آیه 48 سوره مائده

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۲۰ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ ۖ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ ۚ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَٰكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<47 آیه 48 سوره مائده 49>>
سوره : سوره مائده (5)
جزء : 6
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و ما این (قرآن عظیم) را به حق بر تو فرستادیم که تصدیق به درستی و راستی همه کتب که در برابر اوست نموده و بر حقیقت کتب آسمانی پیشین گواهی می‌دهد. پس حکم کن میان آنها به آنچه خدا فرستاد و در اثر پیروی از خواهش‌های ایشان حکم حقی که بر تو آمده وامگذار، ما برای هر قومی از شما شریعت و طریقه‌ای مقرّر داشتیم، و اگر خدا می‌خواست همه شما را یک امت می‌گردانید، و لیکن (این نکرد) تا شما را به احکامی که در کتاب خود به شما فرستاد بیازماید. پس به کارهای نیک سبقت گیرید، که بازگشت همه شما به سوی خداست و در آنچه اختلاف می‌نمایید شما را به (حقیقت) آن آگاه خواهد ساخت.

و ما این کتاب [قرآن] را به درستی و راستی به سوی تو نازل کردیم در حالی که تصدیق کننده کتاب های پیش از خود و نگهبان و گواه بر [حقّانیّت همه] آنان است؛ پس میان آنان بر طبق آنچه خدا نازل کرده است داوری کن، و [به هنگام داوری] سرپیچی از حقّی که به سوی تو آمده از هواهای نفسانی آنان پیروی مکن. برای هر یک از شما شریعت و راه روشنی قرار دادیم. و اگر خدا می خواست همه شما را امت واحدی قرار می داد، ولی می خواهد شما را در آنچه به شما داده امتحان کند؛ پس به سوی کارهای نیک بر یکدیگر پیشی گیرید. بازگشت همه شما به سوی خداست؛ پس شما را به آنچه همواره درباره آن اختلاف می کردید، آگاه می کند.

و ما اين كتاب [=قرآن‌] را به حق به سوى تو فرو فرستاديم، در حالى كه تصديق‌كننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست. پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن، و از هواهايشان [با دور شدن‌] از حقى كه به سوى تو آمده، پيروى مكن. براى هر يك از شما [امتها] شريعت و راه روشنى قرار داده‌ايم. و اگر خدا مى‌خواست شما را يك امت قرار مى‌داد، ولى [خواست‌] تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد. پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد. بازگشت [همه‌] شما به سوى خداست؛ آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف مى‌كرديد آگاهتان خواهد كرد.

و اين كتاب را به راستى بر تو نازل كرديم؛ تصديق‌كننده و حاكم بر كتابهايى است كه پيش از آن بوده‌اند. پس بر وفق آنچه خدا نازل كرده است در ميانشان حكم كن و از پى خواهشهاشان مرو تا آنچه را از حق بر تو نازل شده است واگذارى. براى هر گروهى از شما شريعت و روشى نهاديم. و اگر خدا مى‌خواست همه شما را يك امت مى‌ساخت. ولى خواست در آنچه به شما ارزانى داشته است بيازمايدتان. پس در خيرات بر يكديگر پيشى گيريد. همگى بازگشتتان به خداست تا از آنچه در آن اختلاف مى‌كرديد آگاهتان سازد.

و این کتاب [= قرآن‌] را به حق بر تو نازل کردیم، در حالی که کتب پیشین را تصدیق می‌کند، و حافظ و نگاهبان آنهاست؛ پس بر طبق احکامی که خدا نازل کرده، در میان آنها حکم کن! از هوی و هوسهای آنان پیروی نکن! و از احکام الهی، روی مگردان! ما برای هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنی قرار دادیم؛ و اگر خدا می‌خواست، همه شما را امت واحدی قرارمی‌داد؛ ولی خدا می‌خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید؛ (و استعدادهای مختلف شما را پرورش دهد). پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید! بازگشت همه شما، به سوی خداست؛ سپس از آنچه در آن اختلاف می‌کردید؛ به شما خبر خواهد داد.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

We have sent down to you the Book with the truth, confirming what was before it of the Book and as a guardian over it. So judge between them by what Allah has sent down, and do not follow their desires against the truth that has come to you. For each [community] among you We had appointed a code [of law] and a path, and had Allah wished He would have made you one community, but [His purposes required] that He should test you in respect to what He has given you. So take the lead in all good works. To Allah shall be the return of you all, whereat He will inform you concerning that about which you used to differ.

And We have revealed to you the Book with the truth, verifying what is before it of the Book and a guardian over it, therefore judge between them by what Allah has revealed, and do not follow their low desires (to turn away) from the truth that has come to you; for every one of you did We appoint a law and a way, and if Allah had pleased He would have made you (all) a single people, but that He might try you in what He gave you, therefore strive with one another to hasten to virtuous deeds; to Allah is your return, of all (of you), so He will let you know that in which you differed;

And unto thee have We revealed the Scripture with the truth, confirming whatever Scripture was before it, and a watcher over it. So judge between them by that which Allah hath revealed, and follow not their desires away from the truth which hath come unto thee. For each We have appointed a divine law and a traced-out way. Had Allah willed He could have made you one community. But that He may try you by that which He hath given you (He hath made you as ye are). So vie one with another in good works. Unto Allah ye will all return, and He will then inform you of that wherein ye differ.

To thee We sent the Scripture in truth, confirming the scripture that came before it, and guarding it in safety: so judge between them by what Allah hath revealed, and follow not their vain desires, diverging from the Truth that hath come to thee. To each among you have we prescribed a law and an open way. If Allah had so willed, He would have made you a single people, but (His plan is) to test you in what He hath given you: so strive as in a race in all virtues. The goal of you all is to Allah; it is He that will show you the truth of the matters in which ye dispute;

معانی کلمات آیه

«مُهَیْمِناً»: حافظ و نگهبان. گواه و دیدبان. یعنی قرآن حافظ و شاهد کتب آسمانی پیشینیان است. نگاهدار اصول مسائل، و شاهد بر حقائق الهی و انحرافات و عقائد خرافی است. «شِرْعَةً»: شریعت. راه و روشی که خداوند برای ملّتی معیّن فرموده است (نگا: حجّ / و ، جاثیه / ). «مِنْهَاجاً»: برنامه. راه و روش. عطف (مِنْهَاجاً) بر (شِرْعَةً) از قبیل عطف تفسیر است. «إسْتَبِقُوا»: مسابقه دهید. بر همدیگر پیشی جوئید.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ «48»

و ما كتاب (قرآن) را به حقّ بر تو نازل كرديم، در حالى كه كتب آسمانى پيشين را تصديق مى‌كند و حاكم و حافظ آنها است. پس به آنچه خداوند نازل كرده، ميان آنان حكم كن و (با دور شدن) از حقّى كه براى تو آمده، از هوا و هوس آنان پيروى مكن، ما براى هر يك از شما آيين و طريقه‌ى روشنى قرار داديم و اگر خداوند مى‌خواست، همه‌ى شما را يك امّت قرار مى‌داد (و همه يك قانون و آيين داشتيد). ولى (خداوند مى‌خواهد) تا شمارا در آنچه به شما داده بيازمايد، پس در كارهاى نيك سبقت بگيريد، (و بدانيد كه) بازگشت همه‌ى شما به سوى خداست، پس او شمارا به آنچه در آن اختلاف مى‌كرديد آگاه خواهد ساخت.

جلد 2 - صفحه 307

نکته ها

«شِرْعَةً»، راهى است كه به نهر آب منتهى شود. «منهاج»، راه روشن است. ابن‌عباس مى‌گويد: «شِرْعَةً»، احكامى است كه در قرآن آمده، و «منهاج» سنّت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است. «1» كلمه «مهيمن» به معناى مراقب و محافظ است.

تصديق آسمانى بودن كتاب تورات وانجيل، به معناى ابقاى آنها براى هميشه نيست، بلكه به معناى همسويى و هماهنگى محتواى همه‌ى كتب آسمانى است. «مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ»

اصول همه‌ى اديان يكى است؛ ولى «شرايع» آنها متعدّد، مثل دريايى كه نهرهاى ورودى به آن متعدّد است. دين و شريعت، راهى است كه ما را به حيات واقعى و انسانى مى‌رساند، ولى در هر زمان تنها يك شريعت پذيرفته است.

پیام ها

1- قرآن، سراسر حقّ و پيراسته از هر باطلى است. «الْكِتابَ بِالْحَقِّ»

2- قرآن در عصر پيامبر نيز به صورت مكتوب بوده است. «الْكِتابَ»

3- قرآن، حافظ اصول كتاب‌هاى آسمانى ديگر است. «مُهَيْمِناً عَلَيْهِ»

4- مى‌توان ميان اهل كتاب، طبق قرآن حكم كرد. «فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ»

5- خطرى كه رهبران را تهديد مى‌كند، پيروى از تمايلات مردم و ناديده گرفتن حقّ است. «وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ»

6- يكى از ابزار آزمايش الهى، آمدن شريعت جديد است، تا روشن شود چه كسى ايمان مى‌آورد و چه كسى كفر و تعصّب مى‌ورزد. لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً ... لِيَبْلُوَكُمْ‌

7- انسان در طول تاريخ به راهنمايى انبيا نيازمند بوده است. «لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً»

«1». مفردات راغب.

جلد 2 - صفحه 308

8- به جاى سرسختى‌هاى منفى، و پيش از آنكه فرصت را از دست بدهيم در كارهاى خير سبقت بجوييم. «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ»

9- محور و هدف مسابقات، بايد امور خير و معنوى باشد. «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (48)

چون حق تعالى تبيين نبوت حضرت موسى و حضرت عيسى عليهما السّلام نمود، در عقب آن بيان نبوت حضرت خاتم صلى اللّه عليه و آله مى‌فرمايد به آنكه:

طريقه وضوح نبوت آن سرور مانند طريقه وضوح انبياى سابق است، يعنى وحى؛ تا حجت و معجزه باشد بر يهود و نصارى و ساير مذاهب مختلفه. پس مى‌فرمايد:

وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِ‌: و نازل فرموديم به سوى تو كتاب قرآن را در حالتى كه ملتبس است به حق در لباس درستى و راستى. مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ‌: در حالتى كه تصديق كننده و موافق و مطابق است مر آن چيزى را كه پيش از او بوده از جنس كتابهاى منزله. وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ‌: و در حالتى كه نگهبان است بر كتب، كه محافظت آن مى‌كند از تغيير هر چه در آنها تغيير مى‌دهند، از قرآن محقق و صدق گردد؛ يا گواه است آن كتاب را به صحت و حقيقت آن. فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ‌: پس حكم كن ميان اهل كتاب به آنچه نازل فرموده بر تو از رجم و تسويه در قصاص. وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَكَ مِنَ الْحَقِ‌: و متابعت مكن آرزوهاى ايشان را در حالتى كه مايل و منحرف باشى از آن چيزى كه به تو آمده است از حق و حكم راست. مراد آنست كه جايز نيست تو را كه پيروى ايشان كنى در آنچه گويند از امورى كه مخالف شريعت توست، و يا مراد، امت آن حضرت باشند، يعنى بايد كه هيچكس از امت تو پيروى نكند اهل كتاب را. لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً: براى هر گروهى از شما كه امت موسى عليه السّلام و عيسى عليه السّلام و حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله هستيد، قرار داديم شريعتى و راهى روشن. شريعت آنست كه منصوص عليه باشد در كتاب، و منهاج آنكه ثابت شود به خدمت‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 101

پيغمبر صلى اللّه عليه و آله. مفسران گفته‌اند مراد تمام اهل مللند. و خداى تعالى فرمايد: من هر امت و گروهى را راهى و دينى و شريعتى بيان نموده، امت موسى عليه السّلام را تورات، و امت عيسى عليه السّلام را انجيل، و امت حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله را قرآن. اصول ديانت از توحيد و نبوت و معاد يكى است، لكن شرايع مختلف بوده به حسب زمان و پس از نزول قرآن، شريعت هم خاتمه يافت تا روز قيامت.

تنبيه- به اعتبار اينكه دين هر رسولى بالنسبه به جميع امت او مساوى است، لذا دين را شريعت نامند. مثلا گويند: شريعت حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله به جهت آنكه شريعه، جائى كه مردمان على السويه و على الاشاعه آب برمى‌دارند و همه مردم از اعلى و ادنى وضيع و شريف، غنى و فقير در آن مساويند، يا بسبب آنكه دين سبب حيات ابديه است همچنانكه آب موجب حيات دنيويه است، و منهاج به معنى طريق واضح است در دين، يعنى اگرچه اصول مذهب هر يك از امت موسى عليه السّلام و عيسى عليه السّلام و حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله يكى است، اما اختلاف، در احكام فروع است كه بر حسب حكمت و مصلحت در هر زمانى وضع و احكامى در باب حلال و حرام براى هر يك تعيين نموده، لكن شريعت محمّدى صلى اللّه عليه و آله جامع و حاوى تمام احكام عموم طبقات بشر است تا انقراض عالم، و اقتضاى زمان موجب تحريف و تغيير احكام شريعت آن سرور نخواهد بود. و بهمين دليل ثابت گردد ختميت آن حضرت، زيرا خاتميت ملازم است با اينكه قانون او كافى و ابدى باشد، و جامع و كافى بودن قانون، ملازم با انقطاع نبوت صاحب اين شريعت. پس ديگر محتاج به وضع قانون و بعث رسولى نخواهيم بود (فافهم).

وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً: و اگر خواستى خدا، هر آينه قرار مى‌داد شما را يك امت و متفق بر يك ملت و متحد در احكام حلال و حرام در جميع اعصار بدون نسخ و تحويل. آنكه اگر خواستى خدا، اجتماع شما را در انقياد اسلام و احكام حلال و حرام از روى اجبار، هر آينه شما را بر وجه جبر و قهر بر

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 102

آن داشتى. وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ‌: و لكن مى‌آزمايد و امتحان فرمايد شما را در آنچه فرستاده به شما از شرايع مختلفه مخالف هر عصرى و زمانى، تا مطيع از عاصى متميز شوند، يعنى تا ظاهر شود كدام از شما امتثال آن و اذعان مى‌نمائيد به اينكه اختلاف شرايع مقتضى حكمت الهيه است، و كدام از حق منحرف شده تصديق و عمل به آن نمى‌نمائيد؛ و چون حال بر اين منوال است‌ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ‌: پس بشتابيد و پيشى گيريد و مبادرت كنيد بسوى خيرات كه اتباع احكام اسلام و امتثال اوامر ملك علام است، يا پيشى و سبقت گيريد به امم ماضيه به فعل طاعات و اعمال صالحه؛ و در اين دلالت است بر وجوب مبادرت به افعال خير، و اين محمول است بر واجبات. و بنابر آنكه امر براى مستحب باشد، حمل شود بر جميع طاعات و عبادات. بعد از آن براى تعليل امر به استباق و وعد مبادرين و وعيد مقصرين مى‌فرمايد: إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً: به سوى ثواب و عقاب خداست بازگشت همه شما. فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ‌: پس خبر خواهد كرد شما را در وقت جزا دادن به آنچه هستيد كه در آن اختلاف مى‌كنيد از امور دين و شريعت، يعنى هر يك از محق و مبطل، و كامل و مقصر را جزا خواهد داد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (48)

ترجمه‌

و فرستاديم بسوى تو كتاب را براستى كه تصديق كننده است مر آنچه را باشد پيش از آن از كتاب و شاهد و نگهبان است بر آن پس حكم كن ميان آنها بآنچه فرستاده است خدا و پيروى مكن خواهشهاى آنها را بانحراف از آنچه آمد ترا از حق از براى هر يك قرار داديم از شما شريعت و راه روشنى را و اگر مى‌خواست خدا هر آينه قرار ميداد شما را امتى يگانه ولى خواست تا بيازمايد شما را در آنچه داد شما را پس پيشى گيريد بر يكديگر بخوبى‌ها بسوى خدا است برگشت شما همگى پس آگاه ميكند شما

جلد 2 صفحه 221

را بآنچه بوديد كه در آن اختلاف مينموديد.

تفسير

خداوند بعد از تورية و انجيل قرآن را نازل فرمود بر اشرف انبياء و مرسلين (ص) كه مقرون بود بحق و حقيقت و تصديق كننده بود تورية و انجيل و ساير كتب سماوى را بعلاوه شاهد و دليل بر صدق خود و آنها هم خودش بود زيرا دعوت نمود بشر را بر اتيان بمثلش و همه عاجز شدند و اگر نبود قرآن دليلى بر صدق آنها نبود چون ساير كتب سماوى بقصد اعجاز نازل نبودند بعلاوه رقيب و حافظ ساير كتب بود از تحريف و تغيير زيرا هر آيه كه از كتب سماوى محرّف و مبدل شده بود نسخه اصلش يا بدلالت مطابقه از قرآن استفاده ميشد مانند حكم قتل و زناء محصنه و گوشت شتر يا بالتزام مانند حرمت خمر كه از قرآن استفاده ميشود كه داراى مفسده‌ايست كه اختصاص بزمانى دون زمانى ندارد و ساير احكاميكه از اين قبيل است و در كتب سماوى كه فعلا در دست مى‌باشد خلافش ثابت است و معلوم ميشود محرّف و مبدل است و نيز نگهبان كتب سماوى بود از دوام و انقطاع بى‌مورد زيرا هر حكم كه مصلحت در ابقاء آن بود در قرآن بيان شده بود و هر حكم كه مصلحت در عمل بآن ديگر موجود نبود نسخ شده بود و با وجود چنين كتابى ديگر احتياج بهيچ يك از كتب سماوى نبود زيرا طلاى ناب و مهك صحت و فساد هر كتاب بود با آنكه آورنده‌اش درس نخوانده بود چنانچه شيخ ره فرموده يتيمى كه ناخوانده ابجد درست* كتب خانه هفت ملت بشست لذا مأمور شد پيغمبر (ص) كه حكم فرمايد ما بين اهل كتاب بر طبق قرآن و متابعت نفرمايد خواهش‌هاى آنها را كه بر حسب هواى نفسشان مينمودند كه مخالف با قرآن بود و البته اگر اين نهى هم نبود پيغمبر اكرم متابعت هواى نفس آنها را نمينمود لكن خداوند ميخواست كه آنها اين حكم را بشنوند و خاطر پيغمبر را مشغول بخواهشهاى بيجاى خودشان ننمايند و بدانند كه او مأمور است از مرّ حق تجاوز ننمايد اگر طالب حقند بحكومت او راضى شوند و الا نزد حكام خودشان بداورى بروند بنظر حقير در اين هنگام شايد بخاطر مبارك نبوى (ص) خطور نموده باشد كه حال كه مقرر شده است ما بين تمام فرق اهل كتاب بر طبق قرآن حكم شود كاش مقدر شده بود كه همه مسلمان باشند لذا خداوند فرموده از براى هر يك از اهل كتاب شريعت و طريقتى قرار داديم و اگر ميخواست خداوند باراده تكوينى همه را متدين بدين اسلام مينمود لكن خواست آزمايش كند

جلد 2 صفحه 222

بشر را كه بعقل سليم و فطرت پاك ميتوانند پى بحقيقت اسلام ببرند و متدين بدين حق شوند يا آنكه بوساوس شيطانيه و هواهاى نفسانيه و تعصبات جاهلانه بدين آباء و اجداد خود باقى ميمانند و از حق و حقيقت دور ميشوند لذا فرمود پس مبادرت نمائيد بخيرات كه آن دين حق و اعمال صالحه است و خواست متدين شوند تمام ارباب اديان بدين مقدّس اسلام باراده تشريعى و وعده و وعيد فرمود بآنكه بازگشت همه بسوى خداوند است و او است كه فصل خصومت مينمايد ما بين خلق در روز كه جزا ميدهد اهل حق و باطل را بر طبق اعمال آنها و واضح ميشود بر همه صاحبان اديان آنكه دين حق همان دين اسلام بوده است و بعضى از مفسرين فرموده‌اند اگر ميخواست خداوند تمام ملل را متفق بر يك دين مينمود ولى خواست بيازمايد آنها را بشرائع مختلفه مناسبه با هر عصر و زمانى كه آيا عمل مينمايند هر يك از آن ملل بشريعت خود با تصديق بانكه در اختلاف شرايع حكمت است يا آنكه قاصر و مقصر خواهند بود و شهادت صدر و ذيل آيه بر آنچه قبلا عرض شد بر ارباب ذوق پوشيده نخواهد ماند و بعضى گفته‌اند اگر مى‌خواست خدا برسول باطنى كه عقل است اكتفا ميفرمود و پيغمبرى نميفرستاد تا همه يك امت باشند لكن خواست بيازمايد خلق را در آنچه تكليف فرمود بآنها از عبادات كه كدام يك قصب السبق را مى‌ربايند و سعادت ابدى را مى‌يابند و اللّه اعلم بمراده ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ أَنزَلنا إِلَيك‌َ الكِتاب‌َ بِالحَق‌ِّ مُصَدِّقاً لِما بَين‌َ يَدَيه‌ِ مِن‌َ الكِتاب‌ِ وَ مُهَيمِناً عَلَيه‌ِ فَاحكُم‌ بَينَهُم‌ بِما أَنزَل‌َ اللّه‌ُ وَ لا تَتَّبِع‌ أَهواءَهُم‌ عَمّا جاءَك‌َ مِن‌َ الحَق‌ِّ لِكُل‌ٍّ جَعَلنا مِنكُم‌ شِرعَةً وَ مِنهاجاً وَ لَو شاءَ اللّه‌ُ لَجَعَلَكُم‌ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِن‌ لِيَبلُوَكُم‌ فِي‌ ما آتاكُم‌ فَاستَبِقُوا الخَيرات‌ِ إِلَي‌ اللّه‌ِ مَرجِعُكُم‌ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُم‌ بِما كُنتُم‌ فِيه‌ِ تَختَلِفُون‌َ (48)

و نازل‌ كرديم‌ ‌ما بسوي‌ تو كتاب‌ ‌را‌ ‌که‌ قرآن‌ ‌باشد‌ مطابق‌ حق‌ و واقع‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ كتاب‌ تصديق‌ ميكند آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ قبل‌ ‌از‌ اول‌ نازل‌ ‌شده‌ ‌از‌ كتاب‌ و نگهبان‌ ‌او‌ ‌است‌ ‌پس‌ حكم‌ كن‌ ‌بين‌ ‌آنها‌ بآنچه‌ ‌خدا‌ نازل‌ فرموده‌ و پيروي‌ نكن‌ هواهاي‌ نفسانيه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌بر‌ خلاف‌ آنچه‌ بحق‌ آمده‌ ‌است‌ نزد تو ‌از‌ ‌براي‌ ‌هر‌ جماعتي‌ ‌از‌ ‌شما‌ طريقه‌ و مشي‌ قرار داديم‌ و ‌اگر‌ ‌خدا‌ ميخواست‌ تمام‌ ‌شما‌ ‌را‌ بيك‌ طريقه‌ قرار ميداد لكن‌ ‌براي‌ اينكه‌ امتحان‌ ‌شما‌ شود ‌در‌ آنچه‌ بشما داده‌ و ‌براي‌ ‌شما‌ آمده‌ ‌پس‌ بايد ‌بر‌ يكديگر سبقت‌ بگيريد ‌در‌ كارهاي‌ خوب‌ بسوي‌ ‌خدا‌ ‌است‌ بازگشت‌ ‌شما‌ همگي‌ ‌پس‌ ‌شما‌ ‌را‌ آگاه‌ ميكند بآنچه‌ ‌که‌ بوديد ‌در‌ ‌آن‌ اختلاف‌ مينموديد.

وَ أَنزَلنا إِلَيك‌َ الكِتاب‌َ مراتب‌ نزول‌ قرآن‌ ‌را‌ ‌در‌ مقدمه‌ ‌در‌ جلد اول‌ متعرض‌ شديم‌ ‌از‌ افاضه‌ ‌در‌ عالم‌ نورانيت‌ بنور مقدس‌ نبوي‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و بقلم‌ و بلوح‌ و ‌در‌ عرش‌ مجيد و بملائكه‌ سفره‌ و ‌در‌ آسمان‌ اول‌ و تدريجا بتوسط جبرئيل‌ ‌بر‌ قلب‌ مطهر خاتم‌ النبيين‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ..

بالحق‌ حق‌ بمعني‌ ثابت‌ ‌است‌ و لذا يكي‌ ‌از‌ اسامي‌ خداوند حق‌ ‌است‌ ‌که‌ دلالت‌ دارد ‌بر‌ مقام‌ واجب‌ الوجودي‌، و ممكن‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ كلمه‌ استفاده‌ كنيم‌ ‌که‌ قرآن‌ باقيست‌ ‌تا‌ قيامت‌ چنانچه‌ آيات‌ و اخبار متواتره‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ مطلب‌ شاهد ‌است‌ بخصوص‌ حديث‌ ثقلين‌

(لن‌ يفترقا ‌حتي‌ يردا ‌علي‌ الحوض‌)

و ممكن‌ ‌است‌ مراد مطابق‌ ‌با‌

جلد 6 - صفحه 385

واقع‌ و ‌از‌ روي‌ حكمت‌ و مصلحت‌ درست‌ و بجا و بموقع‌ ‌است‌).

مُصَدِّقاً لِما بَين‌َ يَدَيه‌ِ مِن‌َ الكِتاب‌ِ ‌اگر‌ قرآن‌ نبود و ‌از‌ نبوت‌ انبياء سلف‌ و كتابهاي‌ ‌آنها‌ خبر نميداد ‌ما هيچ‌ دليلي‌ ‌بر‌ نبوت‌ احدي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ و كتابي‌ ‌از‌ كتب‌ ‌آنها‌ نداشتيم‌ زيرا نبوت‌ نبي‌ ثبوتش‌ ‌ يا ‌ بمعجزه‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌آنها‌ معجزه‌اي‌ ‌در‌ دست‌ نيست‌ ‌ يا ‌ بتواتر قطعيست‌ تواتر ‌آنها‌ مقطوع‌ ‌شده‌ و ‌از‌ ‌بين‌ رفته‌ ‌ يا ‌ باخبار نبي‌ ثابت‌ النبوة ‌است‌ ‌که‌ اخبار نبينا صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌ و مراد ‌از‌ كتاب‌ خصوص‌ تورات‌ نيست‌ بلكه‌ زبور و انجيل‌ و صحف‌ انبياء ‌را‌ ‌هم‌ شامل‌ ميشود.

وَ مُهَيمِناً عَلَيه‌ِ مهيمن‌ ‌در‌ اصل‌ مؤيمن‌ بوده‌ همزه‌ قلب‌ بهاء ‌شده‌ بمعني‌ حافظ و مراقب‌ و نگهبان‌ ‌است‌ قرآن‌ شئون‌ انبياء ‌را‌ حفظ فرموده‌ و نسبتهاي‌ ناروايي‌ ‌که‌ بآنها داده‌ ‌شده‌ العياذ ‌از‌ شرك‌ و زنا و شرب‌ خمر و امثال‌ اينها سلب‌ فرمود ‌باشد‌ انكار و كتابهاي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ تصديق‌ فرموده‌ ‌که‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ ‌است‌ و مشتمل‌ ‌بر‌ مواعظ و احكام‌ و نصايح‌ عباد ‌است‌ و ‌اينکه‌ مزخرفاتي‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ تورات‌ رائج‌ ‌ يا ‌ زبور داود ‌ يا ‌ اناجيل‌ اربعه‌ هست‌ ‌از‌ ساحت‌ تورات‌ موسي‌ و انجيل‌ عيسي‌ دور انداخته‌ و تكذيب‌ نموده‌ فَاحكُم‌ بَينَهُم‌ بِما أَنزَل‌َ اللّه‌ُ امر ‌براي‌ وجوب‌ حكم‌ نيست‌ ‌تا‌ توهم‌ شود ‌که‌ ناسخ‌ آيات‌ قبل‌ ‌است‌ بلكه‌ مراد اينست‌ ‌که‌ حكم‌ واجب‌ ‌است‌ ‌بما‌ انزل‌ اللّه‌ ‌باشد‌ ‌بر‌ خلاف‌ ‌آن‌ كفر و ظلم‌ و فسق‌ ‌است‌ چنانچه‌ گذشت‌ و ‌در‌ ‌اينکه‌ مقام‌ نيست‌ ‌که‌ كجا واجب‌ ‌است‌ حكم‌ و كجا واجب‌ نيست‌ و بعبارت‌ اخري‌ وارد مورد حكم‌ اول‌ ‌است‌.

(اشكال‌)

پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌با‌ حفظ مقام‌ عصمت‌ البته‌ ‌بر‌ خلاف‌ ‌ما انزل‌ اللّه‌ حكم‌ نميفرمايد ‌اينکه‌ چه‌ امر ‌است‌.

(جواب‌)

‌از‌ ‌اينکه‌ قبيل‌ ‌در‌ قرآن‌ بسيار داريم‌ لَئِن‌ أَشرَكت‌َ لَيَحبَطَن‌َّ عَمَلُك‌َ وَ لَتَكُونَن‌َّ

جلد 6 - صفحه 386

مِن‌َ الخاسِرِين‌َ زمر ‌آيه‌ 65 وَ لا تَكُن‌ مِن‌َ الغافِلِين‌َ اعراف‌ ‌آيه‌ 25، و ‌غير‌ اينها و ‌اينکه‌ آيات‌ ‌براي‌ قطع‌ طمع‌ مشركين‌ و كفار نازل‌ ‌شده‌ ‌که‌ توقع‌ داشتند پيغمبر ‌با‌ ‌آنها‌ موافقت‌ كند و شاهد ‌اينکه‌ مطلب‌ جمله‌ ‌بعد‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد وَ لا تَتَّبِع‌ أَهواءَهُم‌ عَمّا جاءَك‌َ مِن‌َ الحَق‌ِّ ‌که‌ توقع‌ داشتند پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ متابعت‌ هواي‌ نفس‌ ‌آنها‌ كند و دست‌ ‌از‌ حق‌ بكشد و ‌بر‌ باطل‌ حكم‌ كند.

لِكُل‌ٍّ جَعَلنا مِنكُم‌ شِرعَةً وَ مِنهاجاً ‌يعني‌ لكل‌ طائفة ‌از‌ طبقات‌ بشر قرار داديم‌ و خطاب‌ منكم‌ متوجه‌ بجميع‌ افراد انسان‌ ‌است‌، و شرعه‌ و شريعه‌ بيك‌ معناست‌ ‌يعني‌ طريق‌ وصول‌ بمقام‌ قرب‌ الهي‌ ‌که‌ گفتند (الطرق‌ ‌الي‌ اللّه‌ بعدد نفوس‌ الخلائق‌)

‌هر‌ كس‌ بزباني‌ صفت‌ حمد تو گويد

برگزیده تفسیر نمونه


سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع