آیه 12 سوره حجرات
<<11 | آیه 12 سوره حجرات | 13>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ای اهل ایمان، از بسیار پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظنّ و پندارها معصیت است و نیز هرگز (از حال درونی هم) تجسس مکنید و غیبت یکدیگر روا مدارید، هیچ یک از شما آیا دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را خورد؟ البته کراهت و نفرت از آن دارید (پس بدانید که مثل غیبت مؤمن به حقیقت همین است) و از خدا پروا کنید، که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- لا تجسسوا: تجسس: تفحص از احوال و خلوات ديگران براى آگاه شدن، جاسوس: كسى كه احوال ديگران را تفحص مىكند.
- لا يغتب: غيبت: بدگويى از ديگران در غياب آنها و اگر آن عيب در او نباشد بهتان ناميده مىشود.[۱]
نزول
این قسمت از آیه «وَلا یغْتَبْ بَعْضُکمْ بَعْضاً» درباره دو مردى نازل شده که از فرط گرسنگى از سلمان فارسى خواسته بودند که نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم برود و از براى آنها طعامى بیاورد. سلمان نزد پیامبر آمد، پیامبر او را نزد اسامة بن زید که خزانهدار رسول خدا صلى الله علیه و آله بود، فرستاد.
سلمان نزدیک اسامة آمد. اسامة گفت: با کمال تأسف چیزى در خزانه موجود ندارد تا به او بدهد. سلمان مأیوسانه مراجعت کرد آنان از سلمان و اسامه به بدى یاد کردند و گفتند: اسامة مردى بخیل است و از سلمان هم بدگوئى نمودند تا این که نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند.
پیامبر فرمود: شما را چه خبر شده که من رنگ سبز گوشت را در دهنهاى شما مى بینم. آنها گفتند: یا رسول الله، امروز دسترسى به گوشت پیدا نکردیم و گوشت نیافتیم تا بخوریم. پیامبر فرمود: پس چرا امروز با گوشت سلمان و اسامه تغذیه نمودید کنایه از این که چرا در غیاب آنها از آنان به غیبت کردن پرداختید.[۲]
ابن قلابه گوید: شبى عبدالرحمن بن عوف با عمر بن الخطاب در مدینه به تفحص پرداختند تا به در خانه اى رسیدند که چراغ آن خانه روشن بود و صداى آواز هم به گوش میرسید. عمر از عبدالرحمن پرسید: اینجا خانه کیست؟ عبدالرحمن گفت: خانه ربیعة بن امیه ابن خلف است و در عین حال به عمر گفت: کار ما از لحاظ تجسس خطاى محض است و خداوند ما را از این کار منع کرده است لذا عمر بن الخطاب منصرف گردید.[۳]
درباره همین قضیه چنین گویند: عمر با عبدالرحمن شبى به عنوان عسس به تجسس پرداختند، دیدند در خانه اى دود آتش بلند است. رفتند در آن خانه را کوبیدند و با اجازه داخل گردیدند. مردى را با زنى دیدند که در دست آن مرد کاسه اى نیز بوده است، عمر پرسید: این زن کیست؟ مرد گفت: زوجه من است سپس پرسید در میان آن کاسه چیست؟ گفت: آب است سپس پرسید شعرى که آن زن با آواز میخواند چگونه شعرى است؟
مرد مزبور آن اشعار را براى عمر خواند بعد از این پرسشها آن مرد رو به عمر کرد و گفت: مگر نمیدانى که خداوند در قرآن فرموده: «وَلاتَجَسَّسُوا». عمر گفت: راست میگوئى و از آن خانه بیرون آمد.[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ «12»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از بسيارى گمانها دورى كنيد، زيرا بعضى گمانها گناه است. و (در كار ديگران) تجسّس نكنيد و بعضى از شما ديگرى را غيبت نكند، آيا هيچ يك از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (هرگز) بلكه آن را ناپسند مىدانيد و از خدا پروا كنيد، همانا خداوند بسيار توبهپذير مهربان است.
نکته ها
در ادامه آيه قبل، اين آيه نيز به عواملى چون سوءظن، تجسّس و غيبت، كه صلح و صفا و اخوّت ميان مؤمنان را به هم مىزند اشاره مىكند.
در قرآن، به حسن ظن سفارش شده و از گمان بد نسبت به ديگران نهى گرديده است. در سورهى نور مىخوانيم: «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً» «1» چرا در بارهى شنيدههاى خود نسبت به مردان و زنان با ايمان، حسن ظن نداريد؟
همانگونه كه آيهى نهم اين سوره، براى امنيّت و حفظ جان مردم، همهى مسلمانان را مسئول مبارزه با ياغى و تجاوزگر دانست، اين آيه نيز براى حفظ آبروى مردم؛ سوءظن، تجسّس و غيبت را حرام كرده است.
امروزه حقوقدانان جهان، از حقوق بشر حرف مىزنند، ولى اسلام به مسائلى از قبيل تمسخر، تحقير، تجسّس و غيبت توجّه دارد كه حقوقدانان از آن غافلند.
هيچ گناهى مثل غيبت به درّندگى بىرحمانه تشبيه نشده است. آرى، حتّى حيوانات درنده هم نسبت به هم جنس خود تعرّض نمىكند.
«1». نور، 12.
جلد 9 - صفحه 189
اقسام سوء ظن و بدگمانى
سوء ظن اقسامى دارد كه بعضى پسنديده و برخى ناپسند است:
1. سوءظن به خدا، چنانكه در حديث مىخوانيم: كسى كه از ترس خرج ومخارج زندگى ازدواج نمىكند، در حقيقت به خدا سوء ظن دارد؛ گويا خيال مىكند اگر تنها باشد خدا قادر است رزق او را بدهد، ولى اگر همسر داشته باشد، خدا قدرت ندارد. اين سوءظن، مورد نهى است.
2. سوء ظن به مردم، كه در اين آيه از آن نهى شده است.
3. سوء ظن به خود، كه مورد ستايش است. زيرا انسان نبايد به خود حسن ظن داشته باشد و همه كارهاى خود را بىعيب بپندارد. حضرت على عليه السلام در برشمردن صفات متّقين در خطبه همام مىفرمايد: يكى از كمالات افراد باتقوا آن است كه نسبت به خودشان سوء ظن دارند.
آرى، افرادى كه خود را بىعيب مىدانند، در حقيقت نور علم و ايمانشان كم است و با نور كم، انسان چيزى نمىبيند. اگر شما با يك چراغ قوّه وارد سالنى بزرگ شويد، جز اشياى بزرگ چيزى را نمىبينيد، ولى اگر با نور قوى مانند پرژكتور وارد سالن شديد، حتّى اگر چوب كبريت يا سنجاقى در سالن باشد مىتوانيد آن را ببينيد.
افرادى كه نور ايمانشان كم است، جز گناهان بزرگ چيزى به نظرشان نمىآيد و لذا گاهى مىگويند: ما كه كسى را نكشتهايم! از ديوار خانهاى كه بالا نرفتهايم! و گناه را تنها اين قبيل كارها مىپندارند، امّا اگر نور ايمان زياد باشد، تمام لغزشهاى ريز خود را نيز مىبينند و به درگاه خدا ناله و استغفار مىكنند.
اگر كسى نسبت به خود خوشبين شد، هرگز ترقّى نمىكند. او مثل كسى است كه دائماً به پشت سر خود و به راههاى طى شده نگاه مىكند و به آن مغرور مىشود، ولى اگر به جلو نگاه كند و راههاى نرفته را ببيند، خواهد دانست كه نرفتهها چند برابر راههاى رفته است!
توجّه به اين نكته لازم است كه معناى حسنظن؛ سادگى، زودباورى، سطحىنگرى و غفلت از توطئهها و شيطنتها نيست. امّت اسلامى هرگز نبايد به خاطر حسن ظنهاى نابجا، دچار غفلت شده ودر دام صيادان قرار گيرد.
جلد 9 - صفحه 190
غيبت و پيامدهاى آن
غيبت آن است كه انسان در غياب شخصى چيزى بگويد كه مردم از آن خبر نداشته باشند و اگر آن شخص بشنود، ناراحت شود. «1»
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: دست از سر مردهها برداريد و بدىهاى آنان را بازگو نكنيد، كسى كه مُرد، خوبىهايش را بيان كند. «2»
امام صادق عليه السلام فرمود: غيبت كننده اگر توبه كند، آخرين كسى است كه وارد بهشت مىشود و اگر توبه نكند، اوّلين كسى است كه به دوزخ برده مىشود. «3»
امام رضا عليه السلام از امام سجاد عليه السلام نقل مىكند كه هر كس از ريختن آبروى مسلمانان خود را حفظ كند، خداوند در قيامت لغزشهاى او را ناديده مىگيرد. «4»
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: هر كس زن يا مردى را غيبت كند، تا چهل روز نماز و روزهاش پذيرفته نمىشود. «5»
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: در قيامت هنگامى كه نامهى اعمال انسان به دست او داده مىشود، عدّهاى مىگويند: چرا كارهاى خوب ما در آن ثبت نشده است؟ به آنها گفته مىشود: خداوند، نه چيزى را كم و نه چيزى را فراموش مىكند، بلكه كارهاى خوب شما به خاطر غيبتى كه كردهايد از بين رفته است. در مقابل افراد ديگرى، كارهاى نيك فراوانى در نامهى عمل خود مىبينند و گمان مىكنند كه اين پرونده از آنان نيست، به آنها مىگويند: بهواسطهى غيبتشدن، نيكىهاى كسى كه شما را غيبت كرده، براى شما ثبت شده است. «6»
سؤال: چرا در روايات كيفر يك لحظه غيبت كردن، محور نابودى عبادات چند سالهى انسان بيان شده است؟ آيا اين نوع كيفر عادلانه است؟
پاسخ: همان گونه كه غيبت كننده در يك لحظه، آبرويى را كه مؤمن سالها به دست آمده مىريزد، خداوند هم عباداتى را كه او سالها بدست آورده از بين مىبرد. بنابراين محو
«1». وسائل، ج 8، ص 600 و 604.
«2». نهجالفصاحه، حديث 264.
«3». مستدرك، ج 9، ص 117.
«4». بحار، ج 72، ص 256.
«5». بحار، ج 72، ص 258.
«6». بحار، ج 72، ص 259.
جلد 9 - صفحه 191
عبادات چندساله، يك كيفر عادلانه است.
تفسير نور(10جلدى) ج9 191 غيبت و پيامدهاى آن ..... ص : 190
ول خدا صلى الله عليه و آله در آخرين سفر خود به مكّه فرمودند: خون و مال و آبروى مسلمان، محترم است، همان گونه كه اين ماه ذىالحجة و اين ايام حج محترم است. «1»
در روايات، نام غيبت كننده در كنار كسى آمده كه دائماً شراب مىخورد. «تحرم الجنة على المغتاب و مدمن الخمر» «2» كسى كه غيبت مىكند و شراب مىنوشد، از بهشت محروم است.
بر اساس روايات، كسى كه عيوب برادر دينى خود را پىگيرى (و براى ديگران نقل) كند، خداوند زشتىهاى او را آشكار مىكند. «3»
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: يك درهم ربا، از سى و شش زنا بدتر است و بزرگترين ربا، معامله با آبروى مسلمان است. «4»
در حديث مىخوانيم: نشستن در مسجد به انتظار نمازِ جماعت، عبادت است البتّه مادامى كه منجر به غيبت نشود. «5»
پيامبر صلى الله عليه و آله در آخرين خطبه خود در مدينه فرمودند: اگر كسى غيبت كند، روزهى او باطل است. «6» يعنى از بركات وآثار معنويى كه يك روزهدار برخوردار است، محروم مىشود.
اگر از بدن انسان زنده قطعهاى جدا شود، امكان پر شدن جاى آن هست، ولى اگر از مرده چيزى كنده شود، جاى آن همچنان خالى مىماند. غيبت، بردن آبروى مردم است و آبرو كه رفت ديگر جبران نمىشود. «لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً»
جبران غيبت
براى جبران غيبتهايى كه در گذشته مرتكب شدهايم، در صورتى كه غيبتشونده زنده و در قيد حيات است؛ اگر به او بگوييم كه ما غيبت تو را كردهايم ناراحت مىشود، به گفته بعضى مراجع تقليد «7»، نبايد به او گفت، بلكه بايد بين خود و خداوند توبه كرد و اگر امكان دسترسى
«1». شرح نهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج 9، ص 62.
«2». بحار، ج 72، ص 260.
«3». محجّة البيضاء، ج 5، ص 252 از سنن ابىداود ج 2، ص 568.
«4». بحار، ج 72، ص 222.
«5». كافى، ج 2، ص 357.
«6». محجّةالبيضاء، ج 5، ص 254.
«7». از حضرت آيةاللَّه گلپايگانى قدس سره پرسيدم: آيا لازم است به ديگران بگوييم كه ما غيبت شما راكردهايم تا ما را حلال كنند؟ فرمود: نه، زيرا او ناراحت مىشود و ناراحت كردن مسلمان، خود گناه ديگرى است. پس جبران غيبت، استغفار است و حلاليّت خواستن در همه جا لازم نيست.
جلد 9 - صفحه 192
به شنوندگان غيبت است، به گونهاى با ذكر خير و تكريم آن فرد، تحقير گذشته را جبران كنيم و اگر غيبتشونده ناراحت نمىشود، از خود او حلاليّت بخواهيم؛ اما اگر غيبت شونده از دنيا رفته است، بايد توبه كرده و از درگاه خداوند عذرخواهى كنيم كه البتّه خداوند توبهپذير و بخشنده است.
شيخ طوسى در شرح تجريد، بر اساس حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله مىفرمايد: اگر غيبت شونده، غيبت را شنيده است، جبران آن به اين است كه نزد او برويم و عذرخواهى كرده و حلاليّت بخواهيم، امّا اگر نشنيده است، بايد هرگاه يادى از غيبت شونده كرديم، براى او استغفار نماييم. «ان كفارة الغيبة أن تستغفر لمن اغتبته كلما ذكرته» «1»
موارد جواز غيبت
در مواردى، غيبت كردن جايز است كه به بعضى از آنها اشاره مىكنيم:
1. در مقام مشورت در كارهاى مهم؛ يعنى اگر شخصى دربارهى ديگرى در مورد ازدواج و گزينش و مسئوليت دادن و ... مشورت خواست، ما مىتوانيم عيبهاى آن فرد را به مشورت كننده بگوييم.
2. براى ردّ سخن و عقيدهى باطلِ اشخاصى كه داراى چنين اعتقاداتى هستند، نقل سخن و عيب سخن آنها جايز است، تا مبادا مردم دنبالهرو آنها شوند.
3. براى گواهى دادن نزد قاضى، بايد حقيقت را گفت گرچه غيبت باشد.
4. براى اظهار مظلوميّت، بيان كردن ظلم ظالم مانعى ندارد.
5. كسىكه بدون حيا و آشكارا گناه مىكند، غيبت او مانعى ندارد ندارد.
6. براى ردّ ادعاهاى پوچ، غيبت مانعى ندارد. كسى كه مىگويد: من مجتهدم، دكترم، سيّدم، و ما مىدانيم كه او اهل اين صفات نيست، جايز است به مردم آگاهى دهيم تا فريب نخورند.
«1». وسائل، ج 8، ص 605.
جلد 9 - صفحه 193
شنيدن غيبت
وظيفه شنونده، گوش ندادن به غيبت ودفاع از مؤمن است. در حديث مىخوانيم: «الساكت شريك القائل» «1» كسى كه غيبت را بشنود و سكوت كند، شريكِ جرم گوينده است.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هر كس غيبتى را بشنود و آن را ردّ كند، خداوند هزار باب شرّ را در دنيا و آخرت بر او مىبندد، ولى اگر ساكت بود و گوش داد، گناه گوينده نيز براى او ثبت مىشود. و اگر بتواند غيبتشونده را يارى كند، ولى يارى نكند، در دو دنيا خوار و ذليل مىشود. «2»
در روايتى، غيبت كردن؛ كفر و شنيدن و راضى بودن به آن، شرك دانسته شده است. «3»
در آيهى 36 سوره اسراء مىخوانيم: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» هر يك از گوش و چشم و دل انسان، در قيامت مورد بازخواست قرار مىگيرند.
بنابراين ما حق شنيدن هر حرفى را نداريم.
پیام ها
1- ايمان، تعهّدآور است و بايد از يكسرى افكار و اعمال دورى نمايد. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا ... (ايمان، با سوءظن و تجسّس و غيبت سازگار نيست.)
2- براى دورى از گناهان حتمى، بايد از گناهان احتمالى اجتناب كنيم. (بنابراين از آنجايى كه برخى گمانها گناه است، بايد از بسيارى گمانها، دورى كنيم.)
اجْتَنِبُوا كَثِيراً ... إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ
3- در جامعهى ايمانى، اصل بر اعتماد، كرامت و برائت انسانها است. «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ»
4- براى جلوگيرى از غيبت بايد زمينههاى غيبت را مسدود كرد. (راه ورود به غيبت، اوّل سوء ظن و سپس پيگيرى و تجسّس است، لذا قرآن به همان ترتيب نهى كرده است.) اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِ ... لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ
5- گناه، گرچه در ظاهر شيرين و دلنشين است، ولى در ديد باطنى و ملكوتى،
«1». غررالحكم.
«2». وسائل، ج 8، ص 606.
«3». بحار، ج 72، ص 226.
جلد 9 - صفحه 194
خباثت و تنفّرآور است. «يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً» (باطن غيبت، خوردن گوشت مرده است و درباره هيچ گناهى اين نوع تعبير بكار نرفته است.)
6- از شيوههاى تبليغ و تربيت، استفاده از مثال و تمثيل است. أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ ...
7- در شيوه نهى از منكر، از تعبيرات عاطفى استفاده كنيم. لا يَغْتَبْ ... أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ
8- غيبت و بدگويى از ديگران حرام است، از هر سنّ و نژاد و مقامى كه باشد. لا يَغْتَبْ ... ( «أَحَدُكُمْ» شامل كوچك و بزرگ، مشهور و گمنام، عالم و جاهل، زن و مرد و ... مىشود.)
9- مردم باايمان، برادر و همخون يكديگرند. «لَحْمَ أَخِيهِ»
10- همان گونه كه مرده قدرت دفاع از خود را ندارد، شخصى كه مورد غيبت قرار گرفته است، چون حاضر نيست، قدرت دفاع ندارد. «مَيْتاً»
11- غيبت كردن، نوعى درّندگى است. «يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً»
12- غيبت، با تقوا سازگارى ندارد. لا يَغْتَبْ ... وَ اتَّقُوا اللَّهَ
13- تقوا، انسان را به سوى توبه سوق مىدهد. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ»
14- در اسلام بنبست وجود ندارد، با توبه مىتوان گناه گذشته را جبران كرد.
لا يَغْتَبْ ... إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ
15- عذرپذيرى خداوند، همراه با رحمت است. «تَوَّابٌ رَحِيمٌ»
16- توبه پذيرى خداوند، جلوهاى از رحمت اوست. «تَوَّابٌ رَحِيمٌ»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص276
- پرش به بالا ↑ تفاسیر مجمع البیان و کشف الاسرار.
- پرش به بالا ↑ تفسیر روض الجنان.
- پرش به بالا ↑ تفسیر مجمع البیان.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.
آرشیو عکس و تصویر
طرح از موسسه اهل بیت علیهم السلام (دانلود کیفیت بالا - سایر عکس نوشته های این موسسه)