آیه 63 سوره شعراء
<<62 | آیه 63 سوره شعراء | 64>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پس ما به موسی وحی کردیم که عصای خود را به دریا (ی نیل) زن، چون زد دریا شکافت و آب هر قطعه دریا مانند کوهی بزرگ بر روی هم قرار گرفت.
پس به موسی وحی کردیم که عصایت را به این دریا بزن. [موسی عصایش را به دریا زد] پس [دریا] از هم شکافت و هر پاره اش چون کوهی بزرگ بود.
پس به موسى وحى كرديم: «با عصاى خود بر اين دريا بزن.» تا از هم شكافت، و هر پارهاى همچون كوهى سترگ بود.
پس به موسى وحى كرديم كه: عصايت را بر دريا بزن. دريا بشكافت و هر پاره چون كوهى عظيم گشت.
و بدنبال آن به موسی وحی کردیم: «عصایت را به دریا بزن!» (عصایش را به دریا زد،) و دریا از هم شکافته شد، و هر بخشی همچون کوه عظیمی بود!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«إنفَلَقَ»: از هم شکافت. از هم باز شد. از هم جدا شد. «فِرْقٍ»: قِسم. بخش. مراد جوانب آبی است که واپس رفته است. «الطَّوْد»: کوه. کوه بزرگ. توصیف آن به عظیم در آیه، برای تأکید است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ «63» وَ أَزْلَفْنا ثَمَّ الْآخَرِينَ «64»
پس (به دنبال اين تلاقى،) به موسى وحى كرديم كه عصايت را به دريا بزن. دريا شكافت و هر پارهاى مثل كوهى بزرگ گرديد. آنگاه گروه ديگر (لشكر فرعون) را به آنجا نزديك كرديم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَأَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ (63)
فَأَوْحَيْنا إِلى مُوسى: پس وحى فرموديم بسوى موسى، أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ: اينكه بزن عصاى خود را به نهر نيل كه ما بين ايله و مصر است، يا به درياى قلزم كه ميان يمن و مكه است تا به مصر؛ پس موسى بر لب دريا آمد و عصا بر آن زده گفت: يا ابا خالد ما را راه ده! فَانْفَلَقَ: پس بشكافت دريا و دوازده راه پديد آمد. فَكانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ: پس بود هر پارهاى كه جدا شده بود از هم مانند كوه بزرگ، يعنى مانند كوه بلند برآمد از جانب راست و چپ و بر آن حالت ثابت گشت و قرار گرفت، و فى الحال بادى بر قعر دريا وزيد و گل او خشك شد و هر سبطى از دوازده سبط بنى اسرائيل از راهى به دريا درآمدند.
جلد 9 - صفحه 432
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ (52) فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ (53) إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ (54) وَ إِنَّهُمْ لَنا لَغائِظُونَ (55) وَ إِنَّا لَجَمِيعٌ حاذِرُونَ (56)
فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (57) وَ كُنُوزٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ (58) كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها بَنِي إِسْرائِيلَ (59) فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِينَ (60) فَلَمَّا تَراءَا الْجَمْعانِ قالَ أَصْحابُ مُوسى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ (61)
قالَ كَلاَّ إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيَهْدِينِ (62) فَأَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ (63) وَ أَزْلَفْنا ثَمَّ الْآخَرِينَ (64) وَ أَنْجَيْنا مُوسى وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعِينَ (65) ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ (66)
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (67) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (68)
ترجمه
و وحى كرديم بموسى كه بشب ببر بندگان مرا همانا شمائيد متابعت كرده شدگان
پس فرستاد فرعون در شهرها جمع كنندگانرا
همانا اين گروه فرقهئى باشند اندك
و همانا آنها مر ما را بخشم آورندگانند
و همانا ما همگى احتياط كارانيم
پس بيرون كرديمشان از بوستانها و چشمهسارها
و گنجها و جاى خوب
همچنين و بميراث داديم آنرا به بنى اسرائيل
پس از پس درآمدند ايشانرا وارد شوندگان وقت طلوع آفتاب
پس چون ديدند يكديگر را آندو جماعت گفتند ياران موسى همانا ما دريافته شدگانيم
گفت نه چنين است همانا با من است پروردگارم زود است كه راه نمايد مرا
پس وحى كرديم بموسى كه بزن بعصايت دريا را پس شكافت از هم پس بود هر پارهئى چون كوهى بزرگ
و جمع كرديم آنجا ديگران را
و نجات داديم موسى را و و هر كه با او بود همگى
پس غرق كرديم ديگران را
همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان
و همانا پروردگار تو هر آينه او است تواناى مهربان.
تفسير
بعد از وقوع وقايع سابقه گفته شده كه حضرت موسى سالها در
جلد 4 صفحه 108
مصر اقامت فرمود و مردم را دعوت بدين حق ميكرد و معجزات ارائه ميداد ولى قوم فرعون ايمان نميآوردند بلكه بر انكار و استكبار خود مىافزودند تا خداوند بآنحضرت وحى فرمود كه بنى اسرائيل را شبانه از مصر خارج فرمايد و بفوريّت بروند چون فرعونيان آنها را تعقيب خواهند نمود و حضرت بدستور الهى عمل فرمود و چون اين خبر بفرعون رسيد بشهرهاى مصر مأمورانى روانه نمود تا براى تعقيب بنى اسرائيل لشگر مهمّى جمعآورى نمايد و چون از تمام بلاد يكجا جمع شدند بآنها گفت اينها يعنى بنى اسرائيل جماعت كمى هستند و كارهائى كردند كه ما را بغيظ و غضب آوردند و ما مردمى هستيم كه اجتماع نموديم براى حذر نمودن از فتنه و فساد آنها با استعداد كامل و مراعات احتياط و با عساكر خود از مصر حركت كرد و چون بيرون رفتن آنها از ديار خودشان بخواست خدا بود و ديگر برنگشتند خداوند فرموده پس بيرون كرديم آنها را از باغها و چشمه- سارها و گنجها و اقامتگاه پسنديده اين طور بيرون كردن كه باختيار و سعى خودشان بود و تمام آنها را مانند مال موروث بتصرّف بنى اسرائيل در آورديم پس تعقيب نمودند فرعونيان ايشانرا تا ادراك نمودند وقت طلوع آفتاب و تابش شعاع آنرا و چون دو لشگر نزديك بهم شدند بطوريكه يكديگر را ميديدند اصحاب حضرت موسى گفتند آنها بما رسيدند و ما مقهور شديم و حضرت موسى فرمود نه چنين است شما مقهور آنها نخواهيد شد خدا بمن وعده داده كه شما را از جنگ فرعونيان خلاص فرمايد و پروردگار من همه جا حاضر و ناظر است و با من كمك ميفرمايد و هدايت مينمايد مرا براه نجات و خدا فرموده پس وحى فرموديم ما بموسى كه بزن عصاى خود را بدريا و او زد پس شكافت دريا و دوازده پاره شد كه بود هر پارهئى از آن مانند كوه بزرگ ثابتى براى عبور قبائل آنها بشرحى كه در سوره بقره ذيل آيه و اذ فرقنا بكم البحر گذشت و فرق بكسر اسم مصدر است كه آن فرق بفتح است و نزديك نموديم فرعون و قومش را در آنجا بيكديگر كه از او تحلّف ننمايند و همه وارد دريا شوند و در عقب بنى اسرائيل بيايند و نگهدارى نموديم دريا را بهمين كيفيّت و نجات داديم موسى و تمام اصحابش را بعبور نمودن از غرق و غرق نموديم فرعون و تمام اتباعش را ببرهمزدن
جلد 4 صفحه 109
وضع دريا و فرو گرفتن آب آنها را و اين يكى از معجزات بزرگ حضرت موسى و آيات قدرت الهى بود و با وجود اين بيشتر آنها كه چنين امر عجيبى را مشاهده نمودند از بنى اسرائيل و غيرهم مؤمن واقعى نشدند لذا قبطيانى كه داخل عسكر فرعون نبودند ايمان بحضرت موسى نياوردند و بنى اسرائيل هر روز يك ايراد و اشكالى پيش ميآوردند براى مخالفت امر آنحضرت تا آنكه در غياب او گوساله پرست شدند و گفتند ما ايمان نميآوريم تا خدا را ببينيم پس نبايد پيغمبر خاتم از قومش گله داشته باشد كه چرا ايمان نميآورند اين سيره غير مرضيّه سلف است كه بخلف رسيده ولى خداوند توانا است و از آنها انتقام خواهد كشيد و مهربان است كه دوستانش را در دنيا و آخرت از آفات و بليّات محفوظ و بمقامات عاليه خواهد رسانيد و شرح اين قضايا در سوره بقره و يونس و طه مفصّلا ذكر شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَأَوحَينا إِلي مُوسي أَنِ اضرِب بِعَصاكَ البَحرَ فَانفَلَقَ فَكانَ كُلُّ فِرقٍ كَالطَّودِ العَظِيمِ (63)
پس وحي فرستاديم بسوي موسي اينكه بزن بعصاي خود دريا را پس پاره شد دريا و هر قسمت آن مثل كوه بزرگ عظيمي شد.
توضيح اينكه حضرت موسي چون عصا را زد بدريا و گفتند درياي عظيمي بود قلزم ما بين يمن و مكه تا مصر که بحر قلزمش ناميدند و بعضي گفتند بحر نيل بود ما بين ايله و مصر پس دوازده، جاده پيدا شد و فوري زمين خشك و يابس شد که ميفرمايد: فَاضرِب لَهُم طَرِيقاً فِي البَحرِ يَبَساً لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخشي (طه آيه 77 و 80) و بين جادهها آب بقدر كوهي بود و مشبك شد که يكديگر را ميديدند و با هم صحبت ميكردند.
فَأَوحَينا إِلي مُوسي أَنِ اضرِب بِعَصاكَ البَحرَ در اينجا جمله در تقدير است بدلالت كلام يعني «فضرب موسي العصا البحر».
(فَانفَلَقَ) فلق بمعني شكاف و جدايي است و لذا صبح را فلق گويند چون شب از روز جدا ميشود و در آيه شريفه قُل أَعُوذُ بِرَبِّ الفَلَقِ گفتند واديست در جهنم که از ساير طبقات
جلد 14 - صفحه 36
جهنم جدا است و عذاب آن سختتر است و در آن وادي چاهيست که از تنفس آن آتش جهنم افروخته ميشود و در آن چاه صندوقيست و در او شش نفر از اولين و شش نفر از آخرين هستند اما شش نفر اولين إبن آدم قابيل قاتل برادرش و نمرود ابراهيم و فرعون موسي و سامري و آنكه هوّد اليهود و آنكه نصّر النصاري و اما شش نفر آخرين اربعة من المنافقين و صاحب الخوارج و إبن ملجم كذا في مجمع البحرين.
(فَكانَ كُلُّ فِرقٍ) هر قسمت از اينکه جدايي آب، (كَالطَّودِ العَظِيمِ) مثل كوه عظيمي بود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 63)- در این هنگام که شاید بعضی با ناباوری سخن موسی را شنیدند و همچنان در انتظار فرا رسیدن آخرین لحظات زندگی بودند فرمان نهایی صادر شد.
چنانکه قرآن میگوید: «پس ما به موسی وحی کردیم که عصایت را به دریا بزن»! (فَأَوْحَیْنا إِلی مُوسی أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ).
موسی (ع) چنین کرد و عصا را به دریا زد، در اینجا صحنه عجیبی نمایان گشت که برق شادی در چشمها و دلهای بنی اسرائیل نمایان گردید: «پس ناگهان دریا شکافته شد (آبها قطعه قطعه شدند) و هر بخشی همچون کوهی عظیم روی هم انباشته گشت»! و در میان آنها جادهها نمایان شد (فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ).
منظور از «دریا» در اینجا همان رود عظیم «نیل» است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم