آیه 60 سوره بقره
<<59 | آیه 60 سوره بقره | 61>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و (به یاد آرید) وقتی که موسی برای قوم خود طلب آب کرد، به او گفتیم: عصای خود را بر سنگ زن، پس دوازده چشمه آب از آن سنگ جوشید و هر سبطی آبشخور خود را دانست (و گفتیم) از آنچه خدا روزی شما ساخته بخورید و بیاشامید و در زمین به فتنهانگیزی و فساد نپردازید.
و [یاد کنید] آن گاه که موسی برای قومش درخواست آب کرد، پس گفتیم: عصایت را به این سنگ بزن. پس دوازده چشمه از آن جوشید به طوری که هر گروهی [از دوازده گروه بنی اسرائیل] چشمه ویژه خود را شناخت. [و گفتیم:] از روزیِ خدا بخورید و بیاشامید و تبهکارانه در زمین فتنه و آشوب بر پا نکنید.
و هنگامى كه موسى براى قوم خود در پى آب برآمد، گفتيم: «با عصايت بر آن تختهسنگ بزن.» پس دوازده چشمه از آن جوشيدن گرفت، [به گونهاى كه] هر قبيلهاى آبشخور خود را مىدانست. [و گفتيم:] «از روزى خدا بخوريد و بياشاميد، و[لى ]در زمين سر به فساد برمداريد.»
و به ياد آريد آنگاه را كه موسى براى قوم خود آب خواست. گفتيم: عصايت را بر آن سنگ بزن. پس دوازده چشمه از آن بگشاد. هر گروهى آبشخور خود را بدانست. از روزى خدا بخوريد و بياشاميد و در روى زمين به فساد سركشى مكنيد.
و (به یاد آورید) زمانی را که موسی برای قوم خویش، آب طلبید، به او دستور دادیم: «عصای خود را بر آن سنگ مخصوص بزن!» ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشید؛ آنگونه که هر یک (از طوایف دوازدهگانه بنی اسرائیل)، چشمه مخصوص خود را میشناختند! (و گفتیم:) «از روزیهای الهی بخورید و بیاشامید! و در زمین فساد نکنید!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«إِسْتَسْقَی»: آب خواست. «عَیْناً»: چشمه. «أُنَاسٍ»: مردم. «مَشْرَبَ»: آبشخور. «لا تَعْثَوْا»: تباهی نکنید. در فساد زیادهروی نکنید. «مُفْسِدِینَ»: فسادپیشگان. تباهکاران. حال مؤکّده ضمیر (و) در (لا تَعْثَوْا) است. «لا تَعْثَوْا فِی الأَرْضِ مُفْسِدِینَ»: منظور نهی از غوطهور شدن در فساد است، والاّ هر فسادی ناپسند است. همان گونه که هر ربائی حرام و زشت است، ولی به همین شیوه خداوند فرموده است: لا تَأْکُلُوا الرِّبَآ أَضْعَافاً مُّضَاعَفَةً.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«60» وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ
و (بخاطر بياور) زمانى كه موسى براى قوم خويش طلب آب كرد، به او گفتيم: عصاى خود را به سنگ بزن، ناگاه دوازده چشمهى آب از آن جوشيد، (بطورى كه) هر يك از افراد (طوائف دوازدهگانه بنىاسرائيل) آبشخور خود را شناخت. (گفتيم:) از روزى الهى بخوريد و بياشاميد و در زمين، تبهكارانه فساد نكنيد!
نکته ها
شايد در عدد دوازده، راز و رمزى نهفته است. زيرا عدد ماههاى سال، عدد نقباى بنىاسرائيل و تعداد حواريون حضرت عيسى عليه السلام و عدد ائمهى معصومين عليهم السلام، دوازده است.
در آيه، همراه با كلمهى «مُفْسِدِينَ»، «لا تَعْثَوْا» نيز آمده است. «عثوا» به معنى فساد شديد است و شايد در كنار هم قرار گرفتن اين دو كلمه، مىخواهد از توجّه و تعمّد و روحيّهى فساد انگيزى نهى كند. چرا كه لغزشِ غير عمد و بدون قصد فتنهانگيزى، مورد عفو قرار مىگيرد.
پیام ها
1- انبيا، در فكر تأمين نيازهاى مادّى مردم نيز هستند. «إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ»
2- همه چيز، حتّى آبِ خوردن را از خداوند بخواهيم. «اسْتَسْقى»
3- قوانين طبيعت، محكوم ارادهى خداوند است. «اضْرِبْ ... فَانْفَجَرَتْ»
خداوند هم سببساز و هم سببسوز است. با يك عصا واز دست يك نفر، يكبار آب را مىخشكاند و يكبار آب را جارى مىسازد.
4- دعاى انبيا، مستجاب است. «اسْتَسْقى، فَانْفَجَرَتْ»
5- جارى شدن آب با زدن عصا به سنگ، يك معجزه است و پيدايش دوازده
جلد 1 - صفحه 125
چشمه براى دوازده قبيله، معجزهاى ديگر. «اثْنَتا عَشْرَةَ»
6- توزيع منظّم و عادلانه و حساب شده، مايهى امنيّت و صفا و مانع پيدا شدن اختلاف است. «قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ»
7- بهرهگيرى از نعمتهاى الهى، نبايد زمينهساز فساد باشد. «كُلُوا ... وَ لا تَعْثَوْا»
8- براى جلوگيرى از فساد، از محبّتها و لطف خداوند به انسان بگوييد. «كُلُوا وَ اشْرَبُوا ... وَ لا تَعْثَوْا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (60)
چون در وادى «تيه»، بنى اسرائيل آن غذا را خوردند، تشنه شدند. به زبان عجز طلب آب نمودند. حضرت موسى عليه السّلام از حق تعالى استسقا نمود.
وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ: و ياد بياوريد زمانى را كه چون حضرت موسى عليه السلام درخواست نمود از ما آب را براى قوم خود وقتى كه تشنه شدند، فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ: پس فرموديم موسى را كه بزن به عصاى خود سنگى معين را. نزد بعضى سنگى بود كه آدم عليه السلام آن را از بهشت آورده بود، و به ارث به شعيب رسيده و او آن را با عصا به موسى عليه السلام داده بود. و نزد جمعى مطلق سنگ است، يعنى عصا به هر سنگى خواهى بزن. و مؤيد اينست كه در حين سفر، بنى اسرائيل گفتند، ممكن است در راه به زمينى رسيم كه سنگ نباشد، حضرت آن را با خود داشت. چون محتاج مىشدند عصا بر آن مىزد، چشمه آب روان مىشد، و در هنگام حركت به زدن عصا آن چشمه خشك مىگرديد. بنى اسرائيل گفتند: چون عصا از موسى گم شود، ما از تشنگى هلاك شويم، خداى تعالى به موسى امر فرمود: بدون زدن عصا امر نما تا آب جارى شود و مردم عبرت بگيرند.
در تفسير اهل بيت مذكور است كه چون تشنگى بر بنى اسرائيل غالب شد و به هلاكت رسيدند؛ حضرت موسى عليه السلام دست به دعا برداشت، عرض كرد: اللّهم بحقّ محمّد سيّد الأنبياء و بحقّ علىّ سيّد الاوصياء و بحقّ فاطمة سيّدة النّساء الاوّلين و بحقّ الحسن سيّد الاولياء و بحقّ الحسين سيّد الشّهداء و بحقّ عترتهم و خلفائهم سادة الازكياء: كه آب دهى اين بندگان تشنه جگر خود را «1». حق تعالى فرمود: اى موسى عصا را بر
«1» تفسير برهان، جلد اوّل صفحه 103.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 159
سنگ بزن.
چون موسى عليه السلام عصا را بر سنگ زد، فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً: پس شكافته شد و سر زد از آن سنگ دوازده چشمه، به عدد اسباط بنى اسرائيل، از هر طرفى سه چشمه بيرون آمد. قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ: به تحقيق دانست هر سبطى از اسباط مشرب و آبشخور خود را كه از آن بياشامد، و هر روز ششصد هزار نفر آب دادى غير از چهارپايان و عسكر كه همه آنها دوازده ميل بود مسافت جمعيت آنها. و امر فرموديم:
كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ: بخوريد و بياشاميد از رزقى كه خداى تعالى بدون رنج و زحمت به شما عنايت فرمود، وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ: و از حدى كه خدا تعيين فرموده تجاوز مكنيد، به مخالفت كردن در زمين در حالتى كه فساد كنندگان باشيد.
تبصره: آيه شريفه دالّ است بر آنكه تجاوز از حدود مقرّره الهيّه و مخالفت اوامر سبحانيه، فساد در زمين است؛ زيرا هر معصيت و مخالفتى اثر وضعى دارد كه لازم لا ينفكّ آن مىباشد، از نحوست و نكبت و سلب بركت و رفع آسايش و نزول نقمت و قطع رزق و ورود شدّت و بلا و امراض، كه هر كدام به مرحله خود فسادى ايجاد كند در زمين؛ چنانچه احاديث آل عصمت عليهم السلام اين مطلب را كاملا مبين فرمايد.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 160
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (60)
ترجمه
و هنگاميكه طلب آب نمود موسى براى قومش پس گفتيم بزن بعصاى خود سنگ را پس روان شد از آن دوازده چشمه كه بتحقيق دانستند هر قومى آب خورشان را بخوريد و بياشاميد از روزى خدا و تجاوز منمائيد در زمين با آن كه فساد كنندگان باشيد..
تفسير
يعنى ياد بياوريد اى بنى اسرائيل وقتى را كه موسى طلب آب نمود در تيه كه دشت خطرناك بود بعد از گريه و زارى شما و زد عصاى خود را بآن سنگ كه جبرئيل از بهشت آورده بود و خواند خدا را بمحمد و آل اطهار او پس منفجر شد
جلد 1 صفحه 94
از آن سنگ دوازده چشمه آب هر يك براى قبيلهاى كه اولاد يكى از پسران حضرت يعقوب بودند و در آب خور با يكديگر مزاحمتى نداشتند و بخوريد از من و سلوى كه سابقا بيان شد و بياشاميد از آن آب گوارا كه خداوند روزى شما نموده و تجاوز از حدود الهى منمائيد در زمين بعصيان و نزاع و عياشى از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه سه سنك از بهشت نازل شده مقام ابراهيم و سنك بنى اسرائيل و حجر الاسود و در كافى و اكمال از آنحضرت نقل نموده كه وقتى حضرت حجت (ع) از مكه ظهور مينمايد منادى او ندا مىكند كه احدى خوردنى و آشاميدنى همراه نياورد زيرا سنك حضرت موسى بار شتر همراه امام زمان است و هر جا كه منزل ميفرمايند چشمههاى آب از آن جارى ميشود و اهل قافله هر كس گرسنه يا تشنه باشد از آن آب ميخورد و سير ميشود و حيوانات را هم آب ميدهند تا نجف اشرف و بنظر حقير نكته آنكه خداوند بعد از ذكر انفجار عيون خطاب بآنها فرموده كه بخوريد و بياشاميد با آنكه ذكر مأكول نشده آنستكه آن آب بجاى مأكول و مشروب استعمال ميشده خدا روزى فرمايد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذِ استَسقي مُوسي لِقَومِهِ فَقُلنَا اضرِب بِعَصاكَ الحَجَرَ فَانفَجَرَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَيناً قَد عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشرَبَهُم كُلُوا وَ اشرَبُوا مِن رِزقِ اللّهِ وَ لا تَعثَوا فِي الأَرضِ مُفسِدِينَ (60)
(و ياد كنيد زماني را که موسي براي قومش طلب آب نمود، پس گفتيم با عصايت بسنگ بزن، پس دوازده چشمه آب از آن سنگ جاري شد که هر
1- سوره كهف آيه 48
2- سوره طه آيه 119
3- سورة السجدة آيه 17 و 20
4- سورة السجدة آيه 17 و 20
جلد 2 - صفحه 43
طايفه محل آشاميدن خود را بدانند، و گفتيم بخوريد و بياشاميد از روزي خدا و در روي زمين فساد و تجاوز نكنيد.)
استسقاء بمعني طلب السقيا و آب خواستن است و عصا ظاهرا همان عصائي بوده که بدست موسي اژدها ميشده و بدريا زد و دوازده راه براي عبور بني اسرائيل باز شد و در اخبار دارد که آن را حضرت آدم از بهشت آورد و جزو مواريث انبياء بوده و حضرت شعيب بموسي سپرد و حجر نيز سنگ مخصوصي بوده بقرينه الف و لام عهد که همراه موسي بوده و در اخبار دارد که عصي و حجر موسي نزد ائمه هدي بميراث رسيده و حضرت بقية اللّه که ظاهر ميشود عصي و حجر موسي با اوست و اصحابش را با آن سيراب مينمايد.«1»
و مفسرين گفتهاند که اينکه معجزه در تيه بوده موقعي که از شدت تشنگي بموسي شكايت نمودند چنانچه گذشت و قرينه كلوا و اشربوا من رزق اللّه را هم مؤيّد آن قرار دادهاند که كُلُوا اشاره بمنّ و سلوي و اشرَبُوا اشاره بآن آبي است که از سنگ جاري ميشد.
ولي ممكن است گفته شود که اختصاص بتيه نداشته و هميشه با موسي بوده که بعد از او باوصياء او و ساير انبياء و اوصياء منتقل شده است.
وَ لا تَعثَوا از عثي و اينکه كلمه چه عين الفعل او مفتوح و چه مكسور باشد بمعني فسد است يعني لا تفسدوا في الارض، و كلمه مفسدين حال مؤكدة است يعني البته در زمين فساد نكنيد و افساد مقابل اصلاح است و شرح آن در ذيل آيه وَ إِذا قِيلَ لَهُم لا تُفسِدُوا فِي الأَرضِ بيان شد«2».
1- كافي باب ما عند الأئمة من آيات الانبياء كتاب الحجة
2- مجلد اول ص 373
44
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 60)- جوشیدن چشمه آب در بیابان! باز در این آیه خداوند به یکی دیگر از نعمتهای مهمّی که به بنی اسرائیل ارزانی داشت اشاره کرده میگوید:
«به خاطر بیاورید هنگامی که موسی (در آن بیابان خشک و سوزان که بنی اسرائیل از جهت آب سخت در مضیقه قرار داشتند) از خداوند خود برای قومش تقاضای آب کرد» (وَ إِذِ اسْتَسْقی مُوسی لِقَوْمِهِ).
و خدا این تقاضا را قبول فرمود، چنانکه قرآن میگوید: «ما به او دستور دادیم که عصای خود را بر آن سنگ مخصوص بزن» (فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ).
«ناگهان آب از آن جوشیدن گرفت و دوازده چشمه آب (درست به تعداد قبائل بنی اسرائیل) از آن با سرعت و شدّت جاری شد» (فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً). هر یک از این چشمهها به سوی طایفهای سرازیر گردید، به گونهای که اسباط و قبایل بنی اسرائیل «هر کدام به خوبی چشمه خود را میشناختند» (قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ).
در این که این سنگ چگونه سنگی بوده، بعضی از مفسران گفتهاند: این سنگ صخرهای بوده است در یک قسمت کوهستانی مشرف بر آن بیابان، و تعبیر به «فَانْبَجَسَتْ» که در آیه 160 سوره اعراف آمده نشان میدهد که آب در آغاز به صورت کم از آن سنگ بیرون آمد، سپس فزونی گرفت به حدّی که هر یک از قبایل بنی اسرائیل و حیوانی که همراهشان بود از آن سیراب گشتند، و جای تعجّب نیست که از قطعه سنگی در کوهستان چنین آبی جاری شود، ولی مسلّما همه اینها با یک نحوه «اعجاز» آمیخته بود.
به هر حال خداوند از یکسو بر آنها من و سلوی نازل کرد، و از سوی دیگر آب بقدر کافی در اختیارشان گذاشت، و به آنها فرمود: «از روزی خداوند بخورید و بنوشید اما فساد و خرابی در زمین نکنید» (کُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ).
در حقیقت به آنها گوشزد میکند که حد اقل به عنوان سپاسگزاری در برابر
ج1، ص82
این نعمتهای بزرگ هم که باشد لجاجت و خیره سری و آزار پیامبران را کنار بگذارید.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم