آیه 46 سوره ذاریات

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۱۵ توسط Aghajani (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ ۖ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<45 آیه 46 سوره ذاریات 47>>
سوره : سوره ذاریات (51)
جزء : 27
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و پیش از این اقوام هم قوم نوح را هلاک کردیم که مردمی فاسق و نابکار بودند.

و قوم نوح را پیش از این [هلاک کردیم]؛ زیرا آنان همواره مردمی نافرمان بودند.

و قوم نوح [نيز] پيش از آن [اقوام نامبرده همين گونه هلاك شدند]، زيرا آنها مردمى نافرمان بودند.

و از پيش قوم نوح را فروگرفتيم، كه قومى نافرمان بودند.

همچنین قوم نوح را پیش از آنها هلاک کردیم، چرا که قوم فاسقی بودند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

And the people of Noah aforetime. Indeed, they were a transgressing lot.

And the people of Nuh before, surely they were a transgressing people.

And the folk of Noah aforetime. Lo! they were licentious folk.

So were the People of Noah before them for they wickedly transgressed.

معانی کلمات آیه

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ فِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ «43» فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ «44»

و در (سرگذشت) قوم ثمود (نيز نشانه‌هاى عبرتى است)، آنگاه كه به آنان گفته شد تا زمانى (كوتاه، از زندگى) بهره ببريد. آنان از فرمان پروردگارشان سر باز زدند، پس در حالى كه مى‌نگريستند، صاعقه آنان را فراگرفت.

«1». حجر، 22.

«2». روم، 46.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 262

فَمَا اسْتَطاعُوا مِنْ قِيامٍ وَ ما كانُوا مُنْتَصِرِينَ «45»

پس، نه توان برخاستن داشتند و نه توانستند از كسى يارى طلبند.

وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ «46»

و پيش از آنان قوم نوح (را هلاك كرديم، زيرا) مردمانى فاسق بودند.

نکته ها

پيامبر قوم ثمود، حضرت صالح بود كه به درخواست قومش شترى از دل كوه بيرون آورد و فرمان داد به اين شتر آسيبى نرسانند، امّا آنان شتر را كشتند و صالح را تكذيب كردند.

مراد از «حَتَّى حِينٍ»، مهلت سه روزه‌اى است كه به آنان داده شد تا شايد پشيمان شوند و توبه كنند. امّا آنان از گناهان دست برنداشتند و پس از سه روز عذاب الهى نازل شد. چنانكه در آيه 65 سوره هود مى‌فرمايد: «تَمَتَّعُوا فِي دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ»

پیام ها

1- سنّت خداوند، مهلت دادن به مجرمان است. «تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ»

2- دستورات الهى، برخاسته از ربوبيّت او و براى تربيت انسان است. «أَمْرِ رَبِّهِمْ»

3- تجاوز از حدود الهى، عامل هلاكت است. فَعَتَوْا ... فَأَخَذَتْهُمُ‌

4- آب، باد و صاعقه، مى‌تواند ابزار قهر خداوند قرار گيرد. اليم ... الرِّيحَ‌ ... الصَّاعِقَةُ

5- ديدن نزول عذاب و توان فرار نداشتن، بيانگر اوج ذلّت مجرمان است. يَنْظُرُونَ‌ ... فَمَا اسْتَطاعُوا ...

6- كسانى كه از گذشتگان عبرت نگيرند، خود مايه عبرت ديگران مى‌شوند. وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ‌ ... (قوم عاد از قوم نوح كه پيش‌از آنان بودند، عبرت نگرفتند)

7- سرگذشت قوم نوح، كه با هزار سال تبليغ حضرت نوح، بازهم ايمان نياورند، براى پيامبر و مسلمانان، مايه‌ى عبرت است. وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ‌ ...

8- بدتر از فسق، مداومت بر فسق است. كانُوا ... فاسِقِينَ‌

جلد 9 - صفحه 263

9- گاهى گناه، فراگير و عمومى مى‌شود و زمينه نزول عذاب را فراهم مى‌سازد. «قَوْماً فاسِقِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ (46)

وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ‌: و هلاك كرديم قوم حضرت نوح عليه السّلام پيش از امم مذكوره معذبه، يا در قصه قوم نوح پيش از اين مر اهل عبرت را، إِنَّهُمْ كانُوا:

بدرستى كه ايشان بودند، قَوْماً فاسِقِينَ‌: گروهى بيرون رفتگان از ايمان به سبب كفر و طغيان؛ و پس از اتمام حجت بر آنان و ازدياد عناد ايشان، خداى تعالى آنها را در آبى كه تمام عالم را فرا گرفت و مدت طوفان شش ماه طول كشيد همه را هلاك فرمود غير از كسانى كه در كشتى بودند نجات يافتند.

تبصره: براى تذكر و عبرت، خداى تعالى پنج قوم از امم گذشته را كه مبتلا به عذاب استيصال شدند اشاره به آنها فرمود تا امت پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله تأمل نموده از مخالفت فرامين الهى بيانديشند و خود را از هلاكت دنيا و آخرت به سبب اطاعت و عبادت نجات دهند.

حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در نهج البلاغه فرمايد: عباد اللّه اين الذين عمروا فتعموا و علموا ففهموا و انظر و افلهوا و سلموا فنسوا مهلوا و العيوب المسخطه يا اولى الابصار و الاسماع و العافية و المتاع هل من مناص او خلاص او معاذ او ملاذ او فرار او

جلد 12 - صفحه 279

محار ام لا «1».

اى بندگان خدا كجايند آنانكه عمر داده شدند پس زيستند به ناز و نعمت، و تعليم گرديده شدند پس فهم كردند به فطنت سليمه، و مهلت داده شدند پس غفلت ورزيدند و اعراض نمودند، و سالم گردانيده شدند از آفات پس فراموش كردند تذكرات را، مهلت داده شدند مدت طولانى و عطا شدند به نعمت زمان بسيار و ترسانيده شدند به عذاب دردناك و وعده داده شدند به نعم بزرگ بى‌پايان. حذر كنيد از گناهانى كه اندازنده‌اند به هلاكت و از عيبهاى خشم آرنده حضرت عزت اى صاحبان ديده بينا و گوشهاى شنوا و صاحبان عافيت و متاع دنيا. آيا هيچ گريزى هست از امر خداى تعالى يا هيچ خلاصى هست از عقوبت اخرى يا هيچ پناهى يا گريزگاهى هست يا هيچ فرارگاهى يا پناه‌گاهى هست يا نيست. (چون نيست پس بترسيد).


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ فِي مُوسى‌ إِذْ أَرْسَلْناهُ إِلى‌ فِرْعَوْنَ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ (38) فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَ قالَ ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ (39) فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ وَ هُوَ مُلِيمٌ (40) وَ فِي عادٍ إِذْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ (41) ما تَذَرُ مِنْ شَيْ‌ءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلاَّ جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ (42)

وَ فِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ (43) فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ (44) فَمَا اسْتَطاعُوا مِنْ قِيامٍ وَ ما كانُوا مُنْتَصِرِينَ (45) وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ (46)

ترجمه‌

و نيز در قصّه موسى آيتى است هنگاميكه فرستاديم او را بسوى فرعون با حجّت و معجزه‌اى روشن‌

پس برگشت با اركان دولتش و گفت ساحر است‌

جلد 5 صفحه 68

يا ديوانه‌

پس گرفتيم او و لشگريانش را پس افكنديمشان در دريا با آنكه او بود سزاوار ملامت‌

و در قوم عاد وقتى كه فرستاديم بر آنها باد بى‌خير هلاك‌كننده را

وا نميگذارد چيزى را كه وزيد بر آن مگر آنكه ميگرداندش چون استخوان پوسيده‌

و در قوم ثمود وقتى كه گفته شد بآنها برخوردار و كامياب شويد تا مدتى معيّن‌

پس سركشى كردند از فرمان پروردگارشان پس گرفت آنها را صاعقه با آن كه نگاه مى‌كردند

پس قدرت نداشتند بر ايستادن و نبودند انتقام كشندگان‌

و هلاك كرديم قوم نوح را پيشتر همانا آنها بودند گروهى متمرّد و نافرمان.

تفسير

خداوند متعال چنانچه در ديار قوم لوط آيتى براى عبرت مردم باقى گذارد در قصّه حضرت موسى با فرعون هم موجبات عبرت خلق را فراهم فرمود وقتى كه او را با عصا و يد بيضاء و ساير معجزات مبعوث بر فرعون و قوم او فرمود و او براى اعتماد بر عسكر و لشگر و مال و منال خود روى گرداند از ايمان به آنحضرت يا اعراض نمود از قبول ايمان باو و رو گرداند با اقوام و عساكرش و بنابر اين باء در بركنه براى سببيّت يا معيّت يا تعديه است ولى مشوّش شد و سخنى گفت كه بميزان عقل راست نيايد چون گفت اين شخص ساحر است يا ديوانه در صورتى كه اگر كسى ساحر باشد بايد دانا و زيرك باشد نه ديوانه و بيعقل و اگر ديوانه و بيعقل باشد ساحر نميشود و خدا بتفصيلى كه مكرّر ذكر شده او و لشگريانش را مأخوذ بگناهشان كرد و در دريا غرق فرمود با آنكه او ملامت ميكرد خود را بر مخالفت با حضرت موسى در وقتى كه عذاب منجز شده بود و پشيمانى سودى نداشت يا مستحق ملامت و توبيخ بود بر معاصى سابقه خود و نيز آيتى است در ملاحظه حال قوم عاد كه مخالفت با حضرت هود نمودند و خداوند آنها را بباديكه مانند شخص عقيم بى‌ثمر و فائده بود يا مواليدى براى ذى روحى باقى نگذارد مبتلا فرمود كه همه را هلاك كرد و بهر چه ميرسيد از انسان و حيوان و نبات آنرا خاكستر ميكرد و نيز آيتى است در قوم ثمود وقتى كه حضرت صالح بآنها وعده عذاب داد و فرمود برخوردار شويد از زندگانى دنيا تا سه روز و اين بعد از آن بود كه ناقه را عقر نموده بودند و بعدا هم پشيمان نشدند و توبه نكردند تا بصاعقه آسمانى كه در روز بر آنها

جلد 5 صفحه 69

نازل شد با آنكه آنرا مشاهده مينمودند گرفتار شدند و بهلاكت رسيدند و ديگر قدرت بر قيام و دادستانى و يارى نمودن با يكديگر در دفع عذاب را پيدا نكردند و پيش از اينها قوم نوح عليه السّلام را خداوند غرق و هلاك فرمود چون فاسق و فاجر و كافر بودند و شرح اين قصص مكرر ذكر شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ قَوم‌َ نُوح‌ٍ مِن‌ قَبل‌ُ إِنَّهُم‌ كانُوا قَوماً فاسِقِين‌َ (46)

و قوم‌ نوح‌ ‌از‌ پيش‌ ‌از‌ اينها بودند بدرستي‌ ‌که‌ ‌آنها‌ بودند قومي‌ فاسقين‌ ‌در‌

جلد 16 - صفحه 283

جاي‌ ديگر ميفرمايد.

وَ أَنَّه‌ُ أَهلَك‌َ عاداً الأُولي‌ وَ ثَمُودَ فَما أَبقي‌ وَ قَوم‌َ نُوح‌ٍ مِن‌ قَبل‌ُ إِنَّهُم‌ كانُوا هُم‌ أَظلَم‌َ وَ أَطغي‌ النجم‌ ‌آيه‌ 51 ‌الي‌ 52 معلوم‌ مي‌شود ‌که‌ قوم‌ نوح‌ ‌از‌ جميع‌ طبقات‌ كفار و مشركين‌ طغيان‌ ‌آنها‌ و ظلم‌ و اذيت‌ ‌آنها‌ بيشتر و بالاتر بوده‌ زيرا نهصد و پنجاه‌ سال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ دعوت‌ فرمود فقط حدود هفتاد نفر ‌از‌ فقراء ‌به‌ ‌او‌ ايمان‌ آوردند و نوح‌ و ‌اينکه‌ مؤمنين‌ ‌در‌ فشار ‌اينکه‌ مشركين‌ و كفار گرفتار بودند و سر ‌تا‌ سر دنيا ‌را‌ پر كرده‌ بودند و لذا موقعي‌ ‌که‌ عذاب‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نازل‌ شد تمام‌ اهل‌ دنيا هلاك‌ شدند و كره زمين‌ زير آب‌ رفت‌ فقط نجات‌ ‌براي‌ اهل‌ كشتي‌ نوح‌ و مؤمنين‌ و حيواناتي‌ ‌که‌ ‌در‌ كشتي‌ بودند ‌بود‌ ‌که‌ امريه‌ صادر شد ‌بر‌ نوح‌ ‌که‌ ميفرمايد حَتّي‌ إِذا جاءَ أَمرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلنَا احمِل‌ فِيها مِن‌ كُل‌ٍّ زَوجَين‌ِ اثنَين‌ِ وَ أَهلَك‌َ إِلّا مَن‌ سَبَق‌َ عَلَيه‌ِ القَول‌ُ وَ مَن‌ آمَن‌َ وَ ما آمَن‌َ مَعَه‌ُ إِلّا قَلِيل‌ٌ هود ‌آيه‌ 42.

وَ قَوم‌َ نُوح‌ٍ مِن‌ قَبل‌ُ ‌که‌ اول‌ عذابي‌ ‌که‌ نازل‌ شد و عموميت‌ پيدا كرد عذاب‌ اين‌ها ‌بود‌ ‌که‌ بكلي‌ ‌از‌ قابليت‌ هدايت‌ افتاده‌ بودند و ديگر ‌در‌ نسل‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ مؤمن‌ پيدا نمي‌شد چنانچه‌ ميفرمايد:

وَ أُوحِي‌َ إِلي‌ نُوح‌ٍ أَنَّه‌ُ لَن‌ يُؤمِن‌َ مِن‌ قَومِك‌َ إِلّا مَن‌ قَد آمَن‌َ هود ‌آيه‌ 35 و حضرت‌ نوح‌ ‌هم‌ عرض‌ كرد ‌در‌ پيشگاه‌ الهي‌ وَ قال‌َ نُوح‌ٌ رَب‌ِّ لا تَذَر عَلَي‌ الأَرض‌ِ مِن‌َ الكافِرِين‌َ دَيّاراً إِنَّك‌َ إِن‌ تَذَرهُم‌ يُضِلُّوا عِبادَك‌َ وَ لا يَلِدُوا إِلّا فاجِراً كَفّاراً نوح‌ ‌آيه‌ 27 و 28.

إِنَّهُم‌ كانُوا قَوماً فاسِقِين‌َ فسق‌ بتمام‌ معني‌ ‌از‌ كفر و شرك‌ و ظلم‌ و عصيان‌ و طغيان‌ و افتراء و استهزاء و ‌غير‌ اين‌ها ‌که‌ ‌در‌ موارد زيادي‌ ‌در‌ آيات‌ شريفه‌ اشاره‌ ‌شده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 46)- در این آیه اشاره کوتاهی به سرنوشت پنجمین قوم یعنی قوم نوح کرده، می‌فرماید: «همچنین قوم نوح را پیش از آنها هلاک کردیم، چرا که قوم فاسقی بودند» (وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقِینَ).

«فاسق» به کسی می‌گویند که از محدوده فرمان خداوند قدم بیرون گذارد،

ج4، ص549

و آلوده به فکر و ظلم یا سایر گناهان شود.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع