آیه 5 سوره مائده
<<4 | آیه 5 سوره مائده | 6>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
امروز هر چه پاکیزه است شما را حلال شد و طعام اهل کتاب برای شما و طعام شما برای آنها حلال است. و نیز حلال شد نکاح زنان پارسای مؤمنه و زنان پارسای اهل کتاب در صورتی که شما اجرت و مهر آنان را بدهید و پاکدامن باشید نه زناکار و رفیقباز. و هر کس به ایمان (دین اسلام) کافر شود عمل او تباه شده و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
محصنات: زنان عفيف. حصن: قلعه. به مردى كه خود را از بى عفتى حفظ كند محصن گويند و به زنى كه در اثر شوهردار بودن يا عفيف بودن خود را از بى عفتى حفظ مى كند محصنه (به صيغه فاعل و مفعول) گويند. محصن: مرد عفيف. محصنه: زن عفيف.
مسافحين: سفاح: زنا. مسافح: زناكار. مسافحين: زناكاران.
اخدان: رفيقه ها. خدن (بر وزن جسر) رفيق. رفيقى كه از روى شهوت گرفته شود. در مذكر و مؤنث به كار مى رود.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ وَ لا مُتَّخِذِي أَخْدانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ «5»
امروز، همهى چيزهاى پاك و دلپسند براى شما حلال شده است، و طعام اهل كتاب براى شما حلال است و طعام شما نيز براى آنان حلال است. و (ازدواج با) زنان پاكدامن و با ايمان و نيز زنان پاكدامن از كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب آسمانى داده شده مانعى ندارد. در صورتى كه مهريه زنان را بپردازيد و پاكدامن باشيد نه زناكار و نه دوست گيرندهى پنهانى (و نامشروع) و هركس به ايمان خود كفر ورزد، قطعاً عمل او تباه شده و او در آخرت از زيانكاران است.
جلد 2 - صفحه 243
نکته ها
اين آيه مىفرمايد: طعام اهل كتاب براى مسلمانان حلال است؛ ولى با توجّه به اينكه در آيات قبل براى استفاده از گوشت، بردن نام خدا شرط حلال بودن ذكر شده است، مىفهميم كه مراد از حلال بودن طعام يهود ونصارى براى مسلمانان، طعامهاى غير گوشتى است. در روايات اهلبيت عليهم السلام هم منظور از طعام را گندم، جو وحبوبات دانستهاند. برخى لغتشناسان مانند ابنأثير و خليل نيز گفتهاند: در فرهنگ حجاز، به گندم هم طعام گفته مىشود. «1»
چون اين آيه، راه را براى رفت و آمد و غذا خوردن و ازدواج با اقلّيتهاى دينى باز كرده و ممكن است مسلمانان براى رسيدن به دختران يهودى و مسيحى هر روز رفت و آمدشان را بيشتر كنند و كمكم تحت تأثير تفكّر و آداب آنان قرار بگيرند و از راه اسلام جدا شوند، آخر آيه هشدار مىدهد كه هركس ايمان خود را ناديده بگيرد عمل او تباه است. «وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ»
«أَخْدانٍ»، جمع «خِدْن»، به معناى دوست است؛ ولى معمولًا در مورد دوستىهاى پنهانى و نامشروع به كار مىرود.
در مسألهى غذا، آيه به طرفين مسلمان و اهلكتاب، اجازه مىدهد كه از طعام يكديگر استفاده كنند، أُحِلَّ لَكُمُ ... حِلٌّ لَهُمْ ولى در ازدواج، تنها اجازهى زن گرفتن از اهل كتاب را مىدهد و اجازهى زن دادن را نمىدهد، «الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ» (چون معمولًا زنان، به خاطر عواطفشان، تحت تأثير مردان قرار مىگيرند؛ لذا اگر زنان اهل كتاب به اسلام بگروند، رشد است، امّا زن مسلمان اگر به آنان گرايش يابد، سقوط است. از اين رو زن دادن به اهل كتاب، جايز نيست.)
«مُحصِن» و «مُحصَنة»، به معناى عفيفبودن، آزادبودن، همسر داشتن ومسلمان بودن است.
در اينجا مراد از «محصنات» زنان عفيف است وگرنه ازدواج با زن شوهردار قطعاً حرام است.
مراد از جواز ازدواج با اهل كتاب در اين آيه، ازدواج موقّت است، «2» به دليل روايات متعدّد و
«1». تفسير الميزان؛ كافى، ج 6، ص 341.
«2». در اين مسئله هركس بايد نظر مرجع تقليد خود را مطالعه نمايد.
جلد 2 - صفحه 244
به خاطر كلمهى «أُجُورَهُنَّ» كه بيشتر در مورد مهريهى ازدواج موقّت به كار مىرود.
كسى كه به حقّانيّت چيزى اقرار كندولى به آن عمل نكند، عملش تباه است. امامصادق عليه السلام ذيل آيه «وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ» فرمودند: «تَرك العمل الّذى أقرّ به» «1»
در روايت ديگرى امام صادق عليه السلام فرمودند: كمترين چيزى كه شخص به خاطر آن از ايمان خارج مىشود آن است كه نظرى را بر خلاف حقّ بيابد و بر همان نظر بنابگذارد و از آن دفاع كند، آنگاه حضرت اين آيه را تلاوت كردند: «وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ» «2»
پیام ها
1- در بيان احكام و قوانين، از عنصر زمان نبايد غافل بود. «الْيَوْمَ»
2- قوانين تشريع با نظام تكوين هماهنگ است. (آنجا كه طبع سليم مىپسندد، قانون نيز حلال مىكند) «أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ»
3- پاكدامنى زن، در هر مذهبى كه باشد، يك ارزش است. «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ»
4- پاكدامنى، هم براى مردان وهم براى زنان، شرط است. «الْمُحْصَناتُ، مُحْصِنِينَ»
5- در انتخاب همسر به اصل ايمان وپاكدامنى توجّه شود. «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ»
6- اغفال و كلاهبردارى، حتّى نسبت به غير مسلمان ممنوع است. «آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» (رعايت حقّ اقتصادى زن گرچه مسلمان نباشد واجب است)
7- زن، حقّ مالكيّت دارد، چه مسلمان و چه غير مسلمان. «أُجُورَهُنَّ»
8- مهريه را بايد به خود زن داد. «آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» ونفرمود: «آتيتم اجورهنّ»
9- پرداخت اجرت به زن بايد به خاطر ازدواج باشد، نه به خاطر زنا و روابط
«1». تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 595.
«2». وسائل، ج، 27، ص 60.
جلد 2 - صفحه 245
نامشروع. «آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ وَ لا مُتَّخِذِي أَخْدانٍ»
10- برقرارى روابط نامشروع و پنهانى؛ حتّى با غيرمسلمان هم ممنوع است. «وَ لا مُتَّخِذِي أَخْدانٍ»
11- خوردن طعام اهلكتاب و صيغه كردن زنان پاكدامن از آنان حلال است.
جملهى أُحِلَّ لَكُمُ ... وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ
12- اختلاط با اهلكتاب و زندگى در ميان آنان و سفر به كشورشان، يكى از لغزشگاههاست. از اين رو، در اين آيه، پس از جواز ارتباط، هشدار مىدهد كه مواظب باشيد، روابط اقتصادى و خانوادگى، اعتقاد شما را عوض نكند و به خاطر رسيدن به همسر، ايمانتان را از دست ندهيد. «وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم