ابی بن کعب
«اُبَیِّ بْنِ كَعْب انصارى» در جاهليت از معدود كسانى بود كه نوشتن مىدانست.[۱]
از اصحاب پیامبر (ص) و از كاتبان وحی كه در قرائت و گردآوری و تعلیم قرآن و همچنین در تفسیر و فقه مقام والایی داشت.
اُبَىّ بن كَعب بن قیس بن عُبید بن زید، از قبيله خزرج و تیرۀ بنی نجار از انصار بود. ابن ندیم[۲] برخلاف دیگر منابع، سلسله نسب او را چنین آورده است: «ابّی ابن كعب بن قیس بن ملك بن امرئ القیس». عُمَر او را ابوالطفیل، میخواند، چون پسری به همین نام داشت، ولی در پارهای از روایات آمده كه پیامبر (ص) او را با كنیۀ «ابوالمُنذر» میخوانده است.[۳] نیز روایت شده است كه رسول اكرم (ص) او را «سید الانصار» لقب داد و هنوز زنده بود كه مسلمانان او را «سید المسلمین» خواندند.[۴]
در تاریخ وفات میان سالهای ۱۹، ۲۲، ۲۹ و۳۳ قمری اقوال مختلف است. شماری از مورخان درگذشت او را به روزگار عمر دانستهاند،[۵] در حالی كه از برخی مطالب نقل شده از حاكم نیشابوری[۶] چنین برمیآید كه به هنگام آغاز اعتراض مردم بر عثمان، وی زنده بوده و به قولی یك هفته یا ۱۰ روز پیش از كشته شدن عثمان درگذشته است.
از زندگی او پیش از اسلام اطلاع چندانی نداریم، جز اینكه در جاهلیت، به روزگارانی كه كمتر كسی درمیان عرب نوشتن میدانست، اُبیّ كتابت را فرا گرفته بود.[۷]
نخستین مطلبی كه از او در دوران اسلام میدانیم، شركت در بیعت عقبۀ دوم با پیامبر (ص) همرا ۷۰ تن از انصار است. پیامبر (ص) پس از هجرت، میان او و سعید بن زید بن عمرو بن نفیل و به قولی میان او و طلحة بن عبیدالله پیمان برادری برقرار كرد و از آن پس در غزوات بدر و احد و خندق و دیگر مشاهد همراه پیامبر (ص) بود.[۸] او همچنین در سریهای كه در آغاز هفتمین ماه از هجرت، به فرماندهی حمزة بن عبدالمطلب روی داده، شركت کرد.[۹]
وی از كاتبان وحی بود (ابن سعد، همانجا؛ ابن قتیبه، ۱ / ۲۶۱). چنانكه حكایت شده، در غیاب علی (ع) و عثمان ابی بن كعب و زید بن ثابت به كتاب وحی میپرداختند (طبری، ۲ / ۸۳۶). وی علاوه بر كتابت وحی، دبیری پیامبر (ص) را نیز عهدهدار بود و در غیاب او، زید بن ثابت این وظیفه را انجام میداد (همو، ۱ / ۱۷۸۲). روایت شده است كه ابی نخستین كس بود كه در پایاننامهها، به عنوان كاتب نام خود و پدرش(كَتَب فلان بن فلان) را مینوشت (ابن اثیر، ۱ / ۵۰). گاه نیز از جانب پیامبر (ص) مأمور میشد تا به نو مسلمانان، ازجمله وفد عامر و وفد بنی حنیفه، كه به مدینه میآمدند، احكام اسلام و قرآن بیاموزد (نک : ابنخلدون، ۲ / ۴۷۵، ۴۷۶).
ابی بن كعب علاوه بر اینكه در دانش قرآنی تبحر داشت، یكی از اصحاب فتوا در میان اصحاب پیامبر (ص) بود و گفتهاند وی یكی از ۶ نفری است كه دانش پیامبر به آنان رسیده است (بسوی، ۱ / ۴۴۵؛ ابواسحاق، ۲۵-۲۶). پس از درگذشت پیامبر (ص)، برپایۀ منابع شیعی ابی بن كعب یكی از ۱۲ تن از مهاجرین و انصار بود كه در موضوع جانشینی پیامبر (ص) زبان به اعتراض گشودند (ابنبابویه، الخصال، ۲ / ۴۶۱). در این مورد از طریق او حدیثی بدین مضمون نقل شده است: «علی بن ابی طالب امامكم بعدی و هو الناصح لأمتی» (برای تفصیل، نک : برقی، ۶۳-۶۶؛ طبرسی، ۱ / ۱۵۳- ۱۵۷).
وی در زمان عمر اظهار تمایل كرد كه كاری بدو سپرده شود، ولی عمر در پاسخ گفت: خوش ندارم كه دین تو را آلوده سازد (ابن سعد، ۳ / ۴۹۹). اما میدانیم كه وی همراه عمر به جابیه (قریهای از قرای دمشق) رفت و او بود كه برای مردم بیتالمقدس صلح نامه نوشت (ابنعساكر، ۲ / ۵۸۳). همچنین براساس پارهای از روایات كه از زنده بودن او در زمان عثمان حكایت دارد، عثمان برای جمعآوری قرآن ۱۲ نفر از مهاجرین و انصار را فرا خواند كه ابی بن كعب یكی از آنان بود (ابن سعد، ۳ / ۵۰۲).
ابی بن كعب از رسول اكرم (ص) احادیثی روایت كرده است كه شعاری از آنها را صاحبان صحاح ششگانه در آثار خود آوردهاند. بنابر شمارش نَووَی احادیث منقول از ابی در كتب معتبر، ۱۶۴ حدیث است كه از آن میان ۳ حدیث محل اتفاق بخاری و مسلم، ۳ حدیث از منفردات بخاری و ۷ حدیث از منفردات مسلم است (نووی، ۱(۱) / ۱۰۹). احمد بن حنبل (۵ / ۱۱۳-۱۴۴) احادیث فراوانی را از او به نقل از ابوایوب انصاری، عبادة بن صامت، ابوهریره، رافع بن رفاعه، جابر بن حیان عبدالله، سهل بن سعد، عبدالله بن عمرو بن عاص، عبدالله بن عباس، انس بن مالك، عبدالرحمان بن اَبْزی، سلیمان بن صُرَد، عبدالرحمان بن اسود، سُوَید بن غفله، عبدالرحمان بن ابی لیلی، زِرّ بن حُبیش، ابوعثمان نَهْدی، ابوالعالیۀ ریاحی، طفیل و محمد، پسران ابی بن كعب و از عدهای دیگر، در مسند خود آورده است (برای فهرستی از راویان وی، نک : مزی، تهذیب، ۲ / ۲۶۳-۲۶۴، نیز برای بررسی احادیث او، نک : همو، تحفة الاشراف، ۱ / ۱۱-۴۰). احادیث منقول از ابی بن كعب از حیث موضوع مسائلی مربوط به فقه، تفسیر، سیره و زهد و اخلاق را در بر میگیرد.
محتویات
اُبّی بن كعب و علوم قرآنی
ابی به عنوان یكی از سابقین انصار سالیان متمادی در صحبت پیامبر (ص) بود و چنانكه در روایت آمده است، تمامی قرآن را بر آن حضرت عرض نمود (نک : ابن مهران، ۱۷؛ «المبانی»، ۶۴)؛ از همان تاریخ نیز به تعلیم قرآن اشتغال ورزید و بنابر حدیثی مشهور، یكی از ۴ تنی است كه پیامبر (ص) فرا گرفتن قرآن از آنان را توصیه كرده است (نک : بخاری، صحیح، ۲ / ۳۰۷، ۳۱۴؛ مسلم، ۴ / ۱۹۱۳-۱۹۱۴). در حدیثی دیگر كه به بیان فضایل تنی چند از صحابه پرداخته است. ابی بن كعب آگاهترین فرد امت به قرائت دانسته شده است (ترمذی، ۵ / ۶۶۵؛ ابن سعد، ۳ / ۴۹۹؛ «اقرء امتی لكتاب الله»).
ابی بن كعب پس از رحلت پیامبر (ص) نیز همواره به تعلیم قرآن در مدینه اشتغال داشت و جمعی از مشاهیر چون ابن عباس، ابوهریره و عبدالله بن سائب از صحابه و عبدالله بن عیاش بن ابی ربیعه، ابوعبدالرحمن سلمی و ابوالعالیۀ ریاحی از تابعین از وی قرائت آموختند (نک : ابن جزری، ۱ / ۳۱). از برخی روایات كهن برمیآید كه سابقۀ رواج قرائت ابی به دورۀ پیش از تدوین مصحف عثمانی بازمیگردد و این قرائت در آن دوره یكی از چند قرائت متداول بوده است (نک : ابن ابی داوود، ۲۳-۲۴؛ «المبانی»، ۴۴-۴۵). در عهد عمر، برپایۀ گزارشهای رسیده، گاه قرائت او مورد مخالفت عمر واقع شده است (نک : ابن ابی داوود، ۳۲، ۱۵۵- ۱۵۶).
پس از تدوین مصحف عثمانی كه ابی بن كعب خود یكی از دست اندركاران آن بود، قرائت ابی همچنان مورد توجه قرار داشت و نسل به نسل به آیندگان منتقل گردید و پایۀ اصلی قرائاتی قرار گرفت كه در سدههای بعد به عنوان قرائاتی معتبر شناخته میشد. از میان قرائات سبع، قرائات حجازی نافع و ابن كثیر و قرائت بصری ابوعمرو بن علاءكه صبغهای حجازی داشت، تا حد زیادی از قرائت ابی ریشه گرفته است، به گونهای كه میتوان قرائت ابی بن كعب و پس از او زید بن ثابت را بنیان اصلی قرائت حجازی تلقی كرد. در قرائات كوفی نیز تأثیر ابی بن كعب بر قرائت عاصم و كسائی قابل ملاحظه است (نک : ابنمجاهد، ۵۵، ۸۴؛ ابنمهران، ۱۷، ۲۵-۲۷، ۲۹، ۳۴، ۷۳؛ ابوعمرو دانی، ۸- ۹). شاید از همین روست كه ابن جزری (همانجا)، ابی بن كعب را علی الاطلاق برجستهترین قاری این امت دانسته است.
با توجه به آنچه گفته شد، طبیعی است كه نباید قرائت ابی را قرائتی فراموش شده دانست. چرا كه شالودۀ شماری از قرائات جاودانی است، ولی این قرائت بدون آمیختگی با قرائات دیگر و به گونهای مستقل حتی در سدههای نخستین چندان مضبوط نبوده است. به طوری كه در منابع سدههای ۲-۴ تنها قرائاتی پراكنده منسوب به وی در منابع مختلف دیده میشود (نک : فراء، ۱-۲۶، جم ؛ ابوداوود، ۴ / ۳۳، ۳۴؛ ترمذی، ۵ / ۱۸۸؛ ابن ابی داوود، ۵۳، جم ؛ نحاس، ۴ / ۳۲۷، ۳۳۶، جم ؛ ابنخالویه، فهرست، ۱۸۶؛ ابن مهران، ۲۳۴).
گاه برخی از منابع امامیه قرائت ابی بن كعب را در تأیید نظرهای اعتقادی یا فقهی خود مورد استناد قرار دادهاند (مثلاً نک : ابنبابویه، عیون، ۱ / ۱۸۱، در فضایل اهل بیت (ع)؛ طوسی، ۳ / ۱۶۶، دربارۀ متعه) و فراتر از آن، در روایتی به نقل از امام صادق (ع) تصریح شده كه قرائت ابی بن كعب قرائت مورد تأیید اهل بیت (ع) بوده است (نک : كلینی، ۲ / ۶۳۴).
بر پایۀ منابع روایی، ابی بن كعب یكی از ۴ تن صحابی انصاری پیامبر (ص) بود كه در زمان حیات آن حضرت به گردآوری مصحف پرداختند (نک : بخاری، صحیح، ۲ / ۳۱۴؛ مسلم، ۲ / ۱۹۱۴- ۱۹۱۵). ابوالعالیه روایت كرده است كه ابوبكر جمعی از كاتبان را گردآورد و ابی بن كعب قرآن را بر آنان املا میكرد و بدین ترتیب مصحفی فراهم آمد (نک : ابن ابی داوود، ۹). در زمان عثمان به هنگام گردآوری و تدوین مصحف عثمانی، ابی بن كعب و زید بن ثابت برجستهترین اعضای هیأت ۱۲ نفری دستاندركار این تدوین بودند (همو، ۲۶). با وجود نقش اساسی ابی در تدوین مصحف عثمانی، در سدههای نخستین گاه نسخههایی با عنوان «مصحف ابی بن كعب» یافت میشده كه با مصحف عثمانی تفاوتهایی داشته است. در یكی از قدیمترین گزارشها آمده است كه گروهی از عراقیان به نزد محمد فرزند ابی آمده، از او مصحف پدرش را طلب كردند و محمد بدون انكار وجود چنین مصحفی اظهار داشت كه عثمان آن را گرفته است (همو، ۲۵). در نیمه دوم سدۀ نخست هجری محمد بن كعب قرظی نسخهای از «مصحف ابی»را دیده بوده كه تفاوت قابل ملاحظهای با مصحف عثمانی نداشته است («المبانی»، ۴۷). در سدۀ بعد نیز حماد بن زید بصری نسخهای از «مصحف ابی» را در اختیار داشته و دو مورد نقل او از مصحف یاد شده را ابن ابی داوود (ص ۵۳) نقل كرده است. در سدۀ ۳ ق یكی از دوستان فضل بن شاذان رازی در قریهای نزدیك بصره در كتابخانۀ شخصی محمد بن عبدالملك انصاری نسخهای از «مصحف ابی» را دیده و ترتیب سورهها در آن مصحف را به تفصیل بیان كرده است (ابن ندیم، ۲۹-۳۰).
در سدۀ ۴ ق نیز ابن اشتۀ اصفهانی در المصاحف به بیان ترتیب سورهها، در «مصحف ابی» پرداخته است (نک : سیوطی، ۱ / ۲۲۲-۲۲۳) و در همین قرن محمد بن هیصم آورده كه یكی از شیوخ وی نسخهای از «مصحف ابی» را مشاهده كرده و تفاوتهایی بین آن و مصحف عثمانی در برخی مواضع دیده بوده است («المبانی»، همانجا). باوجود مواردی كه یاد شد، میزان رواج مصاحف غیر رسمی به نام ابی بن كعب به هیچ روی با رواج «مصحف ابن مسعود» برابری نمیكند و شاید موضع مثبت ابی در قبال تدوین مصحف عثمانی و موضع مخالف ابن مسعود دست كم در پارهای از روایات از عوامل اساسی این تفاوت بوده باشد.
گفتنی است كه در آثار مختلف تفسیری از جمله مجمع البیان طبرسی و كشف الاسرار میبدی روایاتی در فضلیت سورههای مختلف قرآن به نقل از ابی بن كعب وارد شده است كه شاید با نسخۀ منسوب به ابی بن كعب در موضوع «فضائل القرآن» كه ابن ندیم (ص ۳۹) از آن یاد كرده، بیارتباط نباشد. نسخهای ظاهراً كامل از این متن به روایت ابوامامه از ابی بن كعب در ضمن كتاب «المبانی» (ص ۶۴-۷۴) به چاپ رسیده كه در سلسلۀ اسناد آن نام ابو احمد محمد بن احمد بن غطریف جرجانی (د ۳۷۷ ق) به چشم میخورد. همچنین نسخهای بزرگ در تفسیر قرآن به روایت ابوجعفر رازی از ربیع بن انس از ابوالعالیه از ابی بن كعب در سدههای نخستین متداول بوده و مورد استفادۀ طبری در تفسیر، ابن ابی حاتم در تفسیر، احمد بن حنبل در مسند و حاكم نیشابوری در مستدرك قرار گرفته است (نک : سیوطی، ۴ / ۲۴۰؛ قس: هورست، 299).
ابی بن کعب در کنار پیامبر
در «بیعت عقبه» حضور داشت و پس از هجرت پیامبر اکرم(صلى الله عليه وآله)، او در شمار كاتبان وحى، نويسندگان نامهها و معاهدات پيامبر قرار گرفت[۱۰] و برخى از نامههاى رسيده به رسول خدا را براى حضرت مىخواند.
او، در نخستين سريّه پس از هجرت، به فرماندهى حمزه شركت داشت[۱۱] و در ديگر غزوات نيز با پيامبر همراه بود.
ابی بن کعب یاور ولایت
پس از رحلت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) «ابی ابن کعب» در شمار صحابيان بزرگى قرار داشت كه از بيعت با ابوبکر سرباز زده و به خلافت علی بن ابی طالب (علیه السلام) متمايل بودند.[۱۲]
او در مقام احتجاج بر ابوبكر گفت: اى ابوبكر! حقى را كه خداوند براى غير تو قرار داده، انكار مكن و نخستين كسى نباش كه رسول خدا را در امر وصىّ و برگزيدهاش نافرمانى كرده، و از امر او سر مى پيچد.[۱۳]
برابر برخى روايات شيعه، اُبىّ در ضمن خطبهاى مىگويد: روزى پيامبر(صلى الله عليه وآله) درباره وصىّ و جانشين بعد از خود برايم سخن گفت و على(عليه السلام)را هدايتگر هدايت شده، خيرخواه امت، احياكننده سنت پيامبر(صلى الله عليه وآله)، امام و پيشواى مسلمانان پس از خود معرفى فرمود: «يا اُبّى عَلَيْكَ بِعلىّ فَاِنَّهُ الْهادِىُ الْمَهْدِى، اَلنّاصِحُ لاُِمتى، اَلَْمُحيى لِسُنَّتى وَ هُوَ اِمامُكُمْ بَعْدِىْ فَمَنْ رَضِىَ بِذلِكَ لَقِينى عَلى ما فارَقْتُهُ عَلَيه».[۱۴]
از روايتى استفاده مىشود كه پيامبر، آينده امر خلافت پس از خود را و اين كه چه كسانى آن را قبضه خواهند كرد، به او خبر داده است.[۱۵]
ابی بن کعب در خدمت قرآن
«اُبىّ» در نوشتن و جمعآورى، قرائت، تعليم، تفسیر، و فقه قرآن، داراى مقام والايى بوده است. انس بن مالك و قرظى، او را از 4 يا 5 نفرى دانستهاند كه قرآن کریم را در زمان رسول خدا(صلى الله عليه وآله)گردآوردند. بنابه نقلى، او يكى از 12 نفرى است كه عثمان آنان را براى جمعآورى قرآن تعيين كرد.[۱۶]
برپايه روايتى، گروهى كه مأمور جمع قرآن بودند، از روى مصحف اُبىّ و با املاى خود او نوشتهاند[۱۷] كه به روايت ابن نديم، مصحف وى با ديگر مصاحف، اندكى اختلاف داشته است.
وى، از قرّاء مشهور زمان رسول خدا بوده و براساس روايتى، حضرت او را آگاهترين فرد امت به قرائت دانسته [۱۸] و به او فرموده است: خداوند امر كرده كه بر تو قرآن بخوانم. اُبىّ از اين سخن كه خود را مورد عنايت خاصّ پروردگار ديد، متأثر و اشك شوق از ديدگانش جارى شد و پيامبر اين آيه را تلاوت فرمود: «قُل بِفَضلِ اللّهِ و بِرَحمَتِهِ فَبِذلِكَ فَليَفرَحوا هُوَ خَيرٌ مِمّا يَجمَعون» «بگو به فضل و رحمت خدا بايد خوشحال شوند كه اين از [تمام] آنچه گردآوردهاند، بهتر است». [۱۹](سوره يونس/ 58)
ذهبى، عدّهاى از قاريان صدر اوّل، ازجمله ابنعباس و عبدالله بن سائب را در قرائت، شاگردان اُبىّ مىداند. شايد بدين جهت، برخى او را «سيّدالقرّاء» خواندهاند.از روايتى از امام صادق (علیه السلام) نيز استفاده مىشود كه قرائت او مورد تأييد آن حضرت بوده است. [۲۰]
تاريخ وفات «ابی ابن کعب» را سال 22 يا 30 هجرى دانسته اند.[۲۱]
پانویس
- ↑ الطبقات، ج3، ص378.
- ↑ الفهرست، ص ۳۰.
- ↑ نک : طبرانی، ۱ / ۱۶۵؛ ابن عبدالبر، ۱ / ۶۶.
- ↑ مستدرک حاكم نیشابوری، ۳ / ۳۰۲.
- ↑ نک : مزی، تهذیب الکمال، ۲ / ۲۷۱-۲۷۲.
- ↑ مستدرك، ۳ / ۳۰۳.
- ↑ طبقات ابنسعد، ۳ / ۴۹۸.
- ↑ همان.
- ↑ واقدی، المغازی، ۱ / ۹.
- ↑ يعقوبى، ج2، ص80; الاستيعاب، ج1، ص164.
- ↑ المغازی، ج1، ص9.
- ↑ يعقوبى، ج2، ص124.
- ↑ الاحتجاج، ج1، ص197.
- ↑ الاحتجاج، ج1، ص197 و 303.
- ↑ العقدالفريد، ج4، ص241.
- ↑ الطبقات، ج3، ص381 و272.
- ↑ المصاحف، ص38.
- ↑ الطبقات، ج3، ص379; صحيح مسلم، ج8، ص348.
- ↑ اسدالغابه، ج1، ص169; الاستيعاب، ج1، ص162.
- ↑ الكافى، ج2، ص597.
- ↑ الاستيعاب، ج1، ص164; اُسدالغابه، ج1، ص171.
منابع
محمد خراسانى، دائرة المعارف قرآن كريم - جلد دوم.