آیه 17 سوره مجادله
<<16 | آیه 17 سوره مجادله | 18>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و هرگز مال و فرزندان، آنان را از (عذاب قهر) خدا ابدا نرهاند، آنها اهل آتش دوزخند و در آن همیشه معذّبند.
هرگز اموال و اولادشان چیزی از عذاب خدا را از آنان دفع نمی کند، آنان اهل آتش اند و در آن جاودانه اند.
در برابر خداوند نه از اموالشان و نه از اولادشان هرگز كارى ساخته نيست. آنها دوزخىاند [و] در آن جاودانه [مىمانند].
اموال و اولادشان برايشان در برابر خشم خدا سود نكند. اهل جهنمند و در آن جاودان.
هرگز اموال و اولادشان آنها را از عذاب الهی حفظ نمیکند؛ آنها اهل آتشند و جاودانه در آن میمانند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«لَن تُغْنِیَ ...»: (نگا: آلعمران / و .
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «17»
«1». بقره 60 و 91، آلعمران، 112.
جلد 9 - صفحه 521
هرگز اموال و فرزندانشان، چيزى از خشم و غضب خدا را از آنان دفع نمىكند. آنان اهل آتش هستند و در آنجا ماندگار.
نکته ها
براى به انحراف كشاندن و بازداشتن مردم از راه حق، شياطينِ جنّ و انس راههاى مختلفى دارند كه در قرآن مطرح شده است، از جمله:
سوگند دروغ كه در همين آيه مطرح است.
سرمايهگذارىهاى مادّى. «يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» «1»
سرمايهگذارى فرهنگى و گسترش و اشاعه فساد. «مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» «2»
بدعت و دين سازى. «وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ» «3»
زيبا جلوه دادن بدىها و تزئين اعمال. «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ»* «4»
پیام ها
1- منافقان، از مذهب پيوسته و هميشگى عليه مذهب استفاده مىكنند. «اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً»
2- عذاب منافقان شديد است. فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ ... فِيها خالِدُونَ
3- هشدارهاى قرآن بسيار جدّى است. مال و فرزند در آخرت، كارساز نخواهد بود. لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ ...
4- دنيا با آخرت تفاوتهاى فراوانى دارد، كه از جملهى آن، بىاثر بودن مال و فرزند در آخرت است. لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ ...
5- در هشدارها به سراغ علتها برويد. علت توطئهها، مغرور شدن به مال و فرزند است. لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ ...
«1». انفال، 36.
«2». لقمان، 6.
«3». زمر، 8.
«4». نمل، 24.
جلد 9 - صفحه 522
6- نفاق در دنيا، سبب جاودانگى در دوزخ است. «أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «17»
شأن نزول: مردى از اهل نفاق گفت: ما بواسطه اموال كثيره و اولاد بسيار، روز قيامت منصور باشيم و از عذاب و هلكات آن روز فايز و رستگاريم؛ آيه نازل شد بر يأس و نااميدى آنان:
لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ: هرگز دفع نكند و باز ندارد از ايشان در روز قيامت، أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ: مالهاى ايشان و نه فرزندان ايشان، مِنَ اللَّهِ شَيْئاً: از عذاب خدا چيزى را، أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ: آن گروه منافقان، ملازمان آتش جهنمند، هُمْ فِيها خالِدُونَ: ايشان در آتش جاويدانند، يعنى منافقان نيز در خلود در آتش مثل كافران خواهند بود، بلكه در دركه اسفل و عذاب سختتر خواهند بود.
(آية 18)
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ «16» لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «17» يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى شَيْءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ «18» اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ «19» إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ «20»
كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ «21» لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «22»
ترجمه
قرار دادند سوگندهاشان را سپرى پس باز داشتند از راه خدا پس براى آنها عذابى است خوار كننده
هرگز دفع نميكند از آنها مالهاشان و نه فرزندانشان از جانب خدا چيزى را آن گروه اهل آتشند آنها در آن جاودانيانند
جلد 5 صفحه 167
روز كه برمىانگيزاند آنها را خدا همگى پس سوگند ميخورند براى او همچنانكه سوگند ميخورند براى شما و ميپندارند كه آنها قادرند بر امرى آگاه باشيد كه همانا آنها دروغگويانند
استيلا يافت شيطان بر آنها پس از يادشان برد ذكر خدا را آن گروه ياران شيطانند آگاه باشيد كه همانا ياران شيطان زيانكارانند
همانا آنانكه مخالفت ميكنند با خدا و پيغمبرش آن گروه داخل در زمره ذليلترانند
نوشت خدا كه هر آينه غلبه خواهم كرد البته من و پيغمبرانم همانا خدا نيرومند و غالب است
نمىيابى گروهى را كه ايمان ميآورند بخدا و روز بازپسين كه دوستى كنند با كسانيكه مخالفت نمودند با خدا و پيغمبرش و اگر چه باشند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا خويشاوندانشان آن گروه نوشت خدا در دلهاشان ايمان را و تقويت نمود ايشان را بروح و روانى از جانب خود و داخل ميگرداند ايشانرا در بهشتهائى كه جارى است در زمين آنها نهرها جاودانيانند در آنها خوشنود شد خدا از ايشان و خشنود شدند از او آنگروه لشگر خدايند آگاه باشيد همانا لشگر خدا آنان رستگارانند.
تفسير
اهل نفاق كه در آيات سابقه شمهاى از احوال آنها ذكر شد كه از آن جمله قسم دروغ خوردنشان بود خداوند جهت آنرا بيان فرموده كه براى آن بود كه جان و مالشان محفوظ از تعرّض مسلمانان باشد و تشبيه فرموده قسمهاى آنان را بسپر بلائيكه براى خودشان اتّخاذ نمودند در وقايه بودن از ضرر و باز ميداشتند بوساوس و حيل مردم را از پيمودن راه حق در خلال اين امنيّت جانى و مالى پس براى آنها است عذابى خوار كننده در دنيا يا آخرت و نبايد تصوّر نمايند كه اموال و اولاد آنها بدردشان ميخورد كه بتوانند بكمك آنها چيزى از عذاب خدا را از خودشان دفع نمايند و آنها اهل آتش جهنمند و مخلّد در آن خواهند بود در روز قيامت هم كه خدا تمام آنها را زنده و محشور ميفرمايد براى خدا هم اين قسم دروغ را ياد مينمايند كه ما در دنيا مؤمن مخلص بوديم و با كفار رابطه نداشتيم چون نفاق و دروغگوئى طورى و بقدرى مرتكز در نفوس آنها شده بود كه تصوّر ميكردند با خدا هم ميشود نفاق كرد و آنجا هم ميتوان قسم دروغ خورد و
جلد 5 صفحه 168
گمان ميكردند كه قادر بر اخفاء چيزى از سرائرشان هستند و ميتوانند بقسم دروغ جلب نفع يا دفع ضررى از خود نمايند دروغگوئى آنها بنهايت درجه رسيده چون با خدا هم كه عالم السرّ و الخفيّات است دروغ ميگويند شيطان بر آنها مستولى شده و ياد خدا را از دل آنها برده آنها از اتباع شيطانند و اتباع آن ملعون در دنيا محروم از خير و در آخرت زيانكارانند بدادن بهشت و گرفتن جهنم و قمى ره در ذيل آيه اخيره از آيات سابقه نقل فرموده كه نازل شد در باره دومى چون مرور فرمود بر او پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با آنكه او نشسته بود نزد يكنفر از يهود و مينوشت خبر آن حضرت را پس آمد او خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حضرت فرمود ديدم تو را براى يهود كتابت ميكردى با آنكه خدا از آن نهى فرموده پس عرض كرد نوشتم براى او آنچه را در تورية است از صفت تو و شروع نمود بخواندن آن براى آن حضرت با آنكه او غضبناك بود پس يك نفر از انصار باو گفت واى بر تو نميبينى غضب پيغمبر را بر خود پس گفت پناه ميبرم بخدا از غضب خدا و غضب پيغمبرش همانا من نوشتم آنرا چون يافتم در تورية خبر تو را پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باو فرمود اى فلان اگر موسى بن عمران در ميان آنها حاضر بود پس ميآمدى تو نزد آنها با اعراض از حكمى كه من از جانب خدا آوردم كافر بودى و آن قول خداوند اتّخذوا أيمانهم جنّة است يعنى گرفتند ايمانشان را حجاب بين خودشان و كفار و ايمان آنها اقرار بزبان بود از ترس شمشير و رفع جزيه و قول خداوند يوم يبعثهم اللّه جميعا فيحلفون له كما يحلفون لكم مراد غصبكنندگان حق آل محمدند كه خداوند روز قيامت آنها را جمع ميفرمايد پس قسم ياد ميكنند براى خدا كه آنها كارى نكردند چنانچه قسم خوردند براى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در دنيا كه ما كارى نكرديم با آنكه اهتمام نموده بودند بقتل پيغمبر و قسم خورده بودند كه نگذارند بعد از آن حضرت امارت و اختياردارى به بنى هاشم برسد و بجاى أيمانهم در اتّخذوا أيمانهم بفتح همزه ايمانهم بكسر آن نيز قرائت شده و اين روايت مؤيّد آن قرائت است و اختصاص نزول آيات در باره دوّمى و ساير غصبكنندگان حق آل اطهار ظاهرا براى رياست دومى و همكارانش بر اهل نفاق باشد و در مجمع
جلد 5 صفحه 169
نقل نموده كه مسلمانان وقتى ديدند فتوحات متواليه خودشان را در بلاد عربستان گفتند ما روم و ايران را هم فتح ميكنيم پس منافقين گفتند شما گمان ميكنيد روم و ايران هم مانند بعضى بلاد عربستان است كه شما فتح كرديد پس نازل شد همانا آن كسانيكه مخالفت و معاندت مينمايند با خدا و پيغمبرش از جمله خوارترين خلق خدا خواهند بود و خداوند در لوح محفوظ ثبت فرموده كه خود و پيغمبرانش غالب باشند در حجّت هميشه و غالب شوند در آخر كار بر اعداء بفتح و ظفر چون خداوند قوى است و ميتواند دوستان خود را بر دشمنان غالب فرمايد و عزيز است يعنى كسى بر او غالب نخواهد شد و در خاتمه منحصر فرموده اهل ايمان را بكسانيكه با دشمنان خدا و پيغمبر دوستى نداشته باشند اگر چه آنها از نزديكترين ارحام و اقوام ايشان باشند و تصريح فرموده است كه اين قبيل اشخاص مخلص مؤيّد بروح ايمان و اخلاص از جانب خدا هستند كه در دلهاى ايشان بامر حق ثابت و راسخ شده و داخل مينمايد آنان را در آخرت در بهشتهائى كه در زير قصور و كنار درختان آن نهرهائى از آب خوش گوارا جارى است و هميشه در آنجا خواهند بود خدا از آنها خشنود بطاعتشان و آنها از خدا خشنود بقضاء و جزاء او هستند و ايشان عساكر الهيّه ميباشند و انصار دين او كه بخير دو سراى فائز شدهاند در كافى از صادقين عليهما السلام روح از جانب خدا بايمان تفسير شده و در مجمع تأييد نموده است آنرا بقول خداوند و كذلك أوحينا اليك روحا من امرنا ما كنت تدرى ما الكتاب و لا الايمان و نيز در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه قلب مؤمن دو گوش دارد يك گوش ميدمد در آن شيطان و يك گوش ميدمد در آن ملك و خدا تأييد ميكند مؤمن را بملك و اين مراد است از قول خداوند و أيّدهم بروح منه و از بعضى از اخبار كافى در اين باب استفاده ميشود كه اين روح ايمان حاضر است نزد مؤمن در وقت اطاعت و قوى ميشود بآن و غائب ميشود در وقت معصيت و فرار ميكند از او و در بعضى بخصوص زنا تصريح شده است و ثواب قرائت اين سوره در ذيل سوره سابقه گذشت و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 170
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَن تُغنِيَ عَنهُم أَموالُهُم وَ لا أَولادُهُم مِنَ اللّهِ شَيئاً أُولئِكَ أَصحابُ النّارِ هُم فِيها خالِدُونَ «17»
بينياز نميكند عذاب الهي را از آنها اموال اينها و نه اولاد آنها از خداوند متعال هيچ شيء را، اينها اصحاب آتش هستند اينها در آن آتش هميشه هستند.
لَن تُغنِيَ عَنهُم أَموالُهُم بلكه اموال آنها باعث مزيد عذاب آنها ميشود که از چه راه پيدا كرديد و به چه راه صرف كرديد که ميفرمايد:
يؤتي بصاحب المال يوم القيامة و يسئل عنه من اينکه اكتسبت و فيما انفقت الي قوله (ع) فلا يزال يسئل عنه
و در آيه شريفه ميفرمايد سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَومَ القِيامَةِ الايه آل عمران آيه 176.
وَ لا أَولادُهُم ذكر اولاد از باب مثال است احدي فرياد رس نيست که
جلد 16 - صفحه 461
ميفرمايد: يَومَ يَفِرُّ المَرءُ مِن أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ لِكُلِّ امرِئٍ مِنهُم يَومَئِذٍ شَأنٌ يُغنِيهِ عبس آيه 34 الي 37 مِنَ اللّهِ شَيئاً خردلي براي منافقين و كفار و اهل ضلالت نتيجه ندارد و جلوگيري از قدرت الهي نميكند بلي مؤمنين بسا شفاعت آباء و امّهات و ازواج و اخوان و ابناء و اقارب و دوستان و علماء و صلحاء از گناهان آنها گذشت كنند و عفو نمايند.
أُولئِكَ أَصحابُ النّارِ که آتش مصاحب آنها است و از آنها جدا نميشود.
هُم فِيها خالِدُونَ ابد الاباد که تمام شدن ندارد و در آن هستند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 17)- و از آنجا که منافقان غالبا به اموال و فرزندان (سرمایههای اقتصادی و نیروهای انسانی) خود برای حل مشکلات تکیه میکنند قرآن در این آیه میگوید، «هرگز اموال و اولادشان، آنها را از عذاب الهی حفظ نمیکند» (لن تغنی عنهم اموالهم و لا اولادهم من الله شیئا).
بلکه همین اموال طوق لعنتی برگردن آنها میشود و مایه عذاب دردناکشان.
و باز در پایان آیه آنها را با این جمله تهدید میکند: «آنها اهل آتشند و جاودانه در آن میمانند» (اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون).
ج5، ص130
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم