آیه 36 سوره غافر
<<35 | آیه 36 سوره غافر | 37>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و فرعون (به وزیرش) گفت: ای هامان، برای من کاخی بلند پایه (آسمان خراش) بنیاد کن تا شاید به درها راه یابم.
و فرعون گفت: ای هامان! برای من بنایی بسیار بلند بساز شاید به وسایلی برسم،
و فرعون گفت: «اى هامان، براى من كوشكى بلند بساز، شايد من به آن راهها برسم:
فرعون گفت: اى هامان، براى من كوشك بلندى بساز، شايد به آن درها دست يابم:
فرعون گفت: «ای هامان! برای من بنای مرتفعی بساز، شاید به وسایلی دست یابم،
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«صَرْحاً»: کاخ عظیم. بنای مرتفع (نگا: نمل / ، قصص / ). «الأسْبَاب»: وسائل (نگا: بقره / ص / ). راههای شناخت و دستیابی به چیزی.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا هامانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبابَ «36»
و فرعون گفت: «اى هامان! براى من بناى بلندى بساز، شايد به وسايلى دست يابم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا هامانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبابَ (36)
وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا هامانُ: و گفت فرعون به وزير خود اى هامان، ابْنِ لِي صَرْحاً: بنا كن يعنى امر نما به عمله كه بنا كنند از براى من قصر بلند برافراشته به گچ و آجر، لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبابَ: شايد كه من برسم براهها يا به طريق موصله.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا هامانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبابَ (36) أَسْبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِلى إِلهِ مُوسى وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً وَ كَذلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَ ما كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلاَّ فِي تَبابٍ (37) وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشادِ (38) يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ (39) مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزى إِلاَّ مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ (40)
ترجمه
و گفت فرعون اى هامان بنا كن براى من قصرى شايد من برسم بوسائلى
وسائل آسمانها پس مطّلع شوم بر خداى موسى و همانا من هر آينه گمان ميكنم او را دروغگو و اين چنين زينت داده شد براى فرعون بدى كردارش و باز داشته شد از راه و نبود تدبير و مكر فرعون مگر در تباهى
و گفت آنكس كه گرويد اى قوم من متابعت نمائيد مرا هدايت ميكنم شما را براه صواب
اى قوم من جز اين نيست كه اين زندگانى دنيا مايه اندك تعيّش است و همانا آخرت آن است سراى آرام گرفتن
كسيكه بكند كار بدى پس جزا داده نميشود مگر مانند آن و كسيكه بجا آورد كار شايستهاى از مرد يا زن با آنكه گرونده باشد پس آن
جلد 4 صفحه 528
جماعت داخل ميشوند در بهشت روزى داده ميشوند در آن بيشمار
تفسير
از مواعظ مؤمن سابق الذّكر فرعون بهامان وزيرش دستور بناى رفيع محكمى از آجر و گچ داد كه شايد واقف شود بوسائلى از وسائل علوى براى كشف وجود خدائى كه حضرت موسى از او و اوصافش خبر داده يا براى آنكه برود بر بامش و نظر نمايد در حركات نجوم و از آن استكشاف نمايد محرّك خبير بصيرى را يا براى آنكه بر مردم اشتباه كارى نمايد كه جائى از اين بلندتر نيست بيائيد بهبينيد خدائى وجود ندارد يا واقعا حماقتش گل كرده بود و خيال ميكرد خدا را در بلندى ميشود ديد و در هر حال اظهار نمود كه بگمان من موسى دروغ ميگويد و خدائى كه او را به نبوّت مبعوث نموده باشد وجود ندارد لذا خداوند ميفرمايد اينچنين شيطان جلوه داد در نظر او دستور احمقانهاش را كه نفهميد خدا ديدنى نيست و بام قصر وسيله معرفت باو نمىباشد و بازداشته شد از راه معرفت بخدا كه تأمّل و نظر در آيات آفاق و انفس است و صدّ بفتح صاد نيز قرائت شده است يعنى او بازداشت مردم را از راه خداشناسى و بر هر تقدير اين تدبير و مكر و حيله و اشتباه كارى و چارهجوئى او ابدا براى خودش و پيروانش مؤثّر و مفيد نشد بلكه موجب خسارت و زيانكارى و هلاكت گرديد و مؤمن آل فرعون باز مشغول بموعظه و نصيحت مردم گرديد و گفت اى قوم و قبيله و اهل بلد من پيروى كنيد از مواعظ من راه رشد و صلاح و صواب اينست كه من بشما ارائه ميدهم و براى اظهار ملاطفت باز خطاب يا قوم را تكرار نمود و تذكّر داد كه اين زندگانى موقت و لذّت مشوب بآلام و اسقام دنيا آنقدر ارزش ندارد كه شخص عاقل براى آن مرتكب چنين جنايت بزرگى كه قتل و تكذيب پيغمبر خدا باشد بشود بايد در فكر آخرت كه سراى باقى و جايگاه هميشگى ما است بود هر كس مرتكب كار بد و گناهى شود بميزان استحقاقش معذّب ميشود نه زيادتر و هر مرد و زنى كه ايمان داشته باشد بخدا و روز جزا و وسائط ميان خالق و خلق و كار خوب شايسته بنمايد ببهشت ميرود و از روزى و نعم بىشمار و بىپايان آن بهرهمند خواهد شد و آنجا ديگر حساب ميزان استحقاق نيست خداوند بفضل و كرم خود بايشان اجر و ثواب عنايت خواهد فرمود و ظاهرا اين آيه هم جز و كلام مؤمن است ولى بعضى آنرا مستقلا
جلد 4 صفحه 529
از خود خدا دانستهاند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالَ فِرعَونُ يا هامانُ ابنِ لِي صَرحاً لَعَلِّي أَبلُغُ الأَسبابَ (36) أَسبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِلي إِلهِ مُوسي وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً وَ كَذلِكَ زُيِّنَ لِفِرعَونَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَ ما كَيدُ فِرعَونَ إِلاّ فِي تَبابٍ (37)
و گفت فرعون اي هامان بنا كن بر من قصري مرتفع شايد برسم باسباب اسباب آسمانها پس خبردار شوم بسوي خداي
جلد 15 - صفحه 377
موسي و محقّقا من گمان ميكنم که موسي دروغ ميگويد.
واقعا بسيار مورد تعجّب است كسي که گاهي ميگويد أَنَا رَبُّكُمُ الأَعلي گاهي ميگويد ما علمت الها غيري گاهي بموسي ميگويد لَئِنِ اتَّخَذتَ إِلهَاً غَيرِي لَأَجعَلَنَّكَ مِنَ المَسجُونِينَ چه قدر احمق است که اولا خيال ميكند آسمانها صد متر بيشتر از زمين بالا نيست زيرا هر قصري بنا شود زيادتر از صد متر از زمين ارتفاع ندارد و ثانيا ميتواند در آسمانها گردش كند و ثالثا خداي موسي تنها در آسمان نشسته و رابعا بر فرض همه اينکه مزخرفات تو تنها در آسمان چه قدرتي داري که با خداي موسي طرف شوي آنجا تو را ميگيرد يا ميكشد يا حبس ميكند.
وَ قالَ فِرعَونُ يا هامانُ که وزير فرعون بود و او را اضلال ميكرد بعين فرعون گوساله بود و هامان سامري مثل گوساله و سامري اينکه امّت.
ابنِ لِي صَرحاً تا بيايد هامان براي تو صرح بنا كند خداي موسي پدر تو و هامان و تمام اتباعت را در ميآورد.
لَعَلِّي أَبلُغُ الأَسبابَ أَسبابَ السَّماواتِ امروز با كمال قدرتنمايي خود بكره قمر رفتند بتوانند آنجا را هم تصرّف كنند بسيار مورد تعجّب است زيرا قمر جسم شفاف است مثل آينه که هميشه نصف آن تقابل با شمس دارد و اشراق ميكند نه در آن نصف ميتوان زندگي كرد و نه در نصف تاريك آن.
لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلي إِلهِ مُوسي اگر خداي موسي در آسمان است و قدرت دارد که موسي که در زمين است و در دامن تو بزرگ شده بفرستد براي تو قدرت ندارد که تو را از آسمان پرت كند بزمين و ريزريز شوي.
وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً اگر موسي الهي ندارد و در آسمان نيست اينکه چه زحمت زياد بي نتيجه را متحمّل ميشوي اگر بعض اينکه دعات باطله و رؤساء يك كارهايي ميكنند بحيلهها و تزويرها و شيطنتها دارند باين حماقت و خريّت نيستند مثل تو.
جلد 15 - صفحه 378
وَ كَذلِكَ زُيِّنَ لِفِرعَونَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَ ما كَيدُ فِرعَونَ إِلّا فِي تَبابٍ و همين نحو زينت داده شد نزد فرعون بدي و سوء عملش و بسته شد بر او راه هدايت و رستگاري و نيست چاره و كيدي از براي فرعون مگر در هلاكت و از بين رفتن.
وَ كَذلِكَ اينکه نحوي که در آيات قبل بيان شد.
زُيِّنَ لِفِرعَونَ سُوءُ عَمَلِهِ بخيال خود عقلي و تدبيري و فكر بلندي بكار زده از كشتن اطفال و معامله با بني اسرائيل و نقشه رد موسي و غير اينها.
وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ راه حق و سعادت و رستگاري بر او بسته شده که بكلّي از قابليّت افتاده كارش بجايي رسيده که در عداد آن چهارده نفري که پيغمبر فرمود که در تابوت در قعر چاه ويل قعر جهنّم که تمام عذاب جهنّم از آن چاه است شمرده شد و فرمود هفت نفر از پيشينيان هستند و هفت نفر از اينکه امّت وَ ما كَيدُ فِرعَونَ إِلّا فِي تَبابٍ كيد كارهاي او است و تباب هلاكت و از بين رفتن هر چه كيد كند نتيجه بعكس ميگيرد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 36)- میخواهم به آسمان روم تا از خدای موسی خبر گیرم! گر چه سخنان «مؤمن آل فرعون» این اثر را گذاشت که فرعون را از تصمیم قتل موسی بازداشت، ولی نتوانست فرعون را از مرکب غرور پایین آورد.
«فرعون گفت: ای هامان! برای من بنای مرتفعی بساز شاید به وسائلی دست یابم» (وَ قالَ فِرْعَوْنُ یا هامانُ ابْنِ لِی صَرْحاً لَعَلِّی أَبْلُغُ الْأَسْبابَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم