آیه 47 سوره نساء
<<46 | آیه 47 سوره نساء | 48>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ای کسانی که به شما کتاب آسمانی داده شد، به قرآنی که فرستادیم که مصدّق تورات و انجیل شماست ایمان آورید پیش از آنکه بر چهرههایی (از اثر ضلالت) خط خذلان کشیم و آنها را واژگون کنیم یا مانند اصحاب سَبت بر آنها لعنت و عذاب فرستیم، و (بترسید که) قضای خدا واقعشدنی است.
ای کسانی که به شما کتاب آسمانی داده شده! به آنچه [بر پیامبر اسلام] نازل کردیم که تصدیق کننده تورات و انجیلی است که با شماست ایمان آورید، پیش از آنکه چهره هایی را [از شکل و شخصیت انسانی] محو کنیم، و [به کیفر تکبّر در برابر پیامبر اسلام و قرآن] به کفر و گمراهی بازگردانیم، یا چنان که اصحاب سبت را لعنت کردیم، لعنت کنیم؛ و فرمان خدا همواره شدنی است.
اى كسانى كه به شما كتاب داده شده است، به آنچه فرو فرستاديم و تصديقكننده همان چيزى است كه با شماست ايمان بياوريد، پيش از آنكه چهرههايى را محو كنيم و در نتيجه آنها را به قهقرا بازگردانيم؛ يا همچنانكه «اصحاب سبت» را لعنت كرديم؛ آنان را [نيز] لعنت كنيم، و فرمان خدا همواره تحقق يافته است.
اى كسانى كه شما را كتاب داده شده، به كتابى كه نازل كردهايم و كتاب شما را نيز تصديق مىكند ايمان بياوريد؛ پيش از آنكه نقش چهرههايى را محو كنيم و رويها را به قفا برگردانيم. يا همچنان كه اصحاب سبت را لعنت كرديم شما را هم لعنت كنيم. و فرمان خدا شدنى است.
ای کسانی که کتاب (خدا) به شما داده شده! به آنچه (بر پیامبر خود) نازل کردیم -و هماهنگ با نشانههایی است که با شماست- ایمان بیاورید، پیش از آنکه صورتهایی را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آنها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که «اصحاب سبت» [= گروهی از تبهکاران بنی اسرائیل] را دور ساختیم؛ و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنی است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«نَطْمِسَ»: محو کنیم. بزدائیم. وارونه و دگرگون کنیم. «وُجُوهاً»: چهرهها. اشخاص. «نَلْعَنَهُمْ»: نفرینشان کنیم. هلاکشان سازیم. «أَصْحَابَ السَّبْتِ»: پیروان شنبه. یهودیانی که نافرمانی خدا کردند و در روز شنبه ماهیگیری نمودند و مورد خشم او قرار گرفتند (نگا: اعراف / - .
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
ابن عباس روايت كند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله با دانشمندان و رؤساى يهود از قبيل عبدالله بن صوريا و كعب بن اسيد و مالك بن الصنيف چنين فرمود: اى معشر يهود از خداوند بترسيد و اسلام بياوريد در صورتى كه مى دانيد من راست مى گويم و از روى حق و حقيقت سخن ميرانم. آنها گفتند: يا محمد آنچه كه مى گوئى، نميدانيم چيست و با اظهار اين كلمات بر كفر خويش اصرار مى ورزيدند سپس اين آية نازل گرديد.[۳]
محمد بن ابراهيم النعمانى معروف به ابن زينب از محمد بن يعقوب كلينى و او بعد از دوازده واسطه از جابر بن يزيد الجعفى، او از امام باقر عليهالسلام و نيز شيخ مفيد بعد از چند واسطه از جابر جعفى او از امام باقر عليهالسلام طى احاديث مفصلى نزول آيه را درباره ظهور امام مهدی قائم عليهالسلام و خطاب آن بزرگوار به جميع جهانيان ذكر نموده اند.[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا «47»
اى كسانى كه به شما كتاب (آسمانى) داده شده! به آنچه نازل كرديم كه تصديق كننده چيزى (تورات وانجيل) است كه با شماست، ايمان آوريد، پيش از آنكه چهرههايى را محو و نابينا كنيم، پس به پشت برگردانيم، يا مورد لعن خويش سازيم، آنگونه كه اصحابِ روزِ شنبه (يهوديان متخلّف) را لعنت كرديم. و فرمان خداوند، شدنى است.
نکته ها
منظور از محو و برگشت چهرهها، مىتواند، دگرگونى دل و فطرت سالم و عقل و هوش، از مسير سعادت باشد، كه در نتيجهى لجاجت و سرسختى در برابر آيات الهى، بجاى يك قدم به جلو، گامى به عقب مىروند و چهرهى انسانىشان مسخ و محو مىشود. شايد هم منظور، برگشتِ ظاهرى صورت به پشت سر و مسخ چهره باشد، يا تغيير شكل در قيامت.
اصحاب سَبت، يهوديان متخلّفى بودند كه فرمان خدا را مبنى بر تحريم صيد ماهى در روزهاى شنبه نافرمانى كرده و با يك نيرنگ، ماهيان را در روز شنبه حبس و روز يكشنبه صيد مىكردند. آنان به قهر الهى گرفتار شده و صورتهايشان به شكل بوزينه، مسخ شد. «1»
«1». اعراف، 163.
جلد 2 - صفحه 79
پیام ها
1- اسلام، پيروان اديان ديگر را به دين خدا دعوت مىكند. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا»
2- چهرههاى علمى و آگاهان جامعه، مسئولتر و مورد خطاب بيشتر خداوند هستند. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا»
3- در شيوهى دعوت و تبليغ، مناسب است به اعتقادات و مشتركاتِ حقّ ديگران احترام گذاشت. «مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ»
4- اصول كلّى برنامههاى همهى انبيا، با هم هماهنگ است. «مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ»
5- در برابر افراد لجوج، بايد از اهرم تهديد استفاده كرد. «مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ»
6- براى تأثير تهديد، بهتر است نمونههاى عينى و عملى آن را گوشزد كرد. «كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ»
7- قهر الهى نسبت به لجوجان، يك سنّت است. «كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ»
8- فرمان خداوند، قطعى است. «كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً (47)
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 457
شأن نزول: در اكثر تفاسير مذكور است كه حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم احبار يهود را مثل ابن صوريا و سعد بن كعب اسد را طلبيد، فرمود: اى معشر يهود، بترسيد از خدا، و قدم در دائره اسلام نهيد. من قسم مىخورم به خدا كه شما مىدانيد من اين كلام و احكام كه از خالق انام به شما آوردهام، حق است؛ و شما را در تورات از صفات من خبر دادهاند و در آن بر ايمان شما به من ميثاق گرفتهاند. ايشان از روى عناد گفتند: ما تو را نمىشناسيم و از نعت و صفت تو خبر نداريم؛ آيه شريفه نازل شد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ: اى كسانى كه اتيان شده به شما كتاب تورات، آمِنُوا بِما نَزَّلْنا: ايمان آوريد و تصديق كنيد به آنچه نازل فرموديم بر بنده خود كه قرآن است، مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ: در حالتى كه تصديق كننده است اين قرآن، آن چيزى را كه با شما مىباشد يعنى تورات، و مطابق و موافق است اصول احكام آن با هم. پس بدان ايمان آوريد، مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً:
پيش از آنكه محو كنيم صورتها را، يعنى اثر تخطيط صور آن را نيست و نابود سازيم تا اصلا نشانه ابرو و لب و چشم و بينى و دهان بر آن نماند. فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها: پس برگردانيم آن صورتهاى ممحوت الاثار را بر هيئت قفاهاى آن، يعنى شكل روى را به صورت پس سر مبدل سازيم. يا اشياء مصوره بر وجه را، مثل چشم و بينى و دهن، محو سازيم و بر قفا مثبت نمائيم تا صورت آنها به پشت سر باشد و به طريق قهقرا راه روند.
در «تيسير» گويد: دست و پا و شكم و پشت آنها بر مواضع خود ثابت باشند و صورت آنها در پشت سر بود. و اين هيئتى است در غايت زشتى و رسوائى. و تغيير به اين صورت يا در آخر الزمان باشد، يا در آخرت. مراد آنست كه ما رويهاى ايشان را مانند قرده و خنازير گردانيم تا آنكه بشره صورت آنها به شعور مستور باشد. و «ابو جاروت» از باقر عليه السّلام روايت كرده كه ما
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 458
رويهاى ايشان را از هدى به ضلالت گردانيم بر سبيل خذلان. و اين قول از حسن و مجاهد و ضحاك نيز منقول است. «1» در «انوار» گفته: معنى آنست كه محو كنيم آثار ايشان را از وجوه و نواهى ايشان، و اثر آنها را از ولايات مدينه زائل سازيم تا به آنجا روند كه آمدهاند. مراد به اين، اجلاء بنى النضير است.
چون عبد اللّه سلام اين آيه را استماع نمود، به حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مسارعت نموده، ايمان آورد و گفت: يا رسول اللّه مىترسم پيش از آنكه به تو رسم، رويم را به قفا گردانند. «مبرده» گفته: لابدّ من طمس فى اليهود و مسخ قبل قيام السّاعة. و نزد بعضى، اين صورت در آخرت واقع خواهد شد.
«نخعى» روايت كند كه در عهد عمر، چون اين آيه بر كعب الاحبار خواندند، گفت: يا رب «آمنت»، يا رب «اسلمت».
بعد بر طريق التفات فرمايد: أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ: يا طرد و دور فرمائيم ايشان را كه اصحاب وجوهند، از رحمت و لطف خود، همچنانكه دور ساختيم و رانديم از رحمت خود اصحاب شنبه را كه از فرمان سر پيچيدند و روز شنبه، به صيد ماهى كه منهى عنه بود، مشغول شدند. يا جزا دهيم ايشان را به مسخ، چنانچه جزا داديم اصحاب سبت را. يا طعن كنيم ايشان را بر لسان تو اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، چنانچه لعن كرديم اصحاب سبت را بر لسان داود عليه السّلام، وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا: و هست فرمان خدا به ايقاع شىء، يا به وعيد، يا به حكم و قضاى خود، نافذ و بجا آورده شده. پس لا محاله آنچه موعود است، واقع مىشود، اگر ايمان نياريد. اين تهديد و تخويف اهل كتاب است.
تنبيه: آيه شريفه اشعار است مر امت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به اينكه مسارعت كنند در ثبات ايمان به اقدام در طاعات و عبادات و مجانبت و احتراز از شرك و محرمات و فروختن دين به دنيا از خوف عقوبت طمس و
«1» منهج الصادقين، جلد 3، صفحه 38.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 459
لعن.
«غزالى» در احياء العلوم نقل نموده به اينكه: در بنى اسرائيل مردى ملازم صحبت حضرت موسى عليه السّلام بود و فرمايشات موسى عليه السّلام را براى مردم بيان مىكرد. كم كم هواى نفس او را بر اين داشت كه تحريفات در كلام آن حضرت نمود براى جلب منافع شخصى؛ و عامه جهله را به دور خود جمع، ثروت و تجمل بسيارى پيدا كرد. عاقبت عقوبت الهى متوجه او شد.
مدتى از مجلس موسى غائب، و حضرت، تفحص او را از اصحاب نمود. كسى را بر حال او واقف نگرديد، تا روزى كسى وارد شد در حالتى كه ريسمان خوكى را بدست داشت. به حضرت عرض كرد: آن مصاحب خود را مىدانى؟
فرمود: مدتى است نديدم. آن شخص گفت: بدان او همين خوك است كه مسخ شده. حضرت در مناجات، تقاضاى رجوع او را نمود. خطاب آمد: اى موسى، اگر مرا بخوانى به دعاى آدم عليه السّلام كه تمام انبياء آن را خواندند، محال است او را برگردانم، لكن بدان اين كسى است كه دين را به دنيا داده و شريعت حقّه را سبب جلب دنياى دنيّه قرار داد و دين را بر باد داد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً (47)
ترجمه
اى كسانيكه داده شديد كتاب را ايمان بياوريد بچيزيكه نازل نموديم با آنكه تصديق كننده است آنچيز را كه با شما است پيش از آنكه محو نمائيم رويهائى را پس برگردانيم آنها را بر پشتهاشان يا لعنت كنيم ايشانرا همچنانكه لعنت كرديم اصحاب شنبه را و باشد امر خدا بجا آورده شده.
تفسير
آنچه نازل شده است قرآن است كه مصدق كتب سماوى است بوجود خود از اخبار ساير كتب بظهور پيغمبر آخر الزمان و قرآن و باتحاد با آنها در توحيد و رسالت و معاد كه اصول اديان حقه است و در مهمات فروع كه مصلحت آن در تمام اعصار محفوظ است بلكه در تمام فروع بحسب وجود مصلحت و اقتضاء آن در هر عصرى و طمس محو صورت است و صورت انسان حقيقت او است كه موجب تشخص انسان است كه آن هدايت است و در صورت كفر مبدل بضلالت ميشود چنانچه در مجمع از حضرت باقر (ع) روايت نموده است و ممكن است مراد ظاهرى محو نقش ظاهرى صورت و ايجاد آن در قفا باشد چنانچه از ابن عباس نقل شده و اصحاب سبت كسانى هستند كه مخالفت نهى الهى را نمودند در صيد ماهى روز شنبه كه بخزيان و لعنت حق در دنيا و آخرت گرفتار و مسخ شدند بصورت ميمون و امر خداوند از وعد و وعيد حتمى است و تخلف نميشود نهايت آنكه چون بعضى از اهل كتاب ايمان آوردند خداوند اين عقوبت را از آنها مرتفع فرمود يا تاخير انداخت و بهمان محو صورت حقيقى كه هدايت است و تبديل فطرت اكتفا فرمود اين اجمال بيان مفسرين است در جمله اخيره آيه ولى بنظر حقير
جلد 2 صفحه 63
مراد آنستكه حكم الهى تخلفپذير نيست نه وعد و وعيد او كه براى تخويف است چون ممكن است عفو شود و امر بعذاب صادر نشود زيرا اين قبيل مواعيد حتمى نيست و اختيار با خدا است لذا تعبير بامر اللّه فرموده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُم مِن قَبلِ أَن نَطمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلي أَدبارِها أَو نَلعَنَهُم كَما لَعَنّا أَصحابَ السَّبتِ وَ كانَ أَمرُ اللّهِ مَفعُولاً (47)
اي كساني که كتاب بر شما فرستاديم ايمان بياوريد بآنچه ما نازل فرموديم از قرآن و احكام که اينکه قرآن تصديق ميفرمايد آنچه را که با شما است پيش از آني که وجوه شما را محق كنيم و بپشت برگردانيم يا آنكه شما را مطرود كنيم چنانچه اصحاب سبت را لعن كرديم و كار خدا البته شدني است.
خطاب بيهود و نصاري است يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الكِتابَ و مراد از كتاب كتب عهدين يا خصوص تورات اگر مراد جنس كتاب باشد يا عهد.
آمِنُوا بِما نَزَّلنا ممكن است مراد قرآن باشد يا تمام آنچه بر پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده ولي اظهر همان قرآن است بقرينه مُصَدِّقاً لِما مَعَكُم و مراد تصديق آنچه با آنها است نيست زيرا بسياري از آنها بنص آيات شريفه محرف است ولي بعض آنها مسلما از مقام مقدس انبياء (ع) صادر شده بالاخص بشاراتي که بوجود پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم داده شده.
مِن قَبلِ أَن نَطمِسَ وُجُوهاً مراد روز قيامت است، و مراد از طمس تغيير صورت و مشوش شدن و سياه شدن و تغيير اجزاء صورت از چشم و دهان و غير آنها که اهل عذاب و جهنم مبتلا ميشوند، و مراد از (وجوها) خصوص وجوه اهل كتاب نيست بلكه مطلق كفار و معاندين و مخالفين و بالجمله غير مؤمن که مستحق عذاب باشند لذا تعبير بوجوها فرموده.
فَنَرُدَّها عَلي أَدبارِها صورتها را بر ميگردانند بپشت و دستها را فرو ميبرند در سينه و از گردن بيرون ميآورند و نامه عمل را بدست چپ ميدهند چنانچه اينکه مضامين از آيات شريفه استفاده ميشود وَ أَمّا مَن أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ سوره
جلد 5 - صفحه 96
الحاقه آيه 25 وَ أَمّا مَن أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهرِهِ انشقاق آيه 10، وَ تَسوَدُّ وُجُوهٌ آل عمران آيه 106، و غير اينها.
و كساني که گفتند مراد مسخ باين صورت است در دنيا و از جمله أَو نَلعَنَهُم كَما لَعَنّا أَصحابَ السَّبتِ بقرينه اصحاب السبت زيرا آنها بقرده (بوزينه) مسخ شدند يعني بآن نحوي که آنها را طرد نموديم اينها را هم طرد و لعن ميكنيم.
وَ كانَ أَمرُ اللّهِ مَفعُولًا البته كار الهي شدني است كسي در مقابل او قدرت جلوگيري ندارد.
برگزیده تفسیر نمونه
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 3.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 202.
- ↑ ميبدى صاحب كشف الاسرار و ابن اسحق.
- ↑ تفسير برهان.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.