آیه 140 سوره نساء
<<139 | آیه 140 سوره نساء | 141>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و محققاً خداوند در کتاب خود این حکم را بر شما فرستاد که چون آیات خدا را شنیدید که بدان کافر شوند و استهزا کنند پس با آن گروه (منافق) مجالست مکنید تا در حدیثی دیگر داخل شوند، که (اگر با آنان همنشین شوید) آن گاه شما هم مانند آنان هستید. و خدا منافقان را با کافران در جهنم جمع خواهد کرد.
البته خدا [این فرمان را] در قرآن بر شما نازل کرده است که چون بشنوید گروهی آیات خدا را مورد انکار و استهزا قرار می دهند، با آنان ننشینید تا در سخنی دیگر درآیند، [اگر بنشینید] شما هم [در به دوش کشیدن بار گناه انکار و استهزا] مانند آنان خواهید بود؛ یقیناً خدا همه منافقان و کافران را در دوزخ گرد خواهد آورد.
و البتّه [خدا] در كتاب [قرآن] بر شما نازل كرده كه: هر گاه شنيديد آيات خدا مورد انكار و ريشخند قرار مىگيرد، با آنان منشينيد تا به سخنى غير از آن درآيند، چرا كه در اين صورت شما هم مثل آنان خواهيد بود. خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ گرد خواهد آورد.
و از اين پيش، در اين كتاب بر شما نازل كردهايم كه چون شنيديد كسانى آيات خدا را انكار مىكنند و آن را به ريشخند مىگيرند با آنان منشينيد تا آنگاه كه به سخنى ديگر پردازند. وگرنه شما نيز همانند آنها خواهيد بود. و خدا همه منافقان و كافران را در جهنم گرد مىآورد.
و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا میکنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند! وگرنه، شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع میکند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«حَتَّی یَخُوضُوا»: تا بپردازند. تا فرو روند.
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
ابن عباس گويد: كه منافقين با احبار و دانشمندان يهود مى نشستند و نسبت به قرآن طعن زده و مسخره مينمودند سپس اين آية نازل شد و از نشست و برخاست با آنان ممنوع گرديدند.[۳][۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً «140»
همانا خداوند در قرآن (اين حكم را) بر شما نازل كرده است كه هرگاه شنيديد آيات خدا مورد كفر يا تمسخر قرار مىگيرد با آنان، همنشينى نكنيد تا به سخن ديگرى مشغول شوند، وگرنه شما هم مانند آنان خواهيد بود. همانا خداوند همهى منافقان و كافران را در دوزخ جمع مىكند.
نکته ها
مشابه اين آيه، آيه 68 سورهى انعام است كه خطاب به رسول خدا صلى الله عليه و آله مىفرمايد: اگر ديدى كسانى در آيات ما ياوه سرايى مىكنند. از آنان اعراض كن تا موضوع بحث آنان عوض شود. «وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ»
جلد 2 - صفحه 189
پیام ها
1- انسان، در برابر گفتههاى ناحقّ ديگران نبايد بىتفاوت باشد. «إِذا سَمِعْتُمْ ...
فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ»
2- مجامله و سكوت در جلسه گناه، گناه است. يُكْفَرُ بِها ... فَلا تَقْعُدُوا
3- يا محيط فاسد را عوض كنيد، يا از آن محيط خارج شويد. «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ»
4- تنها گناه نكردن ومستقيم بودن كافى نيست، بايد بساط گناه را به هم زد و جلو انحراف ديگران را هم گرفت. «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ»
5- نبايد به بهانه و عنوان آزادى بيان، سعهى صدر، تسامح، خوش اخلاقى، مدارا، حيا، مردم دارى، و مانند اينها، در مقابل تمسخر دين سكوت كرد.
سَمِعْتُمْ ... يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ
6- تعصّب و غيرت دينى و موضعگيرى و برخورد شرط ايمان واقعى است. «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ»
7- تشويق و تقويت كفر و استهزاى دين، به هر نحو كه باشد هرچند به صورت سياهى لشكر حرام است. «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ»
8- شرط مصاحبت با ديگران، آن است كه ضرر فكرى و مكتبى نداشته باشد.
سَمِعْتُمْ ... يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ
9- هم رابطه و هم قطع رابطه، هركدام بجاى خود لازم است، هم جاذبه و هم دافعه. «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ»
10- كسى كه راضى به گناه ديگران باشد، شريك گناه است. «إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ»
11- سكوت در برابر ياوهگويىهاى كفّار، نوعى نفاق است. «إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ»
12- همنشينىهاى آخرت، جزاى همنشينىهاى دنيوى است. «إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 190
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً (140)
بعد از ذكر منافقان و موالات آنها با كفار، در عقب آن از مجالست و مخالطت ايشان نهى مىفرمايد:
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ: و بتحقيق خداوند نازل فرمود بر شما اى مؤمنان در قرآن، أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها: اينكه چون بشنويد آيات الهى را از قرآن، در حالتى كه كافر مىشود به آن و سخريه و استهزا كرده مىشود به آن، يعنى آيات الهى را به عنوان كفر و استهزاء و استخفاف ذكر كنند. فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ: پس ننشينيد با كافران و مستهزئان. به عبارت ديگر هرگاه ايشان هارب و معاند و مستهزء و غير مرجوّ الايمان باشند، با آنها منشينيد، حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ: تا وقتى كه خوض كنند و شروع نمايند در سخنى غير استهزاء و كفر. إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ: بدرستى كه آن هنگام كه نشست و برخاست كنيد در حين استهزاء با ايشان، مانند ايشان
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 612
باشيد در گناه و معصيت، زيرا كه قادر هستيد بر اعراض، با وجود بر اين رضا داريد به صحبت ايشان. يا مثل آنهائيد در كفر، اگر به اين راضى باشيد و در عذاب شريكيد. إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً:
بدرستى كه خداوند جمع كننده منافقان و كافران است در جهنم تمام آنها را، يعنى قاعد و مقعود چنانچه متفق بودند در دنيا بر عداوت مؤمنان و مجتمع بر استهزاء و كفر به آيات الهى، در جهنم هم ايشان را مجتمع فرمايد.
تنبيه: آيه شريفه دلالت است بر تحريم مجالست با كفره نزد كفر آنها به آيات الهى و استهزاء به قرآن، و ايضا دلالت دارد بر وجوب انكار كفر با قدرت بر آن و زوال عذر، و بر آنكه هر كه ترك انكار نمايد، با قدرت، مخطى و آثم است، و جايز نيست نشستن در مجلس معصيت؛ چنانچه در كافى از حضرت ابى عبد اللّه عليه السّلام مروى است كه:
لا ينبغى للمؤمن ان يجلس مجلسا يعصى اللّه فيه و لا يقدر على تغييره: «1» يعنى:
سزاوار نيست براى مؤمن، اينكه بنشيند در مجلسى كه معصيت خدا كنند و قدرت بر تغيير آن ندارد.
و ايضا در كافى مروى است كه حضرت رضا عليه السّلام شخصى را از مجالست دائى او عبد الرحمن كه اهل ضلالت بود، منع فرمود. عرض كرد:
آنچه خواهد گويد، و به هر اعتقادى كه باشد، مرا از آن چه زيان، هرگاه آنچه او گويد من قائل نباشم؟ حضرت فرمود: آيا نمىترسى. كه بلائى بر او نازل شود و به همه شما رسد؟ آيا ندانستهاى احوال آن شخص قبطى را، وقتى سپاه فرعون از دنبال موسى رسيدند؟ پسر چون سبطى بود، از موسى جدا گشته، توقف نمود كه پدرش را نصيحت كند و به موسى ملحق سازد. پدرش مىرفت، پسر با او گفتگو و درشتى مىكرد، تا به طرفى از درياى سياه رسيده، هر دو غرق شدند. اين خبر به موسى عليه السّلام رسيد، فرمود: او در رحمت خدا
«1» بحار الانوار، جلد 74، صفحه 199، حديث 38.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 613
است، لكن بلا چون نازل شد ناچار به كسى كه نزديك گناهكار است مىرسد. «1» مجملا آشنائى بيگانگان درگاه عزت، و نزديكى دور كردگان رحمت كه پيوسته در معرض عذاب الهى و عرض سهام سطوات ربّانيند، جز به آتش ايشان سوختن، نتيجهاى ندارد. و ايضا آيه دلالت دارد بر تحريم مجالست اهل فسق و بدعت، از هر طبقه كه باشند. و بعضى از علماء تفسير، و ابن مسعود و ابراهيم و ابو وائل بر آنند و از جمله آنچه ابراهيم گفته، اينست كه شخصى در مجلسى سخنى به دروغ گويد و جلساء از آن بخندند. پس ايشان مسخوط حق تعالى باشند. و عمر بن عبد العزيز قائل به اينست. و نقل شده كه روزى صائمى با قومى نشسته بود كه به شرب خمر مشغول بودند. عمر عبد العزيز، آن صائم را تعزير كرد.
و عياشى در تفسير خود از على بن موسى عليه السّلام در تفسير اين آيه روايت نموده كه فرمود: اذا سمعت الرّجل يجحد بالحقّ و يكذب به و يقع فى اهله فقم من عنده و لا تقاعده. «2» يعنى: هرگاه بشنوى كه مردى جاحد حق است و تكذيب آن مىكند و اهل حق را مذمت نمايد، پس از نزد او برخيز و با او منشين.
و در نهج البلاغه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: الرّاضى بفعل قوم كالدّاخل فيه معهم و على كلّ داخل فى باطل اثمان اثم العمل به و اثم الرّضا به.
يعنى: كسى كه راضى باشد به كردار جماعتى، مانند كسى است كه داخل شود در آن فعل با ايشان، يعنى براى او است نصيبى از ثواب يا عقاب يا انكار. و بر هر كسى كه داخل شود با قومى در فعل معصيتى، دو گناه مىباشد:
يكى گناه فعل آن معصيت، و ديگر راضى بودن به فعل عصيان آن قوم.
«1» بحار الانوار، جلد 74، صفحه 195، حديث 25. (با اندكى اختلاف)
«2» تفسير عيّاشى، جلد 1، صفحه 282، حديث 291، «يقع فى الائمة» به جاى «يقع فى اهله».
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 614
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً (140)
ترجمه
و بتحقيق نازل كرد بر شما در كتاب آنكه چون بشنويد آيتهاى خدا را كه كفر ورزيده ميشود بآن و استهزاء ميشود بآن پس ننشينيد با آنها تا آنكه شروع كنند در سخنى غير آن همانا شما آنگاه مانند آنهائيد همانا خدا جمع كننده است منافقان و كافران را در جهنم بتمامى..
تفسير
خداوند در اين آيه و در آيه و اذا رايت الذين يخوضون فى آياتنا كه قبل از اين آيه نازل شده بود نهى فرموده است از مجالست با كسانيكه انكار آيات الهى را نموده و استهزاء بآنها مينمايند ماداميكه اشتغال باين امر دارند چون سكوت در چنين مقامى بمنزله تقرير و يك نحو شركتى است با آنها در اين گفتار زشت خصوصا اگر امارات انكار از چهره و حال شخص ظاهر نباشد كه معلوم ميشود راضى بگفتار آنها است و اين خود كفر است و الا اقلا فسق است چون ميتواند باين اندازه آنها را ردع نمايد كه اعراض از صحبت آنها كند و از مجلس خارج شود پس در هر حال چنين شخصى مانند آنها است يا در كفر يا در گناه و با اهل ايمان نفاق نموده و با مخالفين وفاق و اتفاق كرده است در اهانت بمقدسات دينى و ممكن است استفاده شود از اين آيه حرمت حضور در هر مجلس معصيتى خصوص اگر امارات انكار از او ظاهر نباشد و مؤيد اين معنى است روايت كافى از حضرت صادق (ع) و عياشى از حضرت رضا (ع) در تفسير اين آيه كه فرمود وقتى بشنوى كسى انكار حق و تكذيب آن نمايد و از اهل حق بدگوئى كند بايد از نزد او برخيزى و با او مجالست ننمائى و از حضرت صادق (ع) روايت شده است كه خداوند واجب فرموده است حفظ نمودن گوش را از شنيدن كلاميكه خداوند حرام فرموده است و اعراض نمودن از چيزيرا كه حلال نفرموده است و از گوش دادن بسخنى كه خدا را بغضب آورده است در اين آيه مگر در حالت نسيان كه بمقتضاى آيه ديگر مغتفر است ولى پس از تذكر بايد از مجلس برخيزد و قمى فرموده آيات خدا ائمه اطهارند و منافات با آنچه بيان شد ندارد و خداوند كفار و منافقان و اهل معصيت
جلد 2 صفحه 141
و موافقان با آنها را در جهنم جمع ميفرمايد كه چنانچه در دنيا با يكديگر مأنوس بودند در آخرت هم با يكديگر انيس و جليس و همدرد باشند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قَد نَزَّلَ عَلَيكُم فِي الكِتابِ أَن إِذا سَمِعتُم آياتِ اللّهِ يُكفَرُ بِها وَ يُستَهزَأُ بِها فَلا تَقعُدُوا مَعَهُم حَتّي يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيرِهِ إِنَّكُم إِذاً مِثلُهُم إِنَّ اللّهَ جامِعُ المُنافِقِينَ وَ الكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً (140)
و بتحقيق که خداوند نازل فرموده در قرآن مجيد که زماني که شنيديد آيات الهي را و ديديد که كفار و منافقين باين آيات كافر ميشوند و انكار ميكنند و بآنها استهزاء ميكنند در مجلس آنها ننشينيد تا اينكه اينها دست از اينکه كار بر دارند و وارد مطالب ديگري بشوند چنانچه اگر نشستيد و اعراض نكرديد شما هم مثل آنها هستيد در عقوبت و خداوند محققا جمع ميفرمايد كفار و منافقين را در جهنم بالتمام از اينکه آيه شريفه بضميمه اخبار بسياري از كافي و عياشي و كشي و علي بن ابراهيم و شعيب عقرقوقي و ابي عمرو از حضرت صادق و حضرت رضا عليهما السلام استفاده ميشود که جلوس در مجالس معصية مثل مجلس شرب يا مجلس لهو و لعب يا مجلس غيبت و وقيعه و مجالس استهزاء بمقدسات دين يا بانبياء و ائمه عليهم السلام حرام است زيرا ائمّه (ع) تمسك باين آيه و آيات ديگري از قرآن فرمودند مثل آيه وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغوَ أَعرَضُوا عَنهُ قصص آيه 55 وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغوِ مَرُّوا كِراماً فرقان آيه 72 وَ الَّذِينَ هُم عَنِ اللَّغوِ مُعرِضُونَ مؤمنون آيه 3، بلكه سهم ايمان سمع شمردهاند و معلوم است که اينکه موارد مذكوره در اخبار از باب مثال است چنانچه مورد آيه هم از باب مثال است و شامل جميع مجالس معصية ميشود بلكه بسياري از علماء بطلان صلوة را در مجالس معاصي گفتند از باب كون در اينکه مجلس مثل كون در مكان غصبيست و مورد اجتماع امر و نهي ميشود و ترجيح جانب نهي چنانچه در اصول تنقيح شده.
و امّا شرح آيه شريفهفيکه وَ قَد نَزَّلَ عَلَيكُم فِي الكِتابِ دستور الهيست که
جلد 6 - صفحه 243
خداوند در قرآن بيان ميفرمايد و آن اينست کهفيکه أَن إِذا سَمِعتُم آياتِ اللّهِ يعني زماني که كفار و منافقين مذاكراتي در آيات الهي ميكنند و شما در آن مجلس حاضر هستيد و آنهافيکه يُكفَرُ بِها وَ يُستَهزَأُ بِها توهين بآيات و كافر بآنها ميشوند و سخريه و استهزاء بآنها ميكنندفيکه فَلا تَقعُدُوا مَعَهُم در مجلس آنها جلوس نكنيد و با آنها نشست نكنيد که جلوس در مجلس معصيت حرام است، و اينکه حكم البته در مورديست که نتوانيد نهي از منكر كنيد و اثبات حق نمائيد و الّا واجب است جلوگيري از آنها نمودن، و مراد از آيات اعمّ از آيات قرآني است يا معجزات انبياء و ائمه (ع) بلكه انبياء و ائمه و علماء دين هم از آيات الهي هستند چنانچه در آيات سابقه اشاره دارد.
فيکهحَتّي يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيرِهِ تا عنوان مجلس معصيت از بين برود و عنوان ديگري پيدا كند و صحبت ديگري در بين آنها بيايد که ديگر مانعي ندارد بودن در آن مجلس.
فيکهإِنَّكُم إِذاً مِثلُهُم اگر در مجلس معصيت بمانيد و لو اينكه شما اهل معصيت نباشيد لكن در عقوبت با آنها شركت داريد چنانچه در بسياري از آيات و اخبار داريم که حشر با فساق و فجار و كفار و محبت با آنها و اعانت با آنها و ركون با آنها موجب شركت در عقوبت آنها ميشود مثل وَ تَعاوَنُوا عَلَي البِرِّ وَ التَّقوي وَ لا تَعاوَنُوا عَلَي الإِثمِ وَ العُدوانِ مائده آيه 2، و مثل وَ لا تَركَنُوا إِلَي الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النّارُ هود آيه 113، و مثل لا تَتَّخِذُوا اليَهُودَ وَ النَّصاري أَولِياءَ مائده آيه 51، و غير اينها از آيات بسياري و مثل خبر
اينکه الظلمة و اينکه اشباه الظلمه و اينکه اعوان الظلمة فيضرب لهم سرادق من نار
و مثل لا تعاونهم علي بناء مسجد و غير اينهافيکه إِنَّكُم إِذاً مِثلُهُم مثليت در احكام دنيويه نيست مثل حدود و امثال آن بلكه در عقوبت اخرويست که با آنها محشور خواهد شد.
جلد 6 - صفحه 244
فيکه إِنَّ اللّهَ جامِعُ المُنافِقِينَ وَ الكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً قيد جميعا تأكيد عموم است و الّا لفظ جامع و جمع محلّي بالف و لام در المنافقين و الكافرين دلالت بر عموم دارد و اينکه تأكيد براي اينکه است که توهّم نشود که ممكن است جمع محلي بالف و لام تخصيصي بآن وارد شود، و بعبارت ديگر ظهور در عموم دارد و لفظ جميعا نص در عموم است بعلاوه اينکه لسان آبي از تخصيص است سيّما با تأكيد انّ و جمله اسميه و اشاره به اينكه شما هم که مثل آنها هستيد با آنها مجتمع خواهيد شد.
برگزیده تفسیر نمونه
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 3.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 255.
- ↑ تفاسير مجمع البيان و روض الجنان يا روح الجنان.
- ↑ شيخ بزرگوار ما اگر چه شأن و نزولى در اين مورد ذكر نكرده اند ولى در آيات 1 و 2 سوره نبا از براى اين آية به تناسب شأن و نزولى ذكر نموده كه در جاى خود مذكور شده است.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.