آیه 37 سوره شوری
<<36 | آیه 37 سوره شوری | 38>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و آنان که از گناهان بزرگ و زشتکاری میپرهیزند و چون (بر کسی) خشم و غضب کنند (بر او) میبخشند.
و [همان] کسانی که از گناهان بزرگ و از کارهای زشت دوری می کنند و هنگامی که [به مردم] خشم می گیرند، راه چشم پوشی و گذشت را برمی گزینند؛
و كسانى كه از گناهان بزرگ و زشتكاريها خود را به دور مىدارند و چون به خشم درمىآيند درمىگذرند.
و آن كسان كه از گناهان بزرگ و زشتيها اجتناب مىكنند و چون در خشم شوند خطاها را مىبخشايند؛
همان کسانی که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب میورزند، و هنگامی که خشمگین شوند عفو میکنند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«کَبَآئِرَ الإِثْمِ»: گناهان کبیره (نگا: نساء / ). گناهان کبیره گناهانی است که از آنها بیم داده شده، و یا این که حدّ و تعزیری در برابر آنها واجب گشته است (نگا: صفوةالبیان لمعانی القرآن). «الْفَوَاحِشَ»: گناهانی است که بسیار زشت و پلشت باشند (نگا: مرجع سابق). بسیاری (کَبَآئِرَ الإِثْمِ) را گناهان کبیره، و (الْفَوَاحِشَ) را شرک و زنا و هرگونه گناهی دانستهاند که دارای حدّ باشد. عطف (الْفَوَاحِشَ) بر (کَبَآئِرَ الإِثْمِ) عطف خاصّ بر عام است. «یَغْفِرُونَ»: میبخشند. گذشت میکنند.
نزول
شأن نزول آیات 37 تا 39:
این آیات درباره ابوبکر بن ابىقحافه نازل شده است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ «37»
و كسانى كه از گناهان كبيره و زشتىها پرهيز مىكنند و چون خشم و غضب كنند، مىبخشند.
نکته ها
در آيه قبل سخن از ايمان و توكّل بود كه هر دو مربوط به قلب است. در اين آيه به روشهاى عملى مؤمنان مىپردازد.
گناهان كبيره چيست؟
امام خمينى قدس سره در تحرير الوسيله در شرايط امام جماعت مىفرمايد: امام جماعت بايد از گناهان كبيره پرهيز كند و آن: هر گناهى است كه در قرآن وعده عذاب بر آن داده شده، يا شديداً با آن برخورد شده، يا دليلى داشته باشيم كه هم وزن يا بدتر از گناهان كبيره شناخته شده، يا عقل آن را كبيره بداند، يا در افكار عمومى مؤمنان كبيره شمرده شود، يا دليل خاصّى بر كبيره بودن آن داشته باشيم.
سپس نمونههايى را مىشمرد از جمله: ياس از رحمت خدا، نسبت دروغ به خدا و رسول،
جلد 8 - صفحه 410
قتل، نسبت ناروا به زن شوهردار، فرار از جنگ، عاق والدين، قطع رحم، سِحر، زنا، لواط، خوردن مال يتيم، كتمان حقّ، گواهى باطل، پيمان شكنى، شراب خورى، تجاوز در وصيّت، رباخوارى، قمار، كم فروشى، خوردن گوشت مردار و خوك، كمك به ظالم و تكيه بر او، اسراف و تبذير، حبس حقوق مردم، دروغ، تكبّر، خيانت، غيبت، سخن چينى، سبك شمردن حج، ترك نماز، منع زكات، اصرار بر گناهان صغيره، سرگرمى به لهو و لعب.
پیام ها
1- شرط برخوردارى از نعمتهاى برتر و پايدارتر، علاوه بر ايمان و توكّل، دورى از گناهان و كنترل شهوات و غضب است. وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ ...
2- اولين گام اصلاحات، پاك سازى است، سپس خودسازى و جامعه سازى.
«يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ»
3- منشأ بسيارى از گناهان شهوت و غضب است، اول دورى از شهوت را مطرح كرد بعد دورى از غضب را. يَجْتَنِبُونَ ... الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا
4- با تقواى الهى و اجتناب از گناهان رابطه خود را با خدا و با عفو در هنگام غضب رابطه خود را با مردم محكم كنيم. يَجْتَنِبُونَ ... يَغْفِرُونَ
5- كمالات زمانى ارزش بيشترى دارد كه سيره و روش انسان شود. يَجْتَنِبُونَ ...
يَغْفِرُونَ (قالب مضارع، نشانه دوام است.)
6- مؤمن بر نفس خود تسلّط دارد. يَجْتَنِبُونَ ... يَغْفِرُونَ
7- غضب يك غريزه است لكن كنترل آن لازم است. «غَضِبُوا»
8- مؤمنان به هنگام غضب خودشان عفو مىكنند، نه به خاطر وساطت ديگران.
«هُمْ يَغْفِرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 411
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ (37)
وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ: (عطف به آيه سابقه) ثواب آخرتى بهتر و باقىتر است براى متوكلين و براى آنانكه پرهيز مىكنند، كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ: از گناهان بزرگ و از كارهاى زشت و قبيح، وَ إِذا ما غَضِبُوا: و هر گاه خشم نمايند بر مردمان به سبب اذيتى و مكروهى كه به ايشان رسانند، هُمْ يَغْفِرُونَ:
ايشان در مىگذرند و به آب عفو آتش غضب خود را فرو مىنشانند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَما أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (36) وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ (37) وَ الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (38) وَ الَّذِينَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ (39) وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (40)
ترجمه
پس آنچه داده شديد از چيزى پس مايه تعيّش زندگانى دنيا است و آنچه نزد خدا است بهتر و پايندهتر است براى آنانكه گرويدند و بر پروردگارشان توكّل ميكنند
و آنانكه اجتناب ميكنند از گناههاى بزرگ و كارهاى زشت و چون خشمناك شوند ايشان درميگذرند
و آنانكه اجابت نمودند پروردگارشان را و بر پاى داشتند نماز را و كارشان مبنى بر مشورت است ميانشان و از آنچه روزى داديمشان انفاق ميكنند
و آنانكه چون رسيد ايشانرا ستمى آنها انتقام مىكشند
و پاداش بدى بدىء مانند آنست پس هر كه درگذشت از آن و صلح و سازش نمود پس مزدش بر خدا است همانا او دوست ندارد ستمكاران را.
تفسير
خداوند متعال براى آنكه از اقبال مردم بمال و جاه و ساير امتعه دنيوى كه منشأ معاصى است كاسته و بر توجه آنها بآخرت بيفزايد ميفرمايد كه آنچه بشما داده شده است از رياست و مال و اولاد و غيرها بهره چند روزه دنيوى است و بالاخره نابود ميشود ولى آنچه نزد خدا است از نعيم آخرت و اجر اعمال و ثواب انفاق در راه خدا بهتر و برتر و بالاتر و باقى و برقرار است و اختصاص دارد بكسانيكه ايمان بخدا و پيغمبر و امام دارند و بر پروردگارشان در امور توكّل مينمايند و ميدانند كه او امور ايشانرا بر طبق حكمت و مصلحت منظّم ميفرمايد و چشم اميد بغير او ندارند و كسانيكه از معاصى كبيره كه خداوند وعده عذاب بر آنها داده و در سوره نساء ذكر شد و كارهاى بسيار زشتى كه قبح آنها ظاهر باشد اجتناب مينمايند و وقتى بر كسى غضب نمايند خوددارى از اعمال آن ميكنند و از او
جلد 4 صفحه 585
ميگذرند اگر تعدّى بحق خودشان كرده باشد نه بحق خدا و ساير خلق و اخبار در ثواب كظم غيظ و فرو نشاندن خشم و عفو از خطايا زياد وارد شده خصوصا در صورت قدرت بر اعمال و تلافى كه آتش جهنّم بر چنين كسى حرام ميشود و با قلب مملوّ از امن و ايمان در محشر حاضر ميگردد و كسانيكه اجابت نمودند دعوت حق را در كليّه امور دينى مخصوصا نماز كه سعى كردند در اقامه و بر پا داشتن آن بخواندن خود و وادار نمودن مردم را بآن و عمران مساجد و رواج معابد و هر چه مدخليّت در اقامه آن داشته باشد و آنانكه با مشورت از امام عليه السّلام در امور دينشان اقدام مينمايند چنانچه قمّى ره فرموده يا با مشورت يكديگر بكارهاى خودشان اقدام ميكنند چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل نموده كه هيچ مردى نيست كه مشورت نمايد با كسى مگر آنكه هدايت شود به رشد و صلاحش و ظاهرا مراد كسى است كه بايد با او مشورت نمود و آن مرد عاقل خير خواه خير گو است و از آنچه خداوند روزى آنها نموده در راه خير صرف ميكنند بتفصيلى كه در اوّل سوره بقره ذكر شد و آنكسانيكه وقتى تعدّى بحقوق و حدود آنها شود آرام نمىنشينند و داد خود را از ظالم ميستانند و اين از لوازم شهامت و شجاعت است و منافى با عفو نيست كه از صفات اهل ايمان است و ذكر شد چون اين در برابر غالب قاهر متجاهر است كه اگر دادخواهى نشود متجرّى ميشود و بر تعدّى خود مىافزايد و آن در مقابل عاجز نادم معتذر است كه بزرگى و بزرگوارى نسبت باو عفو است و بعبارت ديگر عفو و انتقام هر دو از صفات حسنه ممدوحه است و شرعا مظلوم مختار است در اختيار هر يك ولى هر كدام محلّى دارد كه بملاحظه آن راجح ميشود و بعضى ينتصرون را بمعناى يتناصرون گرفتهاند يعنى با يكديگر در دفع ظلم كمك ميكنند و در هر حال چون پاى انتقام بميان آيد بايد از حدّ تعدّى و كار بدى كه در باره او نمودهاند تجاوز ببدى ننمايد و اينكه از انتقام در اين مقام تعبير ببدى شده با آنكه بد نيست براى تناسب لفظى با صدر كلام است كه بدى طرف باشد علاوه بر آنكه بدى بخودى خود بد است نهايت آنكه اينجا بملاحظه مصالحى خوب شده است و مراعات اين تناسب لفظى و ازدواج كلام را در علم بديع صنعت مشاكله ناميدهاند و از محسّنات كلام شمرده شده است و اگر كسى
جلد 4 صفحه 586
عفو كند در جائيكه مقتضى براى عفو باشد و اصلاح نمايد با طرف اجرا و بقدرى زياد است كه نميشود تعيين نمود و بايد گفت با خدا است چون خدا اصلا ظلم و ظالم را دوست ندارد اين مقدار هم كه تجويز فرموده در مقام انتقام براى تشفّى قلب مظلوم و تأديب ظالم است ولى بايد از مثل تجاوز نشود و ابتداء بظلم ننمايند و تفصيل اين مقام در سوره بقره ذيل آيه الشّهر الحرام بالشّهر الحرام گذشت و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت نموده كه كسانيكه اجرشان با خدا است و آنها عفو كنندگان از مردمند بيحساب وارد بهشت ميشوند و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه عفو كنيد عفو موجب عزّت است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الَّذِينَ يَجتَنِبُونَ كَبائِرَ الإِثمِ وَ الفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُم يَغفِرُونَ (37)
و كساني که اجتناب ميكنند از معاصي كبار و از فواحش و زماني که آنها را دشمنان غضب كردند آنها در مقام تلافي بر نميآيند و طرف را گذشت ميكنند و حلم ميكنند و ميبخشند و عفو ميكنند.
وَ الَّذِينَ عطف به للذين آمنوا و علي ربهم يتوكلون است که ما عند اللّه براي آنها خير و ابقي است.
يَجتَنِبُونَ كَبائِرَ الإِثمِ معاصي دو دسته است كبيره و صغيره معاصي كبيره چند دسته است:
1- معاصي که در اخبار معتبره تصريح به كبيره بودن آنها شده.
2- معاصي که در قرآن وعده آتش و وعده عذاب داده شده يا در اخبار معتبره وعده عذاب و آتش داده شده.
3- معاصي که تصريح شده به اينکه که اشد از فلان معصيت است که كبيره بودن او ثابت شده مثل اينكه بفرمايند
(الغيبة اشد من الزنا)
يا
(الكذب شر من الشراب)
چون زنا و شراب كبيره بودنش ثابت شده پس غيبت و كذب هم كبيره ميشود.
4- اصرار بر صغيره که نفس اصرار او را كبيره ميكند بنص حديث که ميفرمايد
(لا صغيرة مع الاصرار و لا كبيرة مع الاستغفار).
جلد 15 - صفحه 497
5- در انفس اهل شرع كبيره است.
6- معصيتي که باعث شود که ديگران هم باو اقتداء كنند.
7- اظهار و اشاعه آن.
8- معصيتي که اثرش باقي بماند.
9- ترك فرائض مثل صلوة و صوم و حج و زكاة و خمس و غير اينها که نفس ترك معصيت كبيره است.
10- منع حقوق واجبه مثل زوجه و والدين و ساير ذوي الحقوق و بالجمله در بحث عدالت گفتند ملكه اجتناب از كبائر و اصرار بر صغائر و منافيات مروّت.
وَ الفَواحِشَ جمع فاحش و فاحشه از ماده فحش و فحشاء و فواحش مقابل كبائر الاثم اموري که عقل حكم ميكند به قبح و زشتي آن و در نظر عقلاء قبيح و زشت است مثل فحش در مقابل سبّ الفاظ ركيكه مثل مادر فلان زن فلان خواهر فلان خود فلان و اعمال زشت و رفتار زشت حتي در نظر خود فاعل و مرتكب که اگر شرعي نبود عقل كافي بود بقبح و لو در واقع تلازم است بين حكم عقل و شرع چنانچه گفتند (كلما حكم به العقل حكم به الشرع و كلما حكم به الشرع حكم به العقل) و از اينکه جهت يكي از ادله اربعه شمرده شده براي اثبات كتاب، سنت، اجماع عقل.
وَ إِذا ما غَضِبُوا يعني كاري كردند که آنها را به غضب آوردند آنها در مقام تلافي بر نميآيند.
هُم يَغفِرُونَ گذشت ميكنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 37)- بعد از وصف ایمان و توکل در باره مؤمنان به هفت قسمت از برنامههای عملی آنها اشاره میکند، برنامهای که بیانگر ارکان یک جامعه سالم با حکومت صالح و قدرتمند است.
نخستین وصف را از پاک سازی شروع میکند، میفرماید: پاداش الهی و آنچه نزد خداست «برای کسانی (بهتر و پایدارتر است) که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب میورزند» (وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ).
در روایات اهل بیت علیهم السّلام «کبائر» به این صورت تفسیر شده: «گناهان کبیره گناهانی است که خداوند مجازات آتش برای آن مقرّر داشته است».
به این ترتیب نخستین نشانههای ایمان و توکل پرهیز و اجتناب از گناهان کبیره است.
در توصیف دوم که آن نیز جنبه پاکسازی دارد در باره تسلط بر نفس به هنگام خشم و غضب که بحرانیترین حال انسان است سخن میگوید، میفرماید:
«و هنگامی که خشمگین شوند عفو میکنند» (وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ).
نه تنها در موقع غضب زمام اختیار از کفشان ربوده نمیشود، و دست به اعمال زشت و جنایات نمیزنند، بلکه با آب عفو و غفران قلب خود و دیگران را از کینهها شستشو میدهند و این صفتی است که جز در پرتو ایمان راستین و توکل بر حق پیدا نمیشود.
در حدیثی از امام باقر علیه السّلام میخوانیم: «کسی که به هنگام شوق و علاقه، و به
ج4، ص348
هنگام ترس و وحشت، و هنگام خشم و غضب مالک نفس خویشتن باشد خداوند بدن او را بر آتش دوزخ حرام میکند»
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر کشف الاسرار از عامه.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.