آیه 63 سوره شعراء

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ ۖ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ

مشاهده آیه در سوره


<<62 آیه 63 سوره شعراء 64>>
سوره : سوره شعراء (26)
جزء : 19
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

پس ما به موسی وحی کردیم که عصای خود را به دریا (ی نیل) زن، چون زد دریا شکافت و آب هر قطعه دریا مانند کوهی بزرگ بر روی هم قرار گرفت.

پس به موسی وحی کردیم که عصایت را به این دریا بزن. [موسی عصایش را به دریا زد] پس [دریا] از هم شکافت و هر پاره اش چون کوهی بزرگ بود.

پس به موسى وحى كرديم: «با عصاى خود بر اين دريا بزن.» تا از هم شكافت، و هر پاره‌اى همچون كوهى سترگ بود.

پس به موسى وحى كرديم كه: عصايت را بر دريا بزن. دريا بشكافت و هر پاره چون كوهى عظيم گشت.

و بدنبال آن به موسی وحی کردیم: «عصایت را به دریا بزن!» (عصایش را به دریا زد،) و دریا از هم شکافته شد، و هر بخشی همچون کوه عظیمی بود!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Thereupon We revealed to Moses: ‘Strike the sea with your staff!’ Whereupon it parted, and each part was as if it were a great mountain.

Then We revealed to Musa: Strike the sea with your staff. So it had cloven asunder, and each part was like a huge mound.

Then We inspired Moses, saying: Smite the sea with thy staff. And it parted, and each part was as a mountain vast.

Then We told Moses by inspiration: "Strike the sea with thy rod." So it divided, and each separate part became like the huge, firm mass of a mountain.

معانی کلمات آیه

  • فانفلق: فلق: شكافتن. انفلاق: شكافته شدن.
  • فرق: (بر وزن جسر) قسمتى كه بواسطه شكافتن به دست آمده است (تكه) فرق (بر وزن عقل) مصدر است يعنى جدا كردن.
  • طود: كوه. يا قسمتى شكافته شده از كوه.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَأَوْحَيْنا إِلى‌ مُوسى‌ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ «63» وَ أَزْلَفْنا ثَمَّ الْآخَرِينَ «64»

پس (به دنبال اين تلاقى،) به موسى وحى كرديم كه عصايت را به دريا بزن. دريا شكافت و هر پاره‌اى مثل كوهى بزرگ گرديد. آنگاه گروه ديگر (لشكر فرعون) را به آنجا نزديك كرديم.

وَ أَنْجَيْنا مُوسى‌ وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعِينَ «65» ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ «66» إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ «67» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «68»

و موسى و هر كه را با او بود، همگى را (از دريا عبور و) نجات داديم. سپس گروه ديگر را غرق ساختيم. البتّه در اين ماجرا، (عبرت و) نشانه روشنى است و بيشتر آنان ايمان آورنده نبودند. و همانا پروردگارت شكست ناپذير و مهربان است.

نکته ها

كلمه‌ى «انفلاق» به معناى شكافته شدن، «فرق» به معناى قطعه و «طود» به معناى كوه مى‌باشد. گويا در اثر شكافته شدن رود بزرگ نيل كه همچون درياست، آب در دو طرف خشكىِ ايجاد شده چنان روى هم انباشته شد كه همانند دو كوه بلند گرديد.

پیام ها

1- كارهاى انبيا با اراده‌ى پروردگار و وحى الهى است. فَأَوْحَيْنا ...

جلد 6 - صفحه 323

2- خداوند كارهايى را به دست اولياى خود انجام مى‌دهد تا مردم به آنان توجّه كنند و از آنان اطاعت نمايند. «فَأَوْحَيْنا إِلى‌ مُوسى‌ أَنِ اضْرِبْ» (آرى، طبيعت و مظاهر آن، با اراده‌ى خداوند در اختيار بندگان خاصّ ومقهور آنان است.)

3- با اراده‌ى خداوند، يك عصا روزى اژدها مى‌شود و سبب ترس دشمنان مى‌گردد و يك روز كليد رحمت و باز شدن راه براى مؤمنان مى‌شود.

4- با اراده‌ى خداوند، يك عصا گاهى سبب جوشيدن آب از سنگ است: «اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ» «1»* و گاهى سبب خشك شدن دريا. «اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ»

5- همه‌ى هستى و فعل وانفعالات آن، با اراده‌ى خداوند است. «فَأَوْحَيْنا- أَزْلَفْنا- أَنْجَيْنا- أَغْرَقْنَا»

6- نجات و رستگارى در سايه‌ى همراهى با انبياست. «أَنْجَيْنا مُوسى‌ وَ مَنْ مَعَهُ»

7- خداوند ياران خود را در سخت‌ترين شرايط از بن‌بست نجات مى‌دهد. «أَنْجَيْنا مُوسى‌ وَ مَنْ مَعَهُ»

8- شكافته شدن دريا و غرق شدن فرعونيان، نشانه‌ى قدرت و قهر الهى و مايه‌ى پند است. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً»

9- سنّت الهى در طول تاريخ، يارى حقّ و سركوب باطل است. «لَآيَةً» آرى، نشانه و عبرت بودن يك حادثه، زمانى است كه آن حادثه يا مشابه آن در طول تاريخ تكرار شدنى باشد.

10- خداوند با بيان تاريخ گذشتگان، به پيامبر اسلام دلدارى و درس صبر مى‌دهد. «ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ»

11- پندپذيران كم هستند. «لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ»

12- پيامبر اسلام تحت حمايت ويژه‌ى خداوند است. «رَبَّكَ» (خطاب به پيامبر است كه همان گونه كه ما مخالفان موسى را نابود كرديم، با همان عزّت و

«1». بقره، 60.

جلد 6 - صفحه 324

قدرت مى‌توانيم مخالفان تو را نيز نابود كنيم.)

13- كفر مردم، ضررى به عزّت خداوند نمى‌زند. «ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ‌- إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»

14- مربّى، هم بايد قدرتمند باشد و هم مهربان. «إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»

15- مهلتى كه خداوند به كفّار مى‌دهد از ضعف و ناتوانى نيست، بر اساس مهر و رحمت است تا شايد توبه كنند. «الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَأَوْحَيْنا إِلى‌ مُوسى‌ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ (63)

فَأَوْحَيْنا إِلى‌ مُوسى‌: پس وحى فرموديم بسوى موسى، أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ: اينكه بزن عصاى خود را به نهر نيل كه ما بين ايله و مصر است، يا به درياى قلزم كه ميان يمن و مكه است تا به مصر؛ پس موسى بر لب دريا آمد و عصا بر آن زده گفت: يا ابا خالد ما را راه ده! فَانْفَلَقَ‌: پس بشكافت دريا و دوازده راه پديد آمد. فَكانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ‌: پس بود هر پاره‌اى كه جدا شده بود از هم مانند كوه بزرگ، يعنى مانند كوه بلند برآمد از جانب راست و چپ و بر آن حالت ثابت گشت و قرار گرفت، و فى الحال بادى بر قعر دريا وزيد و گل او خشك شد و هر سبطى از دوازده سبط بنى اسرائيل از راهى به دريا درآمدند.

جلد 9 - صفحه 432


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَوْحَيْنا إِلى‌ مُوسى‌ أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ (52) فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ (53) إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ (54) وَ إِنَّهُمْ لَنا لَغائِظُونَ (55) وَ إِنَّا لَجَمِيعٌ حاذِرُونَ (56)

فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (57) وَ كُنُوزٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ (58) كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها بَنِي إِسْرائِيلَ (59) فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِينَ (60) فَلَمَّا تَراءَا الْجَمْعانِ قالَ أَصْحابُ مُوسى‌ إِنَّا لَمُدْرَكُونَ (61)

قالَ كَلاَّ إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيَهْدِينِ (62) فَأَوْحَيْنا إِلى‌ مُوسى‌ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ (63) وَ أَزْلَفْنا ثَمَّ الْآخَرِينَ (64) وَ أَنْجَيْنا مُوسى‌ وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعِينَ (65) ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ (66)

إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (67) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (68)

ترجمه‌

و وحى كرديم بموسى كه بشب ببر بندگان مرا همانا شمائيد متابعت كرده شدگان‌

پس فرستاد فرعون در شهرها جمع كنندگانرا

همانا اين گروه فرقه‌ئى باشند اندك‌

و همانا آنها مر ما را بخشم آورندگانند

و همانا ما همگى احتياط كارانيم‌

پس بيرون كرديمشان از بوستانها و چشمه‌سارها

و گنجها و جاى خوب‌

همچنين و بميراث داديم آنرا به بنى اسرائيل‌

پس از پس درآمدند ايشانرا وارد شوندگان وقت طلوع آفتاب‌

پس چون ديدند يكديگر را آندو جماعت گفتند ياران موسى همانا ما دريافته شدگانيم‌

گفت نه چنين است همانا با من است پروردگارم زود است كه راه نمايد مرا

پس وحى كرديم بموسى كه بزن بعصايت دريا را پس شكافت از هم پس بود هر پاره‌ئى چون كوهى بزرگ‌

و جمع كرديم آنجا ديگران را

و نجات داديم موسى را و و هر كه با او بود همگى‌

پس غرق كرديم ديگران را

همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان‌

و همانا پروردگار تو هر آينه او است تواناى مهربان.

تفسير

بعد از وقوع وقايع سابقه گفته شده كه حضرت موسى سالها در

جلد 4 صفحه 108

مصر اقامت فرمود و مردم را دعوت بدين حق ميكرد و معجزات ارائه ميداد ولى قوم فرعون ايمان نميآوردند بلكه بر انكار و استكبار خود مى‌افزودند تا خداوند بآنحضرت وحى فرمود كه بنى اسرائيل را شبانه از مصر خارج فرمايد و بفوريّت بروند چون فرعونيان آنها را تعقيب خواهند نمود و حضرت بدستور الهى عمل فرمود و چون اين خبر بفرعون رسيد بشهرهاى مصر مأمورانى روانه نمود تا براى تعقيب بنى اسرائيل لشگر مهمّى جمع‌آورى نمايد و چون از تمام بلاد يكجا جمع شدند بآنها گفت اينها يعنى بنى اسرائيل جماعت كمى هستند و كارهائى كردند كه ما را بغيظ و غضب آوردند و ما مردمى هستيم كه اجتماع نموديم براى حذر نمودن از فتنه و فساد آنها با استعداد كامل و مراعات احتياط و با عساكر خود از مصر حركت كرد و چون بيرون رفتن آنها از ديار خودشان بخواست خدا بود و ديگر برنگشتند خداوند فرموده پس بيرون كرديم آنها را از باغها و چشمه- سارها و گنجها و اقامتگاه پسنديده اين طور بيرون كردن كه باختيار و سعى خودشان بود و تمام آنها را مانند مال موروث بتصرّف بنى اسرائيل در آورديم پس تعقيب نمودند فرعونيان ايشانرا تا ادراك نمودند وقت طلوع آفتاب و تابش شعاع آنرا و چون دو لشگر نزديك بهم شدند بطوريكه يكديگر را ميديدند اصحاب حضرت موسى گفتند آنها بما رسيدند و ما مقهور شديم و حضرت موسى فرمود نه چنين است شما مقهور آنها نخواهيد شد خدا بمن وعده داده كه شما را از جنگ فرعونيان خلاص فرمايد و پروردگار من همه جا حاضر و ناظر است و با من كمك ميفرمايد و هدايت مينمايد مرا براه نجات و خدا فرموده پس وحى فرموديم ما بموسى كه بزن عصاى خود را بدريا و او زد پس شكافت دريا و دوازده پاره شد كه بود هر پاره‌ئى از آن مانند كوه بزرگ ثابتى براى عبور قبائل آنها بشرحى كه در سوره بقره ذيل آيه و اذ فرقنا بكم البحر گذشت و فرق بكسر اسم مصدر است كه آن فرق بفتح است و نزديك نموديم فرعون و قومش را در آنجا بيكديگر كه از او تحلّف ننمايند و همه وارد دريا شوند و در عقب بنى اسرائيل بيايند و نگهدارى نموديم دريا را بهمين كيفيّت و نجات داديم موسى و تمام اصحابش را بعبور نمودن از غرق و غرق نموديم فرعون و تمام اتباعش را ببرهمزدن‌

جلد 4 صفحه 109

وضع دريا و فرو گرفتن آب آنها را و اين يكى از معجزات بزرگ حضرت موسى و آيات قدرت الهى بود و با وجود اين بيشتر آنها كه چنين امر عجيبى را مشاهده نمودند از بنى اسرائيل و غيرهم مؤمن واقعى نشدند لذا قبطيانى كه داخل عسكر فرعون نبودند ايمان بحضرت موسى نياوردند و بنى اسرائيل هر روز يك ايراد و اشكالى پيش ميآوردند براى مخالفت امر آنحضرت تا آنكه در غياب او گوساله پرست شدند و گفتند ما ايمان نميآوريم تا خدا را ببينيم پس نبايد پيغمبر خاتم از قومش گله داشته باشد كه چرا ايمان نميآورند اين سيره غير مرضيّه سلف است كه بخلف رسيده ولى خداوند توانا است و از آنها انتقام خواهد كشيد و مهربان است كه دوستانش را در دنيا و آخرت از آفات و بليّات محفوظ و بمقامات عاليه خواهد رسانيد و شرح اين قضايا در سوره بقره و يونس و طه مفصّلا ذكر شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَأَوحَينا إِلي‌ مُوسي‌ أَن‌ِ اضرِب‌ بِعَصاك‌َ البَحرَ فَانفَلَق‌َ فَكان‌َ كُل‌ُّ فِرق‌ٍ كَالطَّودِ العَظِيم‌ِ (63)

‌پس‌ وحي‌ فرستاديم‌ بسوي‌ موسي‌ اينكه‌ بزن‌ بعصاي‌ ‌خود‌ دريا ‌را‌ ‌پس‌ پاره‌ شد دريا و ‌هر‌ قسمت‌ ‌آن‌ مثل‌ كوه‌ بزرگ‌ عظيمي‌ شد.

توضيح‌ اينكه‌ حضرت‌ موسي‌ چون‌ عصا ‌را‌ زد بدريا و گفتند درياي‌ عظيمي‌ ‌بود‌ قلزم‌ ‌ما ‌بين‌ يمن‌ و مكه‌ ‌تا‌ مصر ‌که‌ بحر قلزمش‌ ناميدند و بعضي‌ گفتند بحر نيل‌ ‌بود‌ ‌ما ‌بين‌ ايله‌ و مصر ‌پس‌ دوازده‌، جاده‌ پيدا شد و فوري‌ زمين‌ خشك‌ و يابس‌ شد ‌که‌ ميفرمايد: فَاضرِب‌ لَهُم‌ طَرِيقاً فِي‌ البَحرِ يَبَساً لا تَخاف‌ُ دَرَكاً وَ لا تَخشي‌ (طه‌ ‌آيه‌ 77 و 80) و ‌بين‌ جاده‌ها آب‌ بقدر كوهي‌ ‌بود‌ و مشبك‌ شد ‌که‌ يكديگر ‌را‌ ميديدند و ‌با‌ ‌هم‌ صحبت‌ ميكردند.

فَأَوحَينا إِلي‌ مُوسي‌ أَن‌ِ اضرِب‌ بِعَصاك‌َ البَحرَ ‌در‌ اينجا جمله‌ ‌در‌ تقدير ‌است‌ بدلالت‌ كلام‌ ‌يعني‌ «فضرب‌ موسي‌ العصا البحر».

(فَانفَلَق‌َ) فلق‌ بمعني‌ شكاف‌ و جدايي‌ ‌است‌ و لذا صبح‌ ‌را‌ فلق‌ گويند چون‌ شب‌ ‌از‌ روز جدا ميشود و ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ قُل‌ أَعُوذُ بِرَب‌ِّ الفَلَق‌ِ گفتند واديست‌ ‌در‌ جهنم‌ ‌که‌ ‌از‌ ساير طبقات‌

جلد 14 - صفحه 36

جهنم‌ جدا ‌است‌ و عذاب‌ ‌آن‌ سختتر ‌است‌ و ‌در‌ ‌آن‌ وادي‌ چاهيست‌ ‌که‌ ‌از‌ تنفس‌ ‌آن‌ آتش‌ جهنم‌ افروخته‌ ميشود و ‌در‌ ‌آن‌ چاه‌ صندوقيست‌ و ‌در‌ ‌او‌ شش‌ نفر ‌از‌ اولين‌ و شش‌ نفر ‌از‌ آخرين‌ هستند اما شش‌ نفر اولين‌ ‌إبن‌ آدم‌ قابيل‌ قاتل‌ برادرش‌ و نمرود ابراهيم‌ و فرعون‌ موسي‌ و سامري‌ و آنكه‌ هوّد اليهود و آنكه‌ نصّر النصاري‌ و اما شش‌ نفر آخرين‌ اربعة ‌من‌ المنافقين‌ و صاحب‌ الخوارج‌ و ‌إبن‌ ملجم‌ كذا ‌في‌ مجمع‌ البحرين‌.

(فَكان‌َ كُل‌ُّ فِرق‌ٍ) ‌هر‌ قسمت‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ جدايي‌ آب‌، (كَالطَّودِ العَظِيم‌ِ) مثل‌ كوه‌ عظيمي‌ ‌بود‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 63)- در این هنگام که شاید بعضی با ناباوری سخن موسی را شنیدند و همچنان در انتظار فرا رسیدن آخرین لحظات زندگی بودند فرمان نهایی صادر شد.

چنانکه قرآن می‌گوید: «پس ما به موسی وحی کردیم که عصایت را به دریا بزن»! (فَأَوْحَیْنا إِلی مُوسی أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ).

موسی (ع) چنین کرد و عصا را به دریا زد، در اینجا صحنه عجیبی نمایان گشت که برق شادی در چشمها و دلهای بنی اسرائیل نمایان گردید: «پس ناگهان دریا شکافته شد (آبها قطعه قطعه شدند) و هر بخشی همچون کوهی عظیم روی هم انباشته گشت»! و در میان آنها جاده‌ها نمایان شد (فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ).

منظور از «دریا» در اینجا همان رود عظیم «نیل» است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏7، ص349

منابع