شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

سبک عراقی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۱۹ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

سبک، روش مشخص بیان مطلب است؛ یعنی گوینده به چه نحو خاص و مشخصی مطالب خود را ایراد کرده است و جهت درک این نحوه خاص بیان، باید در انتخاب لغات، شکل جملات و اصطلاحات صنایع ادبی، عروض و قافیه و... گوینده دقت شود. یکی از سبکهای مهم ادبیات فارسی، سبک عراقی است که از سده هفتم تا سده نهم هجری طول کشید و اغلب در عراق عجم یعنی اصفهان و دیگر نواحی مرکزی ایران و فارس و کرمان رواج داشت و به همین سبب این سبک در دوران اخیر سبک عراقی نام گرفت.

شکل‌گیری سبک عراقی

از سده ششم هجری به بعد بر اثر تحولات درونی و بیرونی جامعه ایرانی، سبک قدیمی رو به سستی نهاد و طلیعه سبک نوینی پدیدار گشت. شاعران به جای پرداختن به الفاظ و معانی رسمی و تشریفاتی، به حدیث نفس گراییدند و برای بیان افکار و عواطف خود به غزل و مثنوی و رباعی که آزادتر از قطعه و قصیده بود، روی آورند.

هر چند با هجوم مغولان این دگرگونی‌ها سریع‌تر شکل گرفت و اقتصاد جامعه درهم‌شکست، کانون‌های فرهنگی نابود شد و نگرانی و غفلت و نومیدی شیوع یافت؛ عرفان گسترش پیدا کرد و وسیله‌ای شد برای فرونشاندن دردها و کسب آرامش؛ شعر صوفیانه و غزل توسعه یافت و ادبیات درونگرا شد.[۱]

سبک عراقی به مدت ۳۰۰ سال در زمان مغولان و ایلخانان مغول و تیموریان سبک ادبیات فارسی بوده است. از مهم‌ترین شاعران این دوره می‌توان به عطار، مولوی، سعدی، امیرخسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، جامی و حافظ اشاره کرد.

ویژگی‌های سبک عراقی

سبک عراقی را از سه جهت می‌توان مورد بررسی قرار داد:

  • الف) به لحاظ چهارچوب زبان: همان چهارچوب فارسی قدیم، یعنی سبک خراسانی است که بسیاری از مختصات کهن خود را از دست داده است و در عوض تا حدودی مختصات جدید یافته است و آن مقدار از مختصات سبک خراسانی که در آن مانده است به لحاظ بسامد با دوره قدیم متفاوت است. می‌توان گفت که زبان از دیدگاه خواننده امروزی مأنوس‌تر است، لغات فارسی اصیل قدیم کم شده و به جای آن لغات عربی جایگزین شده است. مختصات آوایی کهن از قبیل تشدید مخفف و تخفیف مشدد و تغییر در هیأت کلمات به ضرورت کم می‌شود. «می» اندک اندک جای «همی» را می‌گیرد؛ «در» به جای «اندر» در حال جایگزین شدن است. استعمال «مر» تقریباً نادر است و همین طور واژه‌های ابدون، ایدر، ابا، ابر و... بسیار کم به کار می‌رود. می‌توان گفت سبک عراقی مابین زبان کهن خراسانی و زبان جدید سبک هندی به بعد است. مهم‌ترین مختصه زبانی سبک عراقی، درهم‌آمیختگی مختصات کهن و جدید است که گاهی در یک شعر کوتاه در کنار هم دیده می‌شود. البته توجه سبک‌شناسان در زبان عراقی باید بر مختصات جدید باشد نه مختصات سبک خراسانی که تغییر بسامد در این سبک هم مرسوم است؛ مثلاً در این دوره «یکی» به معنای کسی بکار رفته است:[۲]


یکی بر سر شاخ و بن می‌برید خداوند بستان نگه کرد و دید

استاد بهار می‌نویسد: ... و این هم تازه است و از شعر و نثر وارد شده و در نثر قدیم نظیرش دیده نشده و قدما در این موارد کسی و مردی و مانند آن می‌آورند.[۳]

  • ب) از نظر فکری: اگر شعری عاشقانه باشد، دیگر مقام معشوق پست نیست بلکه چنان والاست که قابل اشتباه با معبود است و اگر عرفانی باشد، عرفانی است که دیگر از شرع و پند و اندرز و اخلاق (که در قرن ششم مرسوم بود) دور شده است و حتی مسائلی به آن افزوده شده که در عبارت مشایخ قدیم سابقه نداشته است. مسائل مهم عرفانی مطرح در شعر این دوره عبارت است از: وحدت وجود، تفوق عشق بر عقل، استناد به حدیث قدسی کنتُ کنزاً مخفیا، مسأله تجلی و ظهور، ستایش شراب و بی خودی و بی خردی. اما در کنار همه این‌ها، حمله به زاهد و صوفی هم مرسوم است. بدین ترتیب ادبیات این دوره برخلاف ادبیات سبک خراسانی، ادبیاتی است درونگرا، عشق گرا، محزون و غیررئالیستی که بیش از آن که به آفاق نظر داشته باشد به انفس نظر دارد.[۴]
  • ج) از نظر ادبی: قالب مسلط در این دوره غزل است که اندک اندک به لحاظ تعداد ابیات و تخلص، وصفی ثابت می‌یابد. تخلص در شعر قبل از مغول، وضع ثابتی نداشت و حتی سعدی گاهی در بیت ماقبل آخر تخلص کرده است. توجه به بیان و بدیع زیاد می‌شود و شاعران به هنرهای گوناگونی که هرگز در شعر سبک خراسانی وجود نداشت دست می‌یابند.[۵]

پانویس

  1. انوشه: ۱۳۷۶؛ ص۷۹۴.
  2. شمسیا: ۱۳۷۵: ص۲۵۸.
  3. بهار: ج۱، ۱۳۷۳: ص۴۱۷.
  4. شمسیا: ۱۳۷۵، ص۲۹۵.
  5. شمسیا: ۱۳۷۵: ص۲۵۹.

منابع مقاله

  • انوشه، حسن؛ فرهنگنامه ادبی فارسی، گزیده اصطلاحات، مضامین و موضوعات ادب فارسی/دانشنامه ادب فارسی(۲)، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۷۶، چاپ یکم، ص۷۹۴.
  • شمسیا، سیروس؛ سبک شناسی شعر، تهران، فردوس، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص۲۶۱-۲۵۸.
  • بهار، محمدتقی؛ سبک شناسی، تهران، چاپخانه سپهر، ۱۳۷۳، چاپ هفتم، ص۱۴۷.

منابع