آیه 29 سوره نجم

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۱۶ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (تفسیر آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّىٰ عَنْ ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا

مشاهده آیه در سوره


<<28 آیه 29 سوره نجم 30>>
سوره : سوره نجم (53)
جزء : 27
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

پس از هر کسی که از یاد ما (و قرآن ما) رو گردانید و جز زندگانی دنیای فانی را نخواست به کلی اعراض کن.

بنابراین از کسانی که از یاد ما روی گردانده اند و جز زندگی دنیا را نخواسته اند، روی بگردان.

پس، از هر كس كه از ياد ما روى برتافته و جز زندگى دنيا را خواستار نبوده است، روى برتاب.

پس تو نيز از كسى كه از سخن ما رويگردان مى‌شود و جز زندگى دنيوى را نمى‌جويد اعراض كن.

حال که چنین است از کسی که از یاد ما روی می‌گرداند و جز زندگی مادی دنیا را نمی‌طلبد، اعراض کن!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

So avoid those who turn away from Our remembrance and desire nothing but the life of the world.

Therefore turn aside from him who turns his back upon Our reminder and does not desire anything but this world's life.

Then withdraw (O Muhammad) from him who fleeth from Our remembrance and desireth but the life of the world.

Therefore shun those who turn away from Our Message and desire nothing but the life of this world.

معانی کلمات آیه

«تَوَلّی»: پشت کرد. روی گردان شد. «ذِکْرِنَا»: یاد ما. قرآن ما (نگا: حجر / و نحل / . همچنین: المنتخب).

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَياةَ الدُّنْيا «29»

پس، از هر كه از ياد ما روى‌گرداند و جز زندگى دنيا را خواستار نبود، روبگردان.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 322

ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدى‌ «30»

آن، آخرين درجه از علم و شناخت آنان است. همانا پروردگار تو كسانى را كه از راه او گمراه شده‌اند، بهتر مى‌شناسد و كسانى را كه هدايت يافته‌اند، بهتر مى‌داند.

نکته ها

در قرآن، فرمان اعراض از: كفّار «1»، مشركان‌ «2»، منافقان‌ «3»، جاهلان‌ «4» فراريان از جبهه‌ «5» و كسانى كه به قصد تمسخر وتخطئه در آيات الهى كندوكاو مى‌كنند «6» آمده است.

سيماى دنيا در قرآن‌

قرآن در آيات متعددى سيماى دنيا و زندگى دنيوى را اين‌گونه ترسيم كرده است:

1. دنيا كم و ناچيز است. «مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ» «7»

2. دنيا فانى است، عبورگاه است نه توقفگاه. «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ» «8»

3. دنياگرايى جز لهو و لعب نيست. «وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ» «9»

4. دنيا وسيله فريب است. «مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ»* «10»

5. دنياگرايى مانع آخرت‌طلبى است. «أَ رَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ» «11»

6. دنيا، دلربا است. «يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ» «12»

7. در آيه 20 سوره حديد، پنج ويژگى براى دنيا ذكر شده كه با مراحل پنجگانه عمر انسان مطابقت دارد: و اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ ...

الف) لعب و بازى. (كودكى)

«1». سجده، 30.

«2». انعام، 106.

«3». منافقون، 4.

«4». اعراف، 199.

«5». توبه، 95.

«6». انعام، 68.

«7». نساء، 77.

«8». نحل، 96.

«9». عنكبوت، 64.

«10». حديد، 20.

«11». توبه، 38.

«12». قصص، 79.

جلد 9 - صفحه 323

ب) لهو و سرگرمى. (نوجوانى)

ج) زينت و خودآرايى. (جوانى)

د) تفاخر و فخرفروشى. (ميانسالى)

ه) تكاثر و ثروت اندوزى. (كهنسالى)

آرى، دنيا وسيله است نه هدف، چنانكه در دعاى ماه شعبان مى‌خوانيم: «و لا تجعل الدنيا اكبر همنا» خدايا دنيا را هدف برتر ما قرار مده.

پیام ها

1- در برخورد با كسانى كه دنيا محور و خداگريزند، تسامح نداشته باشيد. «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا»

2- از كسانى كه به دين خدا پشت مى‌كنند و حاضر به شنيدن نام خدا و دستورات او نيستند، اعراض كنيد. (در اسلام، بايكوت مخالفان و دشمنان جايز است.) «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا»

3- تبرّى جستن از دشمنان اسلام، يك اصل است. «فَأَعْرِضْ»

4- در تبليغ دين، وقت و فرصت را در موارد بى‌ثمر هدر ندهيد. فَأَعْرِضْ‌ ...

5- گاهى مقابله به مثل لازم است. بايد از كسى كه از ياد خدا اعراض مى‌كند، اعراض كرد. «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا»

6- دنياگرايى و اعراض از ياد خدا، ملازم يكديگرند. «تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَياةَ الدُّنْيا»

7- آنچه نكوهيده است، انحصار فكر و عمل در راه رسيدن به دنياست وگرنه تلاش و علاقه طبيعى، امرى پسنديده است. وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَياةَ ...

8- دنياگرايى، نشانه سطح پايينِ درك و معرفت است. لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَياةَ الدُّنْيا ... ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ‌

9- كسانى كه جز به زندگى دنيا فكر نمى‌كنند، گمراهند. لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَياةَ الدُّنْيا ... ضَلَ‌ ...

جلد 9 - صفحه 324

10- ايمان به علم و نظارت خداوند به عملكرد انسان، سبب تسلّى و دلدارى مؤمنان است. «هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ»

11- خداگريزى و دنيامحورى، بارزترين نشانه انحراف است. تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَياةَ الدُّنْيا ... أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَ‌

12- خداوند اعمال و نيّات تك‌تك بندگان را مى‌داند. هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَ‌ ... هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدى‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَياةَ الدُّنْيا «29»

و چون كفار مصرند در توهم باطل خود و برهان يقينى در اين باب ندارند، فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا: پس روى بگردان از دعوت آن كس كه پشت نمود و روى گردانيد از ذكر ما. مراد قرآن است كه متضمن وعد و وعيد و ساير اصول ايمانيه. وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَياةَ الدُّنْيا: و نخواسته به عمل خود مگر زندگانى دنيا را، چه هر كه من جميع الوجوه غافل باشد از حق و بالكليه از ذكر، اعراض نموده و در محبت دنيا و جمع زخارف آن بر وجهى متوغّل شده كه همه همت او مصروف آن است، پس دعوت تو چگونه به او فايده دهد، بلكه نزد اين حال عناد او زياده خواهد شد و اصرار او بر كفر شديد شود.

جلد 12 - صفحه 341


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ لَكُمُ الذَّكَرُ وَ لَهُ الْأُنْثى‌ «21» تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزى‌ «22» إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى‌ «23» أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى «24» فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولى‌ «25»

وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ لا تُغْنِي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلاَّ مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضى‌ «26» إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثى‌ «27» وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً «28» فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَياةَ الدُّنْيا «29» ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدى‌ (30)

جلد 5 صفحه 89

ترجمه‌

آيا براى شما ذكور و براى او اناث است‌

اين در اين هنگام قسمتى ناروا و دور از عدالت است‌

نيستند آنها جز اسمهائى كه نام نهاده‌ايد آنها را شما و پدرانتان نفرستاده است خدا بر آن هيچ دليلى پيروى نميكنند مگر گمان و آنچه را كه ميل دارد نفسها و ميخواهد دلهاشان و بتحقيق آمد آنها را از جانب پروردگارشان موجبات هدايت‌

آيا براى انسان است آنچه آرزو كند

پس مر خدا را است آخرت و دنيا

و چه بسا از فرشتگانند در آسمانها كه فائده ندارد شفاعتشان چيزى مگر بعد از آنكه اذن دهد خدا به هر كه بخواهد و به پسندد

همانا آنانكه ايمان نميآورند بآخرت نام مى‌نهند فرشتگان را مانند نام نهادن براى دختران‌

و نيست براى آنها بآن هيچ دانش و يقينى پيروى نميكنند مگر گمان را و همانا گمان بى‌نياز نميكند از حقيقت و واقع چيزى را

پس روى بگردان از آنكه رو گردان شد از ياد ما و نخواست مگر زندگانى دنيا را

اينست بهره و نهايت وسعشان از علم و دانش همانا پروردگار تو داناتر است بآنكه گمراه شد از راه او و او داناتر است بآنكه هدايت يافت.

تفسير

در آيات سابقه اشاره شد كه مشركين عرب بتهائى داشتند كه عبادت ميكردند آنها را براى تقرّب بخدا بعنوان آنكه مصوّر بصور ملائكه كه دختران خدايند ميباشند و براى آنها اسمائى از اسماء خدا و غير آن مشتق نموده آنانرا بآن نامها ميخواندند مانند لات كه گفته شده مشتق از اللّه است و عزّى كه مشتق از عزيز و تأنيث أعزّ است و منات كه مشتق از منئه و بمعناى قربانگاه است چون در كنار آن قربانى مينمودند چنانچه در منى قربانى ميشود و باين اسم خوانده شده و اين اسماء بملاحظه وجود علامت تأنيث در آنها مناسب با دختران است لذا خداوند علاوه بر طعن سابق در اين آيات بآنها طعنه زده كه شما با آنكه از دختران ننگ و عار داريد چگونه براى خودتان پسران را اختيار نموديد و براى خدا دختران را الحقّ تقسيم نارواى جائرانه و برخلاف عدالتى كرديد كه قسمت خدا را از فرزند دختر و سهم خودتان را پسر قرار داديد ولى چيزى كه هست آنستكه آنچه شما تصوّر نموده‌ايد فقط در عالم خيال شما مصوّر شده و آنچه اعتقاد نموده‌ايد در

جلد 5 صفحه 90

خارج واقعى ندارد خدا نه پسر دارد نه دختر و ملائكه نه دخترند و نه باين هياكل و اين بتها نه لايق پرستشند و نه پرستش آنها مقرّب بخدا است اينها فقط نامهائى هستند كه شما و پدرانتان جعل نموده‌ايد بخيال خودتان بدون آنكه دليل و برهانى از طرف خداوند براى آن نازل يا از عقل بآن حاكم شده باشد و متابعت و پيروى نميكنند مشركين مگر گمان باطل ناشى از تقليد پدران و هواى نفس خودشان را با آنكه هدايت الهيه و راهنماى حقيقى از طرف پروردگارشان كه قرآن مجيد و پيغمبر خاتم باشد براى ارائه حق و حقيقت بآنها آمده است ولى از احكام آندو سرپيچى مينمايند آيا تصوّر ميكنند آنچه دلخواه انسان باشد و آرزوى آنرا داشته باشد در خارج تحقّق پيدا ميكند آيا عبادت بت مقرّب بخدا ميشود و بتها قادر بر شفاعت آنها ميشوند و ببهشت ميروند نه چنين است اختيار امور دنيا و آخرت با خدا است بهر كس هر چه بخواهد ميدهد و كسيرا حق چون و چرا نيست چه بسيار از ملائكه هستند در آسمانها كه حق شفاعت از كسى ندارند و شفاعت آنها بهيچ وجه مفيد نيست بر فرض شفاعت كنند مگر خدا بخواهد بيكى از آنها اذن شفاعت دهد و به‌پسندد او را براى اين مقام يا مگر خدا بخواهد ملائكه از كسى شفاعت كنند و راضى شود از او بايمان و محبّت اهل بيت پس چگونه ممكن است ملائكه شفاعت نمايند از كسانيكه براى خدا شريك قرار دادند در ستايش و پرستش اينها كه ايمان كامل و اعتقاد يقينى بآخرت ندارند و ميگويند بعد از مردن و خاك شدن چگونه ما دو مرتبه زنده ميشويم و از اوضاع و احوال آن عالم بى‌خبرند چگونه براى ملائكه اسم‌گذارى مينمايند بأسمائى كه مناسب با زنان است و ميگويند دختران خدايند اينها علم و دانش ندارند قول و فعلشان از روى معرفت و يقين نيست لذا ميگويند بر فرض قيامتى باشد بتها از ما شفاعت ميكنند و در اين عقائد پيروى از گمان و مظنّه مينمايند و گمان هيچگاه جاى يقين را نميگيرد و حقائق اشياء را جز بعلم نتوان ادراك نمود از دعوت و اصرار بر هدايت اين قبيل اشخاص كه بكلّى از ياد خدا غافل و منهمك در لذائذ دنيا شده‌اند بايد صرف نظر نمود مقدار و مبلغ علم و دانش آنها همين است كه مانند حيوانات‌

جلد 5 صفحه 91

بخورند و بنوشند و از آتيه خود بى‌خبر باشند خدا بهتر ميداند و ميشناسد گمراهانى را كه قابل هدايت نيستند و كسانيرا كه هستند اگر بخواهد آنها را هدايت ميفرمايد وظيفه پيغمبر فقط ابلاغ است كه بعمل آمده خداوند هم در دنيا يا آخرت بدكارانرا بجزاى اعمال و عقائدشان خواهد رسانيد و السلام على من اتّبع الهدى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَأَعرِض‌ عَن‌ مَن‌ تَوَلّي‌ عَن‌ ذِكرِنا وَ لَم‌ يُرِد إِلاَّ الحَياةَ الدُّنيا «29»

جلد 16 - صفحه 335

‌پس‌ اعراض‌ كن‌ ‌از‌ كسي‌ ‌که‌ رو ‌بر‌ مي‌گرداند ‌از‌ يادآوري‌ ‌ما و اراده‌ نمي‌كند مگر همين‌ زندگاني‌ دنيا ‌را‌.

فَأَعرِض‌ عَن‌ مَن‌ تَوَلّي‌ عَن‌ ذِكرِنا مكرر روايات‌ شريفه‌ بيان‌ فرموده‌ و توضيح‌ داده‌ايم‌ ‌که‌ وظيفه‌ انبياء و ائمه و علماء و دعات‌ دين‌ و آمرين‌ بمعروف‌ و ناهين‌ ‌عن‌ منكر ابلاغ‌ و انذار و تبشير و امر و نهي‌ ‌است‌ ‌تا‌ مادامي‌ ‌که‌ احتمال‌ تأثير ميرود و اما ‌پس‌ ‌از‌ قطع‌ بعدم‌ تأثير بايد اعراضي‌ كرد حضرت‌ رسالت‌ حجت‌ ‌را‌ ‌بر‌ اينها تمام‌ كرد باقامه معجزات‌ و ادله واضحات‌ و بيانات‌ شافيات‌ و چون‌ باينها خردلي‌ تأثير نكرد بايد اعراضي‌ كرد (بگذار ‌تا‌ بميرد ‌در‌ عين‌ ‌خود‌ پرستي‌).

وَ لَم‌ يُرِد إِلَّا الحَياةَ الدُّنيا تمام‌ ‌هم‌ و فكر ‌آنها‌ تأمين‌ دنيا ‌است‌ ‌از‌ مال‌ و منال‌ و جاه‌ و مقام‌ و رياست‌ و بزرگي‌ ابدا نه‌ بفكر دين‌ هستند و نه‌ بفكر آخرت‌. فَذَرهُم‌ يَخُوضُوا وَ يَلعَبُوا حَتّي‌ يُلاقُوا يَومَهُم‌ُ الَّذِي‌ يُوعَدُون‌َ زخرف‌ آيه 83.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 29)- سپس برای این که روشن کند این گروه اهل استدلال و منطق نیستند، و حب دنیا و فراموش کردن یاد خدا آنها را در لجنزار این موهومات و خرافات غوطه‌ور ساخته، می‌افزاید: «حال که چنین است از کسی که از یاد ما روی می‌گرداند، و جز زندگی مادی دنیا را نمی‌طلبد اعراض کن و به آنها اعتنا

ج4، ص589

مکن که شایسته سخن نیستند! (فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا).

«ذکر خدا» مفهوم گسترده‌ای دارد که هر گونه توجه به خدا را چه از طریق قرآن، و دلیل عقل، و چه از طریق سنت، و یاد قیامت شامل می‌گردد.

شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که امر به اعراض از این گروه هرگز منافاتی با تبلیغ رسالت که وظیفه اصلی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است ندارد. چرا که تبلیغ و انذار و بشارت مخصوص مواردی است که حد اقل احتمال تأثیر وجود داشته باشد، آنجا که یقین به عدم تأثیر است نباید نیروها را به هدر داد، و بعد از اتمام حجت باید اعراض کرد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع