آیه 74 سوره اسراء
<<73 | آیه 74 سوره اسراء | 75>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و اگر ما تو را ثابت قدم نمیگردانیدیم نزدیک بود که به آن مشرکان اندک تمایل و اعتمادی پیدا کنی.
و اگر تو را ثابت قدم نمی داشتیم، همانا نزدیک بود اندکی به سوی آنان متمایل شوی.
و اگر تو را استوار نمىداشتيم، قطعاً نزديك بود كمى به سوى آنان متمايل شوى.
و اگر نه آن بود كه پايداريت داده بوديم، نزديك بود كه اندكى به آنان ميل كنى.
و اگر ما تو را ثابت قدم نمیساختیم (و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودی)، نزدیک بود به آنان تمایل کنی.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«لَقَدْ کِدتَّ تَرْکَنُ»: نزدیک بود که بدیشان اعتماد و به جانب ایشان میل کنی.
نزول
ابویعقوب گوید: از امام صادق علیهالسلام درباره این آیه سؤال کردم، فرمود: در وقت فتح مکه پیامبر دستور فرمود که بت ها را از مسجد بیرون آوردند و بشکنند یکى از بت ها را قریش اصرار داشتند و درخواست مینمودند که پیامبر از آن صرفنظر نماید. پیامبر هم در صدد شده بود خواهش قریش را انجام بدهد این آیه نازل گردید. پیامبر دستور داد آن بت را نیز بیرون آورده و بشکنند.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا «74»
واگر ما تورا استوار نكرده بوديم، هر آينه نزديك بود كه اندكى به آنان تمايل پيدا كنى.
نکته ها
اين آيه با عصمت پيامبر صلى الله عليه و آله هيچ گونه تعارضى ندارد. جملهى «نزديك بود گناه كنى» به معناى «گناه كردن» نيست. به علاوه جملهى «اگر استوار كردن ما نبود ...» حالت شرطى دارد، يعنى اگر حمايت ما نبود شايد متمايل مىشدى. ولى چون آن بود، تمايل هم پيدا
«1». نظير آيهى «لن ترضى عنك اليهود و لاالنّصارى حتّى تتّبع ملّتهم» يهود و نصارا از تو راضى نخواهند شد، مگر آنكه از كيش و آيين آنان پيروى كنى. بقره، 120.
جلد 5 - صفحه 100
نشد. در موارد ديگر هم شرطِ (اگر) به معناى انجام قطعى نيست، مثل آيه وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ ... لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ «1» اگر بر ما سخنى دروغ نسبت دهد، شاهرگش را قطع مىكنيم. وآيه «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ» «2» اگر شرك بورزى اعمالت تباه مىشود. كه به معناى انجام شدن آن كارها نمىباشد.
چنانكه امام رضا عليه السلام فرمودند: اين آيه از اين باب مىباشد كه به در مىگويند تا ديوار بشنود. «3» و در واقع خطاب آيه به مسلمانان است، نه شخص پيامبر.
پیام ها
1- اگر لطف و نگهدارى الهى نباشد، براى مصونيّت و عصمت پيامبران هم ضمانتى نيست. «لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ»
2- قاطعيّت ونفوذناپذيرى در برابر دشمنان وكفّار، از امتيازات انبياست. «ثَبَّتْناكَ»
3- خداوند پيامبران را معصوم نگاه مىدارد. «ثَبَّتْناكَ»
4- عقبنشينى در مسائل اعتقادى واصول مكتب، تمايل وگرايش به ظالمان است ورهبران در معرض چنين خطرى مىباشند. «لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ»
5- انحراف حتّى اگر اندك باشد، از كسى مانند پيامبر بسيار است. «شَيْئاً قَلِيلًا»
6- كمترين عقبنشينى از اصول و ارزشها نيز ممنوع است. زيرا براى دشمنان يك موفّقيت و پيروزى حساب مىشود. «شَيْئاً قَلِيلًا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلاً (74)
وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ: و اگر نبود كه ثابت فرموديم قلب تو را به حق و رشد به سبب نبوت و عصمت و معجزات و الطاف خاصه. لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا: به تحقيق نزديك بود كه ميل كنى به آرزوى آنان ميل كردنى اندك، لكن عصمت مانع شد كه به ميل نزديك شوى، چه جاى آنكه ميل از تو صدور يابد.
جلد 7 - صفحه 422
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنْ كادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنا غَيْرَهُ وَ إِذاً لاتَّخَذُوكَ خَلِيلاً (73) وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلاً (74) إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصِيراً (75)
ترجمه
و بدرستيكه نزديك شدند كه بفتنه اندازند تو را بانصراف از آنچه وحى نموديم بتو تا افترا بندى بر ما جز آنرا و آنگاه بگيرند تو را دوست
و اگر
جلد 3 صفحه 379
نبود آنكه ثبات داديم بتو هر آينه نزديك بود كه ميل كنى بسوى آنها مقدار كمى
آنگاه هر آينه ميچشانديم تو را دو چندان عذاب زندگى دنيا و دو چندان عذاب بعد از مرگ را پس نمىيافتى براى خود بر دفع عذاب ما ياورى.
تفسير
قريش يا ديگران از كفار نزديك بود به نيرنگ و مكر در فتنه اندازند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را و منصرف نمايند آنحضرت را از آنچه باو وحى شده بود در باب ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ساير معارف و احكام تا بيان نفرمايد آنها را يا تقرير كند امرى را كه خداوند دستور نفرموده مانند كسيكه بخداوند افترا مىبندد تا او را دوست بگيرند براى خودشان در نتيجه موافقت و همراهى آنحضرت با آنها و اگر نبود ملكه عصمت و حفظ الهى و قوّه قدسى، نزديك بود بمقتضاى طبع بشرى و حياء فطرى اندكى آنحضرت مايل بموافقت با خواهش آنها شود و كمى اعتماد ور كون و سكون بآراء آنها پيدا كند اگر چه با وجود قوّه عصمت و ثبات قدمى كه خداوند در راه حقّ و حقيقت باو عطا فرموده بود محال و ممتنع بود كوچكترين قدمى بر خلاف رضاى خداوند بر دارد يا ترك اولائى از او صادر شود و بر فرض محال اگر خلافى از آنحضرت العياذ باللّه صادر ميشد سزاوار بود خداوند او را عذاب فرمايد دو برابر عذاب دنيوى و دو برابر عذاب اخروى آن عمل از سايرين چون هر قدر مقام بنده رفيعتر و قربش بحضرت احديّت بيشتر باشد قبح عمل قبيحش زيادتر و استحقاقش براى عقوبت بيشتر است لذا گفتهاند حسنات الابرار سيّئات المقرّبين و فائده اين خطاب عتاب آميز كه مانند ساير خطابات قرآنيه از قبيل در بتو ميگويم ديوار تو گوش كن است آنستكه سايرين بدانند اندكى موافقت و تمايل با آراء و اهويه كفّار بقدرى مبغوض الهى است كه حبيب خود را براى فرض آن اين قسم مورد عتاب قرار ميدهد خدا بداد ما و اهل اين زمان برسد كه از هيچگونه تبعيّت و تقليد از رفتار و كردار نامعقول آنها مضايقه نميكنيم و يكباره عنان عقل و شرع را از دست داده و مجذوب آراء باطله و عقائد فاسده آنها شدهايم و با تمام قواء بجانب دوزخ مىتازيم و معلوم است كسيكه مورد غضب الهى شود احدى نميتواند با او كمك كند و عذاب را از او دفع نمايد و در مجمع نقل نموده كه چون اين آيه نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرضه داشت بار الها مرا هيچگاه يك چشم بر هم زدن بخود
جلد 3 صفحه 380
وامگذار و در آيه اخيره اصل كلام عذابا ضعفا فى الحيوة الدّنيا و عذابا ضعفا فى الممات بوده اقامه شده صفت مقام موصوف و اضافه شده بچيزى كه موصوفش اضافه بآن ميشود و ميگويند عذاب حياة و ممات. عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در روز فتح مكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مسجد را از بتها منزه فرمود و يكى از آنها در مروه بود و قريش خواهش نمودند كه او را باقى بگذارد و آنحضرت براى شرم حضورى كه داشت خواست بپذيرد و نپذيرفت و امر بشكستن او فرمود و اين آيات نازل شد و وجوه ديگرى هم در شأن نزول ذكر نمودهاند كه با وجود روايت، حقير از نقل آنها صرف نظر نمودم و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَو لا أَن ثَبَّتناكَ لَقَد كِدتَ تَركَنُ إِلَيهِم شَيئاً قَلِيلاً (74)
و اگر نبود که ترا نگهداري كنيم هر آينه نزديك بود که مقدار قليلي ركون و اعتماد كني بسوي آنها وَ لَو لا أَن ثَبَّتناكَ لو امتناعيه است يعني البته خداوند انبياء و اولياء خود را نگاه ميدارد بواسطه افاضه مقام عصمت و علم و ايمان راسخ که حتي خيال مخالفت در قلوب آنها خطور نميكند و سهو و خطاء و اشتباه از آنها سر نميزند و در مقام خود گفتهايم که قول و فعل و تقرير آنها حجة است لَقَد كِدتَ تَركَنُ إِلَيهِم شَيئاً قَلِيلًا جزاء لولا است البته بر فرض محال اگر داراي مقام عصمت نبود با اينکه مكرهاي كفار و مشركين که ميفرمايد وَ قَد مَكَرُوا مَكرَهُم وَ عِندَ اللّهِ مَكرُهُم وَ إِن كانَ مَكرُهُم لِتَزُولَ مِنهُ الجِبالُ ابراهيم 47 هر آينه نزديك بود که ركون كند و متمايل بمساعدت آنها كند بمقدار شيء يسيري و لو نفس ايمان مانع از مساعدت با كفر و شرك است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 74)- «و اگر ما تو را ثابت قدم نمیساختیم (و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودی) نزدیک بود به آنان تمایل کنی» (وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلِیلًا). اما این تثبیت الهی مانع از آن تمایل شد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر عیاشى.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.