آیه 105 سوره نساء

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۵ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۵۷ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (تفسیر آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ ۚ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا

مشاهده آیه در سوره


<<104 آیه 105 سوره نساء 106>>
سوره : سوره نساء (4)
جزء : 5
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

(ای پیغمبر) ما قرآن را به حق به سوی تو فرستادیم تا به آنچه خدا (به وحی خود) بر تو پدید آورده میان مردم حکم کنی، و نباید به نفع خیانتکاران (با مؤمنان) به خصومت برخیزی.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed We have sent down to you the Book with the truth, so that you may judge between the people by what Allah has shown you; do not be an advocate for the traitors,

معانی کلمات آیه

«لِلْخَآئِنِینَ»: از خائنان. به خاطر خائنان. حرف (لِ) می‌تواند به معنی (عَنْ) باشد همان گونه که در واژه (لِلْحَقِّ) و (لِلَّذِینَ) سوره احقاف، آیه‌های و چنین است. یا این که لام تعلیل بوده و معنی چنین شود که: به خاطر گناهکاران، دشمن بیگناهان مباش. «خَصِیماً»: مدافع. جانبدار. دشمن.

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: اين آية درباره بنى ابيرق نازل شده از طائفه مزبور سه برادر بودند، به نام بشر و بشير و مبشّر، بشر مكنى به ابوطعمة بود. اينان از راه نقب زدن به خانه عموى قتادة بن النعمان وارد شده و طعام و شمشير و زره او را به دزدى بردند.

عموى قتادة شكايت نزد برادرزاده خود قتادة كه از اصحاب بدر بود، برد. قتادة نزد پيامبر آمد و قضيه دزدى آن سه نفر را براى وى نقل نمود و در خانه آن سه برادر مردى به نام لبيد بن سهل كه شخص فقير و در عين حال شجاع و باايمان بود وجود داشت. بنوابيرق دزدى مزبور را به لبيد نسبت دادند، خبر به لبيد رسيد. شمشير خود را برداشت و به سوى آن‌ها حمله برد و گفت: اى پسران ابيرق آيا مرا به سرقت متهم مى كنيد؟ در صورتى كه خودتان به اين اتهام سزاوارتريد و شما مردمى هستيد كه از روى نفاق رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را هجو مى كنيد و هجو خود را به قريش نسبت مي‌دهيد.

لبيد با اين كيفيت از خود دفاع مي‌نمود و در عين حال پسران ابيرق دريافتند كه قتادة نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله رفته است. لذا به طرف مردى از طائفه او به نام اسیر بن عروة كه مردى خطيب و سخنران بود، رفتند و قضيه را به او اطلاع دادند. اسير با جماعتى نزد پيامبر رفتند و گفتند: يا رسول الله قتادة بن النعمان عده اى از طائفه ما را كه داراى حسب و نسب مى باشيم، به دزدى متهم نموده در صورتى كه چنين دزدى را مرتكب نشده اند.

در اين ميان قتادة نزد پيامبر آمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: آيا به كسانى كه داراى حسب و نسب مى باشند، تهمت دزدى زده اى؟ و با قتادة عتاب و خطاب نمود، قتادة غمگين شد و به طرف عموى خود برگشت و گفت: اى كاش مرده بودم و پيامبر با اين كيفيت با من تكلم نمي‌كرد، چيزى به من فرمود كه مايل به شنيدن آن نبودم. عموى قتادة گفت: خدا با ما يارى خواهد كرد سپس آيه «وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً»، آيه 112 همين سوره راجع به لبيد بن سهل نازل گرديد در حالتى كه پسران ابيرق دزدى را به او نسبت داده و به وى تهمت زده بودند و نيز آيه 113 هم در همين موضوع نازل گشت.

خبر نزول اين آيات به بنوابيرق رسيد، دانستند كه با نزول و آمدن اين آيات تهمت زدن خودشان آشكار گرديده. لذا از مدينه به طرف مكه رفتند و به مشركين مكه ملحق گشته و مرتد گرديدند و در مكه با قريش بودند تا اين كه مكه بدست مسلمين فتح شد. پس از فتح مكه بسوى شام گريختند سپس درباره آنان آيه 115 همين سوره «وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى » نازل شد.[۳][۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراكَ اللَّهُ وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنِينَ خَصِيماً «105»

همانا ما اين‌كتاب را بحقّ بر تو فروفرستاديم تا ميان مردم به آنچه خدا (از طريق وحى) تو را آموخته ونشان داده، داورى كنى وبه نفع خيانت‌كاران به مخاصمت برنخيز.

وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً «106»

و از خداوند طلب آمرزش كن كه همانا خداوند آمرزنده مهربان است.

نکته ها

شخصى از يك قبيله‌ى معروف، مرتكب سرقتى شد. چون موضوع به اطلاع پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد، آن سارق، گناه را به گردن شخص ديگرى انداخت كه در خانه‌ى او زندگى مى‌كرد. متّهم، با شمشير به او حمله كرد و خواستار اثبات اين ادّعا شد. او را آرام كردند ولى يكى از سخنوران قبيله را همراه جمعى براى تبرئه‌ى خود خدمت پيامبر فرستاد. پيامبر، طبق ظاهر و بر اساس گواهى آنان، سارق واقعى را تبرئه كرد و خبر دهنده‌ى سرقت را (به نام قتاده) سرزنش نمود، ولى قتاده كه مى‌دانست گواهى آنان دروغ است به شدّت ناراحت بود. اين آيه نازل شد و مظلوميّت قتاده و صحنه‌سازى وگواهى دروغ آنان را روشن ساخت.

نقل ديگر در شأن نزول آن است كه در يكى از جنگ‌ها، يكى از مسلمانان زرهى سرقت كرد. چون در آستانه‌ى رسوايى قرار گرفت، زره را به خانه‌ى يك يهودى انداخت و افرادى را مأمور كرد كه بگويند: يهودى سارق است، نه فلانى. پيامبر، طبق ظاهر، حكم به تبرئه آن مسلمان كرد. امّا نزول اين آيه، آن يهودى را تبرئه كرد.

«خصيم» به كسى گفته مى‌شود كه از ادّعايى طرفدارى مى‌كند و خائن به كسى گفته‌

جلد 2 - صفحه 152

مى‌شود كه در محضر قاضى ادعاى امرى باطل مى‌كند. «1»

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: من طبق ظاهر حكم مى‌كنم، امّا چنانچه حقّ با شما نيست به اتكاى قضاوت من چيزى از كسى نگيريد كه قطعه‌اى از دوزخ است.

امام صادق عليه السلام فرمود: جانشينان بر حقّ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله همانند خود آن حضرت بايد بر اساس قرآن قضاوت نمايند. «2»

پیام ها

1- قرآن، پايه‌ى قضاوت و عدالت ميان مردم است. «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ»

2- قاضى بايد از قانونِ قرآن، آگاهى كامل داشته باشد. «أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ‌ لِتَحْكُمَ»

3- فراگيرى قرآن و سنّت شرط قاضى شدن است. «أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ‌ ... لِتَحْكُمَ‌ ... أَراكَ اللَّهُ»

4- چون نزول قرآن بر اساس حقّ است، قضاوت‌ها هم بايد بر مبناى حقّ باشد، نه وابستگى‌هاى حزبى، گروهى، منطقه‌اى و نژادى. «بِما أَراكَ اللَّهُ»

5- رفتار به عدالت، حتّى نسبت به غير مسلمانان هم ضرورى است. (با توجّه به شأن نزول دوّم) لِتَحْكُمَ‌ ... بِما أَراكَ اللَّهُ‌

6- قضاوت، از شئون انبياست. تنها ابلاغ احكام كافى نيست، اجراى احكام نيز وظيفه است. «لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ»

7- كفر اشخاص، دليل تهمت به آنان نمى‌شود. (با توجّه به شأن نزول)

8- پيامبر، علاوه بر قانون و كتاب، از امدادهاى الهى برخوردار است. «أَراكَ اللَّهُ»

9- خداوند علاوه بر قرآن برنامه‌هاى ديگرى به پيامبرش نشان داد. «أَراكَ اللَّهُ» و نفرمود: «لتحكم بين الناس به»

10- خداوند، پيامبرش راحفظ مى‌كند و توطئه‌ها و صحنه‌سازى‌ها را فاش مى‌سازد. «أَراكَ اللَّهُ»

«1». تفسير راهنما.

«2». كافى، ج 1، ص 268.

جلد 2 - صفحه 153

11- قانون محترم است، ولى براى جلوگيرى از سوء استفاده‌ها بايد چاره‌اى جست. در اينجا، امداد الهى چاره‌ى كار شد. «بِما أَراكَ اللَّهُ»

12- دفاع و حمايت از خائن ممنوع است. «وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنِينَ خَصِيماً»

13- خائنان نبايد اميدى به حمايت رهبران دينى داشته باشند. «وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنِينَ خَصِيماً»

14- قضاوت، مقامى است كه متصدى آن، اگر معصوم هم باشد باز استغفار مى‌طلبد. «وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ»

15- از افتخارات اسلام اين است كه حتّى اگر به يك يهودى ظلم شود، شخص اوّل اسلام براى مسلمانانى كه سوء قصدى داشته‌اند بايد استغفار كند. «وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ»

16- اگر قرآن، ساخته و پرداخته‌ى خود پيامبر بود، هرگز آياتش فرمان استغفار به رسول خدا نمى‌داد. «وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ»

17- قاضى بايد همواره براى دورى از هواى نفس استغفار كند. «اسْتَغْفِرِ اللَّهَ»

18- استغفار، مايه بهره‌گيرى از مغفرت ورحمت پروردگار است. «غَفُوراً رَحِيماً»

19- خداوند علاوه بر بخشيدن گناه مهربان است. «غَفُوراً رَحِيماً»

پانویس

  1. پرش به بالا طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌3، ص 3.
  2. پرش به بالا محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 242.
  3. پرش به بالا ترمذى در صحيح خود و حاكم و ديگران از علماى عامه به نقل از قتادة بن النعمان اين روايت را با اندك اختلاف ذكر نمودند و سايرين از مفسرين نيز آن را به انواع گوناگون بيان داشته اند كه ذكر همه آن موجب تطويل كلام مى گرديد، لذا به گفتار شيخ بزرگوار ما اكتفا مي‌نمائيم اگرچه خود شيخ هم موارد ديگرى را از قضيه دزدى مزبور نيز آورده است.
  4. پرش به بالا در تفسير برهان نيز از قول على بن ابراهيم اين داستان ذكر شده با اين تفاوت كه نام طائفه بنوابيرق باراء به نام بنوابيزق به ازا آمده و نام اسير بن عروة هم به اسم اسيد بن عروة ذكر شده است.

منابع