مثلهای قرآنی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۱۵ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (تعیین رده)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
این مقاله حاصل همکاری و مشارکت جمعی از اعضای دانشنامه اسلامی در نسخه پیشین دانشنامه است. به هنگامی که اطلاعات دانشنامه از نرم افزار پیشین به نرم افزارکنونی منتقل شد آخرین ویرایش آنجا به عنوان اولین نسخه در نرم افزار جدید ثبت شد.

چنانچه علاقه مندید نام کاربری که تدوین کننده این مقاله در نسخه پیشین بوده یا بیشترین مشارکت را در تهیه آن داشته است را بدانید به صفحه مشارکت کنندگان در نسخه پیشین مراجعه کنید



منبع: در این نوشتار از مقاله مثل های قرآنی، سایت اندشیه قم استفاده شایانی برده شده.

مثل های قرآنی

مثل چیست؟

سیوطی در کتاب الاتقان در این مورد می گوید: "الأمثال تصور المعاني بصورة الأشخاص لأنها أثبت في الأذهان لأستعانة الذهن فيها بالحواس و من ثم كان الغرض من المثل تشبيه الخفي بالجلي والغائب بالشاهد".[۱]

امثال تصور معانی به صورت اشخاص (منظور صورت های محسوس) است. چرا که آن ها به خاطر استعانت ذهن در آن ها از حواس، در ذهن ماندگارترند. و از این رو غرض از مثل تشبیه پنهان به آشکار و غایب از نظر به قابل مشاهده است.

آیات در مورد مثل در قرآن

  • «ولقد ضربنا للناس في هذا القرآن من كل مثل لعلهم يتذكرون»؛ (سوره زمر: 27) و در اين قرآن از هر گونه مثلى براى مردم آورديم باشد كه آنان پند گيرند.
  • «و تلك الأمثال نضربها للناس و ما يعقلها إلا العالمون»؛ (سوره عنكبوت: 43) و ما اين همه مثل ها را براى مردم مى زنيم (تا حقايق براى آن ها روشن شود) وليكن به جز مردم دانشمند كسى تعقل در آن ها نخواهد كرد.
  • «وَلَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ في هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُوراً»؛ (سوره اسراء: 89) و همانا ما در اين قرآن براى مردم هر گونه مثال آورديم (تا مگر هدايت شوند) ليكن اكثر مردم به جز از كفر و عناد از هر چيز امتناع كردند.

نمونه های مثل ‌های قرآنی

مواردی که در این جا به عنوان مثل های قرآنی ذکر می شود. در آن ها شخص یا صفتی یا فعلی به یکی از پدیده های طبیعی و محسوسات مثال زده شده است. توضیح این که مثل های قرآنی در کتاب ها و مقالات معمولاً به دو معنای زیر نیز بکار می رود:

  • 1- ضرب المثل هایی که در قرآن معادل و مشابه دارد.
  • 2- تکه های قرآن که بر سر زبان ها افتاده به ضرب المثل تبدیل شده که در این موارد مراد از مثل، ضرب المثل است.[۲]

منافقین:

  • «مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِى اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فىِ ظُلُمَاتٍ لَّايُبْصِرُونَ»؛ (سوره بقره: 17) مثل ايشان مانند كسى است كه آتشى بيفروزد، و همين كه روشن كند پيرامون او را، خدا روشنى آنان را ببرد و رها كند ايشان را در تاريكي ای كه هيچ نبينند.
  • «أَوْ كَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِیطٌ بِالْكافِرِینَ»؛ (سوره بقره: 19) یا همچون بارانی از آسمان، كه در شب تاریك همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد، آن ها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوش های خود می‌گذارند، تا صدای صاعقه را نشوند، و خداوند به كافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).

انفاق با ریاكاری:

  • «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذی كَالَّذِی یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لایُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَیْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لایَقْدِرُونَ عَلی شَیْ ءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لایَهْدِی الْقَوْمَ الْكافِرِینَ»؛ (سوره بقره: 264) ای كسانی كه ایمان آورده‌اید بخشش های خود را با منت و آزار، باطل نسازید. همانند كسی كه مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق می‌كند، و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمی‌آورد، (كار او) همچون قطعه سنگی است كه بر آن (قشر نازكی از) خاك باشد، (و بذرهایی در آن افشانده شود،) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاك ها و بذرها را بشوید) و آن را صاف (و خالی از خاك و بذر) رها كند. آن ها از كاری كه انجام داده‌اند چیزی بدست نمی‌آورند، و خداوند، جمعیت كافران را هدایت نمی ‌كند.

کفر و ایمان:

  • «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلًا فِيهِ شُرَكاَءُ مُتَشَاكِسُونَ وَ رَجُلًا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً الحَْمْدُلِلَّهِ بَلْ أَكْثرَُهُمْ لَايَعْلَمُونَ»؛ (سوره زمر: 29) خدا (براى كفر و ايمان) مثلى زده (بياموزيد) آيا شخصى كه اربابانى متعدد دارد همه مخالف يكديگر (و هر كدام او را به كارى پر رنج و زحمت مى گمارند) با آن شخصى كه تسليم امر يك نفر است (كه به او مهربان است و هيچ تكليف سختى نمى كند) حال اين دو شخص يكسان است؟ خدا را سپاس (كه حالشان هرگز يكسان نيست) ليكن اكثر اين مردم درك (اين حقيقت) نمى كنند.

غیر خدا را به دوستی گرفتن:

  • «مَثَلُ الَّذِينَ اتخََّذُواْ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتخََّذَتْ بَيْتًا وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ»؛ (سوره عنكبوت: 41) مثل حال آنان كه خدا را فراموش كرده و غير خدا را به دوستى و سرپرستى برگرفتند (در سستى و بى بنيادى) حكايت خانه اى است كه عنكبوت بنياد كند و اگر بدانند سست ترين بنا خانه عنكبوت است.

قرار دادن شریک برای خدا:

  • «وَ مَنْ یُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ أَوْ تَهْوِی بِهِ الرِّیحُ فِی مَكانٍ سَحِیقٍ»؛ (سوره حج: 31) و هر كس همتایی برای خدا قرار دهد، گویی از آسمان سقوط كرده، و پرندگان (در وسط هوا) او را می ‌ربایند، و یا تند‌باد او را به جای دوردستی پرتاب می‌كند.

عالمان بی عمل:

  • «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْراهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ»؛ (سوره جمعه: 5) كسانی كه مكلف به تورات شدند ولی حق آن را ادا نكردند، مانند دراز گوشی هستند كه كتاب هایی حمل می‌كند، (آن را به دوش می‌كشد اما چیزی از آن نمی‌فهمد) گروهی كه آیات خدا را انكار كردند مثال بدی دارند.

دنیا:

  • «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَهٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَالْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَكُونُ حُطاماً»؛ (سوره حديد: 20) بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سر‌گرمی و تجمل پرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون ‌طلبی در اموال و فرزندان است، همانند بارانی كه محصولش كشاورزان را در شگفتی فرو می‌برد، سپس خشك می‌شود به گونه‌ای كه آن را زرد رنگ می‌بینی، سپس تبدیل به كاه می‌شود.

یاران پیامبر صلی ‌الله علیه و آله

  • «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوی عَلی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَاللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظِیماً»؛ (سوره فتح: 29) محمد صلی ‌الله علیه و آله پیامبر خداست و آنان كه همراه اویند در برابر كفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند. پیوسته آن ها را در حال ركوع و سجود می‌بینی در حالی كه همواره فضل خدا و رضای او را می‌طلبند، نشانه آن ها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی كه جوانه‌های خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محكم شده و بر پای خود ایستاده است و به قدری نمو و رشد كرده كه زارعان را به شگفتی وامی ‌دارد. این برای آن است كه كافران را خشم آورد (ولی) كسانی از آن ها را كه ایمان آورده و كارهای شایسته انجام داده‌اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است.

قلب ها:

  • «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِیَ كَالْحِجارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَهِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»؛ (سوره بقره: 74) سپس دل های شما (بنی اسرائیل) بعد از این واقعه سخت شد، همچون سنگ، یا سخت‌تر چرا كه پاره‌ای از سنگ ها می‌شكافد، و از آن نهرها جاری می‌شود، و پاره‌ای از آن ها شكاف برمی‌دارد، و آب از آن تراوش می‌كند، و پاره‌ای از خوف خدا (از فراز كوه) به زیر می‌افتد، (اما دل های شما، نه از خوف خدا می‌تپد، و نه شما سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است) و خداوند از اعمال شما غافل نیست.

دعوت كافران:

  • «وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لايَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لايَعْقِلُونَ»؛‌(سوره بقره: 171) مثل (تو در دعوت) كافران، بسان كسي است كه (گوسفندان و حيوانات را براي نجات از چنگال خطر) صدا مي‌زند، ولي آن ها چيزي جز سر و صدا نمي‌شنوند، (و حقيقت و مفهوم گفتار او را درك نمي‌كنند. اين كافران، در واقع) كر و لال و نابينا هستند، از اين رو چيزي نمي‌فهمند.

تكذيب آيات:

  • «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»؛ (سوره اعراف: 176) مثلش چون سگ است (كه) اگر بر آن حمله‌ور شوي زبان از كام برمي‌آورد، و اگر رها كني (باز هم) زبان از كام برآورد. اين، مثل آن گروهي است كه آيات ما را تكذيب كردند، پس اين داستان را (براي آنان) حكايت كن، شايد كه آنان بينديشند.

مثال انفاق:

  • «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ»؛‌(سوره بقره: 261) كساني كه اموال خود را در راه خدا انفاق مي‌كنند، همانند بذري هستند كه هفت خوشه بروياند، كه در هر خوشه، يكصد دانه باشد، و خداوند آن را براي هر كس بخواهد (شايستگي داشته باشد) دو يا چند برابر مي‌كند.
  • «مَثَلُ مَا يُنفِقُونَ فىِ هَذِهِ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صرٌِّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَ مَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»؛ (سوره آل عمران: 117) مثل مالى كه كافران براى پيشرفت مقاصد دنيوى خود صرف كنند (و از آن بهره نيابند) بدان ماند كه باد سرد شديدى به كشتزار ستمكاران برسد و همه را نابود كند. (كه حاصلى از آن بدست نيايد) و خدا ستمى بر آن ها نكرده، ليكن آن ها به خود ستم مى كنند.

اعمال کفار:

  • «مَثَلُ الَّذينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ في يَوْمٍ عاصِفٍ لايَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى شَيْ ءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعيدُ»؛ (سوره ابراهيم: 18) مثَل اعمال كسانى كه به خدا كافر شده اند چون خاكسترى است كه در روزى طوفانى بادى سخت بر آن بوزد. توان نگه داشتن آن چه را كه بدست آورده اند ندارند. اين است گمراهى بى انتها.

کلمه کفر (و روح پليد)

  • «وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مالَها مِنْ قَرارٍ»؛ (سوره ابراهیم: 26) و مثل كلمه كفر (و روح پليد) مانند درخت پليدى است كه ريشه اش به قلب زمين نرود بلكه بالاى زمين افتد و (زود خشك شود و) هيچ ثبات و بقايى ندارد.

زندگی دنیا:

  • «وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَكانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ مُقْتَدِراً»؛ (سوره كهف: 45) و براى امت، زندگانى دنيا را چنين مثل زن كه ما آب بارانى از آسمان نازل كنيم و به آن آب، درختان و نباتات گوناگون زمين در هم پيچيده و خرم برويد، سپس همه در هم شكسته و خشك شود و بدست بادها زير و زبر و پراكنده گردد، و خدا بر هر چيز اقتدار كامل دارد.

نور خدا:

  • «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لاشَرْقِيَّةٍ وَ لاغَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضي ءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عَليمٌ»؛ (سوره نور: 35) خدا نور (وجود بخش) آسمان ها و زمين است، داستان نورش به مشكاتى ماند كه در آن روشن چراغى باشد و آن چراغ در ميان شيشه اى كه از تلألؤ آن گويى ستاره اى است درخشان، و روشن از درخت مبارك زيتون كه (با آن كه) شرقى و غربى نيست (شرق و غرب جهان بدان فروزان است) و بى آن كه آتشى زيت آن را برافروزد خود به خود (جهانى را) روشنى بخشد، پرتو آن نور (حقيقت) بر روى نور (معرفت) قرار گرفته است. و خدا هر كه را خواهد به نور خود (و اشراقات وحى خويش) هدايت كند و (اين) مثل ها را خدا براى مردم (هوشمند) مى زند (كه به راه معرفتش هدايت يابند) و خدا به همه امور داناست!

گمراهان:

  • «أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِی الْعُمْیَ وَ مَنْ كانَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ»؛ (سوره زخرف: 40) (ای پیامبر) آیا تو می ‌خواهی سخن خود را به گوش كران برسانی، یا كوران و كسانی كه در گمراهی آشكار هستند هدایت كنی؟

منافقین:

  • «وَ إِذا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسامُهُمْ وَ إِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَهٌ یَحْسَبُونَ كُلَّ صَیْحَهٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی یُؤْفَكُونَ»؛ (سوره منافقون: 4) هنگامی كه آن ها را می‌بینی، جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو می‌برد، و اگر سخن بگویند، به سخنانش گوش فرا می‌دهی، اما گویی چوب های خشكی هستند كه به دیوار تكیه داده شده‌اند، هر فریادی از هر جا بلند شود بر ضد خود می‌پندارند، آن ها دشمنان واقعی تو هستند، پس از آنان برحذر باش خداوند آن ها را بكشد، چگونه از حق منحرف می ‌شوند؟

پراكندگی مردم در قیامت:

  • «یَوْمَ یَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ»؛ (سوره القارعة: 4) روزی كه مردم مانند پروانه‌های پراكنده خواهند بود.

پانویس

  1. الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی جلال الدین عبدالرحمن، نوع ششصت و ششم (فی امثال القرآن).
  2. سیوطی در نوع ششصت و ششم کتاب الاتقان با عنوان "فی امثال القرآن" مثل های قرانی را به دو دسته تقسیم می کند: مثل های ظاهری که به مثل بودن آن ها در قرآن تصریح شده و مثل های پنهان که ذکری از مثل در آن ها نیست. آن گاه مورد نظر ما را به عنوان مثل های ظاهری ذکر می کند و ضرب المثل هایی که در قرآن مشابه دارد را به عنوان دسته دوم. و در پایان آن نوع تعدادی از عبارات قرآنی که به عنوان ضرب المثل شایع شده را به عنوان نوع بدیعی به نام "ارسال المثل" می آورد.