آیه 210 سوره بقره
<<209 | آیه 210 سوره بقره | 211>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آیا کافران جز این انتظار دارند که خدا با ملائکه در پردههای ابر بر آنها در آید و حکم (قهر خدا به کیفر کافران) فرا رسد؟ و کارها همه به سوی خدا باز گردد.
آیا [اهل لغزش و پیروان شیطان] جز این را انتظار دارند که [عذاب] خدا و فرشتگان [مأمور عذاب] در سایبان هایی از ابر به سوی آنان آیند و کار نابودی آنان تمام شود؟ و همه کارها به سوی خدا بازگردانده می شود.
مگر انتظار آنان غير از اين است كه خدا و فرشتگان، در [زير] سايبانهايى از ابر سپيد به سوى آنان بيايند و كار [داورى] يكسره شود؟ و كارها به سوى خدا بازگردانده مىشود.
آيا اينان منتظر آن هستند كه خدا با فرشتگان در زير سايبانى از ابر نزدشان بيايد و كار يكسره شود؟ حال آنكه خدا مرجع همه كارهاست.
آیا (پیروان فرمان شیطان، پس از این همه نشانهها و برنامههای روشن) انتظار دارند که خداوند و فرشتگان، در سایههائی از ابرها به سوی آنان بیایند (و دلایل تازهای در اختیارشان بگذارند؟! با اینکه چنین چیزی محال است!) و همه چیز انجام شده، و همه کارها به سوی خدا بازمیگردد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«هَلْ یَنظُرُونَ»: آیا انتظار میکشند؟ استفهام انکاری است و به معنی: انتظار نمیکشند. «ظُلَلٍ»: جمع ظُلَّة، سایهبانها. «الْغَمَامِ»: ابر. ابر سفید. «قُضِیَ الأَمْرُ»: کار از کار گذشته است. کار انجام و به پایان رسیده است. فرمان خدا بر آن رفته است. این آیه شریفه دو مفهوم عمده دارد: یکی در بالا گذشت (نگا: انعام / . دیگری عبارت است از: اینان چندان انتظاری نمیکشند که قیامت فرا میرسد و عذاب خدا و فرشتگان عذاب در سایهبانهای ابر سفید که نشانه سرعت و نعمت است، ولی برای اینان نقمت است، سر میرسند و کار از کار میگذرد و همه امور به سوی خدا باز گردانده میشود (نگا: زخرف / ).
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«210» هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ
آيا جز اين انتظار دارند كه خداوند و فرشتگان در سايههاى ابر به سوى آنها بيايند تا كار آنان يكسره شود؟ (در حالى كه بعد از نزول آيات روشن، نيازى به چيز ديگرى نيست.) و به سوى خدا تمام امور برمىگردد.
نکته ها
دعوت انبيا از طريق استدلال ومعجزه است، ولى گاهى مردمِ بهانهجو، انتظارات ديگرى داشتند. خداوند بر انجام هركارى قدرت دارد، ولى مىفرمايد: اگر بعد از برآمدن انتظار شما بازهم لجاجت كنيد، قهر الهى شما را فرا خواهد گرفت و ديگر مهلتى براى عذرخواهى و توبه در كار نيست. نمونه آن را در مائده آسمانى كه از حضرت عيسى خواستند و يا ناقهاى كه از حضرت صالح درخواست نمودند، مىبينيم كه هرگاه نوع معجزه به درخواست مردم صورت گيرد، بايد اطاعت حتمى باشد و گرنه قهر حتمى است. البتّه اين در مواردى است كه اصل انتظار محال نباشد، مانند ديدن خدا وگرنه اگر اصل توقّع نابجا باشد، پاسخ ردّ به آنان داده مىشود.
نظام آفرينش و تربيتى خداوند، بر محور انتظارات نابجاى شما نمىچرخد. ممكن است شما انتظار داشته باشيد خداوند و فرشتگان در لابلاى ابرها، بالاى سر شما به صورت جسمى پيدا شوند و مستقيماً با خودتان حرف بزنند، ولى چنين چيزى ممكن نيست.
پیام ها
1- با وجود دلائل روشن بر رسالت پيامبر، توقّع نابجا ممنوع است. «هَلْ يَنْظُرُونَ»
جلد 1 - صفحه 326
2- انتظار رؤيت خدا و فرشتگان، بهانهاى براى فرار از پذيرش حقّ است.
«يَنْظُرُونَ ... يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ ... وَ الْمَلائِكَةُ»
3- سرچشمه و بازگشت همه چيز به سوى خداست. چرا در انتظار ديدن خود او هستيد، مگر آثار او را نمىبينيد. «هَلْ يَنْظُرُونَ ... وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (210)
بعد از آن تهديد و وعيد فرمايد مخالفين حق و اسلام و قرآن را:
هَلْ يَنْظُرُونَ: (استفهام به معنى نفى است) چشم نمىاندازند و انتظار نمىكشند آنها كه بكلى در دائره اسلام داخل نمىشوند، إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ:
مگر آنكه بيايد ايشان را عذاب خدا يا امر او. فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ: در سايبانهاى ابر سفيد رقيق، چنانچه عذاب قوم شعيب در يوم الظله واقع شد.
نزول عذاب ابر سفيد به سبب آنست كه مظنه رحمت است و هرگاه عذاب از آن صادر شود هولناكتر است، زيرا صدور شر از محلى كه مظنه خير باشد موجب مزيت سختى خواهد بود. وَ الْمَلائِكَةُ: و بيايند ملائكه به عذاب الهى چه آنها موكلند به نزول آن. وَ قُضِيَ الْأَمْرُ: و منقضى شود كار، يعنى امر به هلاكت آنها تمام گردد و هر كس به جزاى خود رسد. وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ: و بسوى خدا باز گردانيده شود كارها كه قيامت باشد. يا آنكه اوامر و نواهى سلاطين و حكام دنيا جريان دارد و روز قيامت تمام باطل و فرمانى جز امر حق تعالى نباشد كه: وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ.
تنبيه: آيه شريفه آگاهى است نسبت به مخالفان و فاسقان كه چه انتظار
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 375
دارند براى تسليم و فرمانبردارى، آيا منتظرند امر الهى و نزول ملائكه را به عذاب؛ و منقضى شدن امر در اين صورت ايمان ضرورى، و البته فايدهاى نخواهد داشت در دفع عذاب و عقاب.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (210)
ترجمه
آيا منتظر ميباشند مگر آنكه آيد ايشانرا خدا در سايهبانهائى از ابر و فرشتگان و گذشته شود كار و بسوى خدا برگشت كند امور..
تفسير
استفهام چون انكارى است بمنزله نفى است لذا متعقب بالا شده است يعنى منتظر نمىباشند كفار چيزيرا مگر آنكه بيايد آنها را عذاب خداوند و بنابراين مضاف حذف و اعراب آن بمضاف اليه داده شده است و ظلل جمع ظله است و به معنى سايبان است و غمام ابر سفيد است كه مورد نزول رحمت است و اگر مورد غضب شود اصعب است و ملائكه بنقل از قراء سبع مرفوع و فاعل فعل محذوف است كه كلام دلالت بر آن دارد كه ياتى باشد يعنى و آنكه بيايند ملائكه و در عيون و توحيد از حضرت رضا (ع) نقل نموده است كه الا ان ياتيهم اللّه بالملائكه فى ظلل من الغمام نازل شده است و گذشتن امر عبارت است از هلاك و انقضاء وقت چاره و بعضى گفتهاند عبارت است از فراغت از محاسبه و رسيدن هر كس بجزاى عمل خويش و برگشت امور به خداوند مكرر توضيح داده شده است و در اينجا شايد مراد سلطنت مطلقه الهيه باشد در آخرت و بعضى از قراء ترجع بفتح تا و كسر جيم قرائت نمودهاند و در تفسير امام (ع) معنى آيه باين تقريب بيان شده است كه آيا كفار عنود بعد از ايضاح حق بسبب آيات بينات و قطع معاذير بمعجزات باهرات منتظر چيزى هستند مگر آنكه خداوند در سايبانهائى از ابر سفيد براى آنها ظهور نمايد با آنكه محال است يا آنكه ملائكه بر آنها
جلد 1 صفحه 265
نازل شوند با آنكه باطل است زيرا وقتى ملائكه نازل ميشوند كه كار گذشته باشد و امر بهلاكت صادر شده باشد و امور از اختيار بندگان خارج شده باشد و بسلطنت مطلقه الهيه بازگشت نمايد پس جاى انتظار چيزى نيست جز هلاكت كه انتظار آن عين جهالت است و اين معنى بنظر حقير خالى از هر تكلف و تقدير و وافى باطراف مرام و واجد محسنات كلام است و امام تفاسير است و از حضرت باقر (ع) روايت شده است كه مراد ظهور دولت حقه الهيه است در هفت قبه از نور در نجف اشرف كه در آن موقع امتياز مؤمن از كافر در صورت آنها ظاهر مىشود بسبب داغى كه بر خرطوم كافر نهاده شده است و اين معنى مراد از قضى الامر است فيض ره فرموده اين در رجعت است حقير عرض مىكنم اين معنى مناسب است باغمام كه گفتهاند ابر سفيد است نه آنچه از مفسرين ابتدائا ذكر شد كه آيت عذاب باشد چون با توجيه مذكور بنظر حقير مناسب نمىشود و با ذوق ادبى سازش ندارد مگر آنكه مراد مطلق ابر باشد كه در لغت هم نقل شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
هَل يَنظُرُونَ إِلاّ أَن يَأتِيَهُمُ اللّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الغَمامِ وَ المَلائِكَةُ وَ قُضِيَ الأَمرُ وَ إِلَي اللّهِ تُرجَعُ الأُمُورُ (210)
آيا انتظاري جز اينکه دارند که خدا در سايبانها از ابر، و فرشتگان اينان را بيايند و امر و حكم الهي واقع شود و بسوي خدا كارها بازگشت ميكند هَل يَنظُرُونَ نظر در اينجا بمعني انتظار يعني مترصد و مترقب و چشم براه بودن است و التفات از خطاب بغياب و اعراض از مخاطبه با آنان براي ايعاد و تهديد آنان است، يعني بعد از آنكه اينهمه آيات باهرات و دلائل بينات براي ايشان آمد آيا منتظر و متوقع چنين امري هستند!
إِلّا أَن يَأتِيَهُمُ اللّهُ مراد از اتيان و آمدن خدا آمدن آثار عظمت و قدرت و قهر و غضب اوست، و ممكن است مراد ظهور آثار قيامت و وقوع شدائد آن باشد چنانچه در آيه ديگر ميفرمايد: كَلّا إِذا دُكَّتِ الأَرضُ دَكًّا دَكًّا، وَ جاءَ رَبُّكَ وَ المَلَكُ صَفًّا صَفًّا، وَ جِيءَ يَومَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَومَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الإِنسانُ وَ أَنّي لَهُ الذِّكري«2» و ممكن است مراد آمدن عذاب الهي باشد چنانچه بر امم سابقه ميآمد چنانچه در آيه ديگر ميفرمايد هَل يَنظُرُونَ إِلّا أَن تَأتِيَهُمُ المَلائِكَةُ أَو يَأتِيَ أَمرُ رَبِّكَ كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم وَ ما ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَ لكِن كانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ، فَأَصابَهُم سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِم ما كانُوا بِهِ يَستَهزِؤُنَ«3» و اينکه آيه و نظائر آن از آياتي است که مجسمه و مشبهه بآنها تمسك جستهاند مانند آيه شريفه:
1- سوره آل عمران آيه 3
2- سورة الفجر آيه 21- 23
3- سورة النحل 33- 34
جلد 2 - صفحه 390
فَأَتاهُمُ اللّهُ مِن حَيثُ لَم يَحتَسِبُوا«1» و آيه فَأَتَي اللّهُ بُنيانَهُم مِنَ القَواعِدِ«2» و آيه وَ جاءَ رَبُّكَ و آيه ثُمَّ استَوي عَلَي العَرشِ«3» و آيه بَل يَداهُ مَبسُوطَتانِ«4» و امثال اينها.
ولي بعد از آنكه بادله قطعيه عقليه و آيات محكمه قرآنيه مانند:
لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ«5» و لا تُدرِكُهُ الأَبصارُ«6» و غير اينها از آيات ديگر ثابت شد که خداوند از جسم و لوازم جسمانيت منزه و مبرّاست و محل حدوث حوادث و عروض عوارض واقع نميگردد بايد اينکه آيات را بر معاني حمل نمود که قرائن داخليه و خارجيه عقليه اقتضاء ميكند و با ساحت قدس پروردگار و ذات بينياز واجب الوجود سازگار است.
فِي ظُلَلٍ مِنَ الغَمامِ ظلل جمع ظله بمعني سايبان و هر چيزي است که سايه بيندازد و بر قطعه ابر از اينجهت که سايه مياندازد اطلاق ميشود و غمام بمعني سحاب و ابر است و من براي بيان ظلل است و مراد عذاب و نحو آنست که در قطعات ابر ظاهر شود و همين كلمه قرينه واضحه است بر اينكه مراد اتيان خدا نيست بلكه مراد اتيان آثار غضب اوست و گرنه در قطعات ابر گفته نميشد بلكه بايد در قطعه ابر گفته باشد.
وَ المَلائِكَةُ مطابق سياهي قرآن مرفوع و عطف بكلمه «اللّه» است يعني انتظار ميكشند که فرشتگان بر آنها وارد شوند نه اينكه مجرور و عطف بر ظلل باشد و معني اينكه خدا در ميان ملائكه بيايد.
وَ قُضِيَ الأَمرُ و امر واقع شود يعني آنچه بايد بشود واقع شود از انقضاء عالم و بسته شدن باب توبه و وقوع قيامت و نحو اينها.
1- سوره حشر آيه 2
2- سورة النحل آيه 26
3- سوره سجده آيه 3
4- سوره مائده آيه 69
5- سورة الشوري آيه 11
[.....]
6- سوره انعام آيه 103
جلد 2 - صفحه 391
وَ إِلَي اللّهِ تُرجَعُ الأُمُورُ و همه امور بخدا بازگشت ميكند، و تمام حيثيات و اعتبارات از مال و منال و جاه و جلال و قدرت و اختيار و رياست و سلطنت و ساير خصوصيات و عناوين و امتيازات القاء ميشود و همانطور که آمده بودند برميگردند
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
(آیه 210)- این آیه گر چه از آیات پیچیده قرآن بنظر میرسد لکن دقت روی تعبیرات آن ابهام را بر طرف میسازد، در اینجا روی سخن به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است، میفرماید: «آیا آنها انتظار دارند که خداوند و فرشتگان در سایههای ابرها به سوی آنها بیایند» و دلایل دیگری در اختیارشان بگذارند با این که چنین چیزی محال است و به فرض که محال نباشد چه ضرورتی دارد (هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِکَةُ).» در حالی که کار پایان گرفته است» (وَ قُضِیَ الْأَمْرُ).
ج1، ص189
در این که منظور از پایان گرفتن کار چیست؟ آنچه به نظر میرسد این است که اشاره به نزول عذاب الهی به کافران لجوج باشد زیرا ظاهر آیه مربوط به این جهان است.
و در پایان آیه میفرماید: «و همه کارها به سوی خدا باز میگردد» (وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ).
امور مربوط به ارسال پیامبران و نزول کتابهای آسمانی و تبیین حقایق بازگشت به او میکند همان گونه که امر حساب و مجازات و کیفر و پاداش به او باز میگردد.
رؤیت خداوند
بیشک مشاهده حسی تنها در مورد اجسامی صورت میگیرد که دارای رنگ و مکان و محل است بنابراین، در مورد ذات خداوند که مافوق زمان و مکان است معنی ندارد ذات پاک او نه در دنیا با این چشم دیده میشود و نه در آخرت دلایل عقلی این مسأله به قدری روشن است که ما را بینیاز از شرح و بسط میکند.
البته مشاهده خداوند با چشم دل هم در این جهان ممکن است و هم در جهان دیگر و مسلما در قیامت که ذات پاک او ظهور و بروز قویتری دارد این مشاهده قویتر خواهد بود «1».
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم