6- اگر يك لحظه لطف خدا قطع شود، سقوط انسان حتمى است. لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ ...
7- بعضى از بندگان مخلص، ممكن است تا لب پرتگاه بروند، امّا لطف خداوند آنان را نجات مىدهد. «لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي»
8- تأثير نپذيرفتن از دوستان فاسد، يك نعمت الهى است. «لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي»
9- اهل بهشت خود را مستحقّ نمىدانند بلكه بهشتى شدن خود را مديون لطف و نعمت الهى مىدانند. «لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ (56)
قالَ تَاللَّهِ: گويد با او به خدا سوگند، إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ: بتحقيق و يقين كه نزديك بودى كه به سبب اغوا و اضلال هلاك گردانى مر او به عاقبت آتش جهنم و عذاب گرفتار سازى مرا.
و اگر نبود نعمت پروردگارم هر آينه بودم از احضار شدگان
آيا پس نيستيم ما ديگر مردگان
جز مردن اوّل بارمان و نيستيم ما عذابشدگان
همانا اينست آن كاميابى بزرگ.
تفسير
در ذيل آيات سابقه ذكر شد كه اهل بهشت با يكديگر صحبت ميكنند و خداوند در اين آيات شمهاى از آنرا بيان فرموده باين تقريب كه يكى از ايشان گويد من در دنيا همنشين بدى داشتم كه بر سبيل انكار بمن ميگفت واقعا تو باور كردى كه وقتى ما مرديم و خاك شديم دو مرتبه زنده ميشويم براى پاداش اعمال بد و خوب چنين امرى محال است آيا شما رفقاى من در بهشت جائى را كه مشرف باشد بآن شخص داريد كه بتوانيم از حال او باخبر شويم آنها گويند بلى ما هر چه بخواهيم بحكم خدا آماده ميگردد پس بخواست خدا مشرف ميشود آن گوينده بهمنشين خود و ميبيند او را در وسط جهنّم و بعضى گفتهاند بعد از آنكه گوينده گفت من يك همنشينى در دنيا داشتم كه چنين ميگفت خدايا ملكى باو و رفقايش در بهشت ميفرمايد شما مطّلع بر او هستيد و آنها ميگويند خير و خدا مشرف ميفرمايد آنها را باو در جهنّم چون اصل اطّلاع مشرف شدن بچيزى است براى ديدن آن و در هر حال پس از ديدن او رفيقش را در وسط جهنّم باو ميگويد قسم بخدا نزديك بود مرا مانند خودت بقعر جهنّم افكنى و هلاك كنى و اگر حفظ الهى نبود هر آينه مرا هم مانند تو در اينجا ملك دوزخ احضار مينمود و بعدا رفقاى بهشتى از نهايت فرح و خوشحالى با يكديگر ميگويند از روى تعجّب از موفقيّت خودشان بنعيم ابدى كه آيا ما ديگر نميميريم همان مردن اوّلى فقط براى ما بود در دنيا و ديگر هرگز معذّب نخواهيم شد بعذابى با آنكه يقين دارند چنين خواهند بود و اخيرا تصديق مينمايند و ميگويند كه حقّا كاميابى بزرگ اين بود كه بتوفيق الهى نصيب ما شد و براى چنين نتيجهاى بايد كار كنند كاركنان قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه چون اهل بهشت داخل بهشت شوند و اهل آتش داخل آتش مرگ را بصورت قوچى بياورند و ذبح نمايند بين بهشت و دوزخ پس
جلد 4 صفحه 433
منادى ندا كند كه ديگر خلود است و مرگ هرگز نخواهد بود و اهل بهشت باين آيات فلمثل هذا فليعمل العاملون مترنّم شوند و كلمه ان در ان كدت مخفّفه از مثقّله است بدلالت مصاحبت لام ابتدا با آن و گفتهاند احضار بطور اطلاق استعمال نميشود مگر در شرّ و اينجا مراد احضار در جهنّم است.
إِن كِدتَ ان مخففه از مثقله است يعني بدرستي که نزديك بود تو به انكار معاد و تكذيب رسول و شرك بخدا و ساير كفريات خود.
لَتُردِينِ لترديني بوده كسره بجاي يا است و معني متردي كسي را گويند که از جاي بلندي سقوط كند بزبان فارسي پرتاب شود يعني نزديك بود که مرا هم مثل خود پرتاب كني در ميانه آتش.
وَ لَو لا نِعمَةُ رَبِّي نعمه پروردگار هدايت و ارشاد و دلالت و توفيق و افاضه نور ايمان در قلب و حفظ از شياطين و ارباب ضلال و كفار و مشركين و هواي نفس است و اسباب هدايت دو قسم است ظاهريه و باطنيه اما اسباب ظاهريه اعطاء عقل و حواس ظاهره و باطنه و ارسال رسل و انزال كتب و جعل احكام و نصب امام و جعل علماء در هر عصر و زمان و اما باطنيه افاضه نور در قلوب مؤمنين و توفيق و دفع شياطين و تأييد و تسديد و نحوه اينها است و تمام اينها نعمت پروردگار است.
لَكُنتُ مِنَ المُحضَرِينَ احضار آوردن مجرم است براي مؤاخذه و مطالبه و اما براي مثوبات و عنايات خود حاضر ميشود احضارش نميگويند.
(تنبيه) آنچه بنظر ميرسد اينكه اينکه قرين از منافقين بوده زيرا مؤمنين چندان تماسي با كفار و مشركين نداشتند و اينها دشمنهاي داخلي بودند و بزبان ما زيركي كار ميكردند و آنچه ضرر باسلام و مسلمين از صدر اول الي كنون وارد شده از اينها بوده و شاهد بر اينکه دعوي اينكه كفار و مشركين منكر
جلد 15 - صفحه 156
معاد نبودند ولي منافقين بهيچ ديني معتقد نبودند نه دين يهود و نصاري و نه مشركين.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 56)- او را مخاطب ساخته «میگوید: به خدا سوگند نزدیک بود مرا (نیز) به هلاکت بکشانی»! (قالَ تَاللَّهِ إِنْ کِدْتَ لَتُرْدِینِ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: