آیه 150 سوره انعام

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۴۵ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّه...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَٰذَا ۖ فَإِنْ شَهِدُوا فَلَا تَشْهَدْ مَعَهُمْ ۚ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَهُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<149 آیه 150 سوره انعام 151>>
سوره : سوره انعام (6)
جزء : 8
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

بگو: گواهان خود را بیاورید بر اینکه خدا این را و آن را حرام کرده. پس هرگاه گواهی دادند (چون دروغ می‌گویند) تو با آنها گواهی مده و پیروی مکن از هوای نفس آنها که آیات خدا را تکذیب کردند و به قیامت ایمان نمی‌آورند و برای خدای خود همتا قرار می‌دهند.

[به مدعیان تحریم های خودسرانه] بگو: گواهان خود را که گواهی می دهند بر اینکه خدا این امور را حرام کرده بیاورید. پس اگر گواهان هم گواهی دادند تو با آنان گواهی مده؛ [زیرا گواهی دادنشان ناحق و نارواست] و از هواهای نفسانی آنان که آیات ما را تکذیب کردند، و کسانی که به آخرت ایمان ندارند، و برای پروردگارشان شریک و همتا قرار می دهند، پیروی مکن.

بگو: «گواهان خود را كه گواهى مى‌دهند به اينكه خدا اينها را حرام كرده، بياوريد.» پس اگر هم شهادت دادند تو با آنان شهادت مده، و هوسهاى كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند و كسانى كه به آخرت ايمان نمى‌آورند و [معبودان دروغين را] با پروردگارشان همتا قرار مى‌دهند، پيروى مكن.

بگو: گواهانتان را كه گواهى مى‌دهند كه خدا اين يا آن را حرام كرده است بياوريد. پس اگر گواهى دادند تو با آنان گواهى مده، و از خواسته‌هاى آنان كه آيات ما را تكذيب كرده‌اند و به آخرت ايمان ندارند و كسانى را با پروردگارشان برابر مى‌دارند، پيروى مكن.

بگو: «گواهان خود را، که گواهی می‌دهند خداوند اینها را حرام کرده است، بیاورید!» اگر آنها (بدروغ) گواهی دهند، تو با آنان (همصدا نشو! و) گواهی نده! و از هوی و هوس کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، و کسانی که به آخرت ایمان ندارند و برای خدا شریک قائلند، پیروی مکن!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Say, ‘Bring your witnesses who may testify that Allah has forbidden this.’ So if they testify, do not testify with them, and do not follow the desires of those who deny Our signs, and those who do not believe in the Hereafter and equate [others] with their Lord.

Say: Bring your witnesses who should bear witness that Allah has forbidden this, then if they bear witness, do not bear witness with them; and follow not the low desires of those who reject Our communications and of those who do not believe in the hereafter, and they make (others) equal to their Lord.

Say: Come, bring your witnesses who can bear witness that Allah forbade (all) this. And if they bear witness, do not thou bear witness with them. Follow thou not the whims of those who deny Our revelations, those who believe not in the Hereafter and deem (others) equal with their Lord.

Say: "Bring forward your witnesses to prove that Allah did forbid so and so." If they bring such witnesses, be not thou amongst them: Nor follow thou the vain desires of such as treat our signs as falsehoods, and such as believe not in the Hereafter: for they hold others as equal with their Guardian-Lord.

معانی کلمات آیه

«هَلُمَّ»: بیاورید. اسم‌الفعل و مفرد و مثنّی و جمع و مذکّر و مؤنّث در آن یکسان است. «یَعْدِلُونَ»: معادل قرار می‌دهند. شریک و انباز درست می‌کنند. (نگا: انعام / .

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ «150»

(اى پيامبر! به كسانى كه بهره بردن از حيوانات و زراعت‌ها را نابجا بر خود حرام كرده‌اند) بگو: گواهان خود را كه گواهى دهند خداوند اين را حرام كرده، بياوريد.

پس اگر شهادت دادند، تو همراه با آنها گواهى مده و از خواسته‌هاى كسانى كه آيات مارا تكذيب كردند و كسانى كه به آخرت ايمان نمى‌آورند، همان‌ها كه براى پروردگارشان شريك قرار مى‌دهند، پيروى نكن.

نکته ها

اسلام، دين منطق و آزادى است، در دو آيه‌ى قبل خداوند از مشركان پرسيد: آيا شما از چيزى اطّلاع داريد كه ما نداريم؟ «هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ»، در اينجا هم مى‌فرمايد: اگر گواه داريد بياوريد. «هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ»

در اين آيه، ابتدا مى‌فرمايد: اگر دليل و گواه دارند بياورند، سپس مى‌فرمايد: اگر هم شهادت‌

جلد 2 - صفحه 580

دادند، تو قبول نكن (چون صادقانه نيست).

«يَعْدِلُونَ» از «عدل» به معناى همتاست. پس‌ «بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» يعنى براى خداوند، شريك و همتا و شبيه قرار مى‌دهند.

پیام ها

1- يكى از وظايف مبلّغان دينى، برخورد با بدعت‌هاست. قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ‌ ... أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا

2- هر گواهى و شهادتى، اعتبار ندارد. «فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ»

3- مواظب باشيم شرايط و جوّ اجتماع، ما را به اشتباه نيافكند. «فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ» (تصديق كردن و همگام شدن با گواهان ناحق حرام است)

4- قوانين بشرى اگر برخاسته از هوس‌هاى كفّار باشد، قابل پيروى نيست.

لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا ...

5- انسان‌هاى با ايمان نبايد از سنّت‌هاى مشركان تقليد كنند. لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا ...

6- مشركان، خداوند را خالق مى‌دانند ليكن در تدبير و مديريّت امور هستى براى او شريك قائلند. «وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ (150)

بعد از آن بيان آنكه طريق به صحت مذهب و مقالاتى كه كفار گفتند مفسد است، هم از جهت عقل و هم از طريق سمع، مى‌فرمايد:

قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ‌: بگو اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله بياوريد شاهدان خود را آن كسانى كه شهادت دهند أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا:

بدرستى كه خداى تعالى حرام فرموده اين محرمات را از انعام و حرث و غيره، و چون شاهدان چنين نباشند، پس حجت، لازم آنها، و بسبب قطع عدم حجت، ظاهر و هويدا شود كه قول آنها تقليد صرف بوده‌ فَإِنْ شَهِدُوا: پس اگر شهادت نيابند و خود شهادت دهند به صحت ادعايشان‌ فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ‌: پس تو شهادت مده و تصديق مكن ايشان را، بلكه فساد قول آنها را تبيين نما، چه تسليم اقوال آنها موافقت ايشان است در شهادت باطله‌ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا: و متابعت مكن هوى و آرزوهاى كسانى كه تكذيب نمودند آيات ما را در حلال و حرام‌ وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ: و تابع مشو كسانى را كه ايمان نياوردند به روز آخرت مانند كفار وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ‌: و ايشان به پروردگار خود

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 401

عديل و برابر مى‌گردانند بتان را. در مجمع‌ «1» فرمايد خطاب به حضرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و مراد امتند، مى‌فرمايد: اى مؤمنان، اعتقاد منمائيد مذهب كسى را كه تابع هوى و آرزوهاى نفسانى خود را مذهب قرار داده. و ممكن است آدمى هوى را مذهب اتخاذ كند به يكى از چند وجه: 1- آنكه تابع هواى سابقين شود و تقليد آنها را نمايد. 2- آنكه شبهه‌اى بر او داخل و بدين جهت باطل در نظر او صحيح نمايد با آنكه عقل مانع او باشد 3- آنكه به جهت كراهت حمل ميثاق عقل خود را كار نفرمايد تا حق بر او ظاهر شود و بدين سبب معتقد مذهب فاسد گردد 4- آنكه به امرى فاسد الفت و عادت نموده باشد، و لذا مفارقت از آن بر او صعب نمايد.

تنبيه- آيه شريفه دال است بر فساد تقليد در اصول دين، زيرا حق سبحانه از كفار مطالبه حجت نموده بر صحت ادعا، و عجز ايشان را دليل بطلان قول ايشان گردانيده. و نيز او سبحانه اتباع حجت را واجب، و متابعت هواى نفسانى را نهى فرموده.

در كتاب كافى- از ابى محمّد از حضرت صادق عليه السّلام فرمايد:

احذروا اهوائكم كما تحذرون اعدائكم فليس شى‌ء اعداء للرّجال من اتّباع اهوائهم و حصائد السنتهم. حذر كنيد از پيروى هواى نفس چنانچه حذر مى‌نمائيد از دشمنان خود را. پس بدرستى كه نيست چيزى دشمن‌تر براى مردمان از متابعت هواى نفس آنها و گفتار زبان‌هايشان.

و امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: بدرستى كه من مى‌ترسم بر شما دو چيز را:

هوى و طول امل. اما هواى نفس منع مى‌كند از حق، و اما درازى آرزو، پس فراموش دهد آخرت را. «2»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ (150)

ترجمه‌

بياوريد گواهانتان را آنانكه گواهى ميدهند كه خداوند حرام كرده اين را پس اگر گواهى دادند پس گواهى مده با آنها و پيروى مكن خواهشهاى آنانرا كه تكذيب نمودند آيت‌هاى ما را و آنانكه ايمان نمى‌آورند بآخرت و آنها براى پروردگارشان عديل قرار ميدهند.

تفسير

خداوند بعد از اتمام حجّت بر اهل شرك به پيغمبر خود دستور فرمود كه بزرگان و دانشمندان آنها را كه مرجع و مقتداى سايرين بودند احضار و خصوصا با آنها محاجّه فرمايد اگر مفهم و قانع شدند فبها المراد و الّا پس از ايضاح حق و ابطال باطل از آن‌ها اعراض فرمايد و متابعت هواى نفس آنقوم جهول و عنود را كه با وجود آيات واضحه الهيه مبالغه و اصرار بر كفر و عصيان دارند ننمايد چون كسانيكه منكر مبدأ و معاد باشند و در مقابل خداوند بر بت سجده نمايند معلوم است كه هوا پرست و قابل هدايت نيستند ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قُل‌ هَلُم‌َّ شُهَداءَكُم‌ُ الَّذِين‌َ يَشهَدُون‌َ أَن‌َّ اللّه‌َ حَرَّم‌َ هذا فَإِن‌ شَهِدُوا فَلا تَشهَد مَعَهُم‌ وَ لا تَتَّبِع‌ أَهواءَ الَّذِين‌َ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ بِالآخِرَةِ وَ هُم‌ بِرَبِّهِم‌ يَعدِلُون‌َ (150)

بگو دعوت‌ كنيد و بخوانيد شهداء ‌خود‌ ‌را‌ ‌آن‌ چنان‌ كساني‌ ‌که‌ شهادت‌ دهند

جلد 7 - صفحه 237

‌که‌ ‌خدا‌ حرام‌ كرده‌ ‌اينکه‌ انعامي‌ ‌که‌ ‌شما‌ مي‌گوييد حرام‌ ‌است‌ ‌پس‌ ‌اگر‌ شهادت‌ دادند ‌پس‌ تو شهادت‌ نده‌ ‌با‌ ‌آنها‌ و متابعت‌ هواهاي‌ نفساني‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مكن‌ ‌که‌ اينها تكذيب‌ كردند آيات‌ الهي‌ ‌را‌ كساني‌ ‌که‌ تكذيب‌ ميكنند آيات‌ ‌ما ‌را‌ و كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ بروز جزاء ندارند و آنهايي‌ ‌که‌ ‌بر‌ پروردگار ‌خود‌ عدل‌ قرار دادند.

قُل‌ هَلُم‌َّ اسم‌ فعل‌ ‌است‌ بمعني‌ امر و ‌بر‌ مفرد و جمع‌ ‌هر‌ دو اطلاق‌ ميشود چنانچه‌ ‌در‌ اينجا بجمع‌ اطلاق‌ شد و ‌در‌ اصل‌ مركب‌ ‌از‌ هاء تنبيه‌ ‌است‌ و لم‌ّ ‌که‌ لمم‌ بوده‌ ميم‌ ‌در‌ ميم‌ ادغام‌ ‌شده‌ ‌يعني‌ احضروا و هاتوا شهدائكم‌ البته‌ ‌هر‌ دعوي‌ ثباتش‌ احتياج‌ يشاهد دارد و بايد شاهد ‌غير‌ مدعي‌ ‌باشد‌ زيرا ‌هر‌ مدعي‌ ‌بر‌ دعوي‌ ‌خود‌ شهادت‌ ميدهد كانّه‌ ‌خدا‌ ميفرمايد ‌که‌ ‌شما‌ مشركين‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ انعام‌ ‌را‌ مثل‌ بحيره‌ و سائبه‌ و وصيله‌ و بعض‌ انعام‌ ديگر و حرث‌ ‌را‌ حرام‌ ميدانيد مدعي‌ هستيد بايد شاهد ‌از‌ خارج‌ بياوريد الَّذِين‌َ يَشهَدُون‌َ أَن‌َّ اللّه‌َ حَرَّم‌َ هذا و البته‌ شاهد ‌بر‌ تحريم‌ الهي‌ منحصر بانبياء ‌است‌ ‌ يا ‌ عدولي‌ ‌که‌ شهادت‌ ‌آنها‌ مستند بفرمايش‌ انبياء ‌باشد‌ زيرا ‌غير‌ انبياء ‌از‌ كجا باو وحي‌ ميرسد ‌که‌ خداوند حرام‌ كرده‌ و همچه‌ شاهدي‌ هرگز نخواهند پيدا كرد ناچار ميگويند ‌ما ‌خود‌ شهادت‌ ميدهيم‌ فَإِن‌ شَهِدُوا بشهادت‌ ‌آنها‌ چون‌ مدعي‌ هستند نميتوان‌ اثبات‌ كرد و بلا مدرك‌ ‌است‌ و چيزي‌ ‌که‌ ثابت‌ و محقق‌ نشد نميتوان‌ ‌بر‌ طبق‌ ‌آن‌ شهادت‌ داد شهادت‌ زور ‌است‌.

فَلا تَشهَد مَعَهُم‌ زيرا ‌اينکه‌ دعاوي‌ ‌از‌ روي‌ هواهاي‌ نفسانيه‌ ‌است‌ و كذب‌ محض‌ ‌است‌ وَ لا تَتَّبِع‌ أَهواءَ الَّذِين‌َ كَذَّبُوا بِآياتِنا مخصوصا مشركين‌ حجاز ‌که‌ گرفتار دوره‌ جاهليت‌ بوده‌ و دست‌ ‌آنها‌ ‌از‌ دامان‌ انبياء و اولياء و علماء دين‌ بكلي‌ كوتاه‌ ‌است‌ باز يهود و نصاري‌ ‌که‌ جزئي‌ ‌از‌ احكام‌ موسي‌ و عيسي‌ ‌در‌ دست‌ دارند اگرچه‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ بسياري‌ ‌از‌ احكام‌ انبياء ‌را‌ پامال‌ كردند و ‌از‌ ‌بين‌ بردند.

وَ الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ بِالآخِرَةِ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ بآخرت‌ ندارند فقط دهري‌

جلد 7 - صفحه 238

و طبيعي‌ و ‌لا‌ مذهب‌ ‌است‌ ‌که‌ منكر مبدء هستند و اما مشركين‌ ‌خدا‌ ‌را‌ منكر نيستند غاية الامر شرك‌ عبادتي‌ دارند و يك‌ احكامي‌ ‌از‌ روي‌ هوي‌ معتقد هستند و ديني‌ ‌بر‌ ‌خود‌ اتخاذ كرده‌اند و بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ مي‌گوييم‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ جمله‌ راجع‌ بدهري‌ ‌است‌ ‌يعني‌ متابعت‌ هواي‌ نفس‌ كفار ‌را‌ نبايد كرد چه‌ يهود و نصاري‌ و مشركين‌ باشند ‌که‌ تكذيب‌ آيات‌ الهي‌ ‌را‌ كردند و چه‌ دهري‌ طبيعي‌ ‌باشد‌ ‌که‌ منكر آخرت‌ هستند وَ هُم‌ بِرَبِّهِم‌ يَعدِلُون‌َ ‌يعني‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ عدل‌ قرار دادند چه‌ مشرك‌ باشند ‌که‌ اصنام‌ و خورشيد و ماه‌ و ستاره‌ و درخت‌ و گاو ‌را‌ عدل‌ ‌خدا‌ دانستند ‌در‌ عبادت‌ و چه‌ ثنويه‌ باشند ‌که‌ قائل‌ بيزدان‌ و اهرمن‌ شدند و چه‌ يهود باشند ‌که‌ ‌خدا‌ ‌را‌ خداي‌ موسي‌ و موسي‌ ‌را‌ خداي‌ هارون‌ و هارون‌ ‌را‌ خداي‌ فرعون‌ دانستند و عزير ‌را‌ پسر ‌خدا‌ گفتند بلكه‌ گفتند نَحن‌ُ أَبناءُ اللّه‌ِ وَ أَحِبّاؤُه‌ُ مائده‌ ‌آيه‌ 21، و چه‌ نصاري‌ ‌که‌ قائل‌ بتثليث‌ شدند.

برگزیده تفسیر نمونه


سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع