آیه 29 سوره صافات
<<28 | آیه 29 سوره صافات | 30>> | |||||||||||||
|
ترجمه های فارسی
آنها جواب دهند (که به ما مربوط نیست) بلکه شما خود ایمان نیاوردید.
می گویند: [ما را تقصیری نیست] بلکه خود شما اهل ایمان نبودید،
[متّهمان] مىگويند: «[نه!] بلكه با ايمان نبوديد.
گويند: نه، شما ايمان نياورده بوديد.
(آنها در جواب) میگویند: «شما خودتان اهل ایمان نبودید (تقصیر ما چیست)؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ «28» قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ «29»
(پيروان به رهبران) گويند: بى شك شما بوديد كه از روى قهر و غلبه (براى گرايش ما به كفر و شرك) به سراغ ما مىآمديد. (گروه ديگر در پاسخ) گويند: (اين چنين نيست) بلكه شما خود اهل ايمان نبوديد.
جلد 8 - صفحه 24
نکته ها
«مُسْتَسْلِمُونَ» از باب استفعال يا براى مبالغه در تسليم و به معناى تسليم كامل است، يا به اين معناست كه مشركان به جاى حمايت، يكديگر را تسليم قهر الهى مىكنند.
«يمين» يا از «يمن» به معناى خير وبركت است، يعنى شما از در خيرخواهى به سراغ ما آمديد و ما را منحرف كرديد و يا كنايه از قدرت وقهر است، زيرا دست راست رمز قدرت است.
در آيات متعدّدى از قرآن، گفتگوى دوزخيان با يكديگر و دوزخيان با شيطان و با مؤمنان و با فرشتگان و با خداوند كه در آنها انواع استمدادها براى رهايى مطرح شده، آمده است ولى در همهى موارد پاسخ منفى مىشنوند و در برخى موارد تقصير را به گردن يكديگر مىاندازند و مىگويند: اگر شما نبوديد ما ايمان داشتيم «لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ» ولى پاسخ مىشنوند كه چنين نيست، بلكه شما خود ايمان آورنده نبوديد. «بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ»
پیام ها
1- در قيامت، مجرمان نمىتوانند هيچ يارى و كمكى به يكديگر بكنند. «ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ»
2- گردنكشان، در قيامت تسليم خواهند شد. «بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ»
3- مجرمين در قيامت خود را تبرئه و گناه خود را به گردن ديگران مىاندازند.
«تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ»
4- استفاده از قدرت «1» يا تظاهر به خيرخواهى «2» از شيوههاى پيشوايان كفر و شرك براى اغفال ديگران است. «تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ»
5- در روز قيامت، هيچ كس حاضر نيست جرم ديگران را به عهده گيرد. «لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ»
«1». اگر كلمه «يمين» راى نشانه دست راست و قدرت بگيريم.
«2». اگر كلمه «يمين» راى از «يمن» به معناى خير و بركات بدانيم.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 25
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ «29»
قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ: گويند رؤساى كفار در جواب آنها نه چنين است كه شما مىگوئيد بلكه نبوديد شما گرويدگان، يعنى به راه راست نبوديد تا ما شما را گمراه كنيم، زيرا در واقع شما گمراه بوديد و هر چه پيغمبر شما را به حق دعوت نمود، به اختيار خود قبول نكرديد و به گمراهى مانديد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «21» احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ «22» مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلى صِراطِ الْجَحِيمِ «23» وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ «24» ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ «25»
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ «26» وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ «27» قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ «28» قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ «29» وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ (30)
جلد 4 صفحه 427
ترجمه
اينست روز جدا شدن حق از باطل كه بوديد آنرا تكذيب ميكرديد
جمع كنيد آنها را كه ستم كردند و امثال آنها را و آنچه را كه بودند ميپرستيدند
از غير خدا پس راهنمائى كنيد آنها را براه دوزخ
و بازداريدشان همانا آنها بازخواست شدگانند
چيست شما را كه يكديگر را يارى نميكنيد
بلكه آنها امروز تسليم شدگانند
و روى آورند بعضيشان بر بعضى از يكديگر ميپرسند
گويند همانا شما بوديد كه مىآمديد ما را از راه قوّت
گويند بلكه نبوديد گروندگان
و نبود ما را بر شما تسلّطى بلكه بوديد گروهى سركشان.
تفسير
پس از آنكه كفّار در ذيل آيه سابقه گفتند اين روز مجازات است خودشان با يكديگر يا ملائكه بآنها گويند اين روز فصل خصومت است بين اهل حق و باطل كه بحكم الهى از يكديگر ممتاز شوند و خطاب از مصدر جلال صادر شود بملائكه كه كسانيرا كه ظلم نمودند بخلق خصوصا بانبياء و اولياء و امثال آنها را كه ظلم نمودند بخودشان در عبادت و اطاعت بتها و شياطين جمعآورى نمائيد و با آنچه عبادت و اطاعت مينمودند آنها را در دنيا بغير حق از قبيل بتها و كسانيكه دعوى خدائى نمودند يا دعوى نبوّت و امامت كردند بباطل دست جمع هدايت نمائيد آنانرا براه جهنّم و تعبير بهدايت از قبيل بشارت بعذاب براى طعنه و توبيخ است يعنى شما بايد هدايت براه بهشت شويد كارى كرديد كه هدايت براه دوزخ شديد و بردن بتها بدوزخ مكرّر ذكر شده كه براى توهين آنها در نظر بتپرستها و فروزينه آتش است و فرمان توقيف آنها در موقف حشر صادر گردد براى پرسش از عقائد و اعمال و ولايت ائمه اطهار چنانچه در چندين روايت معتبر تصريح شده و در بيشتر آنها ولايت امير المؤمنين عليه السّلام ذكر شده و آنكه كسى تا جواز ولايت آنحضرت را در دست نداشته باشد از صراط عبورش ندهند و در بعضى از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل شده كه تجاوز نميكند قدم بندهاى از جاى خود تا پرسش شود از چهار چيز از جوانى او كه در چه صرف نموده و از عمرش كه در چه تمام كرده و از مالش
جلد 4 صفحه 428
كه از كجا جمع نموده و در چه خرج كرده و از دوستى ما اهلبيت و از طرق عامّه هم اين معنى و آنكه سؤال از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام ميشود بثبوت رسيده است و بعدا براى سركوبى و توبيخ و تعيير بآنها گفته ميشود چرا امروز با يكديگر كمك نميكنيد ولى آنروز ديگر آنها كاملا تسليم و منقاد و حاضر براى عذابند چون بكلّى عاجز و از همه جا رانده و ماندهاند يا آنكه حاضرند يكديگر را تسليم نمايند بجاى آنكه نصرت و يارى كنند با هم چون بعضى مستسلمون را بمتسالمون و آنرا به اين معنى تفسير نمودهاند و بنظر حقير وجهى ندارد چون تسالم بمعناى صلح و سازش است و استسلام بمعناى گردن نهادن و تسليم شدن و آنها با يكديگر مخاصمه دارند چنانچه خداوند فرموده پس بعضى از آنها اقبال ببعضى نموده براى ملامت و استيضاح از آنها گويند شما بسر ما آمديد و بزور و قوّت بازوى جانب راست ما را وادار بدين باطل كرديد آنها جواب گويند چنين نبود شما خودتان باطنا ايمان نداشتيد و ما شما را مجبور نميتوانستيم بكنيم بلكه شما خودتان بد ذات و مايل بطغيان و سركشى بوديد لذا زير فرمان انبياء و اوليا نرفتيد و گوش بسخنان ما داديد و الّا ما بر شما سلطنتى نداشتيم و بعضى گفتهاند مراد آنستكه گمراه شدگان بگمراه كنندگان گويند شما از راه نصيحت و خيرخواهى و حقگوئى بر ما وارد شديد و ما را فريب داديد چون عرب بچيزيكه از جانب راست بيايد تيمّن ميجويند و آنها در جواب گويند شما نرفتيد تحصيل عقائد حقه نمائيد لذا قلبا شاك و متزلزل بوديد و طبعا مايل بطغيان و سركشى و تا ما سخنى گفتيم پذيرفتيد و گر نه تسلّطى از ما بر شما وجود نداشت و اجبارى بعمل نيامد كه موجب عذرى براى شما در پيشگاه احديّت باشد.
جلد 4 صفحه 429
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالُوا بَل لَم تَكُونُوا مُؤمِنِينَ «29» وَ ما كانَ لَنا عَلَيكُم مِن سُلطانٍ بَل كُنتُم قَوماً طاغِينَ (30)
گفتند اكابر و بزرگان آنها در جواب اتباع خود بلكه شما نبوديد ايمان آورنده و نبود از براي ما سلطه و قدرتي که بر شما داشته باشيم که جلوگيري كنيم از ايمان شما بلكه خود شما بوديد طاغي و ياغي و نخواستيد ايمان بياوريد.
اينکه سؤال و جواب هر دو حق است و راست است زيرا هم اكابر مسئول هستند براي اغواي اتباع و هم اتباع مسئول هستند براي اطاعت اكابر.
(اما مسئوليت اكابر) براي اينست که در تمام گناهان و طغيان و سركشي
جلد 15 - صفحه 139
اتباع شركت دارند چنانچه دارد
من سن سنه حسنه کان له اجرها و اجر من عمل بها الي يوم القيمة و من سن سنة سيئة کان له و زرها و وزر من عمل بها الي يوم القيمة
و در آيه شريفه ميفرمايد مَن قَتَلَ نَفساً بِغَيرِ نَفسٍ أَو فَسادٍ- فِي الأَرضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمِيعاً وَ مَن أَحياها فَكَأَنَّما أَحيَا النّاسَ جَمِيعاً مائده آيه 36 در خبر دارد که كسي که يك نفس را هدايت كرده و از كفر و ضلالت نجات داده مثل اينست که تمام ناس را هدايت كرده باشد يعني يك همچه ثوابي و اجري دارد و كسي که يك نفس را اضلال كرد مثل اينست که تمام ناس را اضلال كرده يعني يك همچه عقوبتي دارد چه رسد به اينكه جماعتي را هدايت كند يا جماعتي را اضلال كند.
(و اما مسئوليت اتباع) اينكه خود آنها رفتند در تحت اطاعت اكابر و اعراض از انبياء و دعات حق كردند سلب اختيار از آنها نشده همان قساوت قلب و سياهي دل و هواي نفس و حب دنيا و جاه و مال و عناد و عصبيت آنها را برد در تحت اطاعت اكابر و ترك ايمان بالجمله هر دو دسته معاقب هستند
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 29)- به هر حال پیشوایان آنها نیز سکوت نخواهند کرد و در پاسخ «میگویند: شما خودتان اهل ایمان نبودید» تقصیر ما چیست! (قالُوا بَلْ لَمْ تَکُونُوا مُؤْمِنِینَ).
اگر مزاج شما آماده انحراف نبود، اگر شما خود طالب شر و شیطنت نبودید، کجا به سراغ ما میآمدید؟ چرا به دعوت انبیا و نیکان و پاکان پاسخ نگفتید؟
و همین که ما یک اشارت کردیم با سر دویدید؟ پس معلوم میشود عیب در خود شماست، بروید و خودتان را ملامت کنید!
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم