محقق ثانی
منبع: تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 1، صفحه 165
نویسنده: محمدجواد نورمحمدي
محقق كركی (مقتدای شیعه)
تولد
آفتاب قرن نهم از نیمه گذشته بود كه در یك خانواده صمیمی در روستای «كرك» از روستاهای جبل عامل لبنان كودكی به دنیا آمد. سال 865 یا 870 بود كه خانه ساده «عزالدین حسین» به نور جمال كودكی شیعی نورانی شد. پدرش نام وی را «علی» گذاشت و او با نشانی از تشیع در اولین قدمهای زندگی پیش رفت و «نورالدین» لقب گرفت. دوران كودكی او به پاس مراقبت مادر و تلاش پدر به خوبی گذشت و محیط خانواده اسلامی آنان در او تأثیر شگرفی گذاشت.
تحصیل
علی بن عبدالعالی[۱] اندك اندك پای به سن نوآموزی گذاشت و درس و مدرسه را شروع كرد و پس آموزشهای ابتدایی به حوزه علمیه كرك و در جرگه دانشپژوهان علوم اسلامی وارد شد. درس و بحث و مطالعه از او طلبهای جوان و دوستداشتنی ساخت و باتقوای الهی بر گزمههای سپاه شبپرستان حمله برد و به تهذیب نفس همگام با تحصیل همت گماشت.
پس از آن به روستای «میس» رفت و با تلاش پیگیر، از استادان آن حوزه شناخته شد. شهید ثانی یكی از شاگردان آن حوزه بود كه «شرایع الاسلام» و «قواعد» را نزد او فراگرفته است.[۲] چندی نیز در «جبع» لبنان به تحصیل مشغول بود و پس از آشنایی و بدست آوردن تجارب و علوم در حوزه علمیه «جبل عامل» رهسپار حوزه «دمشق» شد.
آنگاه از دمشق راهی «بیت المقدس» شد و لختی از زمان را نیز به تحقیق و دانشاندوزی در شهر «الخلیل» گذراند و سپس بار خود را بسته، رهسپار مركز حوزه اهل سنت در «مصر» گردید. این سفرها و دیدار حوزههای گوناگون از او مردی حزیم و دانشمندی خوشاندیشه ساخت و شخصیت او را چنان زیبا ترسیم كرد كه عاقبت یكی از بزرگترین دانشمندان قرن دهم بشمار آمد و به «محقق ثانی»، «مولای مروج»، «محقق كركی» و «شیخ علایی» شهرت یافت.
در كشور مصر از دانشمندان زیادی بهره جست و محضر فرزانگان آن دیار را غنیمت شمرد. گوهر جان به متاع ناچیز دنیا نفروخت و سخت در راه تكامل و معرفت كوشید و در این مدت نیز موفق به گرفتن اجازه از علمای اهل سنت شد. (در بخش استادان به تنی چند از آنان اشاره خواهیم كرد)
زندگی علمی علی بن عبدالعالی كه در این زمان از دانشمندان بلندمرتبه جبل عامل بود زیبا و شیرین و مسالهآموز میگذشت. او در پی ورود به سرزمینی تازه توشهای از خرمن اندیشمندان آن سامان برمیگرفت و باز سوار بر گرده سفر، بار و بنه به سویی دیگر میكشید و این بار حوزه مصر را به سوی عراق و حوزه نجف اشرف ترك گفت و به سرزمین ولایت و آستان امامان معصوم وارد شد.
استادان
علی بن عبدالعالی فروغ معرفت و فقیهی جان بر كف برای شیعه شد ولی این میوه شیرین به آسانی بدست نیامد. از لبنان تا مصر و از مصر تا نجف، حضور در حلقههای درس و تحقیق و استفاده از محضر استادان دلسوز و بامعرفت بود كه توانست جوانه علم و تحقیق را در وجودش بارور كند و درخت تناور فقاهت و دیانت را در جانش به بار بنشاند و ما به پاس خدمت آن اسوههای علم و عمل به یاد كرد تنی چند از آنان بسنده میكنیم.
علی بن هلال جزایری (بزرگترین استاد محقق ثانی)، محمد بن داود بن مؤذن جزینی، شمس الدین محمد بن خاتون عاملی، سید حیدر عاملی، احمد بن علی عاملی، زینالدین جعفر بن حسام عاملی، شمس الدین محمد بن احمد صهیونی، كه جملگی از استادان شیعی اویند. علاوه بر این از ابی یحیی زكریا انصاری (متوفی 926 ق) و كمالالدین ابراهیم بن محمد بن ابی شریف قرشی (متوفی 923 ق) از علمای اهل سنت نیز بهره برده است.[۳]
تلاش مصلح
محقق كركی در نجف اشرف بر كرسی تدریس نشسته بود كه پیكی از دربار ایران و شاه اسماعیل صفوی رسید و او را برای تلاش و كار به دربار ایران دعوت كرد. او دید از این فرصت میتواند برای سرفراز گردانیدن شیعیان و رساندن فرهنگ ناب تشیع به جامعه استفاده كند. این تصمیم بسیار مهم و حساس میتوانست مسیر زندگی او و شیعیان را عوض كند.
به همین دلیل آن را پذیرفته، در سال 916 ق در جنگ هرات به شاه اسماعیل صفوی پیوست. در این حال او در حدود 50 بهار از عمر خود را گذرانده و پای به عرصه مبارزه و تلاش، آن هم در محیط بسیار حساس دربار صفوی گذاشته بود. تأثیر او و دیگر عالمان شیعه در هدف بخشی به سلسله صفوی بود كه تفكر آنان را تصحیح میكرد. گویند شاه تهماسب به محقق میگفت: «شما به حكومت و تدبیر امور مملكت سزاوارتر از من میباشید. زیرا شما نایب امام زمان سلام الله علیه هستید و من یكی از حكام شما هستم و به امر و نهی شما عمل میكنم».[۴]
در واقع وجود كسانی چون شیخ لطف الله میسی، شیخ علی منشار (پدر زن شیخ بهایی) شیخ عبدالصمد (پدر شیخ بهایی)، سید ماجد بحرانی، شیخ حر عاملی و شیخ بهایی در طول دوره صفویه تا اندازهای توانست جلو انحرافات بیش از حد آنان را بگیرد و تشیع را مذهب رسمی كشور گرداند و مردم و صاحبان حكومت عالمان الهی را محترم بشمارند. البته ریشه خانوادگی صفویان نیز در این طرز تفكر سهیم بود و نباید آن را از نظر دور داشت.
یكی از بخشهای حساس زندگی محقق كركی انتخاب او به عنوان شیخ الاسلام رسمی كشور ایران و دادن اختیارات به اوست كه وظیفه وی را بیش از پیش سنگین كرد و از طرفی این فرمان نشانگر عظمت او در میان شاهان صفوی به مثابه یك رهبر شیعی است. ما به لحاظ اهمیت این رویداد بخشی از متن فرمان شاه تهماسب را در این جا میآوریم:
«فرمان مبارك شاهی جاری شد كه: بلند گردانیدن پرچم شریعت نبوی را از بنیادهای كامكاری میدانیم و زنده كردن مراسم دین سید پیامبران و روش امام علیهمالسلام را از جمله مقدمات ظهور امام زمان علیه السلام میشماریم. و بدون تردید سرچشمه و راه تحقق یافتن این مقصود جز پیروی و اطاعت عالمان دین نیست و بخصوص در این زمان با وجود عالی مقامی كه به آستان ائمه هدی پا نهاده ختم مجتهدین، وارث علوم سید پیامبران و نگهبان آیین امیرالمومنین، قبله تقواپیشگان بااخلاص و پیشوای دانشمندان، مقتدای مردم، نایب امام زمان سلام الله علیه علی بن عبدالعالی. مقرر فرمودیم كه سادات و اشراف ایران، وزرا و سایر اركان دولت، ایشان را مقتدا و پیشوای خود دانسته در تمام امور اطاعت و فرمانبرداری به تقدیم رسانند. و نیز هر كس از دست اندركاران امور شرعیه و از لشكریان حكومت را عزل كند، بركنار خواهد بود و هر كه را مسئول كند، مسئول خواهد بود و مورد تأیید است. مقرر شده آن چه از مستمری سالهای قبل از محل ضرب سكه باقی مانده بدون درنگ به ایشان برسانند و سكه مدینه المؤمنین «حله» را نزد نمایندگان ایشان ببرند و بدون نظر ایشان از ضرب سكه خودداری نمایند و از مخالفت با این دستورات بپرهیزند».[۵]
محقق در ایران با حمایت صفویان تلاش زیادی كرد و به راستی از مروجان آیین توحید و تشیع بود. در آن روزگاری كه ایران اوضاع نابسامانی داشت كسانی چون محقق ثانی بودند كه مردانه در میدان به تلاش میپرداختند. عمق فاجعه و نابسامانی در امور مذهبی را باید در گفتههای یكی از نویسندگان جستجو كرد كه آورده است: «در آن اوان مردم از مسائل مذهب حق جعفری و قوانین آن اطلاعی نداشتند و شیعیان از دستورات دینی خود بیخبر بودند. زیرا از كتب فقه امامیه چیزی در دست نبود و فقط جلد اول قواعد علامه حلی بود كه از روی آن تعلیم و تعلم مسائل دینی صورت میگرفت».[۶]
در این زمان بود كه او قلم بدست گرفت و بر غنای حوزهها و اندیشههای علوم دینی افزود و در ترویج دانش آل محمد صلی الله علیه و آله كوشش كرد. شرح قواعد و رسائل و كتابهای زیادی كه در زمینههای اخلاقی، عبادی و اقتصادی و اجتماعی نگاشته در پی انجام این مهم صورت گرفته است.
درباره اقدامات اجتماعی و مذهبی محقق كركی جای سخن بسیار است و ستایشی در خور از این فرزانه خطه جبل را میطلبد و به راستی باید به این رسول مكتب تشیع آفرین گفت و از او و اندیشهاش به نیكی یاد كرد. در آن زمان «أشهد ان علیاً ولی الله و حی علی خیرالعمل» كه از آمدن سلطان طغرل بیك سلجوق در سال 450 تا این تاریخ (906 ق) چهارصد و پنجاه و شش سال بود كه برطرف شده بود، در سایه اقتدار صفویان و درایت محقق به اذان ضمیمه شد و بر مأذنهها گفته شد.[۷]
یكی دیگر از اقدامات محقق را حسن بیك روملو چنین آورده است: «محقق در جلوگیری از فحشا و منكرات و ریشهكن كردن اعمال نامشروع و رواج دادن واجبات الهی و دقت در وقت اقامه نماز جمعه و جماعت و بیان احكام نماز و روزه و دلجویی از علما و دانشمندان و رواج دادن «اذان» در شهرهای ایران و همچنین قلع و قمع مفسدین و ستمگران كوششهای فراوان و نظارت شدیدی را به عمل آورد».[۸]
از آن جا كه سخن در عرصه تلاش محقق ثانی به درازا میكشد از سر اختصار به مواردی اشاره میكنیم. از نظرگاه تأثیر صفویه در ایران باید گفت به واقع اگر درایت و توانمندی محقق نبود صفویه موفق به انجام آن همه كارهای ارزشمند نمیشد و این پیروزی را باید به حساب سعی توانفرسای عالمان دینی گذاشت. درباره اصلاح ساختار اخلاقی جامعه آن روز آمده است: «شاه تهماسب با كمك محقق كركی بدعتها را برداشت و شرع را رواج داد. شیرهكش خانهها، شرابخانهها، مركز فحشا و فساد را ویران كرد و نیز منكرات را از بین برد و آلات لهو و قمار را بشكست».[۹] آری این اقدام بود كه غبار مسموم گناه را از خانه و كاشانه مردم زدود و دیو معصیت را قتل عام كرد.
محدث جزایری مینویسد: «من بعضی از فرمانها و دستورهایی را كه محقق ثانی به حكام و زمامداران نواحی كشور نوشته، دیدهام؛ همه دربردارنده قوانین عدالتپیشهای و چگونگی برخورد مسئولین با مردم و راجع به اخذ مالیات و مقدار آن است و در آنها دستور داده شده در هر شهر و دهی باید پیشنمازی تعیین شود تا با مردم نماز گزارد و احكام دینی و مراسم اسلامی را به آنها بیاموزد».[۱۰]
درباره تلاش این مصلح بزرگ در احسن التواریخ آمده است: بعد از خواجه نصیرالدین طوسی هیچ كس مانند محقق ثانی در راه اعتلای مذهب شیعه و مرام ائمه طاهرین علیهمالسلام سعی و كوشش به عمل نیاورده است.[۱۱]
تلاش محقق به اینها نیز پایان نمییابد بلكه او اهتمام فراوانی در شكوفایی حوزههای علمیه داشت. او هر ساله از شاه تهماسب هفتاد هزار دینار شرعی میگرفت تا به مصرف تحصیل دانشجویان علوم اسلامی برساند و از این راه مبانی اعتقادی تشیع را استحكام بخشد. دیگر از خروشهای الهامبخش «احیاگر جبل» اصلاح روش صوفیانه صفویان بود. زیرا آنان با تصوف پیوندی ناگسستنی داشتند و دچار انحرافاتی شده بودند.
شهید مطهری نقش محقق و عالمان دین را در كنار سلاطین صفوی چنین تبیین میكند: «فقهای جبل عامل نقش مهمی در خط مشی ایران صفویه داشتند... صفویه درویش بودند. راهی كه ابتدا آنها بر اساس سنت خاص درویشی خود طی میكردند اگر با روش فقهی عمیق فقهای جبل عامل تعدیل نمیشد... به چیزی منتهی میشد نظیر آن چه در علویهای تركیه و شام هست. این جهت تأثیر زیادی داشت در این كه اولا روش عمومی دولت و ملت ایرانی از آن گونه انحرافات مصون بماند و ثانیاً عرفان و تصرف شیعی نیز راه معتدلتری طی كند. از این رو فقهاء جبل عامل از قبیل محقق كركی و... حق بزرگی بر گردن مردم این مرز و بوم دارند».[۱۲]
در سال 929 ق. محقق مناصب رسمی را رها كرد و دست از كار اجتماعی شست و به درس و بحث در حوزه نجف مشغول شد. شاید یكی از دلایل كنارهگیری او فشارهایی بود كه از طرف مخالفان وی وجود داشت و البته اوضاع اجتماعی و مذهبی ایران آن روز نیز این نظر را تقویت میكند. او در نجف مدت شش سال به تدریس و پرورش طالبان علوم و تشنگان دانش آل محمد صلی الله علیه و آله پرداخت و حوزه نجف از آبشار اندیشهاش بهرهها برد و پس از آن در سال 935 ق. دیگر بار به كار اجتماعی روی آورد و در این زمان شاه تهماسب پسر شاه اسماعیل اول بر تخت نشسته و موقعیت حساس جدیدی پیش آمده بود. چرا كه در پی نفوذ بیشتر بیگانگان مخالفان داخلی تحرك زیادتری داشتند.
ولایت فقیه
...باید در دل بذر حكومت مستضعفین را كاشت و برای عملی شدن آن گام برداشت. ما بر این عقیدهایم كه فقیه جامع الشرایط باید بپا خیزد و به عنوان حاكم جامعه اسلامی مقتدر و استوار رهبری را بدست گیرد و اسلام را به عنوان یك اندیشه مهم سیاسی و اجتماعی مطرح كند و آن را بسان نظام كاملی برای اداره جوامع بشری عرضه كند. اختیارات حكومتی رسول الله را امامان معصوم یكی پس از دیگری دارا هستند و فقیه جامع الشرایط نایب امام معصوم است و تمام اختیارات حكومتی او را داراست.
این سخنان، اندیشههای فقیه سترگ، محقق كركی بود. او این اندیشه بلند را در رساله نماز جمعه چنین بیان میكند: «فقها و دانشمندان امامیه اتفاق كردهاند كه فقیه عادل امین كه جامع شرایط فتوی باشد ـ فقیهی كه از او به مجتهد در احكام شرعی تعبیر میشود، نایب امامان شیعه است ـ در حال غیبت در تمام آن چه كه یك امام در راستای حكومت میتواند انجام دهد و البته عدهای از اصحاب كشتن و جاری كردن حد را استثنا كردهاند».[۱۳]
گفتهها و اسوهها
با همه این احوال و این كه محقق دل در گرو تلاش اجتماعی داشت، نباید از احوالات درونی و لطافتهای روحی او غفلت كرد. زیباییهایی كه بر ساحل جان شیخ علایی، تنه زده بود و ما در این جا اشارهای گذرا به بخشی از آن داریم: یكی از كسانی كه به محقق ثانی حسد میورزید و از موقعیت او سخت آزرده روح بود محمود بیك مهردار یكی از نزدیكان و درباریان شاه صفوی بود. آتش درونی او را وادار كرد كه با تنی چند از همدستانش محقق را در خانه به قتل رساند. وی یك روز قبل از این كه موفق شود نقشه خود را عملی كند سرمست از نقشه پنهانی خود در میدان صاحب الامر تبریز به چوگان بازی مشغول و شاه نیز در حال تماشا بود. فارغ از این صحنه محقق بزرگ و شیخ الاسلام كشور در حال خواندن دعای سیفی بود. پس از دعای سیفی شروع به خواندن دعای انتصاف مظلوم ـ منسوب به امام حسین علیه السلام ـ كرد. هنوز دعا تمام نشده بود كه خبر آوردند محمد بیك مهردار از اسب به زمین افتاد، و لگدكوب اسبها گردیده و جان به ناچار تسلیم كرده است.[۱۴]
و نیز نقل كردهاند روزی سفیر روم، محقق كركی را در دربار ملاقات كرد. سفیر زیركانه گفت: تاریخ مذهب شما ـ منظور سفیر سال 906، تاریخ ظهور سلسله صفوی بود ـ بر اساس حروف ابجد میشود «مذهب ناحق» و این ماده تاریخ خود گواهی است بر باطل بودن مذهب شما. محقق نیز بدون درنگ جواب داد ما عرب هستیم و زبان و ادبیات ما نیز عربی است و تاریخ مذهب ما بر اساس حروف ابجد، «مذهبنا حق» ـ یعنی مذهب ما حق است ـ میشود. سفیر از این حاضر جوابی شیخ الاسلام غرق در اعجاب شد و سكوت اختیار كرد.[۱۵]
علی بن عبدالعالی در وادی وارستگی نیز امیر بود و مهر دنیا از دلش بریده بود. تقید عمیق و التزام فراوان به احكام اسلام داشت ولی با همه پاكی و زلالی و قناعت پیشگی و زاهدانه زیستن باز میترسید و از روز واپسین بیمناك بود. از همین رو وصیت كرده بود: «همه نمازها و روزههایم را قضا كنید و به نیابت از من حج خانه خدا بجا آورید».[۱۶]
آثار قلمی
از شیخ الاسلام بزرگ قرن دهم اندوختههای علمی فراوانی به جای مانده و تألیفات گرانسنگی به نسلهای پس از خود هدیت كرده است. آثار قلمی آن بزرگوار عبارتاند از: جامع المقاصد (شرح قواعد الاحكام)، منهج السداد (شرح ارشاد الاذهان علامه حلی)، حاشیه بر مختلف الشیعه علامه حلی، رساله جعفریه، رسالهای در صیغههای عقود و ایقاعات، نفحات اللاهوت در لعن جبت و طاغوت، رسالهای در آب كر، رسالهای در تعقیبات نماز، رساله غیبت، رساله نجمیه، رسالهای در تعریف طهارت و رسالهای در احكام شیردادن، حاشیه بر الفیه و نفلیه شهید اول، شرح الفیه، حاشیه بر تحریر علامه حلی، حاشیه بر «الدروس الشرعیه» شهید اول، حاشیه بر«الذكری فی الفقه»، رسالهای در قبله، رسالهای در تسبیح، رسالهای در تقیه، رسالهای در نماز و روزه مسافر، رسالهای در شنیدن دعوای مدعی در دادگاه و راه استنباط احكام شرعی، حاشیه بر بخش میراث «مختصر النافع»، رسالهای در اثبات رجعت، كتابی در ارث، حاشیه بر قواعدالاحكام، حدیث شناسی، المطاعن المحرمیه، رسالهای در قبله خراسان، رسالهای در نیت و كتب و رسائل دیگر كه به حدود 71 كتاب و رساله میرسد.[۱۷]
شاگردان
علاوه بر آثار علمی محقق بزرگوار، وی آبشار معرفت دیگری نیز فرا راه آیندگان قرار داده است و آن تربیت شاگردانی بود كه هر یك مسئولیتی را در جامعه اسلامی به عهده گرفتند و كمبودی را در اجتماع برطرف كردند. از جمله شاگردان محقق ثانی میتوان به ناموران ذیل اشاره كرد:
شیخ علی منشار عاملی (پدر زن شیخ بهایی)، شیخ محمد بن حسن عاملی نطنزی، سید محمد بن ابیطالب استرآبادی، علی بن عبدالصمد عاملی، میر معزالدین اصفهانی، علی بن عبدالعالی عاملی میسی، شیخ عبدالعباس بن عماره الجزائری، شیخ زین الدین فقعانی. احمد بن احمد بن ابی جامع معروف به ابن ابی جامع، شیخ نعمت الله بن احمد بن خاتون عاملی، ابراهیم بن علی خوانساری، جمال الدین بن عبدالله حسینی جرجانی، سید شرف الدین سماك عجمی، شهید ثانی، شیخ احمد بن محمد بن خاتون عاملی، امیر نعمت الله جزایری، ظهیرالدین ابراهیم بن علی المیسی، حسین بن علی بن ابی السروال بحرینی، شیخ بابا، قاضی صفی الدین عیسی. حسین بن محمد بن مكی.[۱۸]
خانواده كركى
محقق ثانى داراى دو پسر و دو دختر بود كه پسر اول او شيخ عبدالعالى نام داشت و از دانشمندان بزرگ عصر خود شناخته مى شد و در كاشان مقيم بود. پسر ديگرش شيخ حسن نام داشت. يكى از دختران محقق در جبل عامل ازدواج كرده است كه فرزندى از اين پيوند مبارك متولد شد كه مير سيد حسين حسينى نام داشت. او در اردبيل به تدريس و حل و فصل مشكلات مردم پرداخته، شيخ الاسلام آن شهر بوده است. دختر ديگرش در ايران با ميرشمس الدين محمد استرآبادى ازدواج كرد و از آنان فرزندى عزيز به دنيا آمد كه نامش را سيدمحمد باقر گذاردند. او در آسمان علم و معرفت ايران درخشيد و به ميــرداماد معروف شد و همو استاد [صدرالمتالهين|ملاصـدرا] ، فيلسوف بزرگ و بنيانگذار حكمت متعاليه بود.[۱۹]
شهادت
سال 940 ق. فرارسید و محقق باز به نجف اشرف بازگشته بود. در این دوران او سنی نزدیك به 75 سال داشت. كار و تلاش او را فرتوت و شكسته كرده و برف سفید پیری بر رخسارش نشسته بود. تلاش ارزشمند و قابل ستایش او موجب كینهتوزیهای فراوانی نسبت به او گردیده بود و این حقد و حسدها هنوز ادامه داشت و هر لحظه جان پیر شیعی حوزه نجف را تهدید میكرد. تا این كه عاقبت در 18 ماه ذی الحجه سال 940 همزمان با عید غدیر خبری در نجف پیچید...!
آن خبر این بود كه: محقق كركی، شیخ الاسلام، به وسیله زهر عدهای از متعصبان اهل سنت مسموم شده و شربت شهادت نوشیده است. آری! نام وی در ردیف شهدای فضیلت ثبت گردید. پیكر آن عالم الهی را در جوار مرقد امیرالمومنین علیه السلام به خاك سپردند و دفتر زندگیاش بسته شد ولی نامش، یادش و میراث ماندگارش تا ابد زنده است. ماده تاریخ فوتش (سال 940) «مقتدای شیعه» را رقم زد.[۲۰] رحمت بیمنتهای پروردگار بر روح پاكش باد.
پانویس
- ↑ در عرب رسم چنان است كه پسر را به جد منسوب میكنند یعنی علی بن حسین بن عبدالعالی را علی بن عبدالعالی میگویند.
- ↑ التنبیهات العلیّه، شهید ثانی، تحقیق صفاءالدین بصری، ص 28 (چاپ اول آستان قدس رضوی، 1371 ش).
- ↑ فوائد رضویه، شیخ عباس قمی، ص 341؛ المهاجره العاملیه، جعفر مهاجر، ص 121 و 122 بیروت، 1410 ق.
- ↑ مفاخر اسلام، علی دوانی، ج 4، 440.
- ↑ ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، میرزا عبدالله افندی اصفهانی، ج 3، ص 455ـ460 ؛ روضات الجنات، سید محمدباقر خوانساری، ج 4، ص 646؛ دین و سیاست در دوره صفوی، رسول جعفریان، ص 410.
- ↑ مفاخر اسلام، علی دوانی، ج 4، ص 440.
- ↑ احسن التواریخ، حسن بیك روملو، تصحیح عبدالحسین نوایی، ص 85.
- ↑ مفاخر اسلام، علی دوانی، ج 4، ص 442.
- ↑ حكیم استرآباد (میرداماد)، سید علی موسوی مدرس بهبهانی، ص 11 و 12.
- ↑ لؤلؤه البحرین، شیخ یوسف بحرانی، ص 151.
- ↑ احسن التواریخ، روملو، ذیل حوادث سال 931 ق.
- ↑ آشنایی با علوم اسلامی، شهید مطهری، چاپ جامعه مدرسین، 1362 ش.
- ↑ دین و سیاست در دوره صفوی، ص 32؛ ص 312، رسائل محقق كركی، ج 1، رساله سوم.
- ↑ ریحانه الادب، میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، ج 5، ص 247 و 248.
- ↑ ترجمه روضات الجنات، محمدباقر ساعدی، اسلامیه، ج 5، ص 168.
- ↑ ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 3، ص 445.
- ↑ الذریعه الی تصانیف الشیعه، آقا بزرگ تهرانی، چاپ اسماعیلیان قم.
- ↑ امل الآمل فی علماء جبل عامل، شیخ حر عاملی، ج 2، ص 149؛ فوائدالرضویه، شیخ عباس قمی، ص 419؛ مفاخر الاسلام، علی دوانی، ج 4، ص 434؛ مجموعه رسائل محقق كركی (1ـ3)، تحقیق شیخ محمد حسون، ج 1، ص 33.
- ↑ شهیدان راه فضیلت، علامه امینی، ترجمه جلال الدین فارسی؛ فوائدالرضویه، ص 133؛ مفاخر الاسلام، ج 4، ص 449 و 450.
- ↑ شهیدان راه فضیلت.
پيوندها