آیه 11 سوره ممتحنه
<<10 | آیه 11 سوره ممتحنه | 12>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و اگر از زنان شما کسانی (مرتد شده) به سوی کافران رفتند و شما در مقام انتقام بر آمدید و غنیمت بردید، به مردانی که زنانشان رفتهاند به قدر همان مهر و نفقهای که خرج کردهاند بدهید، و از خدایی که به او ایمان آوردهاید بترسید و پرهیزکار شوید.
اگر برخی از همسران شما با پیوستن به کفار از دست شما رفتند [و کافران مهریه مورد مطالبه شما را ندادند] و شما غنیمتی یافتید، پس به کسانی که همسرانشان را [به خاطر پیوستن به کفار] از دست داده اند، معادل مهریه ای که داده اند از غنایم بپردازید، و از خدایی که به او ایمان دارید پروا کنید.
و در صورتى كه [زنى] از همسران شما به سوى كفار رفت [و كفار مَهر مورد مطالبه شما را ندادند] و شما غنيمت يافتيد؛ پس به كسانى كه همسرانشان رفتهاند، معادل آنچه خرج كردهاند بدهيد، و از آن خدايى كه به او ايمان داريد بترسيد.
و اگر يكى از زنان شما به كفار پيوست و آنگاه به انتقام از كافران برخاستيد، به كسانى كه زنانشان رفتهاند به ميزان هزينهاى كه كردهاند بپردازيد و از خدايى كه به او ايمان آوردهايد بترسيد.
و اگر بعضی از همسران شما از دستتان بروند (و به سوی کفار بازگردند) و شما در جنگی بر آنان پیروز شدید و غنایمی گرفتید، به کسانی که همسرانشان رفتهاند، همانند مهری را که پرداختهاند بدهید؛ و از (مخالفت) خداوندی که همه به او ایمان دارید بپرهیزید!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«فَاتَکُمْ»: از دست شما بدر رفت. «شَیْءٌ»: چیزی. مراد همسر نامحترم و ناقابلی است که به میان کفار گریخته است و کفر را بر دین ترجیح داده است. «عَاقَبْتُمْ»: به عقاب گرفتار کردید. یعنی جنگیدید و کافران را به عقوبتِ شکست و اسارت مبتلا ساختید. «آتُوا»: مخاطب، سران و رؤسای مؤمنین و کاربدستان مسلمین است (نگا: المصحف المیسر).
نزول
گویند: سبب نزول آیه چنین بوده که عمر بن الخطاب بنت ابی امیة بن المغیرة را در حباله نکاح خویش داشت و او هنگام هجرت به سوى مدینه با عمر مهاجرت نکرد و ترجیح داد که با مشرکین در مکه اقامت نماید.
معاویة بن ابىسفیان او را به زوجیت خود درآورد خداوند به رسول خود دستور داد که مخارجى که عمر درباره او متحمل شده بود، به وى بپردازند.[۱] حسن بصرى گوید: این آیه درباره امالحکم دختر ابوسفیان نازل گردیده که مرتد شده بود و مردى ثقفى او را به عقد خویش درآورده بود و در اسلام زنى غیر این زن در قریش مرتد نشده است.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ فاتَكُمْ شَيْءٌ مِنْ أَزْواجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ فَعاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَتْ أَزْواجُهُمْ مِثْلَ ما أَنْفَقُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ «11»
و اگر از همسرانى كه به سوى كفّار رفتهاند، چيزى از شما فوت شد (و شما نتوانستيد مال و مهريّهاى كه پرداخت كردهايد، از كفّار دريافت كنيد)، پس آنان را تعقيب كرده (و به چيزى رسيديد،) به آنان كه همسرانشان رفتهاند معادل آنچه خرج كردهاند، بپردازيد و از خدايى كه به او ايمان داريد پروا كنيد.
نکته ها
در آيه قبل، سخن از پرداخت حق شوهران كافر بود، در اين آيه، سخن از گرفتن حق خود از آنان است.
جلد 9 - صفحه 592
پیام ها
1- حق بايد به حقدار برسد، گرچه با تأخير باشد. فاتَكُمْ شَيْءٌ ... فَآتُوا ... مِثْلَ
2- آنچه به خاطر ايمان، از فرد مسلمان فوت مىشود، بايد توسّط نظام اسلامى جبران شود. فاتَكُمْ شَيْءٌ ... فَآتُوا
3- تعقيب كفّار براى حفظ اموال مسلمانان و جبران خسارت آنان جايز است.
فاتَكُمْ ... فَعاقَبْتُمْ
4- براى گرفتن حق خود قيام كنيد. فاتَكُمْ ... فَعاقَبْتُمْ
5- افراد آسيبپذير بايد مورد حمايت قرار گيرند و از بيت المال يا غنائم، خسارت آنها جبران شود. فاتَكُمْ شَيْءٌ ... فَآتُوا ... مِثْلَ ما أَنْفَقُوا
6- در گرفتن حق، پرهيزكارى و كنترل خود لازم است. «مِثْلَ ما أَنْفَقُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
7- مسايل مالى، لغزشگاه است تقوا و خداترسى لازم است. فَآتُوا ... مِثْلَ ما أَنْفَقُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ
8- هم خسارت ديده در ادعاى خسارت تقوا داشته باشد و بيش از آنچه خسارت كرده، مطالبه نكند و هم جامعه در پرداخت آن طفره نرود. «اتَّقُوا اللَّهَ»
9- نشانهى ايمان واقعى، تقواست. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنْ فاتَكُمْ شَيْءٌ مِنْ أَزْواجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ فَعاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَتْ أَزْواجُهُمْ مِثْلَ ما أَنْفَقُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ «11»
شأن نزول: بعد از نزول اين آيه، مؤمنان اداى مهر مهاجرات به ازواج ايشان نمودند، و كفار از اداى مهر زنان مرتده، ابا نمودند، آيه نازل شد:
وَ إِنْ فاتَكُمْ: و اگر فوت شود، يعنى سبقت گيرد از شما، شَيْءٌ مِنْ أَزْواجِكُمْ: يكى از زنان شما، إِلَى الْكُفَّارِ: به سوى كافران، يعنى به دار الحرب پيوندد و مهر او به دست شما نيايد، فَعاقَبْتُمْ: پس از عقب درآييد ايشان را تا غنيمت ايشان به دست شما درآيد، يعنى بيايد نوبت شما از ادا كردن مهر به اين وجه كه در عاقبت، شما ظفر يابيد و غنيمت به دست شما آيد.
بيان: تشبيه نموده آنچه به آن حكم فرموده بر مسلمانان و كافران، كه اداى مسلمانان است مهر زنان كفار را در يك نوبت، و اداى كفار مهر زنان مسلمانان را نوبتى ديگر، به امرى كه متعاقب يكديگر باشند مثل تعاقب در ركوب و غير
جلد 13 - صفحه 136
آن.
فَآتُوا الَّذِينَ: پس بدهيد كسانى را كه، ذَهَبَتْ أَزْواجُهُمْ: رفتهاند زنان ايشان به دار الكفر و مهر نيافتهاند، مِثْلَ ما أَنْفَقُوا: مانند آنچه نفقه كردند از مهر آن زنان.
نكته: ذكر شيء در موقع احد، به جهت تحقير زنان مرتده، و مبالغه در تعميم است. يا مراد از شيء، مهر باشد، يعنى اگر چيزى از مهر زنان مرتده از شما فوت شود و نزد كفار بماند و نتوانيد از آنها بگيريد، وقتى كه نوبت ظفر به شما رسد، مهر زنان را از غنيمت به ازواج؟؟؟ آنها رسانيد. وَ اتَّقُوا اللَّهَ: و بترسيد عذاب خدا را در تجاوز از فرمان او، الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ: آن خدائى كه به او ايمان آورندگانيد، زيرا ايمان به او سبحانه، مقتضى پرهيز است از عقاب او.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ وَ لْيَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا ذلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «10» وَ إِنْ فاتَكُمْ شَيْءٌ مِنْ أَزْواجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ فَعاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَتْ أَزْواجُهُمْ مِثْلَ ما أَنْفَقُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ «11»
ترجمه
اى كسانيكه ايمان آورديد وقتى كه آمدند نزد شما زنان با ايمان هجرتكنندگان پس بيازمائيد آنان را خدا داناتر است بايمانشان پس اگر دانستيد آنانرا با ايمان پس باز مگردانيدشان بسوى كافران نه ايشان حلالند براى آنها و نه آنها حلال ميشوند براى ايشان و بدهيد بآنها آنچه را كه انفاق كردند و نيست گناهى بر شما كه نكاح كنيد آنزنان را وقتى كه بدهيد بآنان مهرهاشان را و متمسّك نشويد بازدواج با زنان كافره و بطلبيد آنچه را انفاق كرديد و بايد بطلبند آنچه را انفاق كردند اين حكم خدا است حكم ميكند ميان شما و خدا داناى درست كردار است
و اگر بيرون شد از دست شما چيزى از زنانتان بسوى كفّار پس بغنيمتى رسيديد پس بدهيد آنان را كه رفتهاند زنانشان مانند آنرا كه انفاق كردند و بترسيد از خداوندى كه شما باو ايمان داريد.
تفسير
خداوند متعال بعد از حكم بقطع روابط دوستانه بين مسلمانان و كفّار بيان فرموده است حكم زنان آن دو دسته را وقتى از دار الكفر بدار الاسلام يا از دار الاسلام بدار الكفر هجرت نمايند باين تقريب كه اگر زنانى از كفّار بادّعاء ايمان هجرت نمودند ببلد اسلام آزمايش نمايند اهل ايمان آنها را چون مظنّه آن است كه بأغراض شخصى هجرت نموده باشند و واقعا ايمان نداشته باشند اگر چه خداوند اعلم از تمام خلق است بايمان آنها و ممكن است به پيغمبر خود
جلد 5 صفحه 189
اعلام فرمايد ولى احكام بايد مبنى بر طرق ظاهرى باشد و طريق ظاهرى چنانچه قمّى ره نقل فرموده آنستكه آنزن مهاجره قسم ياد نمايد بخدا كه براى عداوت با شوهر كافر خود و محبّت يكى از مسلمانان هجرت ننموده فقط محرّك او باين عمل اسلام بوده پس چون اين قسم را ياد نمود اسلام او قبول ميشود و آنزن بايد مهر خود را بشوهر كافر خود مسترد دارد و پس از آن با مسلمان ازدواج نمايد و ظاهرا اين يكى از طرق احراز ايمان آنزن است و اگر از طرق ديگر هم ايمان واقعى او مورد اطمينان شود حكم همين است كه بايد اسلام او قبول شود و بشوهر كافرش مسترد نگردد چون آنزن بر آن مرد حرام و آنمرد بر آن زن حرام است و تكرار حرمت بدو عبارت براى مطابقه در كلام و مبالغه در حكم است و ظاهرا اگر زن متمكّنه از اداء مهر خود نباشد بايد مهر او از بيت المال مسلمانان پرداخته شود و علاوه بر اين مرديكه از مسلمانان با او ازدواج مينمايد بايد مهر معيّن در عقد را نقدا باو بدهد يا عند القدرة و الاستطاعه بپردازد و مسلمانان نبايد با زنان كافرات ازدواج و بعصمتهاى آنها چنگ زنند بلى متعه زنان اهل كتاب از قبيل يهود و نصارى جائز است چنانچه در سوره مائده بيان شد و ظاهرا اينجا مراد زنان مشركه هستند بقرينه مقام و شأن نزول آيه كه راجع بزنان مشركين مكّه است كه بمدينه هجرت نمودند و اظهار ايمان كردند و پذيرفته شدند و اگر از زنان مسلمانان زنى بدار الكفر هجرت كند مسلمانان حق دارند مطالبه مهر او را از كفّار بنمايند چنانچه آنها هم حق دارند مطالبه مهر زنان خودشان را كه بدار الاسلام هجرت نمودند از مسلمانان بنمايند آنچه بيان شد حكم خداوند عليم حكيم است در ميان بندگان خود كه بايد اطاعت شود و گفتهاند بعد از نزول اين آيه مسلمانان اطاعت نمودند و مهر زنان كفّار را كه مسلمان شده بودند بشوهرهاشان پرداختند و با آنها ازدواج نمودند ولى كفّار مهر زنان مسلمانان را كه بدار الكفر رفته بودند نپرداختند لذا آيه بعد نازل شد كه مفادش آنستكه اگر بعضى از زنان شما از دست شما رفت و بكفّار ملحق شد پس غنيمتى از آنها بشما رسيد بكسانيكه زنهاشان از دستشان رفته عوض مهريرا كه دادهاند بزنهاشان از آن غنيمت بدهيد چنانچه
جلد 5 صفحه 190
قمّى ره فرموده يا اگر بعضى از زنان شما بسبب كفر و لحوق بكفّار از دست شما رفت و در عقب آن ناچار با زن ديگرى از مسلمانان ازدواج نموديد بايد مهر آن زن فرارى از بيت المال بآن مسلمان پرداخته شود براى تدارك خسارت او چنانچه مستفاد از بعضى روايات صادقين عليهما السلام است و بايد اهل ايمان بپرهيزند از مخالفت احكام الهى چون ايمان بخدا مقتضى اطاعت دستور او است و بنابر آنچه ذكر شد فعاقبتم بمعناى فأصبتم من الكفّار عقبى يعنى غنيمت است يا بمعناى تزوّجتم باخرى عقيبها ميباشد و بعضى گفتهاند مراد از فعاقبتم رسيدن نوبت اداء مهر است بشما كه بايد مهر آن زن فرارى را از مهر آنزنيكه مسلمان شده و نزد شما آمده و بايد مهر او را بشوهرش بپردازيد تقاص نمائيد و بشوهر آنزن فرارى تسليم نمائيد چون عقبه بمعناى نوبت است و اللّه تعالى و اوليائه اعلم باحكامه و المراد من كلامه.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِن فاتَكُم شَيءٌ مِن أَزواجِكُم إِلَي الكُفّارِ فَعاقَبتُم فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَت أَزواجُهُم مِثلَ ما أَنفَقُوا وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذِي أَنتُم بِهِ مُؤمِنُونَ «11»
و اگر از دست شما رفت چيزي از زنهاي شما که مرتده شده و رفت بطرف كفار پس با آنها بجنگيد پس بدهيد بكساني که زنهاي آنها از دست آنها رفتهاند مثل آنچه انفاق كردهاند از مهر و بپرهيزيد از معصيت خدايي که شما بآن ايمان آوردهايد.
وَ إِن فاتَكُم شَيءٌ مِن أَزواجِكُم إِلَي الكُفّارِ زني از مسلمانان كافره شد و مرتده شد و ملحق شد بكفار.
فَعاقَبتُم مفسّرين چنين تفسير كردند که مطالبه مهريه که به آن زنها دادهاند از كفار بگيرند چون خود آن زن که ديگر بر اينکه شوهرش حرام ميشود و عقدش باطل ميشود و احتياج بطلاق ندارد چنانچه گذشت فقط مطالبه مهريه بايد كرد و شرحش ميآيد، لكن در اخبار از حضرت باقر و حضرت صادق (ع) إبن بابويه و شيخ طوسي مسندا روايت كردند که معني عاقبتم يعني زن ديگري از مسلمين باو تزويج كنند پس از آن مطالبه مهر كنند اگر از كفاري که معاهده كردهاند بگيرند و اگر از كفار حربي بآنها ملحق شده آن غنائم دار الحرب که بدست مسلمين ميرسد قبل از قسمت بين مجاهدين بردارند و بزوج دهند اگر چيزي باقيست از غنائم قسمت بين مجاهدين شود سپس راوي سؤال ميكند که غنائم حقّ مجاهدين است و اينها که سبب نشدند بر ذهاب زوجه او جواب ميدهند که اينکه باختيار امام است.
اقول: حكم الهي است که امام اجراء ميفرمايد:
فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَت أَزواجُهُم مِثلَ ما أَنفَقُوا که شرحش بيان شد.
وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذِي أَنتُم بِهِ مُؤمِنُونَ که مخالفت دستور و فرامين او را نكنيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 11)- در این آیه در ادامه همین سخن میفرماید: «و اگر بعضی از همسران شما از دستتان بروند (اسلام را رها کرده به کفّار پیوستند) و شما در جنگی بر آنها پیروز شدید و غنائمی به دست گرفتید، به کسانی که همسرانشان رفتهاند همانند مهری را که پرداختهاند (از غنائم) بدهید» (و ان فاتکم شیء من ازواجکم الی الکفار فعاقبتم فآتوا الذین ذهبت ازواجهم مثل ما انفقوا).
ج5، ص167
و در پایان آیه، همه مسلمانان را به تقوا دعوت کرده، میفرماید: «و از (مخالفت) خداوندی که همه به او ایمان دارید بپرهیزید» (و اتقوا الله الذی انتم به مؤمنون).
دستور به تقوا در اینجا ممکن است به خاطر این باشد که معمولا در تشخیص مقدار مهریه به گفته همسران اعتماد میشود، چون راهی برای اثبات آن جز گفته خود آنها وجود ندارد، و امکان دارد وسوسههای شیطانی سبب شود که بیش از مقدار واقعی ادّعا کنند، لذا آنها را توصیه به تقوا مینماید.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.