إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أُولئِكَ يَرجُونَ رَحمَتَ اللّهِ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (218)
(محققا كساني که ايمان آوردند و كساني که مهاجرت كردند و در راه خدا جهاد نمودند اينان برحمت خدا اميدوارند و خدا آمرزنده و رحيم است) إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا در اينکه آيه سه عنوان ذكر شده يعني ايمان و هجرت و جهاد که از حيث اجتماع و انفراد با هم تفاوت دارند، ايمان اگر چه هجرت و جهاد با او نباشد موجب سعادت و نجات ميشود ولي هجرت و جهاد بدون ايمان موجب سعادت و رستگاري نيست چون ايمان شرط صحت جميع عبادات است و هجرت و جهاد
1- سوره زلزال آيه 7 و 8
جلد 2 - صفحه 421
نيز مشروط بيكديگر نيست و هر يك بجاي خود عبادت بزرگي است ولي ممكن است هجرت باشد ولي جهاد نباشد مانند كساني که موظف بهجرت بودهاند ولي مكلف بجهاد نبودهاند، يا جهاد باشد ولي هجرت نباشد مانند مجاهديني که مهاجر نبودهاند، و بالجمله مفاد آيه اينست که مؤمنين و مهاجرين و مجاهدين برحمت خدا اميدوارند و كلمه «الّذين امنوا» شامل همه مؤمنين ميشود از مهاجرين و انصار که در زمان نبي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بوده و از آنها باصحاب تعبير ميكنند و از تابعين که زمان پيغمبر را درك نكرد، ولي در زمان ائمه بودهاند و همچنين مؤمنيني که در دوره غيبت تا روز قيامت ميباشند.
و كلمه الَّذِينَ هاجَرُوا مقصود مؤمنين و مؤمناتي هستند که از اوطان خود هجرت بمدينه نمودند چه آنهايي که مكلف بجهاد بودند يا آنهايي که معفو از جهاد بودند مانند زنان و شيوخ و عجزة.
وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ مقصود آن كساني هستند که در راه خدا و حفظ دين جهاد نموده باشند، چه از مهاجرين و چه از انصار، و چه در زمان نبي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم يا در زمان ائمه عليه السّلام باشند مانند مجاهدين در ركاب امير المؤمنين عليه السّلام و ابي عبد اللّه الحسين عليه السّلام و كساني که در ركاب حضرت بقية اللّه جهاد نمايند ولي غير اينها را شامل نميشود زيرا شرط جهاد اذن پيغمبر و امام و يا نائب خاص امام است لكن به تنقيح مناط ميتوان گفت شامل مؤمنيني که در زمان غيبت بحكم دفاع مجتهد وقت با دشمنان اسلام جنگ كنند نيز ميشود.
و شرط جهاد اينکه نيست که حتما در جنگ كشته شوند بلكه همين که در جبهه جنگ و ميدان مبارزه بمنظور جهاد با دشمن و دفاع از حريم اسلام شركت كنند اطلاق مجاهد بر آنها ميشود خواه كشته شوند يا بكشند و يا بمجاهدين كمك دهند و يا بدون كشتار دشمن را از حريم اسلام دور سازند و قيد في سبيل اللّه
جلد 2 - صفحه 422
براي اينست که خارج كند كساني را که در راه شيطان و في سبيل الطاغوت جنگ و مجاهده ميكنند مانند اصحاب جمل و صفين و خوارج و لشگر كربلاء و امثال اينها أُولئِكَ يَرجُونَ رَحمَتَ اللّهِ اينان يعني مؤمنين و مهاجرين و مجاهدين في سبيل اللّه اميدوار رحمت خدا هستند.
كلام في معني الرجاء
در موضوع خوف و رجاء و مسائلي که در باره آنها طرح شده مباحثي لازم است که ما مفصلا در مجلد سوم كلم الطيب در خاتمه كتاب متذكر شدهايم و در اينجا بطور اختصار بآنها اشاره مينمائيم.
مبحث اول در معني خوف و رجاء: رجاء بمعني اميدواري است و با تمني بمعني آرزو و غرور بمعني فريب و گول فرق دارد و بيانش اينست که هر گاه انسان مقصدي در نظر داشته باشد و بخواهد بآن نائل شود اگر اسباب و معداتي که در اختيار اوست فراهم كند و منتظر باشد که بمقصد نائل گردد چنين كسي را ميگويند اميدوار است مانند زارعي که موقع خود زمين را شخم نموده بذر افشاني و آبياري ميكند و اميدوار است که خداوند محصول خوبي باو بدهد ولي اگر بدون اينكه اسباب و معدات چيزي را فراهم كند انتظار نتيجه داشته باشد آن را تمني و آرزو مينامند مانند زارعي که بدون زحمت كشت منتظر حاصل باشد و اگر براي نيل بمقصودي از غير راه علل و اسباب آن بخواهد برسد و باوهام و تخيلات واهي منتظر مقصود باشد آن را غرور نامند مانند كسي که ميخواهد بثروت و غنا از راه بخت و اتفاق نائل شود.
در مورد نيل بسعادت اخروي نيز هر گاه كسي مقدمات سعادت را از ايمان و عمل صالح و تقوي تحصيل كند و اميدوار و منتظر سعادت و نيل برحمت حق باشد
جلد 2 - صفحه 423
چنين كسي داراي رجاء است ولي اگر بدون ايمان و عمل صالح و تقوي منتظر سعادت و رحمت حق باشد آرزويي بيش نيست و اگر مرتكب معاصي شود و در دنيا و شهوات نفساني متوغل گردد و باين دل خوش دارد که خدا ارحم الراحمين است چنين كسي داراي غرور است.
و آيات قرآن بطور وضوح اينکه سه امر را بيان فرموده در باره رجاء ميفرمايد فَمَن كانَ يَرجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَليَعمَل عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشرِك بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً«1» و درباره تمني ميفرمايد وَ قالُوا لَن يَدخُلَ الجَنَّةَ إِلّا مَن كانَ هُوداً أَو نَصاري تِلكَ أَمانِيُّهُم«2» و درباره غرور ميفرمايد قُل هَل نُنَبِّئُكُم بِالأَخسَرِينَ أَعمالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعيُهُم فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ هُم يَحسَبُونَ أَنَّهُم يُحسِنُونَ صُنعاً«3» و غير اينها از آيات ديگر.
و خوف- عبارت از حالتي است که در قلب پيدا ميشود که انسان را از ارتكاب معصيت و ترك طاعت مانع ميگردد و طرف تفريط خوف امن من مكر اللّه است به اينكه انسان مطمئن و ايمن شود که عذاب الهي بر او نخواهد بود و طرف افراط آن يأس من روح است به اينكه انسان از رحمت حق نااميد گردد و گمان كند که ديگر رحمت حق شامل حال او نخواهد شد.
مبحث دوم- در بيان حالت انسان بين خوف و رجاء: اخبار در اينکه باره بر دو دسته است بعضي دلالت دارد که انسان بايد خوف و رجاء او مساوي باشد و بعضي دلالت دارد که رجاء او بر خوفش بايد ترجيح داشته باشد و دانشمندان در جمع بين اينکه اخبار وجوهي گفتهاند و تحقيق در اينکه مطلب اينست که براي انسان دو لحاظ است: نظر بشخص خود و اعمال صادره از عبادات و معاصي بايد بين خوف و رجاء بطوري مساوي باشد نه مأيوس از رحمت حق و نه ايمن از عذاب او
1- سوره كهف آيه 110
2- سوره بقره آيه 105
3- سوره كهف آيه 103
جلد 2 - صفحه 424
باشد و اخبار دسته اول ناظر باين است و ديگر نظر بحضرت باري و سعه رحمت و عنايات او که از اينکه لحاظ بايد اميدش بيشتر باشد.
مبحث سوم- در باب رجاء و ادله آن: و آنها اموريست:
1- آيات قرآنيه ناهيه از قنوط مانند لا تَقنَطُوا مِن رَحمَةِ اللّهِ«1» وَ لا تَيأَسُوا مِن رَوحِ اللّهِ«2» و بسياري از آيات ديگر.
2- اخبار آمرة برجاء مانندان اللّه عند ظن عبده المؤمن ان خيرا فخير و ان شرا فشر«3» و اخبار ديگر.
3- برهان عقل بر اينكه خداوند فياض علي الاطلاق و خير محض است و همين که محل قابل باشد فيض او ميرسد و قابليت محل بايمان است بنا بر اينکه مؤمن قابل رحمت و فيض حقتعالي است.
4- استغفار انبياء و ائمه و ملائكه و صلحاء درباره مؤمنين.
5- امهال معصيت كار بلكه موفق بتوبه شود.
6- آيه شريفه مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمثالِها وَ مَن جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجزي إِلّا مِثلَها«4».
7- بشاراتي که در اخبار براي شيعه ذكر شده و آنها بسيار است.
8- آيات و اخباري که دلالت دارد بر اينكه جهنم و آتش را خداوند براي كفار آماده نموده و تخوف اهل ايمان قرار داده است مانند فَاتَّقُوا النّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النّاسُ وَ الحِجارَةُ أُعِدَّت لِلكافِرِينَ«5» و آيه ذلِكَ يُخَوِّفُ اللّهُ بِهِ عِبادَهُ«6» و صريح آيه شريفه لا يَصلاها إِلَّا الأَشقَي«7»
1- سوره زمر آيه 54
2- سوره يوسف آيه 87
3- كافي از حضرت صادق (ع)
4- سوره انعام آيه 161
5- سوره بقره آيه 24
6- سوره زمر آيه 18
7- سوره و الليل آيه 15
جلد 2 - صفحه 425
9- اخبار داله بر اينكه ابتلائات مؤمن كفاره گناهان اوست.
10- اخبار داله بر اينكه آتش جهنم بر مؤمن حرام شده و سكرات مرگ و عقوبات برزخ كفاره گناهان اوست.
11- اخبار فدية که ناصبين و معاندين را بجاي شيعه فديه داد، و اينان را نجات ميدهند.
12- آيات و اخبار داله بر سعه رحمت و وفور مغفرت و زيادتي لطف و كرم حقتعالي.
13- آيات و اخبار داله بر قبولي توبه و تبديل سيئه بحسنه 14- شفاعت خاصّه و عامّه از شفعاء مانند انبياء و ملائكه و اولياء و قرآن و علماء و طبقات مؤمنين بالاخص شفاعت رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و صديقه كبري سلام اللّه عليها مبحث چهارم- در اسباب خوف و آن سه چيز است:
1- معرفت بعظمت خداوند و بزرگواري او که هر چه اينکه معرفت زيادتر شود خوف انسان شديدتر ميگردد و مانع از ارتكاب معصيت ميگردد و عصمت عبارت از همين شدّت مرتبه خوف است.
2- ترس از اينكه مبادا معصيت موجب زوال ايمان و سياهي قلب و ساير مضارّ آن گردد.
3- خوف از خطر خاتمه که انسان بدون ايمان از دنيا برود و تمام اعمالش نابود گردد.
وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ اينکه قسمت اخير آيه بمنزله علّت براي اميدواري افراد مذكور است يعني چون خداوند آمرزنده و رحمت او شامل حال مؤمنين در دنيا و آخرت است البته بايد برحمت او اميدوار باشند.
426