آیه 282 سوره بقره
<<281 | آیه 282 سوره بقره | 283>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ای اهل ایمان، چون به قرض و نسیه معامله کنید تا زمانی معیّن، سند و نوشته در میان باشد، و بایست نویسنده درستکاری معامله میان شما را بنویسد، و نباید کاتب از نوشتن خودداری کند، که خدا به وی نوشتن آموخته پس باید بنویسد، و مدیون باید مطالب را املاء کند، و از خدا بترسد و از آنچه مقرّر شده چیزی نکاهد، و اگر مدیون سفیه یا ناتوان (صغیر) است و صلاحیّت املا ندارد ولیّ او به عدل و درستی املا کند و دو تن از مردان خود (از مسلمانان عادل) گواه آرید، و اگر دو مرد نیابید یک مرد و دو زن، از هر که (به عدالت) قبول دارید گواه گیرید تا اگر یک نفر از آن دو زن فراموش کند دیگری به خاطرش آورد، و هرگاه شهود را (به محکمه) بخوانند امتناع از رفتن نکنند، و در نوشتن آن تا تاریخ معیّن مسامحه نکنید چه معامله کوچک و چه بزرگ باشد. این عادلانهتر است نزد خدا و محکمتر برای شهادت و نزدیکتر به اینکه شکّ و ریبی در معامله پیش نیاید (که موجب نزاع شود) مگر آنکه معامله نقد حاضر باشد که دست به دست میان شما برود، در این صورت باکی نیست که ننویسید، و گواه گیرید هرگاه معامله کنید، و نبایست به نویسنده و گواه ضرری رسد (و بیاجر مانند)، و اگر چنین کنید نافرمانی کردهاید. و از خدا بترسید و خداوند هم به شما تعلیم مصالح امور میکند و خدا به همه چیز داناست.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«تَدَایَنتُمْ»: به همدیگر وام دادید. «أَجَلٍ»: مدّت. «لا یَأْبَ»: خودداری نکند. «یُمْلِلْ»: املاء کند. بیان کند. «لا یَبْخَسْ»: نکاهد. «شَهِیدَیْنِ»: دو گواه. شهید فعیل به معنی فاعل است و جمع آن شهداء است. «دُعُوا»: فرا خوانده شدند. «لا تَسْأَمُوا»: سستی نکنید. کمحوصلگی و بیمبالاتی نکنید. «أَقْسَطُ»: دادگرانهتر. «أَقْوَمُ»: پابرجاتر. استوارتر. «أَدْنی»: اقرب. نزدیکتر. «تُدِیرُونَ»: مبادله میکنید. نقداً دست به دست میکنید. «تَبَایَعْتُمْ»: با همدیگر خرید و فروش کردید. «لا یُضَآرَّ»: زیان رسانده نشود. زیان نرساند. این فعل میتواند مجهول یا معلوم باشد و (کَاتِبٌ) و (شَهِیدٌ) نائب فاعل یا فاعل بشمار آید. «فُسُوق»: سرپیچی. نافرمانی. «فُسُوقٌ بِکُمْ»: این کار بیانگر نافرمانی شما است. این کار شما را از راه حق و صلاح بیرون میبرد. «یُعَلِّمُکُمُ اللهُ»: خدا به شما احکام خود را میآموزد که متضمّن مصالح شما میباشند. مفعول فعل، محذوف است.
تحقیق در کلمات آیه
- يَا=يَا
- أَيُّهَا=أَيُّهَا -->از ریشه ءيي (معنی)
- الَّذِينَ=الَّذِينَ
- آمَنُوا=آمَن -->از ریشه ءمن (معنی)
- إِذَا=إِذَا
- تَدَايَنْتُمْ=تَدَايَن -->از ریشه دين (معنی)
- بِدَيْنٍ=بِ + دَيْنٍ -->از ریشه دين (معنی)
- إِلَىٰ=إِلَى
- أَجَلٍ=أَجَلٍ -->از ریشه ءجل (معنی)
- مُسَمًّى=مُسَمًّى -->از ریشه سمو (معنی)
- فَاكْتُبُوهُ=فَ + اُكْتُب -->از ریشه كتب (معنی)
- وَ=وَ
- لْيَكْتُبْ=ل + يَكْتُبْ -->از ریشه كتب (معنی)
- بَيْنَكُمْ=بَيْنَ -->از ریشه بين (معنی)
- كَاتِبٌ=كَاتِبٌ -->از ریشه كتب (معنی)
- بِالْعَدْلِ=بِ + الْ + عَدْلِ -->از ریشه عدل (معنی)
- وَ=وَ
- لَا=لَا
- يَأْبَ=يَأْبَ -->از ریشه ءبي (معنی)
- كَاتِبٌ=كَاتِبٌ -->از ریشه كتب (معنی)
- أَنْ=أَنْ
- يَكْتُبَ=يَكْتُبَ -->از ریشه كتب (معنی)
- كَمَا=كَ + مَا
- عَلَّمَهُ=عَلَّمَ -->از ریشه علم (معنی)
- اللَّهُ=اللَّهُ -->از ریشه ءله (معنی)
- فَلْيَكْتُبْ=فَ + لْ + يَكْتُبْ -->از ریشه كتب (معنی)
- وَ=وَ
- لْيُمْلِلِ=لِ + يُمْلِلْ -->از ریشه ملل (معنی)
- الَّذِي=الَّذِي
- عَلَيْهِ=عَلَيْ
- الْحَقُّ=الْ + حَقُّ -->از ریشه حقق (معنی)
- وَ=وَ
- لْيَتَّقِ=لْ + يَتَّقِ -->از ریشه وقي (معنی)
- اللَّهَ=اللَّهَ -->از ریشه ءله (معنی)
- رَبَّهُ=رَبَّ -->از ریشه ربب (معنی)
- وَ=وَ
- لَا=لَا
- يَبْخَسْ=يَبْخَسْ -->از ریشه بخس (معنی)
- مِنْهُ=مِنْ
- شَيْئًا=شَيْئًا -->از ریشه شيء (معنی)
- فَإِنْ=فَ + إِنْ
- كَانَ=كَانَ -->از ریشه كون (معنی)
- الَّذِي=الَّذِي
- عَلَيْهِ=عَلَيْ
- الْحَقُّ=الْ + حَقُّ -->از ریشه حقق (معنی)
- سَفِيهًا=سَفِيهًا -->از ریشه سفه (معنی)
- أَوْ=أَوْ
- ضَعِيفًا=ضَعِيفًا -->از ریشه ضعف (معنی)
- أَوْ=أَوْ
- لَا=لَا
- يَسْتَطِيعُ=يَسْتَطِيعُ -->از ریشه طوع (معنی)
- أَنْ=أَنْ
- يُمِلَّ=يُمِلَّ -->از ریشه ملل (معنی)
- هُوَ=هُوَ
- فَلْيُمْلِلْ=فَ + لْ + يُمْلِلْ -->از ریشه ملل (معنی)
- وَلِيُّهُ=وَلِيُّ -->از ریشه ولي (معنی)
- بِالْعَدْلِ=بِ + الْ + عَدْلِ -->از ریشه عدل (معنی)
- وَ=وَ
- اسْتَشْهِدُوا=اِسْتَشْهِد -->از ریشه شهد (معنی)
- شَهِيدَيْنِ=شَهِيدَيْنِ -->از ریشه شهد (معنی)
- مِنْ=مِنْ
- رِجَالِكُمْ=رِجَالِ -->از ریشه رجل (معنی)
- فَإِنْ=فَ + إِنْ
- لَمْ=لَمْ
- يَكُونَا=يَكُون -->از ریشه كون (معنی)
- رَجُلَيْنِ=رَجُلَيْنِ -->از ریشه رجل (معنی)
- فَرَجُلٌ=فَ + رَجُلٌ -->از ریشه رجل (معنی)
- وَ=وَ
- امْرَأَتَانِ=إِمْرَأَتَانِ -->از ریشه مرء (معنی)
- مِمَّنْ=مِنْ + مَنْ
- تَرْضَوْنَ=تَرْض -->از ریشه رضو (معنی)
- مِنَ=مِنْ
- الشُّهَدَاءِ=الْ + شُهَدَاءِ -->از ریشه شهد (معنی)
- أَنْ=أَنْ
- تَضِلَّ=تَضِلَّ -->از ریشه ضلل (معنی)
- إِحْدَاهُمَا=إِحْدَی -->از ریشه وحد (معنی)
- فَتُذَكِّرَ=فَ + تُذَكِّرَ -->از ریشه ذكر (معنی)
- إِحْدَاهُمَا=إِحْدَی -->از ریشه وحد (معنی)
- الْأُخْرَىٰ=الْ + أُخْرَى -->از ریشه ءخر (معنی)
- وَ=وَ
- لَا=لَا
- يَأْبَ=يَأْبَ -->از ریشه ءبي (معنی)
- الشُّهَدَاءُ=الْ + شُهَدَاءُ -->از ریشه شهد (معنی)
- إِذَا=إِذَا
- مَا=مَا
- دُعُوا=دُع -->از ریشه دعو (معنی)
- وَ=وَ
- لَا=لَا
- تَسْأَمُوا=تَسْأَم -->از ریشه سءم (معنی)
- أَنْ=أَنْ
- تَكْتُبُوهُ=تَكْتُب -->از ریشه كتب (معنی)
- صَغِيرًا=صَغِيرًا -->از ریشه صغر (معنی)
- أَوْ=أَوْ
- كَبِيرًا=كَبِيرًا -->از ریشه كبر (معنی)
- إِلَىٰ=إِلَى
- أَجَلِهِ=أَجَلِ -->از ریشه ءجل (معنی)
- ذَلِكُمْ=ذَلِكُمْ
- أَقْسَطُ=أَقْسَطُ -->از ریشه قسط (معنی)
- عِنْدَ=عِنْدَ -->از ریشه عند (معنی)
- اللَّهِ=اللَّهِ -->از ریشه ءله (معنی)
- وَ=وَ
- أَقْوَمُ=أَقْوَمُ -->از ریشه قوم (معنی)
- لِلشَّهَادَةِ=لِ + الْ + شَهَادَةِ -->از ریشه شهد (معنی)
- وَ=وَ
- أَدْنَىٰ=أَدْنَى -->از ریشه دنو (معنی)
- أَلَّا=أَنْ + لَا
- تَرْتَابُوا=تَرْتَاب -->از ریشه ريب (معنی)
- إِلَّا=إِلَّا
- أَنْ=أَنْ
- تَكُونَ=تَكُونَ -->از ریشه كون (معنی)
- تِجَارَةً=تِجَارَةً -->از ریشه تجر (معنی)
- حَاضِرَةً=حَاضِرَةً -->از ریشه حضر (معنی)
- تُدِيرُونَهَا=تُدِير -->از ریشه دور (معنی)
- بَيْنَكُمْ=بَيْنَ -->از ریشه بين (معنی)
- فَلَيْسَ=فَ + لَيْسَ -->از ریشه ليس (معنی)
- عَلَيْكُمْ=عَلَيْ
- جُنَاحٌ=جُنَاحٌ -->از ریشه جنح (معنی)
- أَلَّا=أَنْ + لَا
- تَكْتُبُوهَا=تَكْتُب -->از ریشه كتب (معنی)
- وَ=وَ
- أَشْهِدُوا=أَشْهِد -->از ریشه شهد (معنی)
- إِذَا=إِذَا
- تَبَايَعْتُمْ=تَبَايَع -->از ریشه بيع (معنی)
- وَ=وَ
- لَا=لَا
- يُضَارَّ=يُضَارَّ -->از ریشه ضرر (معنی)
- كَاتِبٌ=كَاتِبٌ -->از ریشه كتب (معنی)
- وَ=وَ
- لَا=لَا
- شَهِيدٌ=شَهِيدٌ -->از ریشه شهد (معنی)
- وَ=وَ
- إِنْ=إِنْ
- تَفْعَلُوا=تَفْعَل -->از ریشه فعل (معنی)
- فَإِنَّهُ=فَ + إِنَّ
- فُسُوقٌ=فُسُوقٌ -->از ریشه فسق (معنی)
- بِكُمْ=بِ + كُمْ
- وَ=وَ
- اتَّقُوا=اِتَّق -->از ریشه وقي (معنی)
- اللَّهَ=اللَّهَ -->از ریشه ءله (معنی)
- وَ=وَ
- يُعَلِّمُكُمُ=يُعَلِّمُ -->از ریشه علم (معنی)
- اللَّهُ=اللَّهُ -->از ریشه ءله (معنی)
- وَ=وَ
- اللَّهُ=اللَّهُ -->از ریشه ءله (معنی)
- بِكُلِّ=بِ + كُلِّ -->از ریشه كلل (معنی)
- شَيْءٍ=شَيْءٍ -->از ریشه شيء (معنی)
- عَلِيمٌ=عَلِيمٌ -->از ریشه علم (معنی)
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«282» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَ لْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنْ كانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهاً أَوْ ضَعِيفاً أَوْ لا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيراً أَوْ كَبِيراً إِلى أَجَلِهِ ذلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى أَلَّا تَرْتابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدِيرُونَها بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَلَّا تَكْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبايَعْتُمْ وَ لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهِيدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه بدهى مدّت دارى (بر أثر وام يا معامله) به يكديگر پيدا مىكنيد، آنرا بنويسيد. و بايد نويسندهاى در ميان شما به عدالت (سند را) بنويسد. كسى كه قدرت بر نويسندگى دارد، نبايد از نوشتن خوددارى كند، همانطور كه خدا به او تعليم داده است. پس بايد او بنويسد و آن كس كه حقّ بر ذمّه او (بدهكار) است املا كند و از خدايى كه پرورگار اوست بپرهيزد و چيزى از آن فروگذار ننمايد. و اگر كسى كه حقّ بر ذمّه اوست، سفيه يا (از نظر عقل) ضعيف و يا (به جهت لال بودن) توانايى بر املا كردن ندارد، بايد ولىّ او (بجاى او) با رعايت عدالت (مدّت و مقدار بدهى را) املا كند و دو نفر از مردان را (بر اين حقّ) شاهد بگيرد و
جلد 1 - صفحه 448
اگر دو مرد نبودند، يك مرد و دو زن از گواهان، از كسانى كه مورد رضايت و اطمينان شما هستند (انتخاب كنيد) تا اگر يكى از آنان فراموش كرد، ديگرى به او يادآورى كند. و شهود نبايد به هنگامى كه آنها را (براى اداى شهادت) دعوت مىكنند خوددارى نمايند. و از نوشتن (بدهىهاى) كوچك يا بزرگِ مدّتدار، ملول نشويد (هر چه باشد بنويسيد،) اين در نزد خدا به عدالت نزديكتر و براى اداى شهادت استوارتر و براى جلوگيرى از شك و ترديد بهتر مىباشد، مگر اينكه تجارت و داد و ستد نقدى باشد كه در ميان خود دست به دست مىكنيد كه ايرادى بر شما نيست كه آنرا ننويسيد. و هنگامى كه خريد و فروش (نقدى) مىكنيد، (باز هم) شاهد بگيريد و نبايد به نويسنده و شاهد (به خاطر حقّگويى) زيانى برسد (و تحت فشار قرار گيرد) و اگر چنين كنيد از فرمان خداوند خارج شدهايد و از خدا بپرهيزيد و خداوند (راه درست زندگى را) به شما تعليم مىدهد و خداوند به هر چيزى داناست.
نکته ها
بزرگترين آيهى قرآن، اين آيه است كه دربارهى مسائل حقوقى ونحوهى تنظيم اسناد تجارى مىباشد. اين آيه نشانهى دقّت نظر وجامعيّت اسلام است كه در دوره جاهليّت و در ميان مردمى عقب افتاده، دقيقترين مسائل حقوقى را طرح كرده است.
كلمه «تداينتم» از «دَين» به معناى بدهى، شامل هرگونه معامله غير نقدى، وام و خريد سَلَف مىشود.
در حديث آمده است: اگر كسى در معامله سند و شاهد نگيرد و مالش در معرض تلف قرار گيرد، هرچه دعا كند، خداوند مستجاب نمىكند و مىفرمايد: چرا به سفارشات من عمل نكردى؟! «1»
«1». كنزالدقائق، ج 2، ص 467.
جلد 1 - صفحه 449
اگر دقّت در حفظ حقوق فردى ضرورى است، حفظ بيتالمال بمراتب ضرورىتر است!
تنظيم سند، حتّى در معاملات نقدى مفيد است، ولى ضرورت آن به اندازهى معاملات نسيه نيست. چون در معاملات موعددار، ممكن است طرفهاى معامله ويا شاهدان از دنيا بروند يا فراموش كنند، بنابراين لازم است نوشته هم بشود.
از فرمان نوشتن، معلوم مىشود كه اسناد تنظيم شدهاى كه همراه با گواهى عادل باشد، قابل استشهاد است.
از اين آيه استفاده مىشود كه جامعه اسلامى بايد يكديگر را در حفظ حقوق حمايت كنند.
زيرا هر معاملهاى، نياز به كاتب و چند شاهد دارد.
در زمانى كه در تمام جزيرة العرب به گفته مورخان، 17 باسواد بيشتر نبوده، اين همه سخن از نوشتن، نشانهى توجّه اسلام به علم وحفظ حقوق است.
پیام ها
1- ايمان، بستر ومقدّمه عمل به احكام، وخطاب؛ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» تشويقى براى عمل به احكام است.
2- مدّت بدهكارى، بايد روشن باشد. «إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى»
3- براى حفظ اعتماد و خوشبينى به همديگر و آرامش روحى طرفين و جلوگيرى از فراموشى، انكار و سوءظنّ، بايد بدهىها نوشته شود. «فَاكْتُبُوهُ»
4- براى اطمينان و حفظ قرارداد از دخل وتصرّف احتمالى طرفين، سند بايد با حضور طرفين وتوسط شخص سوّمى نوشته شود. «وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ»
5- نويسندهى قرار داد، حقّ را در نظر گرفته و عين واقع را بنويسد. «بِالْعَدْلِ» شرط گزينش نويسندهى اسناد، داشتن عدالت در قلم است.
6- به شكرانه سواد و علمى كه خداوند به ما داده است، كارگشايى كنيم. «وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ»
7- اهل هر فن وحرفهاى مسئوليّت ويژه دارد، كسى كه قلم دارد بايد براى مردم بنويسد. «وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ»
جلد 1 - صفحه 450
8- بايد بدهكار كه حقّ بر ذمّه اوست، متن قرار داد را بگويد و كاتب بنويسد، نه آنچه را بستانكار ادعا نمايد. «وَ لْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ»
9- اقرار انسان عليه خودش، قابل قبول است. «وَ لْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ»
10- بدهكار، هنگام املاى قرارداد بايد خدا را در نظر بگيرد و چيزى را فروگذار نكند و تمام خصوصيّات بدهى را بگويد. «وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ»
11- تدوين قانون بايد به گونهاى باشد كه حقّ ناتوان ضايع نشود. اگر بدهكار، سفيه يا ضعيف و ناتوان و يا گنگ و لال بود، سرپرست و ولىّ او متن قرارداد را بگويد و كاتب بنويسد. «فَإِنْ كانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهاً أَوْ ضَعِيفاً ... فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ»
12- سفيهان وناتوانان در مناسبات اجتماعى، نيازمند ولىّ هستند. «فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ»
13- توجّه به حقوق طبقه محروم و اقشار ضعيف، از سوى مسئولان وسرپرستان لازم است. «فَلْيُمْلِلْ» صيغه امر نشانه لزوم اين كار است.
14- مردان، در گواه شدن وگواهى دادن بر زنان مقدّم مىباشند. «شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ»
15- گواهان بايد عادل ومورد اطمينان و رضايت طرفين باشند. «مِمَّنْ تَرْضَوْنَ»
16- هر كدام از مردها به تنهايى مىتوانند شاهد باشند، ولى اگر شاهد يك مرد و دو زن بود، آن دو زن به اتفاق هم اداى شهادت كنند. تا اگر يكى لغزش يا اشتباه كرد، نفر دوّم يادآورى كند. «فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا»
دو زن به جاى يك مرد در گواهى، يا به خاطر روحيّهى ظريف و عاطفى آنهاست و يا به جهت آن است كه معمولًا زنان در مسائل بازار و اقتصاد حضور فعّال ندارندو آشنايى آنها با نحوهى معاملات كمتر است.
17- اگر براى شاهد گرفتن از شما دعوت كردند، خوددارى نكنيد، گرچه گواه شدن بدون دعوت واجب نيست. «وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا»
18- مبلغ قرارداد مهم نيست، حفظ اطمينان و حقّالناس مهم است. «وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيراً أَوْ كَبِيراً»
جلد 1 - صفحه 451
19- ثبتِ سند به صورت دقيق و عادلانه سه فايده دارد:
الف: ضامن اجراى عدالت است. «أَقْسَطُ»
ب: موجب جرأت گواهان بر شهادت دادن است. «أَقْوَمُ»
ج: مانع ايجاد بدبينى در جامعه است. «أَدْنى أَلَّا تَرْتابُوا»
20- اگر فايده واسرار احكام براى مردم گفته شود، پذيرفتن آن آسان مىشود.
«ذلِكُمْ أَقْسَطُ ...»
21- معطل شدن امروز براى نوشتن قرارداد، بهتر از فتنه و اختلاف فرداست.
«أَدْنى أَلَّا تَرْتابُوا»
22- در معاملات نقدى، لزومى به نوشتن نيست. «إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً حاضِرَةً»
23- در معاملات نقدى، اگرچه نوشتن لازم نيست، ولى شاهد بگيريد. «فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَلَّا تَكْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبايَعْتُمْ»
24- كاتب و شاهد در امان هستند و نبايد به خاطر حقّ نوشتن و حقّ گفتن مورد آزار و اذيّت يكى از طرفين قرار گيرند. «لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهِيدٌ»
25- اگر اداى شهادت و يا نوشتن قرارداد، نيازمند زمان يا تحمّل زحمتى بود، بايد شاهد و كاتب به نحوى تأمين مالى شوند وگرنه هر دو ضرر خواهند كرد.
«وَ لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهِيدٌ»
26- كاتب وشاهد حقّ ندارند سند را به گونهاى تنظيم كنند كه به يكى از طرفين ضررى وارد شود. «لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهِيدٌ»
27- هرگونه خدشه در سند، از هركس كه باشد، فسق و گناه است. «فَإِنَّهُ فُسُوقٌ»
28- كاتب و شاهد، مرزبان حقوق مردم هستند و شكستن مرزها همان خروج از مرز وفسق است. «فَإِنَّهُ فُسُوقٌ»
29- قلب پاك و با تقوا، همچون آينه علوم و حقايق را مىگيرد. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ»
30- خداوند تمام نيازهاى مادّى و معنوى شما را مىداند و بر اساس آن، احكام و
جلد 1 - صفحه 452
قوانين را براى شما بيان مىكند. قانون گذار بايد آگاهى عميق و گسترده داشته باشد. «وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم