آیه 115 سوره نساء

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۳۴ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَىٰ وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا

مشاهده آیه در سوره


<<114 آیه 115 سوره نساء 116>>
سوره : سوره نساء (4)
جزء : 5
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و هر کس پس از روشن بودن راه حق بر او، با رسول او به مخالفت برخیزد و راهی غیر طریق اهل ایمان پیش گیرد وی را به همان (طریق باطل و راه ضلالت) که برگزیده واگذاریم و او را به جهنم درافکنیم، که آن مکان بسیار بد منزلگاهی است.

و هر کس بعد از آنکه [راه] هدایت برایش روشن و آشکار شد، با پیامبر مخالفت و دشمنی کند و از راهی جز راه مؤمنان پیروی نماید، او را به همان سو که رو کرده واگذاریم، و به دوزخ درآوریم؛ و آن بد بازگشت گاهی است.

و هر كس، پس از آنكه راه هدايت براى او آشكار شد با پيامبر به مخالفت برخيزد، و [راهى‌] غير راه مؤمنان در پيش گيرد، وى را بدانچه روى خود را بدان سو كرده واگذاريم و به دوزخش كشانيم، و چه بازگشتگاه بدى است.

هر كه پس از آشكار شدن راه هدايت با پيامبر مخالفت ورزد و از شيوه‌اى جز شيوه مؤمنان پيروى كند، بدان سوى كه پسند اوست بگردانيمش و به جهنمش افكنيم، و جهنم سرانجام بدى است.

کسی که بعد از آشکار شدن حق، با پیامبر مخالفت کند، و از راهی جز راه مؤمنان پیروی نماید، ما او را به همان راه که می‌رود می‌بریم؛ و به دوزخ داخل می‌کنیم؛ و جایگاه بدی دارد.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Whoever defies the Apostle, after the guidance has become manifest to him, and follows a way other than that of the faithful, We shall abandon him to his devices and We shall make him enter hell, and it is an evil destination.

And whoever acts hostilely to the Apostle after that guidance has become manifest to him, and follows other than the way of the believers, We will turn him to that to which he has (himself) turned and make him enter hell; and it is an evil resort.

And whoso opposeth the messenger after the guidance (of Allah) hath been manifested unto him, and followeth other than the believer's way, We appoint for him that unto which he himself hath turned, and expose him unto hell - a hapless journey's end!

If anyone contends with the Messenger even after guidance has been plainly conveyed to him, and follows a path other than that becoming to men of Faith, We shall leave him in the path he has chosen, and land him in Hell,- what an evil refuge!

معانی کلمات آیه

«یُشَاقِقْ»: دشمنی ورزد. مخالفت کند. «نُوَلِّهِ»: او را بدان می‌رسانیم. او را در آن سو راه می‌بریم. «تَوَلَّی»: دوست داشت. گرایش یافت. «نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّی»: او را بدان چیزی وا می‌گذاریم که دوستش می‌دارد. «نُصْلِهِ»: او را داخل می‌گردانیم و می‌سوزانیم. از مصدر إِصْلاء و ماده (صلی). «مَصِیراً»: جایگاه.

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: اين آيه درباره دزدان و خائنينى نازل شده كه شرح آن در آيه 105 همين سوره گفته شده، آن هم در هنگامى كه ابوطعمة بن الابيرق از توبه‌كردن امتناع ورزيد و به مكه به مشركين پيوست. آن هم در حالتى كه مرتد شده بود، چنان كه مجاهد و قتادة و بيشتر مفسرين گفته اند و نيز از امام محمدباقر عليه‌السلام هم روايت گرديده است.[۳]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى‌ وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً «115»

و هركس پس از آنكه هدايت برايش آشكار شد با پيامبر مخالفت كند و راهى جز راه مؤمنان را پيروى كند، او را بدان سوى كه روى كرده بگردانيم و او را به دوزخ افكنيم كه سرانجام بدى است.

جلد 2 - صفحه 162

نکته ها

اين آيه درباره‌ى كسانى است كه پس از پذيرش اسلام و رسالت پيامبر، به مخالفتِ آگاهانه با دستورات ايشان مى‌پردازند و راهِ خود را از راه جماعت مسلمانان جدا مى‌كنند.

«مُشاقّه رسول» يعنى خودت را يك شِقّ و رسول اكرم صلى الله عليه و آله را شِقّ ديگر قرار دهى. به كارشكنى بپردازى و دست به مخالفت آگاهانه همراه با عداوت بزنى.

شقاق و مخالفت با پيامبر خدا انواع مختلفى دارد، مانند: انكار كل دين، ايمان به بعضى و كفر به بعضى ديگر، تحريف، توجيه و حيله‌هاى شرعى.

پیام ها

1- علم و شناخت مسئوليّت‌آور است و كيفر مخالفان پيامبر زمانى است كه حقّانيت پيامبر اكرم را فهميده باشند. وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ‌ ... نُصْلِهِ جَهَنَّمَ‌

2- سيره‌ى عملى مسلمانان به شرطى حجّت است كه با سنّت و راه رسول‌اللَّه مخالفتى نداشته باشد. مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ‌ .... يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ‌ ... نُصْلِهِ جَهَنَّمَ‌

3- پيامبر اسلام و مؤمنان در يك جبهه قرار دارند و مخالفت با جامعه اسلامى، مخالفت با پيامبر است. يُشاقِقِ الرَّسُولَ‌ ... وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ‌

4- تسليم بودن در برابر رسول خداوند واجب و مخالفت با او حرام است. «وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ»

5- تفرقه‌افكنى در صفوف مسلمانان سبب دوزخ است. يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ‌ ... نُصْلِهِ جَهَنَّمَ‌

6- خداوند، كسى را بدون اتمام حجّت به دوزخ نمى‌برد. «بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى‌»

7- حساب افراد قاصر و مستضعف كه صداى حقّ را نمى‌شنوند، يا قدرت تشخيص ندارند، از حساب افراد آگاه ولجوج، جداست. «بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى‌»

8- مقدّمات سقوط انسان، به دست خود اوست. مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ‌ ... نُصْلِهِ جَهَنَّمَ‌

9- هر راهى جز راه مؤمنان واقعى، به دوزخ منتهى مى‌شود. يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ‌

جلد 2 - صفحه 163

الْمُؤْمِنِينَ‌ ... نُصْلِهِ جَهَنَّمَ‌

10- نتيجه‌ى مخالفت با رسول خدا و امّت اسلامى، تحت ولايت غير خدا در آمدن و سقوط در جهنّم است. «نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى»

11- خداوند، نعمت‌هاى خود را از منحرفان قطع نمى‌كند و هر كس را در مسيرى كه خودش انتخاب كرده است، يارى مى‌دهد. «نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى‌ وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً (115)

شأن نزول: مروى است كه بعد از ثبوت خيانت، «طعمه» از خوف قطع يد گريخت و به جانب مكه شد و مرتد گشت. نقب در خانه كسى مى‌زد كه ديوار فرود آمد و او در زير آن بماند. روز ديگر او را بيرون آوردند. خواستند بكشند، بعضى از اهل مكه درخواست كردند كه اين از مدينه گريخته، پناه بدين جا آورده، كشتن او مناسب نيست. پس او را از مكه اخراج كردند و با تجاربه سوى شام متوجه شد و در منزلى كاروان را مشغول ساخته، پاره‌اى از متاع ايشان‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 574

بدزديد و بگريخت. او را گرفته سنگسارش كردند. قولى آنست كه از جده در دريا نشسته بود. كيسه دينارى بدزديد و بعد از وقوف بر آن، او را در دريا انداختند. و هنوز به قعر آب نرسيده بود كه به آتش دوزخ ملحق شده و حق تعالى در باره او فرمود:

وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ‌: و هر كه مخالفت كند با رسول و به شقّ ديگر رود و او را طرف خود قرار دهد، مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى‌: بعد از آنكه ظاهر شد و محقق و متبين گشت براى او هدايت، وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ‌: و متابعت و پيروى كند غير آن راه كه مؤمنان بر آنند از اعتقادات صحيحه و اعمال حقه، نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى‌: بگردانيم او را در قيامت، دوست آن چيزى كه در اين دنيا دوست داشته، يعنى او را به همان حال كفر و رده و ضلالت مكتسبه خود باقى گذاريم و جزاى آن بدو مرجوع گردد. و يا رؤساى اضلال و اتباع كه متبوعان وى بوده باشند، يعنى تخليه كنيم و واگذاريم او را ميان آنچه اختيار نموده، به اين وجه كه او را در دايره كفر و اهل ارتداد و اضلال داخل كنيم. وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ‌: و درآوريم او را به دوزخ، و بچسبد او را آتش جهنم، وَ ساءَتْ مَصِيراً: و بد جايگاه و بازگشتى است جهنم. ابن عباس گويد: اين آيه در حق قومى آمد از قريش كه از مكه به مدينه آمدند، به جهت مهمى و اظهار ايمان كردند. و چون مهم ايشان حاصل شد، برگشتند و مرتد شده، به مكه رجوع كردند. لكن اصحّ قول اول است.

تنبيه: طبرسى رحمه اللّه مى‌فرمايد: اين آيه صريح است بر آنكه پيغمبر بايد معصوم باشد تا مشاقه با او، جزايش جهنم قرار گيرد، چه اگر معصوم نباشد، مخالفت با او لازم آيد، و اين منافى وجوب طاعت ايشان است.

و ايضا عدم عصمت، مستلزم عدم اعتماد و اعتبار و اطمينان به قول ايشان است، به علت آنكه، ممكن است تغيير و تبديلى در احكام بدهند، و اين مخالف وحى و نقض غرض الهى خواهد بود.

و ايضا بايد حافظ شريعت و مبين احكام الهى، بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 575

و آله و سلّم، كسى باشد كه عارى از سهو و خطا و خطل و نسيان و زلل و منزه از جميع معاصى و قبايح بوده تا متابعت او بر عموم امت فرض باشد. و اگر قبل از امامت، به لوث گناه و معصيتى آلوده شده، قابليت رتبه ولايت كليه الهيه و محل ظهور تجليات صفات سبحانيه را ندارد؛ زيرا شخص ننگين به معصيتى، سزاوار و مستحق اين منصب عظمى نيست:

نطفه پاك ببايد كه شود قابل فيض‌

ورنه هر سنگ و گلى، لؤلؤ و مرجان نشود

چه برسد به كسى كه مدتى در شرك و كفر بوده!! نعم ما قيل:

ليس من اذنب يوما بامام‌

كيف من اشرك دهرا و كفر


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى‌ وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً (115)

ترجمه‌

و كسيكه مخالفت كند پيغمبر را بعد از آنكه آشكار شد براى او هدايت و پيروى كند غير راه اهل ايمان را اختيار دهيم او را در آنچه اختيار كرده است و داخل ميكنيم او را در دوزخ و بدست آنجاى بازگشت..

تفسير

قمى ره از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه بشير بعد از نزول آيات سابقه كافر شد و بمشركين مكه پيوست و چنانچه سابقا اشاره شد آيه و لو لا فضل اللّه عليك در باره قوم او و اين آيه در باره خود او نازل شد و خلاصه ظاهر آيه آنستكه كسيكه مخالفت كند با پيغمبر (ص) بعد از آنكه حق براى او ظاهر گشت و پيروى كند غير راه حق و دين اسلام را كه اهل ايمان پيروى نموده‌اند واگذار مى‌نمائيم ما باو اختيار آن ملكى را كه اختيار نموده است كه كفر و ضلالت است خلاصه آنكه اختيار او را بخودش واگذار مينمائيم و كمك نميكنيم با او در نيل بدرجات رفيعه و احتراز از عواقب و خيمه و در نتيجه داخل مينمائيم او را در جهنم و عذاب دائم كه بدترين عواقب و منازل است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مَن‌ يُشاقِق‌ِ الرَّسُول‌َ مِن‌ بَعدِ ما تَبَيَّن‌َ لَه‌ُ الهُدي‌ وَ يَتَّبِع‌ غَيرَ سَبِيل‌ِ المُؤمِنِين‌َ نُوَلِّه‌ِ ما تَوَلّي‌ وَ نُصلِه‌ِ جَهَنَّم‌َ وَ ساءَت‌ مَصِيراً (115)

و كسي‌ ‌که‌ مخالفت‌ و معانده‌ كند پيغمبر اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌را‌ ‌بعد‌ ‌از‌ آني‌ ‌که‌ راه‌ هدايت‌

جلد 5 - صفحه 206

‌بر‌ ‌او‌ واضح‌ ‌شده‌ و متابعت‌ كند ‌غير‌ راه‌ مؤمنين‌ ‌را‌ ‌ما وا ميگذاريم‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌با‌ آني‌ ‌که‌ تولي‌ و دوستي‌ و متابعت‌ ميكند و ‌او‌ ‌را‌ واصل‌ ميكنيم‌ بجهنم‌ و بد بازگشتي‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌.

علماي‌ عامه‌ استدلال‌ كردند باين‌ ‌آيه‌ ‌براي‌ حجيت‌ اجماع‌ ‌بر‌ خلافت‌ ابي‌ بكر و اينكه‌ ‌شما‌ شيعه‌ متابعت‌ نميكنيد سبيل‌ مؤمنين‌ ‌را‌ و مشمول‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شده‌ايد جواب‌‌-‌ مثلي‌ ‌است‌ معروف‌ ‌که‌ گفتند شخصي‌ سؤال‌ كرد ‌که‌ ‌آن‌ دختر امام‌ ‌که‌ سگ‌ ‌در‌ دريا ‌او‌ ‌را‌ پاره‌ كرد ‌که‌ ‌بود‌، جواب‌ دادند اولا دختر نبود و پسر ‌بود‌ و ثانيا ‌از‌ امام‌ نبود ‌از‌ پيغمبر ‌بود‌ و ثالثا دريا نبود صحرا ‌بود‌ و رابعا سگ‌ نبود و گرگ‌ ‌بود‌ و خامسا دروغ‌ ‌بود‌ راست‌ نبود.

لذا مي‌گوييم‌ اولا ‌بر‌ خلاف‌ ابي‌ بكر اجماعي‌ نبود ‌که‌ منع‌ صغري‌ ‌باشد‌ و ‌ما ‌باشد‌ انكار انكار ميكنيم‌.

و ثانيا ‌اينکه‌ حجيت‌ ندارد و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ دلالت‌ ندارد.

و ثالثا ‌اينکه‌ ‌آيه‌ دليل‌ ‌بر‌ بطلان‌ خلافت‌ ابي‌ بكر ‌است‌ و دليل‌ ‌ما ‌است‌ نه‌ ‌بر‌ اثبات‌ و دليل‌ ‌شما‌ ‌باشد‌ و ‌اينکه‌ موضوع‌ ‌را‌ ‌ما مفصلا ‌در‌ جلد دوم‌ كلم‌ الطيب‌ ‌از‌ صفحه‌ 70 ‌تا‌ 97 قريب‌ بسي‌ صفحه‌ بيان‌ كرده‌ايم‌ رجوع‌ فرمائيد، و ‌در‌ اينجا بمناسبت‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌در‌ تحت‌ چند سطر اشاره‌ ميكنيم‌:

اولا مخالفين‌ ابي‌ بكر بمقتضاي‌ نقل‌ ‌خود‌ عامه‌ ‌در‌ كتب‌ ‌خود‌ ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و اهل‌ بيتش‌، عباس‌ و دو پسرش‌، سعد ‌بن‌ عباده‌ ‌با‌ قبيله‌اش‌، جماعتي‌ ‌از‌ طايفه‌ خزرج‌ و جمعي‌ ‌از‌ قريش‌ و ابي‌ سفيان‌ و ابي‌ قحافه‌ پدر ابي‌ بكر و حباب‌ ‌بن‌ منذر و زبير و پسران‌ ابي‌ لهب‌ ‌که‌ اشعاري‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ باب‌ سروده‌ و قيس‌ ‌بن‌ سعد ‌که‌ سياف‌ ‌رسول‌ اللّه‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ بوده‌ و اسامة ‌بن‌ زيد ‌که‌ امير ‌بر‌ ابي‌ بكر و عمر ‌بود‌ و دوازده‌ نفر ‌که‌ ‌در‌ مسجد ‌با‌ ابي‌ بكر محاجه‌ كردند و ‌غير‌ اينها ‌که‌ ‌از‌ اكابر صحابه‌ بودند بعلاوه‌ بسياري‌

جلد 5 - صفحه 207

‌از‌ مهاجر و انصار ساكت‌ بودند بعلاوه‌ جماعتي‌ ‌از‌ آنهايي‌ ‌که‌ بيعت‌ كردند ‌از‌ روي‌ جبر و عنف‌ ‌بود‌ و ‌با‌ ‌اينکه‌ وضع‌ چگونه‌ دعوي‌ اجماع‌ ميكنيد و ‌اگر‌ بگويي‌ ‌که‌ ‌شما‌ شيعه‌ مي‌گوييد (ارتد ‌بعد‌ ‌رسول‌ اللّه‌ الا اربعة ‌او‌ خمس‌) جواب‌ ارتداد ‌آنها‌ ‌براي‌ كوتاهي‌ ‌از‌ نصرت‌ ‌علي‌ ‌بود‌ نه‌ ‌براي‌ همراهي‌ ‌با‌ ابي‌ بكر.

و ثانيا حجيت‌ اجماع‌ ‌براي‌ كشف‌ ‌از‌ رأي‌ معصوم‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ بدخول‌ امام‌ ‌ يا ‌ بقاعده‌ لطف‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ طريق‌ حدث‌ قطعي‌ و هيچكدام‌ ‌در‌ مورد ابي‌ بكر نبوده‌.

و ثالثا ابي‌ بكر و عمر و اتباع‌ ‌آنها‌ مشمول‌ صدر ‌آيه‌ شريفه‌ هستند وَ مَن‌ يُشاقِق‌ِ الرَّسُول‌َ مِن‌ بَعدِ ما تَبَيَّن‌َ لَه‌ُ الهُدي‌ زيرا ‌در‌ غدير خم‌ بنحو تواتر ‌بين‌ فريقين‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌را‌ نصب‌ فرمود و اينها مخالفت‌ كردند و همچنين‌ ‌در‌ مرض‌ موت‌ ‌که‌ قلم‌ و دوات‌ خواست‌ ‌که‌ بنويسد چيزي‌ ‌را‌ ‌که‌ هرگز گمراه‌ نشوند نگذاردند و عمر ‌گفت‌ دعوا الرجل‌ فانه‌ يهجر و بسيار ‌از‌ موارد ديگر، تخلف‌ ‌از‌ جيش‌ اسامه‌، فرار ‌از‌ زحف‌ و ‌غير‌ اينها.

و رابعا‌-‌ جمله‌ وَ يَتَّبِع‌ غَيرَ سَبِيل‌ِ المُؤمِنِين‌َ عطف‌ بجمله‌ و ‌من‌ يشاقق‌ ‌است‌ ‌که‌ مقيد بجمله‌ مِن‌ بَعدِ ما تَبَيَّن‌َ لَه‌ُ الهُدي‌ ‌است‌ باقتضاي‌ عاطف‌ و معطوف‌ و تبين‌ ‌له‌ الهدي‌ ‌در‌ مورد اول‌ الكلام‌ ‌است‌ بلكه‌ تبين‌ غي‌ واضح‌ و روشن‌ ‌است‌.

و خامسا مراد ‌از‌ المؤمنين‌ ‌اگر‌ جميع‌ مؤمنين‌ ‌است‌ همچه‌ مصداقي‌ ‌در‌ مورد اختلافات‌ تحقق‌ پذير نيست‌ و ‌اگر‌ بعض‌ مؤمنين‌ ‌است‌ ‌در‌ موضوع‌ ‌علي‌ و عايشه‌ ‌در‌ جنگ‌ جمل‌ و ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و معويه‌ ‌در‌ صفين‌ و حسين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و يزيد ‌در‌ كربلا كدام‌ يك‌ ‌غير‌ سبيل‌ مؤمنين‌ ‌را‌ متابعت‌ كردند.

و تحقيق‌ كلام‌ اينست‌ ‌که‌ سبيل‌ مؤمنين‌ ‌بعد‌ ‌از‌ تبين‌ هدي‌ واجب‌ ‌است‌ متابعت‌ كردن‌ و متابعت‌ ‌غير‌ اينها مورد نُوَلِّه‌ِ ما تَوَلّي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ كس‌ مخالفت‌ كرد ‌با‌ آنكه‌ متابعت‌ كرده‌ محشور خواهد شد (حشر محبان‌ ‌علي‌ ‌با‌ ‌علي‌ حشر محبان‌

جلد 5 - صفحه 208

عمر ‌با‌ عمر) وَ نُصلِه‌ِ جَهَنَّم‌َ جايگاه‌ مخالفت‌ ‌رسول‌ و متابعت‌ ‌غير‌ سبيل‌ مؤمنين‌ ‌بعد‌ ‌از‌ اقامه‌ حجت‌ و تبين‌ هدي‌ جهنم‌ ‌است‌ وَ ساءَت‌ مَصِيراً و بسيار بد جايگاه‌ ‌است‌ و بد بازگشت‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌3، ص 3.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 246.
  3. صاحبان كشف الاسرار و روض الجنان بنا به نقل از ابن عباس گويند: كه اين آيه نيز درباره طعمة بن ابيرق نازل شده وقتى كه دزدى وى ثابت شده بود، پيامبر دستور داد دست او را قطع كنند. طعمة وقتى كه شنيد فرار كرد و به مكه رفت و مرتد شد و گويند در مكه به شخصى بنام حجاج بن علاط السلمى وارد شد. حجاج مقدم وى را گرامى شمرد در آنجا نيز مرتكب دزدى شد سرانجام با خوارى و زبونى از مكه بيرونش كردند.

منابع