آیه 36 سوره واقعه
<<35 | آیه 36 سوره واقعه | 37>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و همیشه آن زنان را با کره گردانیدهایم.
پس آنان را همواره دوشیزه قرار داده ایم
و ايشان را دوشيزه گردانيدهايم،
و دوشيزگان ساختيم.
و همه را دوشیزه قرار دادیم،
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«أَبْکَاراً»: جمع بِکْر، دوشیزگان.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ «34» إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً «35» فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً «36» عُرُباً أَتْراباً «37»
و هم خوابگانى والا قدر. كه ما آنان را به نوع خاصى آفريديم. پس آنان را دوشيزه و باكره قرار داديم. زنانى هم سن و سال و شوهر دوست.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً (36)
فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً: پس قرار دهيم ايشان را باكره و دختران دوشيزه، يعنى هرگاه ازواج نزد ايشان آيند ايشان را باكره يابند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَصْحابُ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ «27» فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ «28» وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ «29» وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ (30) وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ (31)
وَ فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ (32) لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ (33) وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ (34) إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً (35) فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً (36)
عُرُباً أَتْراباً (37) لِأَصْحابِ الْيَمِينِ (38) ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ (39) وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ (40)
ترجمه
و ياران جانب راست چيست حال ياران جانب راست
در زير درخت كنار بىخار
و موز روى هم چيده شده
و سايه گسترده شده
و آبى از بالا ريخته شده
جلد 5 صفحه 129
و ميوهاى بسيار
كه نه قطع ميشود و نه منع ميگردد
و گستردنيهاى قيمتى اعلا
همانا ما آفريديم آن زنان را آفريدنى
پس قرار داديمشان دوشيزگان
شيفتگان شوهران همسالان با يكديگر
براى ياران جانب راست
گروهى از پيشينيان
و گروهى از امت آخر الزّمان.
تفسير
اصحاب يمين كه قبلا بيان شد با آنكه مقاماتشان در بهشت نازلتر از مقرّبان است باز جاى تعجّب از خوبى حالشان باقى است چون در زير درخت سدرى كه خارهاى آنها را بريدهاند و در فارسى آن را كنار ميگويند و درخت موزى كه ميوه آن از زيادى رويهم چيده شده و سر تا پاى درخت را گرفته جاى دارند ولى مستفاد از روايات ائمه اطهار آنست كه صحيح طلع منضود است يعنى شكوفه چيده شده بالاى هم از درخت خرما اگر چه بنحو معروف ميتوان قرائت نمود چون طلح لغتى است در طلع و بعضى آنرا بدرخت ام غيلان كه بزرگ و پربار و شكوفه است بطوريكه از پائين تا بالاى درخت همه جاى آنرا گرفته تفسير نمودهاند و نيز در سايه ممتدّ درختان بهشتى ميباشند و در مجمع نقل نموده كه در بهشت درختى است كه سواره در سايه آن يك صد سال راه ميپيمايد و تمام نميشود و اوقات بهشت مانند صبح تابستان نه گرم است و نه سرد و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در ضمن حديثى از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در اوصاف اهل بهشت كه آنها متنعّمند در باغهاى خودشان در سايه گسترده مانند ما بين طلوع فجر و آفتاب و بهتر از آن و نيز در كنار آبشارى كه خداوند بقدرت خود در مناظر آنها براى صفاء آن و شرب ايشان و درختان بهشتى ايجاد و جارى فرموده و هيچ وقت قطع نميشود ميباشند و ميوجات بهشتى از هر نوع و صنف فراوان و هميشه هست و باختلاف فصول مانند ميوههاى دنيا تمام نميشود و كسى را از چيدن آنها منع نميكنند و هر چند چيده شوند فورا بجاى آنها روئيده ميشود و فرشهاى قيمتى اعلا و فراشهاى گذارده شده بالاى هم از حرير و ديبا بألوان مختلفه كه در جوفشان مشك و عنبر و كافور است براى آنها مهيّا و آماده شده چنانچه از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در كافى و قمّى ره نقل نموده است و بعضى فرش مرفوعه را بزنان بلند مرتبه در جمال و كمال حمل نمودهاند و مؤيّد اين معنى را جمله بعد
جلد 5 صفحه 130
از اين قرار دادهاند كه خداوند فرموده ما زنان بهشتى را بدوا بدون سابقه ولادت خلق نموديم پس قرار داديم ايشان را هميشه بكر و صاحب جمالان شوهر دوستان همسالان با يكديگر و مستفاد از روايات ائمه اطهار آنست كه حور العين كه زنان بهشتى هستند از خاك بهشت نورانى خلق شدهاند و اينكه هميشه بكرند براى آنست كه پاك و پاكيزه خلق شده و هيچ آفت و عاهتى بر آنها وارد نميشود و حيض نمىبينند و در روايت علوى بزنان پرشهوت با كرشمه و ناز شوهر پسند معرّفى شدهاند و مستفاد از روايت نبوى آنكه بعضى از اينها همان پير زنان دنيويند كه آنجا باين اوصاف بيرون مىآيند و پوشيده نماند كه خداوند نعمتهاى سابقون مقرّبون را از قبيل تختهاى مرصع و تقابل آنها با يكديگر براى استيناس و خدمتگزاران زيبا و نوشابه گوارا و ميوه مختار و گوشت مرغ موافق ميل و بودن پاداش آنان باستحقاق مناسب حال اهل دانش از شهرنشينان بيان فرموده و نعم اصحاب يمين را از قبيل درخت و سايه ممتدّ و آبشار و ميوه فراوان دائمى و فرش و بساط اعلا مناسب حال عوام و باديهنشينان ذكر فرموده است تا هر دسته بآمال و منويّات خود موفق گردند و اصحاب يمين هم مانند سابقين مقرّبين دو دسته هستند گروهى از امم سابقه و گروهى از امّت آخر الزمان ولى اينجا ديگر مزيّتى بر يكديگر از جهت زيادى و كمى ندارند چون هر دو زيادند و قمّى ره اصحاب يمين را در اين مقام باصحاب امير المؤمنين و ثلّة من الاوّلين را بطبقهاى از آنها كه با پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم بودند و ثلّة من الآخرين را بكسانيكه بعد از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم بودند از اين امّت تفسير فرموده است و ظاهرا از باب تطبيق است نه تخصيص و بعضى هر دو ثلّه را از اين امّت دانستهاند و اظهر و اقوى همان است كه اولاد ذكر شد و اللّه اعلم بحقايق الامور.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَجَعَلناهُنَّ أَبكاراً (36) عُرُباً أَتراباً (37)
عرب را بعضي گفتند عاشقات لازواجهن بعضي گفتند مأنوسات لهم بعضي گفتند ملاعبه ميكنند با ازواج خود بعضي گفتند متحببات يعني دوست ميدارند ازواج خود را، و اتراب يعني تمام متساويه با يكديگر در سن و زيبايي و متساويه با ازواج خود تماما جرد مرد جواني که هنوز انبات شعر نكرده.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 36)- سپس میافزاید: «و همگی را دوشیزه قرار دادیم» (فَجَعَلْناهُنَّ أَبْکاراً).
و شاید این وصف همیشه برای آنها باقی باشد، چنانکه بسیاری از مفسران به آن تصریح کردهاند و در روایات نیز به آن اشاره شده یعنی با آمیزش، وضع آنها دگرگون نمیشود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم