آیه 10 سوره مدثر

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۰۴:۱۴ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|عَلَى الْكَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ|سوره=74|آیه =10}} {{مشخصات آیه |ش...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

عَلَى الْكَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ

مشاهده آیه در سوره


<<9 آیه 10 سوره مدثر 11>>
سوره : سوره مدثر (74)
جزء : 29
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

کافران را هیچ گونه در آن راحتی و آسایش نیست.

بر کافران آسان نیست،

بر كافران آسان نيست.

و براى كافران ناآسان.

و برای کافران آسان نیست!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

not at all easy for the faithless.

For the unbelievers, anything but easy.

Not of ease, for disbelievers.

Far from easy for those without Faith.

معانی کلمات آیه

«یَسِیرٍ»: آسان. ساده. «غَیْرُ یَسِیرٍ»: سخت و پرمشقّت.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ «8» فَذلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ «9» عَلَى الْكافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ «10» ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً «11» وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مَمْدُوداً «12» وَ بَنِينَ شُهُوداً «13» وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيداً «14»

پس هنگامى كه در صور دميده شود. پس آن روز، روز سختى است. بر كافران آسان نيست. مرا واگذار با آن كه خود به تنهايى آفريدم. و به او مالى پيوسته و در حال فزونى دادم. و پسرانى كه در كنارش حاضرند. و براى او اسباب كاميابى را به طور كامل آماده كردم.

جلد 10 - صفحه 284

نکته ها

«ناقور» چيزى است كه براى ايجاد صدا بر آن مى‌كوبند، همچون طبل و يا در آن مى‌دمند همچون شيپور و مراد از آن در اينجا همان نفخ در صور است كه در آيات ديگر مى‌فرمايد:

«فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ» «1»* به نوك پرندگان «منقار» گويند، چون وسيله كوبيدن و سوراخ كردن است و صداى شيپور، گويا گوش را سوراخ مى‌كند و در مغز فرو مى‌رود.

در قرآن، به دو نفخ در صور تصريح شده است: نفخه‌ى اوّل كه در اثر آن همه مى‌ميرند و نفخه‌ى دوم كه در اثر آن دوباره همه زنده مى‌شوند.

در نزديكى مسجدالحرام مركزى به نام «دارالنّدوه» بود كه مشركان براى مشورت در آن جمع مى‌شدند. وليد بن مغيره كه فردى سرشناس و به داشتن عقل و درايت معروف بود، در مجلسى در آن مركز گفت: بياييد براى مقابله با محمّد، حرف‌هاى خود را يكى كنيم و به زائران كعبه درباره محمّد يك پاسخ بدهيم. يك نفر گفت: مى‌گوييم: محمّد شاعر است، ديگرى گفت: مى‌گوييم: او كاهن است، سوّمى گفت: مى‌گوييم: او مجنون است. وليد چهره در هم كشيد و گفت: ما شعرهاى بسيارى شنيده‌ايم امّا سخن محمّد شباهتى به شعر ندارد، و در او اثرى از جنون نيست و كلامش نيز با كاهنان تفاوت دارد. بالاخره تصميم گرفتند كه بگويند: محمّد ساحر است و ميان افراد خانواده جدايى مى‌اندازد و حتّى در يك خانه، كسانى كه به او ايمان آورده‌اند از ساير اعضاى خانواده جدا مى‌شوند.

در اين آيات، خداوند، در مورد وليد مى‌گويد: من او را آفريدم و به او مال و فرزند بسيار دادم، اما او از فكر و توان خود سوء استفاده كرد و در برابر پيامبر من ايستاد. پس مرگ بر او باد.

مراد از «وَحِيداً» در «خَلَقْتُ وَحِيداً» يكى از معانى زير است:

1- «وحيد»، صفت مخلوق است، يعنى او تك وتنها وناتوان ونادار بود و من به او نعمت دادم.

2- «وحيد»، صفت خالق است، يعنى من به تنهايى او را آفريدم و اكنون هم خودم به تنهايى به حساب او مى‌رسم.

«1». مؤمنون، 101 و حاقّه، 13.

جلد 10 - صفحه 285

پیام ها

1- پايان اين جهان و آغاز جهان ديگر، با صدايى وحشتناك و عظيم است. «نُقِرَ فِي النَّاقُورِ»

2- قيامت براى كافران بسيار سخت است و با گذشت زمان هم انسان‌كافر با آن سختى‌ها خو نمى‌گيرد و براى او آسان نمى‌شود. عَسِيرٌ ... غَيْرُ يَسِيرٍ

3- خداوند، پيامبرش را دلدارى مى‌دهد كه دشمن را به من واگذار. ذَرْنِي‌ ...

4- هم اصل آفرينش و هم امور زندگى به دست خداوند است. خَلَقْتُ‌ ... جَعَلْتُ‌

5- اگر امروز اموال و فرزندان در اطراف ما هستند، گرفتار غرور نشويم و فراموش نكنيم كه روزى، تنها آمده‌ايم و تنها مى‌رويم. «خَلَقْتُ وَحِيداً»

6- دارايى بشر به اراده و مشيّت خداوند وابسته است، نعمت‌هاى داده شده را در اثر علم و هنر خود ندانيد. جَعَلْتُ‌ ... مَهَّدْتُ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



عَلَى الْكافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ «10»

عَلَى الْكافِرِينَ‌: بر كفار، غَيْرُ يَسِيرٍ: به هيچ وجه بر آنان آسان نباشد و اصلا اميد يسر در آن نيست.

جلد 13 - صفحه 375

از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه فرمود: از زندگانى چگونه لذت يابم كه صاحب صور منتظر است كه كى ندا رسد بدمد اصحاب گفتند: چگونه ما استعاذه كنيم به خدا؟ فرمود: بگوئيد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ‌ ... عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنا*. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ «1» قُمْ فَأَنْذِرْ «2» وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ «3» وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ «4»

وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ «5» وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ «6» وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ «7» فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ «8» فَذلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ «9»

عَلَى الْكافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ «10»

ترجمه‌

اى جامه بر سر كشيده‌

برخيز پس بيم ده‌

و پروردگار خود را ببزرگى ياد كن‌

و جامه‌هايت را پاك نما

و پليدى را پس بدور افكن‌

و عطا مكن كه در مقابل، طالب زياده باشى‌

و براى پروردگارت پس صبر كن‌

پس چون دميده شود در صور

پس آنوقت و چنين روزى روز سختى است‌

بر كافران آسان نيست.

تفسير

مستفاد از روايات متعدّده آنستكه مراد از مدّثر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و اصل آن متدثر بوده تاء قلب بدال و در دال ادغام شده و دثار جامه رواست كه در وقت خواب بسر ميكشند خلاصه آنكه يكروز كه آنحضرت در كوه حرى بوده يا بعزم مراجعت بمكّه از آنجا بيرون آمده صدائى بگوش مباركش رسيده و بطرف راست و چپ خود نظر فرموده و چيزى نديده و چون بر بالاى سر خود نگريسته جبرئيل را مشاهده فرموده كه بر تختى نشسته است و مرعوب شده و بخانه آمده و از حضرت خديجه دثار طلب فرموده پس جبرئيل نازل و او را باين خطاب مخاطب نموده است كه برخيز از جاى خود و مترس و بترسان خلق را از خالقشان و پروردگار خود را ببزرگى و عظمت بدل و زبان ياد فرما و نقل شده كه چون حضرت اينجمله را شنيد دانست كه وحى است چون شيطان چنين امرى نميكند و لباس خود را تطهير نما يعنى مگذار آلوده گردد ببالا گرفتن و برچيدن‌

جلد 5 صفحه 299

و كوتاه كردن چون در روايات به اين معانى تفسير شده و فرموده‌اند لباس آنحضرت پاك بوده مراد از تطهير تشمير است كه بالا گرفتن و بر چيدن باشد تا آلوده نگردد و مؤيّد اينمعنى است آنكه بعدا فرموده و از پليدى دورى كن اگر چه مفسّرين رجز را به بت و صنم و معصيت و خلق بدو حبّ دنيا تفسير نموده‌اند و رجز بكسر را كه بعضى قرائت نموده‌اند بعذاب با آنكه ظاهرا هر دو در اينمعانى استعمال ميشود ولى متبادر همان پليدى است كه قمّى ره بآن تفسير فرموده و عطا منما كه در مقابل زياده از آن طالب باشى چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه زياد مشمار آنچه را از خير براى خدا بجا آوردى و بعضى گفته‌اند بعد از اعطاء بكسى بر او منّت مگذار براى زياد شمردن عطاء خود چون متاع دنيا كم بها است و اظهر معناى اوّل است و معناى دوم ممكن است در باطن باشد و براى خدا صبر كن بر اذيّت و آزار كفّار و تحمّل مشاقّ تكاليف و بر مصائب وارده بر خود و اهل بيت اطهارت و چون دميده شود در صور و ظاهرا مراد نفخه دوم باشد چون فرموده پس آنوقت كه روز آنواقعه است روز سختى است بر كفّار آسان نيست چون نفخه اوّل براى ميراندن تمام خلق است و نفخه دوم براى احياء همه و آن براى كفّار سخت است و ظاهرا آيه اخيره براى تأكيد عسرت و بيان مورد سختى است كه از آيه قبل استفاده ميشود ميخواهد بفرمايد عسرت آن براى كفّار است نه براى مسلمانان و شرح صور اسرافيل و بيان خصوصيّات آن سابقا ذكر شده و در بعضى از روايات اين آيه بظهور امام زمان تأويل شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


عَلَي‌ الكافِرِين‌َ غَيرُ يَسِيرٍ «10»

‌براي‌ كفار ‌آن‌ روز هيچگونه‌ يسر و راحتي‌ نيست‌ جميع‌ طبقات‌ جن‌ و انس‌ ‌در‌ ‌آن‌ روز ‌بر‌ پنج‌ قسم‌ هستند.

قسمت‌ اول‌‌-‌ كساني‌ ‌که‌ ‌با‌ ايمان‌ و عمل‌ صالح‌ بدون‌ معاصي‌ وارد صحراي‌ محشر ميشوند ‌ يا ‌ اصلا معصيتي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ صادر نشده‌ ‌ يا ‌ ‌اگر‌ آلوده‌ ‌به‌ معصيت‌ شده‌اند قبل‌ ‌از‌ ورود ‌در‌ محشر تدارك‌ ‌شده‌ ‌ يا ‌ بتوبه‌ ‌ يا ‌ ببلاها و مصائب‌ دنيوي‌ ‌ يا ‌ بگرفتاريهاي‌ عالم‌ برزخ‌ ‌ يا ‌ بدعاء مؤمنين‌ و طلب‌ مغفرت‌ ‌آنها‌ ‌ يا ‌ بشفاعت‌ شفعاء اينها هيچگونه‌ عسر

جلد 17 - صفحه 269

‌بر‌ اينها نيست‌ ‌با‌ صورت‌ نوراني‌ وارد ميشوند نامه ‌آنها‌ بدست‌ راست‌ ‌آنها‌ داده‌ ميشود ‌ يا ‌ ‌از‌ مقربين‌ هستند ‌ يا ‌ اصحاب‌ يمين‌ ‌در‌ طرف‌ راست‌ صحراي‌ محشر زير سايه‌ عرش‌ الهي‌ و يحاسبون‌ حسابا يسيرا ‌تا‌ وارد بهشت‌ شوند. اللهم‌ اجعلنا ‌من‌ ‌هذا‌ القسم‌ بجاه‌ ‌محمّد‌ و آله‌ (ص‌).

قسمت‌ دوم‌‌-‌ ‌با‌ ايمان‌ و آلوده‌ بمعاصي‌ وارد ميشوند اينها و ‌لو‌ بعضي‌ گرفتاريها دارند بواسطه معاصي‌ باختلاف‌ مراتب‌ لكن‌ بالاخره‌ بواسطه ايمان‌ مشمول‌ شفاعت‌ شفاء و عفو و غفران‌ الهي‌ ميشوند و نجات‌ پيدا ميكنند و سعادتمند ميشوند.

قسمت‌ سوم‌‌-‌ قاصرين‌ مثل‌ مجانين‌ و آدمهاي‌ بله‌ و دور دست‌ و ‌لو‌ قابليت‌ بهشت‌ ندارند چون‌ ايمان‌ ندارند ولي‌ استحقاق‌ عقوبت‌ ‌هم‌ ندارند چون‌ تقصير نكرده‌اند اينها مثل‌ حيوانات‌ ‌در‌ يك‌ صحرايي‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ميبرند و يك‌ وسائل‌ معيشتي‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ عنايت‌ و فراهم‌ ميشود.

قسمت‌ چهارم‌‌-‌ اصحاب‌ اعراف‌ ‌که‌ حياري‌ ‌در‌ صحرايي‌ محشر هستند گاهي‌ نظر باهل‌ بهشت‌ ميكنند طمع‌ ميكنند گاهي‌ نظر باهل‌ آتش‌ استعاذه‌ ميكنند بالاخره‌ يك‌ جماعتي‌ ‌از‌ اهل‌ بهشت‌ ميآيند و ‌آنها‌ ‌را‌ ‌به‌ بهشت‌ ميبرند ‌که‌ شرح‌ حال‌ ‌آنها‌ ‌در‌ سوره‌ اعراف‌ مفصلا بيان‌ ‌شده‌.

قسمت‌ پنجم‌‌-‌ بدون‌ ايمان‌ و ‌از‌ روي‌ تقصير وارد ميشوند چه‌ اسم‌ مشرك‌ و كافر و ضال‌ و مضل‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ اطلاق‌ شود مشمول‌ ‌اينکه‌ آيه هستند ‌که‌ ميفرمايد.

عَلَي‌ الكافِرِين‌َ غَيرُ يَسِيرٍ ‌که‌ هيچگونه‌ بوي‌ رحمتي‌ بمشام‌ ‌آنها‌ نميرسد و ‌لو‌ ‌در‌ مراتب‌ استحقاق‌ عذاب‌ مختلف‌ باشند ‌هر‌ كس‌ بقدر استحقاق‌ معذب‌ ميشود ‌تا‌ درجه‌ اسفل‌ السافلين‌ ‌في‌ الدرك‌ الاسفل‌ ‌من‌ النار ‌که‌ جاي‌ منافقين‌ ‌است‌، و ‌در‌ اخبار ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ تفسير ‌شده‌ بظهور القائم‌ و نداء جبرئيل‌ و الهام‌ بقلب‌ مطهر ‌آن‌ حضرت‌ ‌که‌:

‌ يا ‌ ولي‌ اللّه‌ اخرج‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 10)- روزی است بسیار پرمشقت که «برای کافران آسان نیست» (علی الکافرین غیر یسیر).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع