]
اشاره
(آیه 18)- «او پارهای از آیات و نشانههای بزرگ پروردگارش را دید» (لَقَدْ رَأی مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری).
نکتهها:
1- هدف معراج،
رسیدن پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به شهود باطنی از یکسو، و دیدن عظمت خداوند در پهنه آسمانها با همین چشم ظاهر از سوی دیگر بوده است، که هم در آخرین آیه مورد بحث در اینجا «لَقَدْ رَأی مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری» و هم در آیه 1 سوره اسراء «لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم». به آن اشاره شده است و نیز به مسائل زیاد و مهمی از فرشتگان و بهشتیان و دوزخیان و ارواح انبیا آگاهی یافت که در طول عمر مبارکش الهامبخش او در تعلیم و تربیت خلق خدا بود.
2- گوشهای از گفتگوهای خداوند با پیامبرش در شب معراج:
در کتب حدیث روایتی از امیر مؤمنان علی علیه السّلام از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله در این زمینه آمده است که بسیار مشروح و طولانی است، و ما گوشههائی از آن را در اینجا میآوریم.
در آغاز حدیث میخوانیم که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در شب معراج از پروردگار سبحان چنین سؤال کرد: «یا ربّ ایّ الاعمال افضل؟ پروردگارا! کدام عمل افضل است؟».
خداوند متعال فرمود: «هیچ چیز نزد من برتر از توکل بر من و رضا به آنچه قسمت کردهام نیست، ای محمّد! آنها که به خاطر من یکدیگر را دوست دارند محبتم شامل حال آنهاست، و کسانی که به خاطر من مهربانند، و به خاطر من پیوند دوستی دارند آنها را دوست دارم، و نیز محبتم برای کسانی که توکل بر من میکنند فرض و لازم است، و برای محبت من حد و حدود، و مرز و نهایتی نیست»! در فراز دیگری آمده است: «ای احمد! همچون کودکان مباش که سبز و زرد و زرق و برق را دوست دارند، و هنگامی که غذای شیرین و دلپذیری به آنها میدهند مغرور میشوند، و همه چیز را به دست فراموشی میسپارند».
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در اینجا عرضه داشت: «پروردگارا! مرا به عملی هدایت کن که موجب قرب به درگاه توست».
ج4، ص582
فرمود: «شب را روز، و روز را شب قرار ده»! عرض کرد: «چگونه»؟! فرمود: «چنان کن که خواب تو نماز باشد، و هرگز شکم خود را کاملا سیر مکن».
در فراز دیگری آمده است: «ای احمد! محبت من محبت فقیران و محرومان است، به آنها نزدیک شو، و در کنار مجلس آنها قرار گیرد، تا من به تو نزدیک شوم، و ثروتمندان دنیاپرست را از خود دور ساز، و از مجالس آنها بر حذر باش»! در فراز دیگر میفرماید: «ای احمد! زرق و برق دنیا و دنیاپرستان را مبغوض بشمر، و آخرتت و اهل آخرت را محبوب دار».
عرض میکند: «پروردگارا! اهل دنیا و آخرت کیانند»؟
فرمود: «اهل دنیا کسانی هستند که زیاد میخورند، و زیاد میخندند و میخوابند، و خشم میگیرند، و کمتر خشنود میشوند، نه در برابر بدیها از کسی عذر میخواهند، و نه اگر کسی از آنها عذر طلبد میپذیرند، در اطاعت خدا تنبل، و در معاصی شجاعند، آرزوهای دور و دراز دارند، و در حالی که اجلشان نزدیک شده هرگز به حساب اعمال خود نمیرسند، و نفعشان برای مردم کم است، افرادی پرحرف، فاقد احساس مسؤولیت، علاقهمند به خورد و خوراکند.
اهل دنیا نه در نعمت، شکر خدا به جا میآورند، و نه در مصائب صبورند.
خدمات فراوان در نظر آنها کم است (و خدمات کم خودشان بسیار!) خود را به انجام کاری که انجام ندادهاند ستایش میکنند، و چیزی را مطالبه میکنند که حق آنها نیست.
پیوسته از آرزوهای خود سخن میگویند، و عیوب مردم را خاطر نشان میسازند و نیکیهای آنها را پنهان»! عرض کرد: «پروردگارا! آیا دنیاپرستان غیر از این عیبی هم دارند»؟
فرمود: «ای احمد! عیب آنها این است که جهل و حماقت در آنها فراوان است، برای استادی که از او علم آموختهاند تواضع نمیکنند، و خود را عاقل
ج4، ص583
میدانند اما در نزد آگاهان، نادان و احمقند».
سپس به اوصاف اهل آخرت و بهشتیان پرداخته چنین ادامه میدهد:
«آنها مردمی با حیا هستند، جهل آنها کم، منافعشان بسیار، مردم از آنها در راحتند و خود از دست خویش در تعب، و سخنانشان سنجیده است.
پیوسته حسابگر اعمال خویشند، و از همین جهت خود را به زحمت میافکنند، چشمهایشان به خواب میرود اما دلهایشان بیدار است، چشمشان میگرید، و قلبشان پیوسته به یاد خداست.
هنگامی که مردم در زمره غافلان نوشته شوند آنها از ذاکران نوشته میشوند.
در آغاز نعمتها حمد خدا میگویند، و در پایان شکر او را به جا میآورند، دعایشان در پیشگاه خدا مستجاب، و تقاضایشان مسموع است، و فرشتگان از وجود آنها مسرورند ... مردم (غافل) در نزد آنها مردگان، و خداوند نزد آنها حیّ و قیّوم و کریم است (همتشان آن چنان عالی است که به غیر او نظر ندارند) ... مردم در عمر خود یکبار میمیرند اما آنها به خاطر جهاد با نفس و مخالفت هوی هر روز هفتاد بار میمیرند (و حیات نوین مییابند)! ...
هنگامی که برای عبادت در برابر من میایستند همچون بنیان مرصوص و سدّی فولادینند، و در دل آنها توجیهی به مخلوقات نیست.
به عزّت و جلالم سوگند که من آنها را حیات و زندگی پاکیزهای میبخشم، و در پایان عمر، خودم قبض روح آنها میکنم، و درهای آسمان را برای پرواز روح آنها میگشایم، تمام حجابها را از برابر آنها کنار میزنم، و دستور میدهم بهشت، خود را برای آنها بیارائید! ای احمد! عبادت ده جزء دارد که نه جزء آن طلب حلال است، هنگامی که غذا و نوشیدنی تو حلال باشد تو در حفظ و حمایت منی ...».
و در فراز دیگری آمده است: «ای احمد! آیا میدانی کدام زندگی گواراتر و پر دوامتر است»؟
عرض کرد: «خداوندا! نه»
ج4، ص584
فرمود: «زندگی گوارا آن است که صاحب آن لحظهای از یاد من غافل نماند، نعمت مرا فراموش نکند، از حق من بیخبر نباشد، و شب و روز رضای مرا بطلبد.
اما زندگی باقی آن است که برای نجات خود عمل کند، و دنیا در نظرش کوچک باشد، و آخرت بزرگ، رضای مرا بر رضای خویشتن مقدم بشمرد، و پیوسته خشنودی مرا بطلبد، حق مرا بزرگ دارد و توجه به آگاهی من نسبت به خودش داشته باشد.
در برابر هر گناه و معصیتی به یاد من بیفتد، و قلبش را از آنچه ناخوش دارم پاک کند، شیطان و وساوس شیطانی را مبغوض دارد، و ابلیس را بر قلب خویش مسلط نسازد و به او راه ندهد.
هنگامی که چنین کند محبت خاصی در قلبش جای میدهم، آن چنان که تمام دلش در اختیار من خواهد بود، و فراغت و اشتغال و هم و غم و سخنش از مواهبی است که من به اهل محبتم میبخشم! چشم و گوش و قلب او را میگشایم، تا با گوش قلبش حقایق غیب را بشنود و با دلش جلال و عظمت را بنگرد»! و سر انجام این حدیث نورانی با این جملههای بیدار کننده پایان میگیرد:
«ای احمد! اگر بندهای نماز تمام اهل آسمانها و زمین را به جا آورد، و روزه تمام اهل آسمانها و زمین را انجام دهد، همچون فرشتگان غذا نخورد و لباس (فاخری) در تن نپوشد (و در نهایت زهد و وارستگی زندگی کند) ولی در قلبش ذرهای دنیاپرستی یا ریاستطلبی یا عشق به زینت دنیا باشد در سرای جاویدانم در جوار من نخواهد بود! و محبتم را از قلب او بر میکنم! سلام و رحمتم بر تو باد، و الحمد للّه ربّ العالمین».
این سخنان عرشی که روح انسان را با خود به اوج آسمانها میبرد، و در معراج الهی سیر میدهد و به آستانه عشق و شهود میکشد تنها قسمتی از حدیث قدسی است.
افزون بر این ما اطمینان داریم که غیر از آنچه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در سخنانش برای ما
ج4، ص585
بازگو کرده، اسرار و گفتگوها و رموز و اشاراتی میان او و محبوبش، رد و بدل شده که نه گوشها توانائی شنیدن آن را دارد و نه افکار عادی قدرت درکش را، و به همین دلیل در درون جان پاک پیامبر صلّی اللّه علیه و آله برای همیشه مکتوم مانده و جز خاصانش از آن آگاه نشدهاند.