آیه 200 سوره بقره

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا ۗ فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ

مشاهده آیه در سوره


<<199 آیه 200 سوره بقره 201>>
سوره : سوره بقره (2)
جزء : 2
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

پس آن گاه که اعمال حجّ را به جا آوردید، همان گونه که پدران خود را یاد می‌کنید بلکه بیش از آن خدا را یاد کنید (و هر حاجت دنیا و آخرت را از خدا بخواهید) بعضی مردم (کوتاه نظر از خدا تمنّای متاع دنیوی تنها کنند و) گویند: پروردگارا، ما را از نعمتهای دنیا بهره‌مند ساز؛ و آنان را از نعمت آخرت نصیبی نیست.

پس هنگامی که مناسک [حجّتان] را انجام دادید، پس خدا را آن گونه که پدرانتان را یاد می کنید یا بهتر و بیشتر از آن یاد کنید. پس گروهی از مردم [کوتاه فکر] می گویند: پروردگارا! به ما در دنیا [کالای زندگی] عطا کن. و آنان را در آخرت هیچ بهره ای نیست.

و چون آداب ويژه حجّ خود را به جاى آورديد، همان گونه كه پدران خود را به ياد مى‌آوريد، يا با يادكردنى بيشتر، خدا را به ياد آوريد. و از مردم كسى است كه مى‌گويد: «پروردگارا، به ما، در همين دنيا عطا كن» و حال آنكه براى او در آخرت نصيبى نيست.

چون مناسكتان را به جاى آورديد، همچنان كه پدران خويش را ياد مى‌كرديد -حتى بيشتر از آن- خداى را ياد كنيد. برخى از مردم مى‌گويند: اى پروردگار ما، ما را در دنيا چيزى بخش. اينان را در آخرت نصيبى نيست.

و هنگامی که مناسکِ (حج) ِ خود را انجام دادید، خدا را یاد کنید، همانند یادآوری از پدرانتان (آن‌گونه که رسم آن زمان بود) بلکه از آن هم بیشتر! (در این مراسم، مردم دو گروهند:) بعضی از مردم می‌گویند: «خداوندا! به ما در دنیا، (*نیکی*) عطا کن!» ولی در آخرت، بهره‌ای ندارند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

And when you finish your rites, then remember Allah as you would remember your fathers, or with a more ardent remembrance. Among the people there are those who say, ‘Our Lord, give us in this world,’ but for such there is no share in the Hereafter.

So when you have performed your devotions, then laud Allah as you lauded your fathers, rather a greater lauding. But there are some people who say, Our Lord! give us in the world, and they shall have no resting place.

And when ye have completed your devotions, then remember Allah as ye remember your fathers or with a more lively remembrance. But of mankind is he who saith: "Our Lord! Give unto us in the world," and he hath no portion in the Hereafter.

So when ye have accomplished your holy rites, celebrate the praises of Allah, as ye used to celebrate the praises of your fathers,- yea, with far more Heart and soul. There are men who say: "Our Lord! Give us (Thy bounties) in this world!" but they will have no portion in the Hereafter.

معانی کلمات آیه

«قَضَیْتُمْ»: به جای آوردید و به تمام و کمال به پایان بردید. «مَنَاسِکَ»: عبادات مختصّ حجّ. اعمال حجّ. «کَذِکْرِکُمْ آبَآءَکُمْ»: همان گونه که پدران خود را یاد می‌کردید. گویند عربها بعد از انجام اعمال حجّ و اتمام مراسم آن، در مِنی گِرد می‌آمدند و مفاخر آباء و محاسن اجدادشان را یاد می‌کردند و می‌ستودند. «خَلاقٍ»: بهره و نصیبی از نعمت.

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

از ابن عباس و مجاهد روايت كنند كه اعراب هنگام توقف در موسم يا در جمرة تمام گفتار و گفتگوهايشان راجع به پدران و اجداد خود بوده و از آن‌ها تعريف و توصيف مي‌نمودند سپس اين آيه نازل گرديد.[۳]

و نيز از ابن عباس نقل نمايند: كه وقتى كه اعراب در موسم مى آمدند، مى گفتند: خدايا امسال به ما باران بده و نيز امسال را سال ارزانى قرار بده و از امور آخرت چيزى از خداوند نمى خواستند سپس اين قسمت از آيه «فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ» نازل گرديد.[۴]

شيخ بزرگوار موضوع اول را بدون ذكر عنوان شأن و نزول از امام محمدباقر عليه‌السلام روايت نموده است و محمد بن مسلم گويد: كه از امام محمدباقر عليه‌السلام درباره اين قسمت از آيه «فَاذْكُرُوااللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً» سؤال نمودم. فرمود: اعراب به رسم جاهليت در هر مجلس و محفلى از پدران خويش صحبت به ميان مي‌آوردند اين آيه بدان سبب نازل گرديد.[۵]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«200» فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ‌

پس چون مناسك (حج) خود را انجام داديد، خدا را ياد كنيد، همانگونه كه پدران خويش را ياد مى‌كنيد، بلكه بيشتر و بهتر از آن. پس بعضى از مردم كسانى هستند كه مى‌گويند: خداوندا! به ما در دنيا عطا كن. آنان در آخرت بهره‌اى ندارند.

نکته ها

گروهى از اهل مكّه، بعد از پايان مراسم حج در محلّى اجتماع كرده و با ياد كردن پدران و نياكان خود به آن تفاخر و مباهات مى‌كردند. قرآن دستور مى‌دهد به جاى تفاخر به نياكان، خدا را ياد كنيد «1» و از نعمت‌ها و توفيقات او سخن بگوييد و در اين كار جدّى‌تر باشيد.

ياد هر كس يا هر چيز، نشانه‌ى حاكميّت آن بر فكر انسان است. كسى كه ياد نياكان را دارد و به آنان افتخار مى‌كند، فكر و فرهنگ آنان را پذيرفته است و اين يادكرد مى‌تواند فرهنگ جاهلى را بر جامعه حاكم كند. به همين دليل حضرت موسى گفت: من گوساله طلائى و پر قيمت سامرى را آتش مى‌زنم و خاكسترش را به دريا مى‌ريزم. زيرا تماشاى آن، فرهنگ و تفكّر شرك را در انسان زنده مى‌كند.

پیام ها

1- جهت‌دهى به ايام فراغت، يكى از وظايف مربّى است. «فَإِذا قَضَيْتُمْ ... فَاذْكُرُوا اللَّهَ»

2- ياد خدا، هم از نظر كمّيت بايد كثير باشد؛ «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً» و هم از نظر كيفيّت، عاشقانه و خالصانه. «أَشَدَّ ذِكْراً»

3- سطحى‌نگر نباشيم. گروهى در بهترين زمان‌ها و مكان‌ها، تنها دعاى آنها رسيدن به زندگى كوتاه مادّى است. «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ»

«1». تفسير مجمع‌البيان، ج 2، ص 529؛ نورالثقلين، ج 1، ص 198.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 315

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ (200)

شأن نزول: در جاهليت، مرسوم اشرف عرب آن بود كه چون از مناسك فارغ شدى نزديك خانه يا ما بين مسجد منى و جبل الرحمه ايستاده به رفعت حسب و شهرت نسب پدران خود مفاخرت نموده مى‌گفتند پدران ما مهمانى چنين كردند و چنان شمشير زدند و اطعام نمودند؛ حق تعالى رد آن را فرمود:

فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ‌: پس چون بجاى آريد جميع مناسك حج خود را، فَاذْكُرُوا اللَّهَ‌: پس ياد كنيد خدا را و به ثناى او مشغول شويد.

كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ‌: مانند ياد كردن شما پدران خود را، يعنى ذكر خدا بسيار كنيد و در آن مبالغه نمائيد چنانچه ياد پدران خود كنيد در مفاخرت. أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً: يا شديدتر و عظيمتر ذكرى، زيرا منعم حقيقى را سپاسدارى در مفاخرت و شكرگزارى به درجات سزاوارتر باشد و لطف او مقتضى‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 363

تحريص بندگان است به آنچه موجب خير و نفع آنها است، و لذا پنج مرتبه امر به ذكر را تكرار فرموده در امكنه و ازمنه مختلفه والا ذات سبحانى اجل و اعلا باشد از نفع و ضرر بندگان نسبت به ساحت كبريائى او. چون ذاكرين دو طبقه مى‌باشند:

طبقه اول مطلوب آنها از ياد خدا اغراض دنيويه باشد از مال و جاه و خدم و حشم و غير آن چنانچه فرمايد: فَمِنَ النَّاسِ‌: و بعضى از مردمان، مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا: كسى است كه مى‌گويد پروردگارا عطا فرما ما را در دنيا فلان و فلان را، يعنى چيز محقر دنيا را مى‌طلبند، وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ‌: و نيست و نخواهد بود براى او در آخرت هيچ بهره و نصيبى، زيرا همه قصد و همت او در اين ذكر مقصور و مصروف به دنيا بوده. نزد اكثر مفسرين مراد به اين شخص كافر است كه معتقد به حشر و قيامت نيست، و اگر اين شخص مؤمن باشد مراد آنست كه نصيبى كه داعى آخرت باشد از آن محروم است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ (200)

ترجمه‌

پس چون بجا آورديد اعمال حج خودتان را پس ياد كنيد خدا را مانند ياد كردن شما پدران خود را يا بيشتر ياد كردنى پس بعضى از مردم كسانى هستند كه مى‌گويند پروردگار ما بده بما در دنيا و نيست مر او را در آخرت بهره‌اى..

تفسير

يعنى چون از اعمال حج فارغ شديد ياد كنيد از نعم و احسان و اكرام خداوند و مبالغه كنيد در آن مانند آنكه مبالغه ميكنيد در ذكر مفاخر و آثار پدران خودتان يا بنحو اشد و ابلغ و اتم چون نعم الهى اكثر و اعظم و اتم است و در تفسير امام است كه خداوند مردم را مختار نمود در اين دو امر با آنكه نعم الهى‌

جلد 1 صفحه 256

اكثر و اعظم است از نعم اباء و در مجمع از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه معمول بود وقتى مردم از حج فارغ ميشدند اجتماع مينمودند و ذكر مفاخر و مئاثر پدران خودشان را مى‌كردند و افتخار و مباهات مينمودند بتعداد آنها و ذكر حكايات پيشينيان و اوصاف حميده نياكان از قبيل سخاوت و شجاعت و شرافت لذا خداوند امر فرمود آنها را كه در چنين مقام مقدسى بجاى اين مفاخرات بيهوده ذكر خدا را نمايند بهمين مقدار يا زيادتر بآنكه مشغول شوند بذكر نعم بى‌منتهاى حق و شكر آنها را بجا آورند زيرا پدران ايشان هر قدر بر آنها حق نعمت داشته باشند خداوند احق از آن است چون خداوند اين نعمت‌ها را بآنها و پدرانشان عنايت فرموده است پس اى برادر عزيز پيرامون اين قبيل مفاخرات مگرد كه خودت را خسته و طرفت را ملول مينمائى او اگرچه ظاهرا ساكت باشد ولى باطنا افسرده ميشود و تو را ملامت مى كند چون اين هم يك نوع تعريف خود نمودن است و آن قبيح است و ممكن است تصور نمايد كه تو ميخواهى باين اظهارات او را كوچك كنى و خود را بزرگ و در مقام برآيد كه ترا كوچك كند و خود را بزرگ اگر شخص داراى حسب و نسب و شرافت است بايد مردم بگويند و بدانند نه آنكه خود بگويد و مردم را وادار بقبول نمايد كه گفته‌اند مشك آنست كه خود ببويد نه آنكه عطار بگويد و بعضى دون همتان وقتى ميخواهند از خدا چيزى بخواهند حاجت دنيوى ميخواهند چون همّتشان مقصور در تعمير دنياى دنى است چنين شخصى از آخرت بهره ندارد چون براى آن كار نميكند و بفكر نعيم ابدى نيست و نيست براى انسان مگر آنچه را سعى ميكند براى او از دنيا و آخرت از اينجا معلوم ميشود انحصار دعا در امر دنيوى خصوص در مقامات مقدسه قبيح است و مرضى الهى نيست.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَإِذا قَضَيتُم‌ مَناسِكَكُم‌ فَاذكُرُوا اللّه‌َ كَذِكرِكُم‌ آباءَكُم‌ أَو أَشَدَّ ذِكراً فَمِن‌َ النّاس‌ِ مَن‌ يَقُول‌ُ رَبَّنا آتِنا فِي‌ الدُّنيا وَ ما لَه‌ُ فِي‌ الآخِرَةِ مِن‌ خَلاق‌ٍ (200)

(‌پس‌ ‌هر‌ گاه‌ اعمال‌ حج‌ ‌را‌ بجاي‌ آورديد ‌خدا‌ ‌را‌ ياد كنيد چنانچه‌ پدرانتان‌ ‌را‌ ياد ميكرديد ‌ يا ‌ بهتر و بيشتر ‌از‌ ‌آن‌، و بعضي‌ ‌از‌ مردم‌ كساني‌ هستند ‌که‌ مي‌گويند پروردگار ‌ما ‌در‌ دنيا ‌بما‌ عطا كن‌، و ‌براي‌ اينان‌ ‌در‌ آخرت‌ بهره‌ نيست‌) فَإِذا قَضَيتُم‌ مَناسِكَكُم‌ فعل‌ قضي‌ ‌در‌ قرآن‌ ‌بر‌ معاني‌ اطلاق‌ ‌شده‌: بمعني‌ خلق‌ و صنع‌ مانند فَقَضاهُن‌َّ سَبع‌َ سَماوات‌ٍ«1» و بمعني‌ امر مانند وَ قَضي‌ رَبُّك‌َ أَلّا تَعبُدُوا إِلّا إِيّاه‌ُ«2» و بمعني‌ اعلام‌ مانند وَ قَضَينا إِلي‌ بَنِي‌ إِسرائِيل‌َ«3» و بمعني‌

1‌-‌ سوره‌ فصلت‌ ‌آيه‌ 11

2‌-‌ سوره‌ اسراء ‌آيه‌ 24

3‌-‌ سوره‌ اسراء ‌آيه‌ 4

جلد 2 - صفحه 377

حكم‌ مانند وَ اللّه‌ُ يَقضِي‌ بِالحَق‌ِّ«1» و بمعني‌ فعل‌ مانند فَاقض‌ِ ما أَنت‌َ قاض‌ٍ«2» و بمعني‌ اتمام‌ و بپايان‌ رسانيدن‌ مانند فَلَمّا قَضي‌ مُوسَي‌ الأَجَل‌َ«3» و ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ نيز بهمين‌ معني‌ استعمال‌ ‌شده‌ ‌است‌ ‌يعني‌ هنگامي‌ ‌که‌ اعمال‌ حج‌ ‌را‌ انجام‌ داديد و مناسك‌ جمع‌ منسك‌، اسم‌ مكان‌ بمعني‌ محل‌ نسك‌ ‌است‌ ‌که‌ عرفات‌، مشعر مني‌، و مكه‌ ‌باشد‌ و ‌ يا ‌ مصدر ميمي‌ و بمعني‌ فعل‌ عبادت‌ ‌است‌ و اصل‌ نسك‌ بمعني‌ عبادت‌ مي‌باشد.

فَاذكُرُوا اللّه‌َ كَذِكرِكُم‌ آباءَكُم‌ ‌در‌ تفسير ‌اينکه‌ قسمت‌ ‌از‌ ‌آيه‌ ‌در‌ مجمع‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرمود:

انّهم‌ كانوا اذا فرغوا ‌من‌ الحج‌ يجتمعون‌ هناك‌ و يعدون‌ مفاخر آبائهم‌ و مآثرهم‌ و يذكرون‌ ايامهم‌ القديمة و اياديهم‌ الجسيمة فامرهم‌ اللّه‌ ‌ان‌ يذكروه‌ مكان‌ ذكرهم‌ آبائهم‌

«

و بعضي‌ گفتند مراد ‌از‌ ذكر ‌خدا‌ ‌در‌ اينجا تكبيرات‌ وارده‌ عقب‌ پانزده‌ نماز ‌در‌ مني‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ظهر روز عيد ‌تا‌ صبح‌ سيزدهم‌ ‌باشد‌ و بعضي‌ گفتند مراد ذكر نعم‌ و آلاء الهي‌ ‌است‌ و شكر ‌بر‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و بهتر تعميم‌ ‌است‌ أَو أَشَدَّ ذِكراً بلكه‌ سزاوار ‌است‌ ‌که‌ ذكر ‌خدا‌ بيشتر و بهتر ‌از‌ ذكر پدران‌، و مناسب‌ جلال‌ و نعمت‌هاي‌ ‌او‌ ‌باشد‌ زيرا نعم‌ الهي‌ اعظم‌ و آلاء ‌او‌ اكثر ‌است‌ ‌حتي‌ مفاخر و مآثر آباء ‌شما‌ نيز يكي‌ ‌از‌ تفضلات‌ خداوند نسبت‌ بشما و آباء ‌شما‌ ‌است‌.

فَمِن‌َ النّاس‌ِ مَن‌ يَقُول‌ُ رَبَّنا آتِنا فِي‌ الدُّنيا بعضي‌ ‌از‌ مردم‌ هستند ‌که‌ تمام‌ ‌هم‌ آنان‌ زخارف‌ دنيا ‌از‌ مال‌ و جاه‌ و رياست‌ آنست‌ و نظري‌ بآخرت‌ نداشته‌ و ‌از‌ ‌آن‌ اعراض‌ نموده‌اند.

1‌-‌ سوره‌ مؤمن‌ ‌آيه‌ 21

2‌-‌ سوره‌ طه‌ ‌آيه‌ 75

3‌-‌ سوره‌ قصص‌ ‌آيه‌ 29

[.....]

جلد 2 - صفحه 378

وَ ما لَه‌ُ فِي‌ الآخِرَةِ مِن‌ خَلاق‌ٍ ‌براي‌ ‌اينکه‌ دسته‌ ‌از‌ مردم‌ بهره‌ و نصيبي‌ ‌در‌ آخرت‌ نيست‌، زيرا فيوضات‌ و نعم‌ الهي‌ ‌در‌ آخرت‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ دنيا قابليت‌ و استعداد ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌خود‌ فراهم‌ نموده‌ و باصطلاح‌ ‌در‌ اينجا بذر افشانده‌ باشند ‌تا‌ ‌در‌ آنجا ‌از‌ ثمره ‌آن‌ برخوردار شوند ولي‌ كساني‌ ‌که‌ توجهي‌ بآخرت‌ نداشته‌ بلكه‌ اعتقاد بآن‌ ندارند البته‌ بهره ‌براي‌ آنان‌ ‌در‌ آنجا نخواهد ‌بود‌.

برگزیده تفسیر نمونه


اشاره

آیه 200

شأن نزول:

در حدیثی از امام باقر علیه السّلام می‌خوانیم که: در ایام جاهلیت هنگامی که از مراسم حجّ فارغ می‌شدند در آنجا اجتماع می‌کردند و افتخارات نیاکان خود را بر می‌شمردند (و افتخارات موهومی برای خود بر می‌شمردند) آیه نازل شد و به آنها دستور داد که به جای این کار (نادرست) ذکر خدا گویند و از نعمتهای بی‌دریغ خداوند و مواهب او یاد کنند.

تفسیر:

این آیه همچنان ادامه بحثهای مربوط به حجّ است نخست می‌گوید:

«هنگامی که مناسک (حجّ) خود را انجام دادید ذکر خدا گویید همان گونه که پدران و نیاکانتان را یاد می‌کردید بلکه از آن بیشتر و برتر» (فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً).

منظور از این تعبیر این نیست که هم نیاکانتان را ذکر کنید و هم خدا را، بلکه اشاره‌ای است به این واقعیت که اگر آنها بخاطر پاره‌ای از مواهب لایق یادآوری هستند پس چرا به سراغ خدا نمی‌روید که تمام عالم هستی و تمام نعمتهای جهان از ناحیه اوست صاحب صفات جلال و جمال و ولی نعمت همگان است.

ج1، ص184

«ذکر خدا» در این جا تمام اذکار الهی بعد از مراسم را شامل می‌شود.

در اینجا مردم را به دو گروه تقسیم می‌کند می‌فرماید: «گروهی از مردم می‌گویند خداوندا! در دنیا به ما نیکی عطا فرما ولی در آخرت بهره‌ای ندارند» (فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

روایات مرتبط با تفسیر آیه

پس از اتمام حج، باید به جاى تفاخر به نیاکان، ذکر خداوند کرد. (فاذا قضیتم مناسککم فاذکروا اللّه) امام باقر (ع): ... و یعدّون مفاخر آبائهم ... فامرهم اللّه سبحانه، ان یذکروه مکان ذکرهم آبائهم فى هذا الموضع[۶].

پانویس

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌1، ص 111.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 68.
  3. تفاسير طبرسى و ميبدى و ابن ابى‌حاتم.
  4. تفسير ابن ابى‌حاتم.
  5. تفاسير عياشى و برهان.
  6. مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۲۹ ; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۱۹۸، ح ۷۲۲.

منابع