ نموده‌اند.

و بعضي‌ ‌از‌ مفسرين‌ گمان‌ كرده‌اند ‌که‌ كلمه‌ باء ‌در‌ بمثل‌ زائد ‌است‌ ‌يعني‌ فَإِن‌ آمَنُوا بِمِثل‌ِ ما آمَنتُم‌ بِه‌ِ و بعضي‌ گمان‌ كرده‌اند كلمه‌ مثل‌ زائد ‌است‌ ولي‌ ‌هر‌ دو گمان‌ درست‌ نيست‌ ‌براي‌ اينكه‌ اولا چنان‌ ‌که‌ باز تذكر داده‌ايم‌ كلمه‌ زائد ‌در‌ قرآن‌ نيست‌ و ثانيا بايد دانست‌ ‌که‌ مفهوم‌ كلي‌ بكليت‌ ‌خود‌ موجود نميشود بلكه‌ وجود ‌او‌ بوجود اشخاص‌ ‌است‌ ‌که‌ گفته‌اند «الشي‌ء ‌ما ‌لم‌ يتشخص‌ ‌لم‌ يوجد» مثلا مفهوم‌ كلي‌ انسانيت‌ ‌در‌ ضمن‌ افراد ‌آن‌ يافت‌ ميشود بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ افراد ‌هر‌ مفهومي‌ عين‌ يكديگر نيستند بلكه‌ ‌در‌ حقيقت‌ ‌آن‌ مفهوم‌ مثل‌ يكديگرند و همين‌ نحو صفات‌ و ملكات‌ ‌هر‌ فردي‌ عين‌ صفات‌ و ملكات‌ فرد ديگر نيست‌ بلكه‌ مشابه‌ آنست‌ مثلا ايمان‌ زيد مثل‌ ايمان‌ عمرو ‌است‌ ‌اگر‌ چه‌ ‌در‌ حقيقت‌ و مفهوم‌ كلي‌ ايمان‌

جلد 2 - صفحه 217

يكي‌ ‌است‌ چنانچه‌ حقيقت‌ و مفهوم‌ كلي‌ انسانيت‌ يكي‌ ‌است‌، لذا مي‌گوييم‌ ‌اگر‌ كلمه‌ مثل‌ ‌در‌ ‌آيه‌ زائد ‌باشد‌ كان‌ّ تقدير چنين‌ ميشود «فان‌ ‌کان‌ ايمانهم‌ ايمانكم‌» و حال‌ آنكه‌ مقصود اينست‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ايمان‌ آنان‌ مانند ايمان‌ ‌شما‌ ‌باشد‌ نه‌ عين‌ ايمان‌ ‌شما‌، بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ كلمه‌ مثل‌ لازم‌ ‌است‌ «و امّا «باء» چون‌ متعلق‌ كلمه امنو ‌است‌ و نميشود ‌گفت‌ امنت‌ اللّه‌ و الرسول‌ و ‌ما انزل‌ اللّه‌ اليه‌ و نحو ‌ذلک‌ بلكه‌ بايد ‌گفت‌ امنت‌ باللّه‌ و بالرسول‌ و ‌بما‌ انزل‌ اللّه‌ لذا كلمه‌ باء ‌هم‌ لازم‌ ميباشد.

فَقَدِ اهتَدَوا ‌اينکه‌ جمله‌ ‌در‌ جواب‌ كلام‌ يهود و نصاري‌ ‌است‌ ‌که‌ هدايت‌ ‌در‌ ايمان‌ باين‌ امور ‌است‌ نه‌ يهوديت‌ و نصرانيت‌.

وَ إِن‌ تَوَلَّوا فَإِنَّما هُم‌ فِي‌ شِقاق‌ٍ ‌يعني‌ ‌اگر‌ اينان‌ اعراض‌ نموده‌ و باين‌ امور ايمان‌ نياورده‌ و بهمان‌ طريقه‌ باطل‌ باقي‌ ماندند همانا ‌در‌ مقام‌ شقاق‌ و معاندت‌ ميباشند و اصل‌ شقاق‌ بمعني‌ ‌از‌ سويي‌ رفتن‌ ‌است‌ خلاف‌ سويي‌ ‌که‌ ديگري‌ ميرود، و دوئيت‌ و جدايي‌ و معاندت‌ و مخالفت‌ و خصومت‌ و منازعه‌ و امثال‌ اينها ‌از‌ لوازم‌ ‌اينکه‌ معني‌ ‌است‌.

فَسَيَكفِيكَهُم‌ُ اللّه‌ُ ‌اينکه‌ جمله‌ وعده‌ نصرت‌ بنبي‌ اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ يكي‌ ‌از‌ معجزات‌ باهرات‌ قرآن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌با‌ وجود قلّت‌ عدد مسلمين‌ و كمي‌ مال‌ و قدرت‌ جنگي‌ ‌آنها‌ و كثرت‌ مشركين‌ و يهود و نصاري‌ و قوّت‌ و قدرت‌ ‌آنها‌، خداوند وعده‌ نصرت‌ و كفايت‌ شرّ آنان‌ ‌را‌ ‌به‌ پيغمبر اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ داد و ‌پس‌ ‌از‌ اندك‌ زماني‌ ‌اينکه‌ وعده‌ الهي‌ وقوع‌ يافت‌ و مسلمين‌ ‌بر‌ همه‌ ‌آنها‌ چيره‌ و غالب‌ گرديدند.

وَ هُوَ السَّمِيع‌ُ العَلِيم‌ُ و خداوند بگفتار و تبانيهاي‌ آنان‌ دانا و ‌از‌ بواطن‌ ‌آنها‌ و مكر و حيله‌ و تزويرشان‌ آگاه‌ ‌است‌.

218

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 137)- سپس اضافه می‌کند: «اگر آنها به همین امور که شما ایمان آورده‌اید ایمان بیاورند هدایت یافته‌اند» (فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا).

«و اگر سرپیچی کنند از حق جدا شده‌اند» (وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ).

و در پایان آیه به مسلمانان دلگرمی می‌دهد که از توطئه‌های دشمنان نهراسند می‌گوید: «خداوند دفع شر آنها را از شما می‌کند و او شنونده و دانا است» سخنانشان را می‌شنود و از توطئه‌هاشان آگاه است (فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌1، ص 111.
  3. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 40.
  4. تفسير روض الجنان يا روح الجنان و تفسير مجمع البيان از خاصه.

منابع