Man says, ‘What? Shall I be brought forth alive [from the grave], when I have been dead?’
And says man: What! when I am dead shall I truly be brought forth alive?
And man saith: When I am dead, shall I forsooth be brought forth alive?
Man says: "What! When I am dead, shall I then be raised up alive?"
معانی کلمات آیه
«إِذَا مَا»: هر زمان که. «حَیّاً»: زنده. حال است.
نزول
کلبى گوید: این آیه درباره ابى بن خلف الجمحى نازل شده است. نامبرده استخوان پوسیده اى را در دست گرفت و آن را خرد کرده و به باد داد و گفت: محمد مى گوید: خداوند ما را بعد از مرگ زنده میکند یعنى این استخوانهاى پوسیده دوباره زنده خواهد گردید و بنا به نقل عطا از ابن عباس این آیه درباره ولید بن مغیرة به همین کیفیت نازل شده است.[۱]
شأن نزول: ابى بن خلف جمحى با وليد بن مغيره روزى خدمت حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله آمد و بر سبيل انكار و استهزا گفت: آيا چون بميرم مرا از گور زنده كنند؟ به روايتى استخوانهاى پوسيده ريز شده ميت را به دست گرفته حضور حضرت بر دست ماليد تا خاك شد و دميد در آن تا همه مانند گرد شد و به طريق استبعاد گفت: تو ادعا مىكنى اين زنده شود؟ حق تعالى رد قول او را نموده، اين آيه نازل فرمود: «1» وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ: و مىگويد آدمى، يعنى ميان آدميان كسانى هستند كه گويند. أَ إِذا ما مِتُ: آيا در وقتى كه بميرم. لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا: هر آينه زود باشد بيرون آورده شوم از خاك يا از حالت مردن در حالتى كه زنده باشم، يعنى چگونه تواند بود كه زنده شوم و از خاك بيرون آيم و از حالت ممات به حيات آيم؟
- و ميگويد آدمى آيا وقتى كه مردم هر آينه بعد از اين بيرون آورده شوم زنده
آيا ياد آور نميشود آدمى كه ما آفريديم او را از پيش با آنكه نبود چيزى
پس قسم بپروردگار تو كه هر آينه جمع كنيم آنها و شيطانها را پس حاضر كنيم البتّه آنها را گرداگرد جهنّم بزانو در آمدگان
پس بيرون ميآوريم البتّه از هر فرقهاى هر كدام از آنها را كه شديدتر باشند بر خدا از راه نافرمانى
پس هر آينه ما داناتريم بآنانكه آنها سزاوارترند بجهنّم در انداختن.
تفسير
روايت شده است كه ابىّ بن خلف استخوان پوسيدهاى را در دست گرفت و نرم نمود و بباد داد و گفت كه محمد گمان ميكند كه ما بعد از مردن زنده ميشويم اين محال است پس اين آيه نازل شد و بعضى او را وليد بن مغيره دانستهاند در هر حال خداوند در جواب گوينده اين قبيل كلمات از افراد انسان چون مجرّد استبعادى بيش نيست جوابى فرموده كه رفع استبعاد شود و براى اين غرض جوابى بهتر از اين نيست چون هر كس متذكّر ابتداء خلق خودش شود مىيابد كه هيچ چيز نبوده و همه چيز شده و ميداند آنكس كه قدرت داشته از هيچ چنين موجود تمام و كمالى بوجود آورد قادر است آنرا ثانيا نابود كند و باز بصورت اوّل درآورد چون اختراع هر مصنوعى مشكلتر از ايجاد مثل آنست و بعضى يذكّر بتشديد كاف قرائت نمودهاند و اين با معناى تذكّر و تفكّر مناسبتر است در كافى از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه لم يك شيئا يعنى نه مقدّر بود و نه كائن و در محاسن از آنحضرت نقل نموده
جلد 3 صفحه 486
كه نه در كتابى بود و نه در علمى و قمّى ره فرموده كه ذكرى از او نبود و روايت شده كه كفّار محشور ميشوند در قيامت با اقران خودشان از شياطينى كه آنها را اغواء نمودند هر كافرى با شيطان خود در زنجيرى بنابراين محتمل است و او در و الشياطين بمعناى مع باشد و ممكن است و او عاطفه باشد يعنى تصوّر باطلى كردند كه محشور نميشوند قسم بخداوند محشور ميكنيم آنها را كه منكر معادند بعلاوه شياطين و ملا عينى را كه اين وسوسههاى باطل را مينمايند پس حاضر ميگردانيم آنها را گرداگرد جهنّم در حاليكه از شدّت هول و وحشت و سنگينى بار گناه و خفّت بكندههاى زانوشان بزمين در آيند و قوّت برخاستن نداشته باشند چون جثى جمع جاثى است و آن كسى باشد كه مانند شتر بدو كنده زانو بزمين در آيد شايد خداوند خواسته باشد آنها را بانواع عذاب معذّب فرمايد چون خفّتى بالاتر از اين نيست كه در انظار اهل ايمان به اين وارد در محشر و جاى گير در اطراف جهنّم شوند پس بيرون ميآوريم از ميان هر امّت و ملّتى كه تابع دينى و مذهب باطلى باشند براى دخول در جهنّم عاصى و نافرمان و سركشترين آنها را و ما بهتر ميدانيم كه كدام يك از آنها سزاوارترند بآنكه در قعر جهنّم جاىگير شوند لذا زودتر در آن انداخته شوند و گفتهاند آنها پيشروان و رؤساء هر فرقه ضالّهاى ميباشند كه در دنيا پيش قدم در كفر بودند در آخرت هم بايد پيش قدم در دخول جهنّم باشند و عتى و صلى هر دو مصدرند كه تميز از اشدّ و اولى واقع شدهاند ..
كُلَّ مُمَزَّقٍ سبأ آيه 7 و مثل مَن يُحيِ العِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ يس آيه 78 و غير اينها که انسان بعد از آنكه پوسيده شد و خاك شد و درهم كوبيده شد نميتوان ديگر زنده شود.
لَسَوفَ أُخرَجُ حَيًّا که انبياء و مؤمنين ميگويند زنده ميشويم و از قبور بيرون ميآئيم. (تنبيه) قائلين بمعاد چهار طايفه هستند، بعضي گفتند فقط روحاني است که روح مؤمن التذاذ دارد بلذائذ روحي، بعضي گفتند فقط جسماني است چون روح مجرد را منكر هستند و روح را همان بخار ميدانند و آنهم تمام شد، بعضي گفتند روح تعلق ميگيرد بقالب مثالي شبيه اينکه بدن که بعالم مثال تعبير ميكنند صورت بدون مادّه، و تعبير بمثل افلاطونيه ميكنند، و لكن مذهب حق مطابق نصوص قرآني و ضرورت مذهب و اخبار آل اطهار هم معاد روحي داريم هم جسمي- يعني- همين بدن زنده ميشود و روح باو تعلق ميگيرد و هر دو قسم لذائذ و آلام را دارد.
برگزیده تفسیر نمونه
! آیه 66- شأن نزول: این آیه و چهار آیه بعد در مورد «ابیّ بن خلف» یا «ولید بن مغیره» نازل شده که قطعه استخوان پوسیدهای را در دست گرفته بودند و آن را با دست خود نرم میکردند و در برابر باد میپاشیدند، تا هر ذرهای از آن به گوشهای پراکنده گردد، و میگفتند: محمّد را بنگرید که گمان میکند خداوند ما را بعد از مردن و پوسیده شدن استخوانهایمان مثل این استخوان، بار دیگر زنده میکند، چنین چیزی ابدا ممکن نیست! تفسیر: در آیات گذشته بحثهای قابل ملاحظهای در باره رستاخیز و بهشت و دوزخ به میان آمد. در این آیه گفتار منکران معاد را چنین بازگو میکند «و انسان میگوید: آیا هنگامی که من مردم، در آینده زنده میشوم و سر از قبر بر میدارم»؟! (وَ یَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَیًّا). یعنی چنین چیزی امکان ندارد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: