آیه 18 سوره جاثیة
<<17 | آیه 18 سوره جاثیة | 19>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
سپس ما تو را بر شریعت کامل در امر دین مقرر فرمودیم. تو آن را کاملا پیروی کن و هیچ پیرو هوای نفس مردم (مشرک) نادان مباش.
سپس تو را [در امر نبوّت و دین] بر آیینی ویژه و کامل قرار دادیم؛ بنابراین از آن پیروی کن و از هواهای نفسانی کسانی که [به حقایق] معرفت و آگاهی ندارند، پیروی مکن.
سپس تو را در طريقه آيينى [كه ناشى] از امر [خداست] نهاديم. پس آن را پيروى كن، و هوسهاى كسانى را كه نمىدانند پيروى مكن.
پس تو را به راه دين انداختيم. از آن راه برو، و از پى خواهش نادانان مرو.
سپس تو را بر شریعت و آیین حقّی قرار دادیم؛ از آن پیروی کن و از هوسهای کسانی که آگاهی ندارند پیروی مکن!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«شَرِیعَةٍ»: آئین و برنامه. راه و مسیر. «الأمْرِ»: کار و بار دین. مراد دین اسلام است که دین همه پیغمبران الهی بوده است (نگا: آلعمران / و ، شوری / ).
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ جَعَلْناكَ عَلى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ «18»
سپس تو را بر شريعتى از امر (دين) قرار داديم، پس آن را پيروى كن و از خواستههاى جاهلان پيروى نكن.
نکته ها
«شَرِيعَةٍ» راهى است براى وصول به آب، در كنار رودخانههاى بزرگ كه دسترسى مستقيم به آب ممكن نيست. از آنجا كه احكام دين راهى است براى رسيدن به حيات واقعى، به آن نيز شريعت گفته شده است.
جلد 8 - صفحه 526
پیام ها
1- تعيين شريعت كه راه ديندارى است، به دست خداست. «جَعَلْناكَ عَلى شَرِيعَةٍ»
2- كسى كه مسئول هدايت و ارشاد ديگران است، بايد نسبت به راه خود بصيرت وتسلّط كامل داشته باشد. «عَلى شَرِيعَةٍ» (يعنى پيامبر تسلّط بر راه وشريعت دارد.)
3- رسالت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در ادامهى رسالت حضرت موسى است. (در دو آيه قبل، سخن از نبوّت و حكمت و كتاب آسمانى بنىاسرائيل بود.) «ثُمَّ جَعَلْناكَ»
4- روح اديان يكى است، گرچه در برنامههاى عبادى تفاوتهايى هست.
(كلمهى «شَرِيعَةٍ» به صورت نكره آمده كه نشانه وجود راههاى متعدّد است ولى كلمهى «الْأَمْرِ» معرفه آمده يعنى تمام راهها به امرى يگانه باز مىگردد.)
«شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ»
5- پيدايش تحريف و اختلاف، زمينهى آمدن پيامبر جديد است. (آيهى قبل سخن از اختلافات بنىاسرائيل بود، در اين آيه سخن از بعثت پيامبر اسلام) اخْتَلَفُوا ... ثُمَّ جَعَلْناكَ عَلى شَرِيعَةٍ
6- پيامبر نيز بايد همچون ساير مردم از شريعت پيروى كند. «عَلى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها»
7- راه، اگر راه خدا نباشد، راه هوسهاى خود يا ديگران است. شَرِيعَةٍ ... فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ ...
8- رهبر بايد با صلابت باشد و تحت فشار عناصر ناآگاه و پيشنهادات جاهلانه قرار نگيرد. «وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ»
9- هوسهاى مردم به قدرى جلوه دارد كه پيامبر را نيز در معرض خطر قرار مىدهد. «وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ»
10- علم و جهل در تمايلات انسان اثر دارد. «أَهْواءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ»
11- علم و دانش، انسان را به پيروى از شريعت الهى سوق مىدهد. چنانكه پيروى از غرائز و هوى و هوس نشانه جهالت و نادانى است. شَرِيعَةٍ ... فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ ... الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 527
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ثُمَّ جَعَلْناكَ عَلى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ «18»
ثُمَّ جَعَلْناكَ: پس قرار داديم تو را اى پيغمبر بعد از بنى اسرائيل، عَلى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ: بر طريقهاى از امر دين كه موصل بهشت است، فَاتَّبِعْها:
پس پيروى كن آن شريعت را و آن را پيشواى خود ساز در عمل، زيرا به دلايل و حجج حقانيت آن ثابت شده، وَ لا تَتَّبِعْ: و پيروى و متابعت مكن، أَهْواءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ: آرزوهاى آنانكه نمىدانند حق را، يعنى حجتى بر اثبات كيش خود ندارند. مراد آنكه آراء باطله جهان را كه رؤساى قريشند پيروى منما، چه ايشان هميشه تابع شهوات نفسانيه و پيوسته در صدد آنند كه تو را از راه راست كه دين اسلام است بازدارند و به عبادت اصنام ترغيب نمايند.
تنبيه: اين مطلب مسلم است كه حضرت، متابعت حق و اصلا پيروى باطل نمىكرد، بنابراين آيه خطاب به پيغمبر و مراد امت باشند و تأكيد در پيروى شريعت حقه اسلاميه و پرهيز از متابعت هواهاى باطله و اديان ضاله، زيرا مقصد آنها منع از طريقه حقه و ترغيب به باطل است به طرق مختلفه. بنابراين عاقل متدين را هشيارى لازم است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ آتَيْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمِينَ «16» وَ آتَيْناهُمْ بَيِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «17» ثُمَّ جَعَلْناكَ عَلى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ «18» إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ «19» هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ «20»
ترجمه
و هر آينه بتحقيق داديم به بنى اسرائيل كتاب تورية و حكم فرمائى
جلد 4 صفحه 636
و پيغمبرى را و روزى داديم آنان را از پاكيزهها و برترى داديمشان بر جهانيان
و داديم بآنان دليلهاى روشنى از امر دين پس اختلاف نكردند مگر بعد از آنكه آمد آنها را دانش بجهت ستم و دشمنى كه ميانشان بود همانا پروردگار تو حكم ميكند ميان آنها روز قيامت در آنچه بودند كه در آن اختلاف ميكردند
پس قرار داديم تو را بر طريقه مستقيمهئى از امر دين پس پيروى كن آنرا و پيروى مكن خواهشهاى آنان را كه نميدانند
همانا آنها هرگز دفع نميكنند از تو چيزى از اراده خدا را و همانا ستمكارانند بعضيشان دوستان بعضى و خدا دوست پرهيزكاران است
اين موجبات بينائى و بصيرت براى مردم است و هدايت و رحمت براى گروهى كه يقين ميكنند.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان نعم بىپايان خود نسبت بعموم بندگان شمهئى از آن نسبت بخصوص اولاد حضرت يعقوب پيغمبر ملقّب باسرائيل را ذكر فرموده كه ما بآنها كتاب تورية و حكومت در مخاصمات و رسالت در احكام عطا فرموديم و روزى داديم ايشان را از اشياء حلال پاكيزه مانند منّ و سلوى و غيره و برترى داديمشان بر جهانيان زمانشان يا بر ساير قبائل بزيادى انبياء عظام در ميان آنان چون گفتهاند هزار نفر از آنها بمقام نبوّت رسيدند و برترى پيغمبر ما و ائمه اطهار بر انبياء سلف مسلّم است و نيز عطا فرموديم بايشان دلائل و اماراتى از امر نبوت پيغمبر خاتم و صدق او يا امر نبوّت خودشان يا احكام دين پس اختلاف ننمودند و فرقه فرقه نشدند مگر بعد از آنكه عالم شدند بحق و حقيقت براى طلب رياست و اعمال عداوت بين خودشان و ساير اغراض فاسده و خدا حكم ميكند ميان آنها بتميز حق از باطل و مجازات ناحق گويان و منكرين علائم صدق پيغمبر آخر الزّمان و آنان كه ستم نمودند بر خود و خلق بأغراض فاسده خودشان در روز قيامت كه روز دادستانى حقّ از خلق و رفع اختلافات است آنچه تا كنون ذكر شد به تبع مفسّرين بود ولى بنظر حقير وجهى براى اختصاص كتاب بتورية نيست چون زبور و انجيل هم به بنى اسرائيل داده شده و ظاهرا مراد از حكم حكومت مطلقه و سلطنت حقّه است كه خداوند بحضرت داود و سليمان عليهما السلام عطا فرمود و اختصاص بقضاوت ندارد و آيات راجع به بنى اسرائيل
جلد 4 صفحه 637
است نه خصوص حضرت موسى تا آنكه كتاب مخصوص بتورية و حكم منحصر بمرافعات گردد و مؤيّد اين معنى است كه خداوند به پيغمبر خاتم ميفرمايد پس قرار داديم تو را بر طريقه حقّه از امر دين پس پيروى كن از آن و متابعت خواهش نفسانى جهّال را منما كه ميخواهند تو را وادار بدين خودشان نمايند چون آن حضرت بعد از تمام انبياء بنى اسرائيل مبعوث برسالت شد نه خصوص حضرت موسى تا آيات راجع باو باشد و نيز ميفرمايد همانا مشركين مكّه و اهل كتاب از فرق يهود و نصارى دفع نميكنند هرگز از تو چيزى از عذاب و قهر خدا را و ستمكاران بخويش و خلق از هر فرقه و ملّتى باشند ياران و ياوران يكديگرند در مخالفت و معاندت با تو چون با هم سنخيّت دارند و همه پيرو شيطانند ولى نبايد تو از معاضدت آنها با يكديگر باك داشته باشى چون خدا نگهدار و ياور اهل تقوى است كه تو پيشرو آنانى و او شرّ آنها را از شما كفايت خواهد فرمود و قمّى ره فرموده اين تأديب است براى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و مراد امّتند و در هر حال اين قرآن و آيات آن موجبات بصيرت و بينائى مردم است در امور دين و دنياى خودشان و راهنما و دليل واضح و رحمت و نعمت است براى كسانيكه در مقام تحصيل يقين برآيند و بخواهند بوسيله عمل بقرآن بسعادت دنيا و آخرت برسند نه كسانيكه از آن اعراض و بقوانين كفّار اعتماد نمودهاند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ثُمَّ جَعَلناكَ عَلي شَرِيعَةٍ مِنَ الأَمرِ فَاتَّبِعها وَ لا تَتَّبِع أَهواءَ الَّذِينَ لا يَعلَمُونَ «18»
پس از آن قرار داديم و جعل فرموديم تو را بر شريعت و طريقت از امر الهي پس متابعت كن آن شريعت را و متابعت نكن هواهاي نفسانيّه كساني که جاهل و نادان هستند.
جلد 16 - صفحه 118
شريعه عبارت است از راهي که باز ميكنند و ميروند از دريا آب بردارند، و شريعت الهي دين حقّ است که بروي بندگان باز كرده که بروند و برسند بدرياي رحمت الهي آب حيات و سعادت ابدي و جنات عدن و فيوضات الهي که ميفرمايد:
ثُمَّ جَعَلناكَ يعني پس از اينکه همه تفضلات که در حقّ بني اسرائيل كرديم و قدر ندانستند و مخالفت كردند قرار داديم تو را بجعل الهي و ارسال، رسول محترم.
عَلي شَرِيعَةٍ مِنَ الأَمرِ طريقه حقه موصله بسعادت از امر دين عقايد حقه و اخلاق فاضله و اعمال صالحه و افعال حسنه که تمام مورث سعادت و نجات از مهالك و فوز به جنت و قرب برحمت و نجات از عذابهاي اخروي است.
فَاتَّبِعها خطاب به پيغمبر اكرم و لكن بر جميع افراد جنّ و انس تا دامنه قيامت واجب است متابعت اينکه شريعت مطهره آن هم وجوبي که در مخالفتش عقوبت خلودي دارد و عذاب ابدي.
وَ لا تَتَّبِع أَهواءَ الَّذِينَ لا يَعلَمُونَ عدم علم جهل است و دو قسم جاهل داريم يكي بيخبر و بياطلاع و يكي حماقت و بيادراكي که حقّ را تعمدا ترك كند و باطل را بگيرد و تابع هواهاي نفسانيه شود که تعبير بنفس اماره فرموده:
إِنَّ النَّفسَ لَأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلّا ما رَحِمَ رَبِّي يوسف، آيه 53 مقابل نفس مطمئنه که ميفرمايد: يا أَيَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّةُ ارجِعِي إِلي رَبِّكِ راضِيَةً مَرضِيَّةً فَادخُلِي فِي عِبادِي وَ ادخُلِي جَنَّتِي فجر، آيه 28 الي 30. و مقابل نفس لوامة که خود را ملامت ميكند که چرا مرتكب معاصي شدم و نفس توّابه که موفق بتوبه ميشود.
اجمالا هواهاي نفس اماره بسيار است نفس شهويه و غضبيه و وهمية که هر که متابعت كند پرستش نفس كرده چنانچه در همين سوره آيه 22 ميآيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 18)- بعد از بیان مواهبی که خداوند به بنی اسرائیل داده بود و کفران کردند، سخن از موهبت عظیمی به میان میآورد که به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله و مسلمین ارزانی داشت، میفرماید: «سپس ما تو را بر شریعت و مسیری به سوی آیین حق قرار دادیم» (ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلی شَرِیعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ).
و از آنجا که این مسیر، مسیر نجات و پیروزی است به دنبال آن به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله دستور میدهد «پس از آن پیروی کن» (فَاتَّبِعْها).
و نیز از آنجا که نقطه مقابل آن چیزی جز پیروی از هوی و هوس جاهلان نیست، در آخر آیه میافزاید: «و از هوی و هوسهای کسانی که آگاهی ندارند پیروی مکن» (وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم