منابع و پی نوشتهای متوسط
رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
مختصر نویسی متوسط است
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اخلاص

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«اخلاص» در مقابل «ریا»، به معنای پاك و خالص ساختن نيت، و انجام دادن عمل فقط برای خدا است، که عامل اصلی قبولی اعمال و عبادات می‌باشد. از نظر اسلام، عمل خالص هر مقدار هم که باشد بر عمل زیاد اگر خالص نباشد ترجیح دارد.

تعريف اخلاص

«اخلاص» در لغت ويژه كردن را گويند؛ يعنى پاك كردن چيزى از هر چيزى كه غير آن باشد و با آن درآميخته باشد.[۱]

اخلاص در اصطلاح و در بيان انديشمندان اسلامي عبارت است از پاك و خالص ساختن قصد و نيت از غير خدا. به عبارت ديگر، تنها خدا را شایسته‌ عبادت دانسته و به دنبال آن، انگیزۀ اصلی در انجام کارها اظهار بندگی و کسب رضایت ذات حق تعالی باشد، نه کسب رضایت غیر او.

حقيقت اخلاص آن است كه نيت انسان از هر گونه شرك خفى و جلىّ پاك باشد،[۲] و در نيّت او هيچ انگيزه اى جز انگيزه الهى حاكم نباشد. پس هر كسى كه طاعتى را بجا آورد و قصد قربت داشته باشد ولي با آن غرضى دنيوى بياميزد، عملش خالص نمي باشد، مثلاً براي رسيدن به سلامتي بدن و پالايش آن از چربي هاي اضافي روزه بگيرد و هدف اصلي و محرك واقعي او براي روزه گرفتن چنين قصدي باشد، نه اطاعت خدا.[۳]

اسباب و عوامل اخلاص

در آموزه هاي ديني عواملي براي كسب اين فضيلت ارزشمند بيان شده است كه به مواردي از آنها اشاره مي شود:

  • امام علی علیه السلام: «اَلاِخْلاصُ ثَمَرَةُ الْيَقينِ»؛ اخلاص ميوه درخت يقين است. (هر قدر يقين انسان به توحيد افعالى بيشتر باشد و هيچ مؤثّرى را در عالم هستى، جز خدا نشناسد، چنين كسى اعمالش توأم با خلوص است؛ زيرا جز خدا مبدأ تأثيرى نمى بيند كه براى او كار كند.)
  • «إخلاص العمل من قوّة اليقين و صلاح النّيّة»؛ اخلاص عمل از يقين قوى و نيك انديشى سرچشمه مى‌گيرد.[۴]
  • «ثمرة العلم إخلاص العمل»؛ اخلاص ميوه علم و معرفت است.[۵]
  • «أوّل الإخلاص اليأس ممّا في أيدي النّاس»؛ سرآغاز اخلاص نااميدى از ما سوى اللّه است.[۶]
  • اميرالمؤمنين علیه السلام: «قَلِّل الآمال تَخلُص لك الأعمال»؛ آرزوهايت را كم كن تا اعمالت خالص شود. [۷]
  • «الاخلاص ثمرة العبادة»؛ اخلاص ميوه عبادت است.[۸]

نشانه‌هاي اخلاص

نشانه‌های اخلاص بصورت اختصار مطرح مي‌شود:

  • كسي كه دلش پاك، خيرش زياد و شرش مأمون است (يعنى مردم از خيرش بهره‌مند و از شرش در امانند).[۹]
  • يكسان بودن ظاهر و باطن و كردار و گفتارش.[۱۰]
  • امام علي علیه السلام فرمود: «تمام الإخلاص تجنّب المعاصى»؛ كمال اخلاص دوري از گناهان است.[۱۱]
  • زهد ورزی.[۱۲]
  • نااميدي از غيرخدا و از چيزي غير از گناهش نترسيدن.[۱۳]
  • از غير خدا در مورد اعمالش انتظار تعريف نداشتن.[۱۴]

آفات اخلاص

آفاتى كه اخلاص را تيره و آشفته مى‌سازد، در آشكار و پنهان بودن، درجاتى دارد كه واضحتر از همه رياى ظاهر است.

سپس نيكو بجا آوردن عبادت و سعى در خشوع در عبادت در ميان مردم و آشكارا (نه در خلوت)، به قصد اينكه تو مرجع مردمى و آنچه از تو مشاهده مى‌كنند فرامى‌گيرند.

و پس از آن، عمل را در خلوت خوب انجام دادن به قصد آنكه خلوت و آشكاراى او يكسان باشد و اين نوعى رياى پيچيده و پوشيده است. زيرا چنين شخصى عبادت خود را در خلوت نيكو مى‌كند تا در آشكارا نيز همين گونه عمل نمايد، پس فرقى بين دو نوع عبادت او (در خلوت و در جلوت) در اين كه به مردم توجه و التفات دارد نيست.

رياى پنهان‌تر اين است كه وقتى انسان در حضور مردم در عبادت است، شيطان كه از بكاربردن حيله هاي قبلي نااميد است به وى گويد: «تو در پيشگاه خداى سبحان ايستاده‌اى، در جلال و عظمت او بينديش و شرم كن از اين كه او به دل تو مى‌نگرد و قلب تو از او غافل است» آنگاه حالت حضور قلب و خشوع جوارح به خود مى‌گيرد و اين پنهان‌ترين نيرنگ شيطان است و اگر اين انديشه ناشى از اخلاص بود در خلوت نیز از او جدا نمى‌شد و تنها در حالت حضور غير، به ذهنش خطور نمى‌كرد. [۱۵]

البته اگر نشاط بعد از عبادت، به دلیل توفيقى باشد كه خدا به بنده خود داده، منافاتى با خلوص نيّت ندارد، ولی اگر اين نشاط از مشاهده اعمال انسان توسط مردم حاصل گردد، با خلوص منافات دارد. البته نشاط بعد از مشاهده مردم، موجب بطلان عمل نمى شود، مشروط به اينكه به هيچ وجه مقدار يا كيفيّت اعمال خود را بر اثر مشاهده مردم تغيير ندهد. امام باقر(ع) می فرماید: «(این نشاط) اشكالى ندارد، هر كسى دوست دارد كه در ميان مردم كار خير او آشكار گردد مشروط بر اين كه عمل خير را براى اين هدف انجام نداده باشد».

مراتب اخلاص

امام خمینی مراتب اخلاص را به صورت ذيل بیان می نماید:

  • مرتبه اول: پاكسازي عمل است -چه عمل قلبى يا عمل ظاهري- از شبهه رضاى مخلوق و جلب قلوب آنها، چه براى خوش‌آمد گويي آنها يا براى جلب منفعت يا براى غير آن.
  • مرتبه دوم: پاكسازي عمل است از بدست آوردن منافع دنيايي هر چند كه انگيزه و مشوق آن عنايت الهي باشد، تا به اين واسطه عنايت فرمايد. مثل خواندن نماز شب براى توسعه روزى و بجا آوردن نماز اوّل ماه (مثلا) براى سلامت از آفات آن ماه و ديگر مقاصد دنيوى...
  • مرتبه سوّم: پاكسازي عمل است از اينكه بخاطر بهشتهاي جسماني و حورالعين و قصرها و امثال آن از لذات جسماني، اعمال عبادي خويش را انجام دهد.
  • مرتبه چهارم: آن است كه عمل را تصفيه كند از ترس عقاب و عذابهاي جسمانى كه وعده داده شده است. البته در نظر اهل معرفت فرق نمي‌كند كه انسان عملى را از ترس حدود و تعزيرات دنيايي يا ترس عذاب آخرتى انجام دهد. زيرا هيچ يك براى خدا نيست؛ ناگفته نماند مطابق قواعد فقهيّه عمل با اين نيات از مرحله بطلان صورى خارج مي‌شود ولى در بازار اهل معرفت اين متاع ارزشى ندارد.
  • مرتبه پنجم: پاكسازي عمل است از رسيدن به لذّات روحي هميشگي و خود را در جرگه ملائكه وارد كردن، اين درجه نيز گرچه درجه بزرگ و مقصد عالى و مهمى است، ولى از منظر عارفان واقعي اين مرتبه نيز داراي نقصان بوده و سالك آن نيز در زمره كاسبين به شمار مى‌رود.
  • مرتبه ششم: پاكسازي آن است از ترس عدم دستيابي به اين لذّات و محروم شدن از اين سعادت ها.
  • مرتبه هفتم: پاكسازي عمل است از اين كه بخاطر بهشت لقاء الهي عمل كند و اين مرتبه از مهمترين اهداف اهل معرفت و سالكان كوي دوست است. و نوع مردم از دستيابي به آن ناتوانند و كمتر كسي از اهل معرفت به اين سعادت مي رسند، البته اين مرتبه درجه نهايي عروج آنان نيست، بلكه از مقامات معمولى آنها بشمار مي رود... .[۱۶]

فوايد اخلاص

از نظر اسلام، اصل عبادت، اخلاص است و ساير اعمال در سايه اخلاص عنوان عبادت پيدا مى‌كند و كامل مى‌شود.[۱۷] برای عمل مخلصانه آثار زيادي بيان شده است كه به چند مورد اشاره مي شود:

  • بصيرت و نورانيت دل؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هيچ بنده‌اى چهل روز متوالى قدم در وادى اخلاص ننهاد جز آن كه چشمه‌هاى حكمت و معرفت از قلبش بر زبان او جارى مى‌شود».[۱۸]
  • خضوع تمام ما سوى اللّه در برابر انسان مخلص؛ امام صادق علیه السلام فرمود: «بى‌ترديد، هر چيز در برابر مؤمن خاشع و خاضع است و همه چيز از او پروا دارند. چنانچه بنده مخلص باشد خداوند ترس او را در دل همه چيز حتى حشرات زمين و پرندگان آسمان قرار مى‌دهد».[۱۹]
  • كفايت امر و درمانده نشدن در كارها؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله: «خداوند عزّوجلّ فرمود: اگر بنده خود را دوستدار اخلاص و خداجوى بيابم اداره امور او را شخصا به عهده مى‌گيرم (و كار او را به ديگران واگذار نمى‌كنم‌)».[۲۰]
  • سعادت و كاميابى؛ اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «اعمال خود را خالص كنيد تا سعادتمند شويد».[۲۱]
  • پرهیز از غفلت: امام صادق علیه السلام مى فرماید: «لابدّ للعبد من خالص النیة فى کل حرکه و سکون اذ لو لم یکن بهذا المعنى یکون غافلاً...»؛ شرط بندگی خدا این است که در هر حرکت و سکونى نیتش را برای خدا خالص سازد زیرا اگر چنین نکند، غافل است.[۲۲]
  • كمال عبادت؛ حضرت جواد عليه السلام فرمود: «برترين عبادتها اخلاص است».[۲۳]

پانویس

  1. حسن مصطفوي، التحقيق في كلمات القران الكريم، ج3 ص102؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، واژه «خلص»، ج4، ص168.
  2. فيض كاشانى،‌ المحجة البيضاء، ج 8، ص 128.
  3. مجتبوى‌، سيد جلال الدين؛ علم اخلاق اسلامى،‌ انتشارات حكمت، چاپ: چهارم‌، 1377 ش، ج3، ص530.
  4. غررالحكم، جلد 1، صفحه 361، (شماره 55).
  5. ثمرة العلم إخلاص العمل.
  6. أوّل الإخلاص اليأس ممّا في أيدي النّاس.
  7. عبدالواحد بن محمد تميمى آمدى؛ غررالحكم و دررالكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 ش، ج1، ص155، ح 2906.
  8. غررالحكم، جلد1، صفحه 17 (شماره 444).
  9. حسن بن شعبه حرانى؛ تحف العقول، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1404 ق، ص21.
  10. سید رضی، نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، نشر دارالأسوه للطباعة والنشر، چاپ اول، 1415ق، نامه 26، ص522.
  11. علامه مجلسى؛ بحارالأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ق، ج74، ص215.
  12. آيت الله مهدوى كنى،‌ نقطه‌هاى آغاز در اخلاق عملى‌، چاپ، دفتر نشر فرهنگ اسلامى،‌ چاپ: ششم، ‌1375ش، ص420.
  13. همان، ص421.
  14. کلینی، یعقوب؛ اصول کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، نشردارالکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1375ش، ج2، ص16، ح4.
  15. مجتبوى‌، سيد جلال الدين، علم اخلاق اسلامى،‌ انتشارات حكمت، چاپ: چهارم‌، 1377 ش، ج3 ص537 و 538؛ نراقى‌، ملا احمد، معراج السعادة، انتشارات هجرت، چاپ پنجم‌‌، 1377 ش، ص631و632.
  16. امام خمينى، روح الله؛ آداب الصلاة، مؤسسه‌ى تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ هفتم‌، 1378 ش صص:164ـ166.
  17. آيت الله مهدوى كنى، نقطه‌هاى آغاز در اخلاق عملى‌، چاپ دفتر نشر فرهنگ اسلامى،‌ چاپ: هفتم، ‌1376 ش ص428ـ430؛ گيلانى‌، عبدالرزاق، شرح مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، تصحيح رضا مرندى، انتشارات پيام حق‌، چاپ: اول‌، 1377 ش، ص 469ـ475.
  18. عيون اخبارالرّضا، جلد 2، صفحه 69؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ق‌، جلد 67، صفحه 242.
  19. علامه مجلسى؛ بحارالأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ق‌، ج67، ص248، باب54، ح21.
  20. محدث نورى؛ مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البيت عليهم السلام قم، 1408 ق، ج4، ص482، باب23؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404ق‌، ج82، ص136، باب27.
  21. عبدالواحد بن محمد تميمى آمدى؛ غررالحكم و دررالكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 ش، ص155، ح2895.
  22. میزان الحکمه، محمد محمدى رى شهرى، ج 3، روایت 4748.
  23. ورام بن ابى فراس؛ مجموعة ورام، 2 جلد در يك مجلد، انتشارات مكتبة الفقيه قم، ج2، ص109.

منابع