رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ «8»
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 21
بعد از آن، گفتار راسخين در علم را فرمايد كه آنانكه خود را به زيور علم و عمل بياراسته، در مقام دعا گويند:
رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا: پروردگارا، مايل مساز به واگذاشتن دلهاى ما را از دين حق بسوى پيروى باطل، بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا: بعد از آنكه هدايت فرمودى ما را به ارشاد و تكميل عقل و حواس و ارسال رسل و انزال كتب.
مقدمه: چون در قرآن مجيد لفظ «ازاغه» وارد شده، بعضى موارد آن محكم و بعضى متشابه باشد و بنابر حديث سابق، بايد متشابه را به محكم رد كرد. و «سيد رضى» در تفسير خود نيز همين قسمت را بيان فرمايد كه: اين آيه از متشابهات است، زيرا به ظاهر آن لازم آيد خداى تعالى گمراه و منحرف سازد بندگان را از ايمان، و حال آنكه به دلائل محكمه متقنه ثابت شده تنزّه ذات سبحانى از آن؛ زيرا قبيح و نقض غرض، و صدور آن از خداى تعالى محال است. و نيز چگونه منحرف سازد و حال آنكه ارشاد و دعوت و امر به ايمان و نهى از كفر و ضلالت فرموده. پس واجب آيد به حكم عقل كه ما را گمراه ننمايد از آنچه امر فرموده. بنابراين معنى آيه شريفه را از آيه ديگر اقتباس كنيم، چنانچه فرمايد: فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ، صحت كلام منوط است به اينكه زيغ اول، غير دوم باشد و الا لغو و بىفايده خواهد بود. پس اول منسوب به قوم، و دوم منسوب به خدا و بايد فعلى باشد مناسب هر يك. اما نسبت به قوم، ميل كردن است از ايمان به كفر و از حق به باطل به سوء اختيار خود. اما نسبت به خداى تعالى، ميل دادن است بر سبيل جزاء. و شك نيست كه اول، ناشايسته و معصيت؛ و دوم، شايسته و عقوبت باشد.
تبصره: بعد از تحقق اين مقدمه، آيه شريفه به يكى از وجوه تفسير شود:
1- ثابت بدار ما را به الطاف خود و زياد فرما ما را از عصمت و توفيق خود، تا منحرف نشويم از حق بعد از آنكه هدايت فرمودى ما را، تا آنكه باشيم ما از منحرف شدگان.
2- پروردگارا بعد از آنكه ما را به الطاف خود هدايت فرمودى به ايمان، و
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 22
به مدد و توفيق و تسهيل سبيل و بيان و نصب ادلّه و ازاحه علت، ما را بر دين حق و صراط قويم مستقيم گردانيدى، آن را از ما سلب مفرما تا از نهج حق منحرف نشويم و به جهت دوام الطافى كه قلوب ما مستقيم است، از نهج حق به باطل ميل نكنيم.
3- ابو الحسن قاضى القضاة گويد: هر كه سؤال نمايد از پروردگار و بجا نياورد به اوامرى را، البته دلالت ندارد مسئلت او بر صدور آن فعل از حق تعالى؛ پس معنى آيه آنكه: شديد مفرما محنت تكليف را كه مؤدى شود به انحراف قلوب ما، بعد از هدايت.
4- مراد آنكه پروردگارا منحرف مساز قلوب ما را از ثواب و رحمت خود كه به ايمان و شرح صدر حاصل گردد، به ضدّ آن از عقاب و نقمت كه به سبب كفر و ضيق صدر استحقاق يابد.
تتمه: چون طبع انسانى مايل به شهوات و لذات است و غالبا طاعت و عبادت حق، ناملايم طبع باشد و نفس امّاره و شياطين انسى و جنى وسوسه نمايند، و ممكن است شخص را بتدريج از هدايت و صراط مستقيم منحرف سازند، بنابراين لازم است استمداد از حضرت احديّت در ثبات و استقامت و حفظ از ضلالت و غوايت.
«عياشى» از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده فرمود: زياد كنيد گفتن رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا (الخ) را، و مأمون نشويد از زيغ و ميل قلب به باطل «1».
وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً: و بخشش فرما ما را از جانب خود، لطفى كه به واسطه آن مرتبه زلفى و درجه عليا را نزد تو حاصل نموده، به رستگارى و نيكبختى خوشوقت گرديم و توفيقى بر ثبات و استقامت در دين كه محض رحمت و رحمت محض است. تا از تشكيكات و شبهات مستخلص شده بر
«1» تفسير عيّاشى، جلد اوّل، صفحه 164، حديث 9- تفسير صافى، جلد اوّل، صفحه 320
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 23
صراط مستقيم راسخ و ثابت شويم كه به هيچوجه شائبه انحراف به آن راه نيابد، زيرا ثبات در ايمان نيست مگر به لطف و عنايت تو. إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ:
بدرستى كه ذات يگانه تو عطا كننده هر درخواست مىباشد.
تتمه دعاى راسخان بدرگاه حضرت منان را فرمايد: