آیه 32 سوره مؤمنون

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۰۴ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّه...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ ۖ أَفَلَا تَتَّقُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<31 آیه 32 سوره مؤمنون 33>>
سوره : سوره مؤمنون (23)
جزء : 18
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و در میان آن قوم باز رسولی از خودشان (یعنی هود را) فرستادیم که خدای یکتا را پرستش کنید که جز او شما را خدایی نیست، آیا خداترس و باتقوا نمی‌شوید؟

و پیامبری از خودشان در میان آنان فرستادیم که خدا را بپرستید، شما را جز او معبودی نیست، آیا [از پرستش معبودان باطل] نمی پرهیزید؟

و در ميانشان پيامبرى از خودشان روانه كرديم كه: خدا را بپرستيد. جز او براى شما معبودى نيست. آيا سرِ پرهيزگارى نداريد؟

و از خودشان به ميانشان پيامبرى فرستاديم كه: خداى يكتا را بپرستيد، شما را خدايى جز او نيست. آيا پروا نمى‌كنيد؟

و در میان آنان رسولی از خودشان فرستادیم که: «خدا را بپرستید؛ جز او معبودی برای شما نیست؛ آیا (با این همه، از شرک و بت پرستی) پرهیز نمی‌کنید؟!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

and We sent them an apostle from among themselves, saying, ‘Worship Allah! You have no other god besides Him. Will you not then be wary [of Him]?’

So We sent among them an apostle from among them, saying: Serve Allah, you have no god other than Him; will you not then guard (against evil)?

And we sent among them a messenger of their own, saying: Serve Allah, Ye have no other Allah save Him. Will ye not ward off (evil)?

And We sent to them a messenger from among themselves, (saying), "Worship Allah! ye have no other god but Him. Will ye not fear (Him)?"

معانی کلمات آیه

«رَسُولاً مِّنْهُمْ»: پیغمبری از خودشان. مراد هود (علیه السلام) است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ «31» فَأَرْسَلْنا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ «32»

سپس بعد از قوم نوح، نسل ديگرى پديد آورديم. و در ميان آنان (نيز) پيامبرى از خودشان فرستاديم كه (به آنان گفت:) خدا را بپرستيد. جز او معبودى براى شما نيست، پس آيا پروا نمى‌كنيد؟

«1». مؤمنون، 23.

«2». مؤمنون، 27.

«3». مؤمنون، 28.

«4». هود، 41.

«5». مؤمنون، 29.

جلد 6 - صفحه 98

پیام ها

1- خداوند براى هر امّتى پيامبرى فرستاده است. «قَرْناً آخَرِينَ فَأَرْسَلْنا»

2- پيامبر بايد از خود مردم باشد. (تا الگوئى عملى و درد آشنا داشته باشند و حجّت بر آنان تمام باشد) «مِنْهُمْ»

3- عبادت خدا همراه با نفى شرك ارزش دارد. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ»

4- گرايش به توحيد، به تقوا نياز دارد. أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ‌ ... أَ فَلا تَتَّقُونَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَأَرْسَلْنا فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ (32)

فَأَرْسَلْنا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ‌: پس فرستاديم در ميان ايشان پيغمبرى از نوع ايشان كه حضرت هود يا صالح عليهما السّلام باشد. حاصل آنكه فرستاديم پيغمبر را و فرموديم مر آن قوم را به لسان رسولشان، أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ‌: اينكه بپرستيد خداى را، ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ‌: نيست مر شما را هيچ خدائى كه استحقاق پرستش داشته باشد مگر ذات يگانه بى‌همتاى او. أَ فَلا تَتَّقُونَ‌: پس چرا نمى‌ترسيد و پرهيز نمى‌كنيد از عذاب خدا كه غير او را مى‌پرستيد، يعنى از عقوبت او بپرهيزيد و به پرستش و ستايش غير او مشغول نشويد.

تنبيه: چون غرض از فرستادن پيغمبران، بر اساس و مبناى توحيد بوده، لذا اولين دعوت ايشان مردمان را به يكه پرستى بوده كه در عالم وجود غير ذات يگانه خدا ديگرى را مؤثر و مدير و مدبر ندانند و با كمال سعى در پرستش ذات او اقدام نمايند و به هيچ وجه از جاده اطاعت و انقياد اوامر و نواهى او سرپيچى نورزند؛ لكن آدمى به سبب غفلت و متابعت شهوت، حق ناشناسى نموده، پرستش منعم حقيقى را كه موجب سعادت ابدى است از دست داده خود را به هلاكت جاودانى گرفتار سازد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ (31) فَأَرْسَلْنا فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ (32) وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ الْآخِرَةِ وَ أَتْرَفْناهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا ما هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَ يَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ (33) وَ لَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَراً مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذاً لَخاسِرُونَ (34) أَ يَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذا مِتُّمْ وَ كُنْتُمْ تُراباً وَ عِظاماً أَنَّكُمْ مُخْرَجُونَ (35)

هَيْهاتَ هَيْهاتَ لِما تُوعَدُونَ (36) إِنْ هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ (37) إِنْ هُوَ إِلاَّ رَجُلٌ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً وَ ما نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ (38)

ترجمه‌

سپس پديد آورديم از بعد آنها گروهى ديگر

پس فرستاديم در آنان پيمبرى از خودشان كه بپرستيد مر خدا را نيست مر شما را خدائى جز او آيا پس نميپرهيزيد

و گفتند گروه توانگر از قومش آنانكه كافر شدند و تكذيب كردند ملاقات آخرت را و متنعم كرديم ايشانرا در زندگانى دنيا نيست اين مگر انسانى مانند شما ميخورد از آنچه ميخوريد از آن و ميآشامد از آنچه ميآشاميد

و هر آينه اگر فرمان بريد انسانى مثل خودتان را همانا شمائيد در آنهنگام هر آينه زيانكاران‌

آيا وعده ميدهد شما را كه شما چون مرديد و شديد خاك و استخوانها همانا شمائيد بيرون آورده شدگان‌

دور است دور مر آنچه وعده داده ميشويد

نيست آن مگر زندگانى مادر دنيا ميميريم و زنده ميشويم و نباشيم برانگيخته شوندگان‌

نيست او مگر مردى كه ميبندد بر خدا دروغ و نيستيم ما مر او را گروندگان.

تفسير

- خداوند سبحان بعد از قوم نوح عليه السّلام قوم عاد يا قوم ثمود را بوجود آورد و حضرت هود يا حضرت صالح را از ميان آنها برگزيد و برسالت خود مبعوث فرمود چون ظاهر اين آيه كه دلالت بر بعديّت بلافاصله دارد آنستكه اينها قوم عاد بودند كه قبل از قوم ثمود بوجود آمدند و در سوره اعراف و هود بيان احوال آنها گذشت و مفاد آيه اخيره كه از احوال آنها در اين سوره ذكر شده آنستكه آنها معذّب بصيحه سماوى شدند و اين دلالت دارد بر آنكه آنها قوم ثمود بودند كه معذّب باين عذاب شدند و در سور ديگر باين تصريح شده و آنكه عذاب قوم عاد ريح عقيم بوده كه سابقا بيان شده است در ذيل احوال آنها و بعدا بيايد انشاء اللّه تعالى و بنظر حقير بهتر آنستكه ظاهر اين آيه حفظ شود و آيه اخيره حمل بر تعدّد عذاب يا سببيّت صيحه براى ريح گردد چنانچه از عذاب قوم ثمود كه گاهى برجفه و گاهى بصيحه و گاهى بصاعقه تعبير شده بايد بهمين حمل توسل جست و اهل يك عصر را باعتبار مقارنت آنها با يكديگر قرن گويند و آن پيغمبر مرسل مردم را دعوت بعبادت خداى يگانه و ترك بتها و پرستش آنها فرمود و از عقوبت الهى بيم داد و

جلد 3 صفحه 639

جماعت اعيان از قوم او كه كافر بخدا و منكر ملاقات روز جزا بودند و خداوند آنها را متنعّم بنعم خود و سر گرم بلذائذ دنيا فرموده بود بسايرين گفتند اينهم بشرى است مانند شما از هر چه شما ميخوريد ميخورد و از هر چه ميآشاميد ميآشامد و مزيّتى بر شما ندارد و اگر شما اطاعت كنيد از انسانى عادى كه مانند خودتان است از هر جهت در اوامر و نواهيش زيانكار خواهيد بود چون بى‌جهت خودتان را ذليل نموده‌ايد و نيز بر سبيل انكار اظهار نمودند كه آيا وعده ميدهد اين شخص بشما كه وقتى شما مرديد و خاك شديد و استخوان مجرد از گوشت و پوستى از شما باقى ماند دو مرتبه زنده ميشويد و از قبر بيرون آورده هيهات هيهات بسيار بعيد و دور بلكه نزديك بمحال است آنچه وعده داده ميشويد از بعث و نشور نيست حيات و زندگى مگر همين زندگانى چند روزه دنيا بعضى ميميرند و بعضى بدنيا ميآيند و ما ديگر بار زنده و برانگيخته نميشويم نيست آنكس كه چنين ادّعائى ميكند مگر مردى كه چيزى از خود در آورده و بخدا افترا بسته بدروغ كه ميگويد او چنين كارى را خواهد كرد ما تصديق نميكنيم او را ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَأَرسَلنا فِيهِم‌ رَسُولاً مِنهُم‌ أَن‌ِ اعبُدُوا اللّه‌َ ما لَكُم‌ مِن‌ إِله‌ٍ غَيرُه‌ُ أَ فَلا تَتَّقُون‌َ (32)

‌پس‌ فرستاديم‌ ‌ما ‌در‌ ‌بين‌ ‌آنها‌ رسولي‌ ‌از‌ ‌خود‌ ‌آنها‌ ‌که‌ عبادت‌ كنيد خداوند متعال‌ اللّه‌ ‌را‌ نيست‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌شما‌ خدايي‌ و الهي‌ ‌غير‌ ‌از‌ ‌او‌ آيا ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ متقي‌ و پرهيزكار نمي‌شويد!

(فَأَرسَلنا فِيهِم‌ رَسُولًا) ‌اينکه‌ جمله‌ ‌هم‌ ممكن‌ ‌است‌ شاهد ‌باشد‌ ‌بر‌ آنچه‌ ذكر شد ‌که‌ شامل‌ تمام‌ قرون‌ ماضيه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ لفظ رسولا ‌را‌ ‌به‌ نحو تنكير آورد نفرمود الرسول‌ ‌يعني‌ پيغمبري‌ فرستاديم‌ هود صالح‌ ابراهيم‌ يعقوب‌ يوسف‌ و امثال‌ ‌آنها‌ و اولين‌ دعوت‌ انبياء دعوت‌ ‌به‌ توحيد بوده‌ و مكرر ذكر ‌شده‌ ‌که‌ توحيد پنج‌ مرتبه‌ دارد ذاتي‌ صفاتي‌ افعالي‌ عبادتي‌ نظري‌ و دعوت‌ انبياء توحيد عبادتي‌ بوده‌ و ساير مراتب‌ توحيد ‌از‌ لوازم‌ ‌اينکه‌ توحيد ‌است‌، زيرا ‌اگر‌ خدايي‌ ‌غير‌ ‌از‌ ‌او‌ ‌بود‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ افعال‌ و صفات‌ شريك‌ داشت‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ استحقاق‌ عبادت‌ ‌را‌ داشتند، لذا گفتيم‌ كلمه طيّبه ‌لا‌ اله‌ الا اللّه‌ سه‌ دلالت‌ دارد مطابقي‌ عبادتي‌ ‌است‌ التزامي‌ اقتضايي‌ مطابقي‌ توحيد التزامي‌ توحيد ذاتي‌ و صفتي‌ و افعالي‌ ‌است‌ اقتضايي‌ توحيد نظري‌ ‌است‌:

(مِنهُم‌) ‌که‌ بايد رسولان‌ ‌از‌ همان‌ قوم‌ باشند و صاحب‌ همان‌ لسان‌ ‌تا‌ بتوانند دعوت‌ كنند و ‌با‌ ‌آنها‌ تماس‌ گيرند.

(وَ ما أَرسَلنا مِن‌ رَسُول‌ٍ إِلّا بِلِسان‌ِ قَومِه‌ِ لِيُبَيِّن‌َ لَهُم‌ ‌الآية‌) ابراهيم‌ آيه 4.

(أَن‌ِ اعبُدُوا اللّه‌َ) مقول‌ قول‌ ‌رسول‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌آن‌ ‌رسول‌ بقوم‌ فرمود: ‌اينکه‌ ‌که‌ عبادت‌ كنيد اللّه‌ ‌را‌ عبادت‌ مأخوذ ‌از‌ ‌عبد‌ ‌است‌ ‌يعني‌ بنده‌ و عبادت‌ بنده‌گي‌ كردن‌ ‌است‌ و بنده‌گي‌ پرستش‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌خدا‌ پرست‌ شويد.

(ما لَكُم‌ مِن‌ إِله‌ٍ غَيرُه‌ُ) ‌غير‌ ‌از‌ ‌او‌ ‌هر‌ ‌که‌ هست‌ ‌هر‌ چه‌ هست‌ ذليل‌ و خوار و حقير ‌است‌ ‌در‌ پيشگاه‌ احديت‌ مقام‌ الوهيت‌ ندارد.

(أَ فَلا تَتَّقُون‌َ) گفتيم‌ مراتب‌ تقوي‌ بسيار ‌است‌ اولين‌ مرتبه‌، تقواي‌ ‌از‌ عقائد باطله‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و عناد و نحو اين‌ها ‌است‌.

390

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 32)- از آنجا که بشر نمی‌تواند بدون یک رهبر الهی باشد خداوند پیامبر بزرگی را برای نشر دعوت توحید و آیین حق و عدالت به سوی آنها فرستاد چنانکه آیه می‌گوید: «و در میان آنها رسولی از خودشان فرستادیم که: پروردگار یکتا را بپرستید جز او معبودی برای شما نیست» (فَأَرْسَلْنا فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ).

این همان چیزی بود که نخستین پایه دعوت همه پیامبران را تشکیل می‌داد این ندای توحید بود که زیر بنای همه اصلاحات فردی و اجتماعی است.

«با این همه از شرک و بت پرستی پرهیز نمی‌کنید» (أَ فَلا تَتَّقُونَ).

ج3، ص250

منظور «قوم ثمود» است که در سر زمینی در شمال حجاز زندگی می‌کردند و پیامبر بزرگ الهی «صالح» برای هدایت آنها مبعوث شد، آنها کفر ورزیده و راه طغیان پیش گرفتند، سر انجام به وسیله صیحه آسمانی (صاعقه‌ای مرگبار) از میان رفتند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع