آیه 19 سوره لیل
<<18 | آیه 19 سوره لیل | 20>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و حال آنکه هیچ کس بر وی حق نعمت ندارد تا به پاداش آن بدهد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«تُجْزَی»: نعمت جزا داده شود. سپاس گفته شود.
نزول
شأن نزول آیات 4 و 19:
عطاء گوید: این آیات و آیه 5 درباره ابوالدحداح نازل شده بدین تفصیل که مردى از انصار درخت خرمائى در خانه خود داشت که شاخه هاى او به خانه همسایگان مى بود و آنها از اثر فقر و پریشانى از خرماى آن میخوردند. آن مرد شکایت نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله برد. پیامبر فرمود: درخت خود را در ازاء درختى در بهشت به من بفروش.
آن مرد امتناع کرد ابوالدحداح چون این سخن بشنید به پیامبر گفت: یا رسول الله من آن را در ازاء درختى در بهشت به شما مى فروشم. پیامبر فرمود: درخت مال تو نیست. گفت: خواهم خرید لذا ابوالدحداح نزد آن مرد انصارى رفت و گفت: باغى در مدینه دارم آن را به تو مى فروشم و آن یک درخت را به من بفروش، آن مرد حاضر شد. ابوالدحداح یک باغ را با یک درخت معاوضه کرد سپس نزد رسول خدا آمد و آن را در ازاء درختى در بهشت بفروخت و این آیات نازل گردید.[۱]
ابن الزبیر گوید: درباره ابوبکر نازل شده که ممالیکى از قبیل بلال و عامر بن فهیرة را خریده بود و سپس آزاد ساخت.[۲][۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14» لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى «21»
«12» همانا هدايت (مردم) بر عهده ماست. «13» و بى شك آخرت و دنيا از آنِ ماست. «14» پس شما را از آتشى كه زبانه مىكشد بيم دادم.
«15» (آتشى كه) جز بدبختترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مىبخشد تا پاك شود. «19»
در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مىبخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبهاش، نمىطلبد. «21» و به زودى خشنود شود.
نکته ها
هدايت كردن از جانب خداوند، امرى حتمى است، «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى» ولى پذيرش آن از سوى مردم حتمى نيست. چنانكه در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى» «1»
«تَلَظَّى»، شعله آتش بدون دود است كه سوزندگى زيادترى دارد.
خلود و جاودانگى در دوزخ مخصوص افراد شقى است. «لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى» در كلمه «صلى» ملازمت و همراهى نهفته است. شايد «ناراً تَلَظَّى» كه نوع خاصى از آتش است مخصوص افراد شقى باشد و ساير مجرمان به انواع ديگرى از آتش گرفتار شوند.
«1». فصّلت، 17.
جلد 10 - صفحه 511
آيه «وَ لَسَوْفَ يَرْضى» را دو گونه مىتوان معنا كرد: يكى آنكه انسان با رسيدن به اهدافش از خدا راضى مىشود، ديگر آنكه خداوند از او راضى مىشود. البتّه در قرآن، هر دو مورد يعنى رضاى خداوند از انسان و رضاى انسان از خداوند، در كنار هم آمده است: «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» «1»*، «ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً» «2»
پیام ها
1- يكى از سنّتهاى الهى كه خداوند بر خود واجب كرده، هدايت مردم از طريق عقل و فطرت و پيامبران است. «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى»
2- پذيرش هدايت، به نفع خود شماست، وگرنه خداوند بىنياز است. «وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى»
3- هشدار و انذار وسيله هدايت الهى است. «فَأَنْذَرْتُكُمْ» (هشدارهاى الهى را بايد جدى گرفت، زيرا از سوى كسى است كه دنيا و آخرت به دست اوست)
4- آتش آخرت، امرى ناشناخته و عظيم است. «ناراً» به صورت نكره آمده است.
5- شقاوت مثل تقوا داراى مراحلى است. الْأَشْقَى ... الْأَتْقَى (كسى كه آن همه نشانههاى هدايت را ناديده بگيرد بدبختترين است «اشقى، الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى»
6- تقوا، همراه كمك به محرومان سپرى است در برابر آتش دوزخ. «سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ»
7- كمك به محرومان، شيوه دائمى پرهيزگاران است. «يُؤْتِي»
8- كمك از مال شخصى ارزش است. «مالَهُ»
9- نشانه تقوا، كمكهاى مالى خالصانه است. «الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ»
10- كمك به فقرا، راهى است براى تزكيه و خودسازى. «يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى»
11- كمكهاى مالى كه براساس جبران خوبىهاى ديگران باشد، مايه رشد
«1». بيّنه، 8.
«2». فجر، 28.
جلد 10 - صفحه 512
نيست. «ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ» (انفاقى ارزش بالايى دارد كه انسان مديون ديگران نباشد و چشم داشتى هم نداشته باشد)
12- متّقى، جز رضاى خدا به دنبال چيز ديگرى نيست. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى»
13- قصد قربت، شرط لازم است. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ»
14- انفاق بايد در راههاى خداپسندانه باشد. يُؤْتِي مالَهُ ... ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ
15- او پروردگار اعلى است، پس فقط رضاى او را جستجو كنيد كه پاداش اعلى مرحمت مىكند. «ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى»
16- انسان مخلص، به مقام رضا مىرسد و همواره از خداوند خشنود است. «وَ لَسَوْفَ يَرْضى»
«والحمد للّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 514
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفاسیر روض الجنان و مجمع البیان.
- پرش به بالا ↑ تفاسیر کشف الاسرار و مجمع البیان.
- پرش به بالا ↑ صاحب کشف الاسرار که از مفسرین عامه است، گوید: منظور از آیه 4 سعى ابوبکر و سعى امیة بن خلف است.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.