آیه 39 سوره طور
<<38 | آیه 39 سوره طور | 40>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آیا خدا را دختران و شما را پسران خواهد بود (که ملایک را دختران خدا دانید).
یا سهم خدا دختران است و سهم شما پسران؟
آيا خدا را دختران است و شما را پسران؟
يا خداوند را دختران است و شما را پسران؟
آیا سهم خدا دختران است و سهم شما پسران (که فرشتگان را دختران خدا مینامید)؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«لَهُ الْبَنَاتُ»: دختر و پسر از نظر ارزش انسانی با هم تفاوتی ندارند، و تعبیر آیه، در حقیقت از قبیل استدلال به عقیده باطل طرف مخالف بر ضد خود او است. و آن این که عربها به شدت از دختر بیزار بودند، و با وجود این زادگان خدا را دختر میدانستند (نگا: نحل / ، زخرف / ، صافات / .
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ «39»
آيا خداوند را دختران و شما را پسران است (كه به خيال خودتان احساس برترى كنيد)؟
نکته ها
مشركان، آفريدگارىِ خداوند را قبول داشتند ولى او را پروردگار خود و هستى نمىدانستند و زير بار پذيرش پيامبر نمىرفتند. اين آيات به شكل طرح سؤال، آنان را مورد توبيخ قرار مىدهد كه چرا سخن پيامبر را نمىپذيريد؟ آيا ثروت و قدرت خداوند در اختيار شماست و يا خود راهى به آسمانها پيدا كردهايد و وحى را مستقيماً دريافت مىكنيد؟!
در عصر جاهليّت مردم فرشتگان را دختران خدا مىدانستند، خداوند آنان را مورد توبيخ قرار مىدهد كه چگونه در تقسيمبندى براى خدا دختر انتخاب كرديد و براى خودتان پسر،
جلد 9 - صفحه 295
چنانچه در آيات ديگر آمده است: «تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزى»
پیام ها
1- دشمن را بايد خلع سلاح منطقى كرد، لذا قرآن با طرح چند سؤال پوچ، دليل طغيان و ايمان نياوردن آنان را روشن مىشازد؟ أَمْ عِنْدَهُمْ ... أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ ...
2- انسان بايد حرف منطقى را از هر كس بپذيرد. اگر مخالفان هم مطالبى را دريافت كردهاند، ما حاضريم سخنان آنان را بشنويم. «فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ»
3- اى پيامبر! از تهمت هراسى نداشته باش كه آنان به خداوند هم تهمت مىزنند.
«أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ (39)
بعد از آن بيان سفاهت عقول ايشان نمايد به انتساب دختران به ساحت كبريائى سبحانى:
أَمْ لَهُ الْبَناتُ: آيا مر خداى سبحان راست نسبت دختران، وَ لَكُمُ الْبَنُونَ: و مر شما راست پسران، و حال آنكه اگر انتساب دختر را به خود روا نداريد چگونه و به چه سبب به خالق شايسته دانيد، و اين نهايت حماقت و سفاهت است كه شخص پسر را به جهاتى به خود نسبت و دختر را بواسطه كراهت داشتن به خالق مقرر سازد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَذَكِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ وَ لا مَجْنُونٍ «29» أَمْ يَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ (30) قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ (31) أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهذا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ (32) أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا يُؤْمِنُونَ (33)
فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِينَ (34) أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ (35) أَمْ خَلَقُوا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بَلْ لا يُوقِنُونَ (36) أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ (37) أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ (38)
أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ (39) أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ (40)
ترجمه
پس تذكّر و پند ده پس نيستى تو بحمد و انعام پروردگارت مخبر از غيب بوسيله جنّ و نه ديوانه
بلكه ميگويند شاعر است انتظار ميبريم براى او حوادث روزگار را
بگو منتظر باشيد پس همانا من با شما از منتظرانم
آيا امر ميكند آنها را عقولشان باين يا آنها گروهى سركش و متجاوزند
يا ميگويند پيش خود ساخته است آنرا بلكه ايمان نمىآورند
پس بياورند سخنى مانند آن اگر راست ميگويند
آيا آفريده شدهاند بدون آفريننده يا آنها آفرينندگانند
آيا آفريدهاند آسمانها و زمين را بلكه يقين نمىكنند
يا نزدشان خزانههاى پروردگار تو است يا آنها تسلّط و غلبه دارندهاند
يا براى آنها نردبانى است كه گوش ميدهند در آن پس بايد بياورد شنونده آنها دليلى واضح
آيا براى او دختران است و براى شما پسران
يا ميخواهى از آنها مزدى پس آنها از غرامت و تاوان گرانبارانند.
جلد 5 صفحه 78
تفسير
خداوند متعال در اين آيات شريفه ابطال فرموده اقوال كفّار مكّه و اثبات فرموده اعجاز قرآن و توحيد و نبوّت عامّه و خاصّه و ساير معارف الهيّه را با بيانات مختصرى باين تقريب كه دستور فرموده به پيغمبر اكرم كه ثابت باش بهدايت و ارشاد و موعظه و پند و اندرز قوم و اعتنا بگفتار و كردار آنها منما تو بحمد اللّه تعالى و فضل و نعمت پروردگار كه شامل حال تو شده كاهن و ديوانه نيستى و اينكه ميگويند محمّد شاعر است ما انتظار داريم حوادث روزگار او را هلاك نمايد و از دستش راحت شويم بگو منهم منتظر چنين روزى هستم كه خدا بر حسب وعده خود مرا بر شما ظفر دهد و من شما را بكشم يا ببخشم يا اسير كنم آيا اين طائفه قريش كه معروف بعقل و فطانت شدند عقلشان اين حكم را ميكند كه كسى مردّد باشد بين كاهن و ديوانه و شاعر در صورتى كه كاهن بايد عاقل و فطن باشد تا تسخير جنّ كند و شاعر بايد با ذوق و هوش و قريحه و سليقه و ذكاوت باشد و ديوانه فاقد عقل و همه چيز است چگونه ميشود معنون بآن دو يا مردّد بين آن سه گردد پس معلوم ميشود اينها قومى طاغى و ياغى با خدا و پيغمبرند عناد و لجاج و تعصّب بيجا وادارشان باين نسبتها نموده است و اينكه ميگويند قرآن را از پيش خود در آورده و نسبت بخدا ميدهد دروغ ميگويند خودشان هم اعتقاد به اين معنى ندارند براى آنكه زير بار حق نروند اين تهمت را بتو ميزنند اگر راست ميگويند اينها كه از فصحاء و بلغاء و ادباء معروف عربند يك قصّه يا مقاله مانند آن بياورند آيا آنها بدون خالق و مقدّر خلق و تقدير شدهاند يا خودشان خودشان را خلق كردهاند يا آسمانها و زمين را آنها خلق كردهاند و ميدانند خالقى ندارد هيچيك از اينها نيست فقط آنستكه يقين ندارند كه خالق آسمانها و زمين و تمام موجودات آنها خداوند يگانه است لذا عبادت او را نميكنند آيا نزد آنها است منابع رزق و معادن علم و رحمت الهى كه بهر كس بخواهند بدهند و او را بمنصب رسالت و امامت برسانند يا آنكه آنها مسلّط بر امور عالمند كه بتوانند خودشان پيغمبر و امام براى خود تعيين كنند و خدا را ملزم بقبول آن نمايند كه ميگويند چرا خدا محمّد را بنبوّت اختيار فرمود و على را جانشين او قرار داد يا نردبانى دارند كه
جلد 5 صفحه 79
بوسيله آن بآسمان صعود نمايند و تكاليف و مقدّرات خودشان را از ملأ اعلى بپرسند كه ميگويند ما اصلا احتياج به پيغمبر و امام نداريم يا گوش دهند بوحى الهى كه بملائكه ميشود اگر چنين است آن شخص را كه بآسمان فرستادهاند براى شنيدن بايد بياورند با دليلى واضح كه رفته و شنيده و راست ميگويد اينها قابليّت و تمكّن اين امور را مسلّما ندارند چون بقدرى بىخردند كه ميگويند ملائكه دختران خدايند آيا سزاوار است عاقلى براى خلق پسران را بپسندد و اختيار كند و براى خدا دختران را اين نهايت سفاهت و بىعقلى آنها است چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه قريش قائل باين معنى بودند آيا كسانيكه به اين درجه بىعقل باشند ميتوانند عروج بآسمان نمايند و مطّلع از غيب اينعالم شوند و اخيرا به پيغمبر خود ميفرمايد آيا تو از آنها مزدى براى اداء رسالت تقاضا نمودى كه براى سنگينى آن غرامت و ضرر مالى از قبول رسالت تو اباء و امتناع دارند و احتمالات ديگرى هم در بين هست كه بيايد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَم لَهُ البَناتُ وَ لَكُمُ البَنُونَ (39)
جلد 16 - صفحه 311
آيا از براي خدا دختراني است و از براي شما پسران که گفتند ملائكه دختران خدا هستند، آيا ملائكه را مشاهده كردهاند که دختر هستند و بر فرض دختر هم باشند مثل ساير مخلوقات خداوند آنها را خلق فرمود از كجا دختران او باشند، و بر فرض محال خدا اگر مرد بوده زن و عيال او که بوده و اگر زن بوده شوهر او که بوده، مگر خدا حوّي مادر آدميان را بدون پدر و مادر خلق نفرموده، و گذشته از همه اينها خداوند جسم نيست مكان ندارد نه زائيده شده و نه زاينده مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً جن آيه 3 و از اينکه همه گذشته چرا دختر بر شما ننگ است که إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالأُنثي ظَلَّ وَجهُهُ مُسوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ يَتَواري مِنَ القَومِ مِن سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمسِكُهُ عَلي هُونٍ أَم يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ نحل آيه 60 و 61 آنچه بد ميدانيد در حق خدا ميگوئيد و آنچه خوب ميپنداريد براي خود قرار ميدهيد أَ لَكُمُ الذَّكَرُ وَ لَهُ الأُنثي تِلكَ إِذاً قِسمَةٌ ضِيزي النجم آيه 21 و 22 و ميفرمايد:
وَ جَعَلُوا المَلائِكَةَ الَّذِينَ هُم عِبادُ الرَّحمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلقَهُم سَتُكتَبُ شَهادَتُهُم وَ يُسئَلُونَ زخرف آيه 18.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 39)- سپس میافزاید: آیا این نسبت ناروا را که به فرشتگان میدهند و میگویند: آنها دختران خدا هستند قابل قبول است؟ «آیا سهم خدا دختران است و سهم شما پسران» که فرشتگان را دختران خدا مینامید! (أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَکُمُ الْبَنُونَ).
اشاره به این که یکی از اعتقادات و افکار باطل آنها این بود که از دختران به شدت تنفر داشتند، و اگر با خبر میشدند که همسرشان دختری آورده چهره آنها از شدت اندوه و شرم سیاه میشد، ولی با این حال فرشتگان را دختران خدا میخواندند! بدیهی است دختر و پسر از نظر ارزش انسانی با هم تفاوتی ندارند، و تعبیر آیه فوق از قبیل استدلال به عقیده باطل طرف مخالف بر ضد خود اوست.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم