آیه 1 سوره قمر
<<1 | آیه 1 سوره قمر | 2>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آن ساعت (قیامت یا قیام رسول حق) نزدیک آمد و ماه آسمان شکافته شد (این آیه راجع به شقّ القمر است که کفّار از رسول اکرم درخواست کردند).
قیامت بسیار نزدیک شد، و ماه از هم شکافت.
نزديك شد قيامت و از هم شكافت ماه.
قيامت نزديك شد و ماه دو پاره گرديد.
قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«إِقْتَرَبَ»: نزدیک گشته است. ذکر فعل به صورت ماضی، برای تحقق وقوع است (نگا: نجم / ، انبیاء / و ). «إِنشَقَّ»: دو نیم شد. مراد وقوع آن در آینده به هنگام فرا رسیدن قیامت است (نگا: حاقه / ، رحمن / ، انشقاق / . اکثر فعلهائی که برای رستاخیز و حساب و کتاب اخروی بکار رفته است، به شکل ماضی است (نگا: نحل / زمر / و و ، تکویر / - ). «إِنشَقَّ الْقَمَرُ»: ماه به دو نیم میگردد. ماه به دو نیم گشته است. معنی اخیر مبنی بر روایات متعددی است که میگویند پنج سال قبل از هجرت نبوی، اهل مکه از پیغمبر درخواست کردند که ماه را بعنوان معجزه برای ایشان دو نیم سازد و پیغمبر نیز با اشاره انگشت چنین کرد. بسیاری از مفسرین این امر را پذیرفته و بسیاری هم آن را نقد نموده و حادثه را مربوط به آینده میدانند (نگا: التفسیر القرآنی للقرآن، المراغی، المنتخب، المصحف المیسر).
نزول
شأن نزول آیات 1 و 2:
ابن مسعود گوید: دو نیمه شدن ماه در مکه پیش از آن که رسول خدا صلی الله علیه و آله از مکه بیرون برود. اتفاق افتاده و خود آن را دیده ام و در همان موقع بود که مى گفتند ماه را سحر و جادو کرده اند، سپس این آیات نازل گردید.[۱]
انس گوید: ماه دو بار در مکه منشق گردید و این آیات نازل شد.[۲] یونس از امام صادق علیهالسلام نقل کند که چهارده نفر در شب چهاردهم ماه ذی الحجه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند. گفتند: یا محمد هر پیامبرى براى اثبات نبوت خوددارى آیت و معجزه اى بوده است. ما میخواهیم که معجزه اى از جانب تو براى ما آشکار شود. پیامبر گفت: مقصود شما از این گفتار چیست؟ گفتند: اگر نزد خداى خود داراى قدر و منزلت مى باشى، فرمان بده تا ماه به دو نیمه شود پس از این درخواست جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت: یا محمد خداوند بر تو سلام و درود فرستاده و گوید: من هر چیزى را در فرمان تو قرار داده ام سپس پیامبر سر خود را به طرف آسمان بلند کرد و فرمان داد تا ماه به دو نیمه شود پس از این فرمان ماه به دو نیمه گردید. پیامبر سجده شکر بجاى آورد و اصحاب که با وى بودند نیز سجده نمودند سپس پیامبر سر خویش را از سجده برداشت و دوباره به طرف آسمان بلند کرد، اصحاب نیز همان عمل را انجام دادند سپس پیامبر خواست که ماه به صورت اول خود برگردد. ماه نیز به حالت اول خود بازگشت سپس آن چهارده نفر گفتند یا محمد موقعى که مسافرین ما از یمن و شام بازآیند. از آنها سؤال خواهیم کرد که آیا چنین منظره اى را در آن ممالک دیده اند یا نه؟
اگر بگویند که انشقاق ماه را دیده اند، یقین خواهیم کرد که این عمل از نزد پروردگار تو بوده است و اگر بگویند که چنین انشقاقى را در آن سامان ندیده اند. معلوم میشود که عمل تو سحر و جادوئى بیش نخواهد بود سپس این آیات نازل گردید.[۳]
شیخ بزرگوار ما در تفسیر خود چنین گوید: طبرى معتقد است که منظور از آیه 1 روز قیامت است که یکى از نشانه ها و علامات نزدیک شدن آن انشقاق قمر است که در آیه ذکر گردیده و عده اى نیز منکر انشقاق و دو نیمه شدن قمر در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند و معتقدند که منظور آیه انشقاق قمر هنگام نزدیک شدن روز رستاخیز و قیامت است چنان که روایت آن از عثمان بن عطا و پدر او نقل و روایت شده و نیز حسن بصرى از تابعین و بلخى از مفسرین معروف هم از منکرین انشقاق قمر در زمان پیامبر مى باشند و نیز عده زیادى از صحابه معتقدند که انشقاق قمر در زمان پیامبر بنا به درخواست او روى داده است و اگر بگویند مردم سایر کشورها در آن وقت متوجه این امر نگردیده اند و کسى آن را ندیده است در جواب گویند: ممکن است وجود ابرها مانع دیدن مردم سایر کشورها گردیده و یا خواب بودن آنها مانع از دیدار آنها شده باشند زیرا حالت انشقاق قمر به طور استمرار و طولانى نبوده بلکه پس از انشقاق به مدت کمى دوباره به حالت اول خویش برگردانیده شده است.[۴]
باید دانست که اعتقاد به انشقاق قمر در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله از ضروریات دین و مذهب نیست و اعتقاد به آن دلیل بر ایمان و عدم اعتقاد به آن دلیل بر کفر نخواهد بود.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سیمای سوره قمر
اين سوره در مكّه نازل شده و پنجاه و پنج آيه دارد.
به مناسبت طرح مسألهى «شقّ القمر» در آيهى اول، اين سوره، «قمر» ناميده شده است.
تمام آيات اين سوره با حرف «راء» ختم مىشود.
پايان سورهى قبل دربارهى معاد بود، آغاز اين سوره نيز سخن از معاد است.
محتواى اين سوره، بيشتر مربوط به قيامت، نبوّت و ماجراى مخالفان انبيا است.
همچنين در اين سوره، خداوند به سرنوشت شوم پنج گروه يعنى قوم نوح، عاد، ثمود، لوط و فرعون اشاره مىكند.
جلد 9 - صفحه 344
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشندهى مهربان.
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ «1» وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ «2»
قيامت نزديك شد و ماه از هم شكافت. و اگر معجزهاى بينند، اعراض كنند و گويند: اين سحرى است پىدرپى.
وَ كَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ «3»
و تكذيب كردند و از هوسهاى خود پيروى نمودند و هر كارى (سرانجام) جايگاه و قرارگاهى دارد.
نکته ها
در تفاسير و كتب حديثى شيعه و سنّى ماجراى دونيم شدن شكافتهشدن ماه مطرح شده است. بر اساس روايات، پيشنهاد شكافته شدن ماه از سوى كفّار به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به خاطر آن بود كه مىگفتند: سحر و جادو در آسمانها اثر ندارد و اگر ماه شكافته شد، كار محمّد صلى الله عليه و آله قطعاً معجزه است.
جالب اين كه شكافته شدن ماه، در دل شب و بدون تبليغات قبلى بود. مسافران مكّه و شام در مسير جادّه و حتّى مردم هندوستان شكافتهشدن ماه را ديدند و در بعضى آثار باستانى هند نوشته شده كه تاريخ اتمام اين بنا زمانى بود كه ماه دو نيم شد. «1»
«1». تفسير نمونه.
جلد 9 - صفحه 345
جدا شدن كرات منظومهى شمسى از خورشيد يا سنگهاى آسمانى از ستارگان، نشانهاى بر شقالقمر و امكان شكافتهشدن ماه است. گرچه در اينجا دو معجزه رخ داده است يكى شكافتهشدن و ديگرى برگشت به حالت اول.
پیام ها
1- قيامت نزديك و حتمى الوقوع است و از عمر دنيا چيزى باقى نمانده است.
پس براى آخرت زاد و توشه برداريم و غافل نباشيم. «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ»
2- برپايى قيامت، زمانى بس حساس و مهم است. «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ» (سوره بدون مقدّمه، سخن از قيامت مىكند، نظير كسى كه بىمقدّمه مىگويد: زلزله، زلزله).
3- در گفتگو با سنگدلانِ غافل، نسبت به قيامت هشدار دهيد. «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ» (چنانكه در آغاز سورهى انبيا مىخوانيم: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ»)
4- شقّ القمر از معجزات ويژه پيامبر صلى الله عليه و آله و نشانهى نزديكى امّت اسلام با قيامت است. «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ»
5- پيامبر معجزات بسيارى داشت و كافران همه را سحر مىپنداشتند. «سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ»
6- شيوهى افراد لجوج در برخورد با معجزات و آيات الهى، اعراض و تكذيب وتهمت است. «إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ»
7- ريشهى اعراض از حق و تكذيب دين، پيروى از هواى نفس است. يُعْرِضُوا ... كَذَّبُوا ... اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ
8- «پايان شب سيه سفيد است». بالاخره حق، مستقرّ حقانيت معاد ثابت خواهد شد. «كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ»
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 346
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ «1»
«1» ثواب الاعمال (چ بيروت 1403 ق) ص 145.
جلد 12 - صفحه 366
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ: نزديك شد ساعت قيامت، وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ: و شكافته شده ماه. تسميه قيامت به ساعت به اعتبار آنست كه در امتداد يك ساعت قائم شود و انشقاق قمر از علامات قرب آنست.
شق القمر- جمهور مفسرين از خاصه و عامه و اصحاب مانند ابن مسعود. و ابن عباس و حذيفه يمانى و انس بن مالك و جبير بن معطم و عبد اللّه عمر «1» نقل نمودهاند كه ابو جهل و يهودى ديگر شبى به حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله رسيدند و آن شب چهاردهم ماه و قمر به مرتبه بدر رسيده.
ابو جهل گفت: بر وفق دعوى خود آيتى به ما بنما و الا سر تو را به شمشير بردارم.
فرمود: چه مىخواهى؟
ابو جهل به يهودى گفت اين شخص ساحر است و آنچه بخواهيم به قوت سحر به ما مىنمايد.
يهودى گفت: به او بگو تا ماه را بشكافد كه سحر را در آسمان تأثيرى نيست و ساحران در آن تصرف و اقتدار ندارند، چون از اتيان عاجز شود او را به قتل رسانيم.
ابو جهل گفت: اين ماه را براى ما بشكاف.
حضرت دعا فرمود، انگشت سبابه برآورد و اشاره به ماه نمود، قرص قمر به محض اشاره دو نيم شد، نصف بر جاى خود و نصف ديگر به طرفى رفت و زمانى به آن هيئت بماند. حضرت به صداى بلند فرمود: اشهدوا اشهدوا.
ابو جهل گفت: آن را ملتئم نما.
حضرت اشاره فرمود، هر دو نصف بهم پيوست.
يهودى كه اين معجزه باهره را ديد ايمان آورد، لكن ابو جهل پر جهل گفت:
چشم ما را به سحر بسته و قمر را به حالت انشقاق به ما نموده؛ از جماعت مسافران كه از اطراف آفاق برسند بپرسيم كه ايشان در امشب انشقاق قمر را
«1» نور الثقلين، ج 5، ص 174- 175.
جلد 12 - صفحه 367
ديدهاند يا نه. چون از آينده و رونده پرسيدند، جواب دادند در فلان شب ماه را به دو نيمه ديديم. ابو جهل با وجود اين معجزه عظيم، ايمان نياورد و حمل نمود به سحر. كفار قريش تابع او شدند گفتند سحر است «1»: حق تعالى آيه نازل فرمود كه:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ «1» وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ «2» وَ كَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ «3» وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الْأَنْباءِ ما فِيهِ مُزْدَجَرٌ «4»
حِكْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ «5» فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلى شَيْءٍ نُكُرٍ «6» خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ «7» مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكافِرُونَ هذا يَوْمٌ عَسِرٌ «8» كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنا وَ قالُوا مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ «9»
فَدَعا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ «10»
ترجمه
نزديك شد قيامت و شكافته شد ماه
و اگر ببينند نشانهاى از قدرت و معجزيرا روى ميگردانند و ميگويند جادوئى است پى در پى و بادوام
و تكذيب كردند و پيروى نمودند ميلهاى نفسانى خود را و هر امرى بجاى خود قرارگيرنده است
و بتحقيق آمد آنها را از خبرها آنچه كه در آن باز داشتن از معاصى است
حكمتى است تامّ و تمام پس بىنياز ننمودند بيمدهندگان
پس روى بگردان از آنها روزى كه بخواند خواننده بسوى چيزى زشت و ناخوش
با آنكه بزير افكنده باشد چشمهاشان بيرون مىآيند از قبرها گوئيا آنان ملخ پراكندهاند
با آنكه نگران يا گردن كشيده شتابندگانند بسوى خواننده ميگويند كافران اين روزى است دشوار
تكذيب كردند پيش از آنها قوم نوح پس تكذيب كردند بنده ما را و گفتند ديوانهايست و باز داشته شد از تبليغ
پس خواند پروردگارش را كه همانا من مقهور شدم پس انتقام بكش از آنها براى من.
تفسير
خداوند متعال در اين سوره مباركه خبر داده است از وقوع دو امر بزرگ يكى نزديك شدن قيامت بآمدن پيغمبر آخر الزّمان و ختم دائره رسالت و ديگر انشقاق و دو پاره شدن ماه بمعجز آن حضرت كه دعوى تواتر اخبار و اجماع مسلمانان بر آن شده و اجمال قضيه كه قدر مشترك بين روايات است
جلد 5 صفحه 99
آنست كه كفّار قريش از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم تقاضا نمودند كه ماه را براى آنها دو نيمه نمايد تا ايمان بياورند و حضرت قبول فرمود و در شب چهاردهم ماهى در حضور همه آنرا دو پاره فرمود بامر مبارك و همه مشاهده كردند در مكّه معظمه و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم از آنها شهادت گرفت و سجده شكر فرمود و ماه را بصورت اول عودت داد. و فرداى آنشب از مسافرين سؤال نمودند و آنها هم تصديق كردند كه آنرا بين راه ديديم و با وجود اين گفتند محمّد پى در پى جادو ميكند يا سحرش قوى و مستحكم است يا دوام و استمرار دارد چون در بعضى از روايات ذكر شده كه بقدر ما بين عصر تا شب بحال انشقاق باقى بود و آنها ميديدند و شبهاتى كه در اين باب شده يا ناشى از قصور در اعتقاد بعموم قدرت الهى است كه در علوم عقليّه اثبات شده و دلالت ادلّه شرعيّه بر آن واضح است يا از توهّم عدم تغيير در اوضاع افلاك است كه بردّ شمس و تناثر نجوم و حدوث شفق و امثال اينها براى عظمت مقام يا مصيبت اولياء خدا در مواقع لازم و مناسب مسلّم و محسوس شده و والد ماجد ما در شفاء الصدور ضمن اثبات تأثير مصيبت امام مظلوم در آسمانها بما لا مزيد عليه آنرا ثابت فرموده است يا از استبعاد عدم رؤيت آن در غير عربستان و عدم نقل آن در صورت رؤيت است كه جواب گفتهاند در اين قبيل امور كه عامّه از آن غفلت دارند خصوصا در وقتى كه مردم نوعا خوابند و احتمال وجود موانعى در آفاق از ابر و غيره ميرود بكلّى بيوجه است و بنظر حقير اگر گفته شود انشقاق در قمر مرئى و موجود در باصره شده نه در قمر موجود در فلك تمام شبهات و استبعادات رفع ميشود و مانعى هم ندارد چون اعجاز نبى صلى اللّه عليه و آله و سلّم بآن ثابت و الزام متقاضى بآن حاصل خواهد شد و احتياجى بتصرّف در اوضاع علوى نخواهد داشت چنانچه گفتهاند فرقى نيست در اثبات اعجاز پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم بتسبيح سنگ ريزه در دست مبارك بين گويا كردن آنها يا شنواندن تسبيح آنها را بقوم در هر حال اينقضيّه از مسلّمات تاريخى و دينى است اگر چه در تفسير آيه شريفه بعضى گفتهاند مراد انشقاق قمر در قيامت است كه براى تحقق وقوع از آن بماضى تعبير شده و اين معنى مخالف با ظاهر اين آيه و آيه بعد است چون ظاهر از آيه معجزه است كه حمل بر سحر ميشود نه
جلد 5 صفحه 100
علامت قيامت چون آن وقت احتياجى بمعجزه نيست و آيه حمل بر سحر نميشود و اگر مراد از كلمه آيه معجزه ديگرى باشد ارتباط بين دو آيه از بين ميرود و سياق كلام مخالف با آنست در هر صورت تكذيب نمودند پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم را و پيروى كردند از هواى نفس خودشان غافل از آنكه هر امر بجاى خود ثابت و محفوظ و مستقرّ است تا به نتيجه دنيوى و پاداش اخروى خود برسد و در قضاياى امم سابقه كه براى آنها در قرآن ذكر شده موجبات بازداشتن از كفر و اتّعاظ بعمل آمده و معارف حقّه بپايان رسيده ولى افسوس كه بيم دادن بيمدهندگان براى آنها ثمرى نبخشيده بر سيه دل چه سود خواندن پند- نرود ميخ آهنين بر سنگ پس خدا به پيغمبر خود فرموده آنها را بحال خودشان واگذار تا روز كه اسرافيل بنفخه دوم صور آنها را دعوت نمايد بامريكه در نظر آنها منكر و ناپسند است كه اهوال قيامت و عذاب دوزخ باشد و با حال انكسار و ذلّت بطوريكه از ترس چشمهاشان بزير افكنده شده آنروز بيرون آيند از قبرها و مانند ملخ پراكنده در صحراى محشر گردند و مضطرب و پريشان باشند و با سرعت و شتاب در حركت و گردن كشيده داعى حق را اجابت نمايند و با خود گويند چه روز سختى است امروز و پيش از اين كفّار مكّه كه پيغمبر آخر الزّمان را تكذيب نموده مجنون و ساحر خواندند قوم نوح عليه السّلام هم آنحضرت را تكذيب نمودند و نسبت جنون باو دادند و ممنوع از دعوتش كردند و او نهصد و پنجاه سال بر آزار آنها صبر نمود تا از ايمان آنها مأيوس شد و ميخواستند او را سنگسار نمايند پس خواند پروردگار خود را براى آنكه انتقام او را از آنها بكشد و خدا كشيد چنانچه در آيات آتيه بيايد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
اقتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انشَقَّ القَمَرُ «1»
اما كلام در فضيلت آن از إبن بابويه مسندا از يزيد بن خليفه از حضرت صادق (ع) روايت كرده فرمود:
(من قرء سورة اقتربت السّاعة اخرجه من قبره علي ناقة من نوق الجنّة)
و از حضرت رسالت مرسلا روايت شده فرمود:
(من قرء هذا السورة بعثه اللّه يوم القيامة و وجهه كالقمر ليلة البدر مسفرا علي وجه الخلائق و من قرأها ليلة کان افضل)
و غير اينها از اخبار مرسلة.
اقتَرَبَتِ السّاعَةُ اقتراب قبولي قرب است و ساعت قيامت است هر چه از عمر دنيا ميگذرد بقيامت نزديك ميشود و چون پيغمبر را پيغمبر آخر الزمان ميگويند پس آخر زمان دوره رسالت او است و اينکه دو ره منتهي ميشود باوّل قيامت چنانچه در حديث ثقلين ميفرمايد:
(لن يفترقا حتي يرد اعلي الحوض).
وَ انشَقَّ القَمَرُ يكي از معجزات حضرت رسالت شق القمر است که بعض مشركين چون معجزات آن حضرت را حمل بسحر ميكردند گفتند: سحر در آسمانها اثر نميكند اگر ماه را دو نيم كردي ما بتو ايمان ميآوريم حضرت در شب چهاردهم ماه ذي الحجة در مكّه معظمه اشاره فرمود بماه دو نيمه شد نصف آن آمد بطرف مشعر و نصف بطرف صفا سپس بهم وصل شد و بجاي خود برگشت مع ذلک ايمان نياوردند و گفتند: اگر مسافرين شام و يمن آمدند و گفتند: يك همچه قضيّه را ما در همچه شبي مشاهده كرديم ما ايمان ميآوريم و چون مسافرين آمدند و خبر دادند باز هم ايمان نياوردند و اخبار در اينکه باب بسيار است که نقل آنها از وضع اينکه تفسير خارج است رجوع به برهان كنيد ما را كافي است همين آيه شريفه براي
جلد 16 - صفحه 347
اثبات اينكه از ضروريات دين است و انكارش موجب كفر است، چنانچه بر يوشع إبن نون خورشيد برگشت که آنهم شرح مفصلي دارد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 1)- ماه شکافته شد! در آیه نخست، از دو حادثه مهم سخن به میان آمده: یکی نزدیک شدن قیامت است که عظیمترین دگرگونی را در عالم آفرینش همراه دارد و سر آغازی است برای زندگی نوین در جهان دیگر، جهانی که عظمت و گستردگی آن برای ما زندانیان عالم دنیا قابل درک و توصیف نیست.
و حادثه دیگر معجزه بزرگ «شق القمر» است که هم دلیلی است بر قدرت خداوند بزرگ بر هر چیز و هم نشانهای است از صدق دعوت پیغمبر گرامیش.
ج5، ص27
میفرماید: «قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت»! (اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ).
قابل توجه این که سوره گذشته (سوره نجم) با جملههائی پیرامون نزدیکی قیامت پایان گرفت أَزِفَتِ الْآزِفَةُ و این سوره با همین معنی آغاز میشود و این تأکیدی است بر این موضوع که قیامت نزدیک است. گرچه در مقیاس عمر دنیا ممکن است هزاران سال طول بکشد، اما توجه به مجموع عمر این جهان از یکسو، و با توجه به این که تمام عمر دنیا در برابر قیامت لحظه زود گذری بیش نیست منظور از این تعبیر روشن میشود.
ذکر این دو حادثه با هم، به خاطر آن است که اصولا ظهور پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله که آخرین پیامبر الهی است خود از نشانههای نزدیکی قیامت است.
از سوی دیگر شکافتن ماه خود دلیلی است بر امکان به هم ریختن نظام کواکب و نمونه کوچکی است از حوادث عظیمی که در آستانه رستاخیز در این جهان رخ میدهد، چرا که تمامی کواکب و ستارگان و زمین در هم میریزند و عالمی نو به جای آنها ایجاد میشود.
طبق روایات مشهور که بعضی ادعای تواتر آن را نیز کردهاند مشرکان نزد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله آمدند و گفتند: اگر راست میگوئی و تو پیامبر خدائی ماه را برای ما دو پاره کن! فرمود: اگر این کار را انجام دهم ایمان میآورید؟
عرض کردند: آری- و آن شب، شب چهاردهم ماه بود- پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از پیشگاه پروردگار تقاضا کرد آنچه را خواستند به او بدهد ناگهان ماه به دو پاره شد، و رسول اللّه آنها را یک یک صدا میزد و میفرمود: ببینید! بنابر این نه با توجه به خود آیه و قرائن موجود در آن، و نه از نظر روایات، و اقوال مفسران، موضوع شقّ القمر قابل انکار نیست.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.