آیه 122 سوره طه
<<121 | آیه 122 سوره طه | 123>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
سپس خدا او را (به مقام نبوتش) برگزید و توبه او را پذیرفت و هدایتش فرمود.
آن گاه پروردگارش او را برگزید و توبه اش را پذیرفت و او را راهنمایی کرد.
سپس پروردگارش او را برگزيد و بر او ببخشود و [وى را] هدايت كرد.
سپس پروردگارش او را برگزيد و توبهاش را بپذيرفت و هدايتش كرد.
سپس پروردگارش او را برگزید، و توبهاش را پذیرفت، و هدایتش نمود.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اجتباه: جبى: جمع كردن. اجتباء: جمع كردن به طور انتخاب و برگزيدن . «اجتباه»: برگزيد او را.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى «122»
سپس پروردگارش او را برگزيد، پس (لطف خويش را) بر او باز گرداند و او را هدايت كرد.
قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى «123»
(خداوند به آدم وحوا) فرمود: از آن (بهشت و مقام والا) فرود آييد (كه) بعضى از شما، دشمن بعض ديگر خواهد بود، پس اگر از جانب من رهنمودى براى شما آمد، پس (بدانيد كه) هر كس از رهنمود من پيروى كند، نه گمراه مىشود و نه تيره بخت.
نکته ها
«اجتباء» از «جبآية» به معناى جمعآورى و انتخاب و برگزيدن است.
«تاب» اگر با حرف «الى» بيايد، توبهى انسان خواهد بود، مثل جمله «تُبْتُ إِلَيْكَ»* ولى اگر
جلد 5 - صفحه 403
در كنار حرف «على» قرار گرفت، توبهى خداوند قلمداد مىگردد، مانند آيهى فوق يعنى خداوند لطف خودش را بر بنده باز گرداند.
در اينكه مخاطب «اهْبِطا» چه كسانى هستند، مىتوان گفت: يا آدم و حوا هستند، يا انسان و شيطان است، و يا آدم و ذريّه او بودهاند.
در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمودند: هيچ پيامبرى به اندازه حضرت آدم عليه السلام گريه نكرد. «1» تا پس از نافرمانى توبه كند.
پیام ها
1- در گزينش افراد به سرشت پاك آنها توجّه كنيد و يكى دو لغرش را ملاك ردّ انتخاب قرار ندهيد. «ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ»
2- گناه آدم، قبل از بعثت او به مقام پيامبرى بوده است. «ثُمَّ اجْتَباهُ»
3- زمان، در گزينش نقش دارد. «ثُمَّ اجْتَباهُ» ( «ثُمَّ» نشان گذشت زمان است)
4- پذيرش توبه، از شئون ربوبيت الهى است. «ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ»
5- به جاى طرد نيروهاى خلافكار، آنها را با عفو، جذب و هدايت كنيم. «فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى»
6- توبه، زمينهى هدايت است. «فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى»
7- پذيرش توبه، مانع بروز آثار وضعى گناه نيست. «فَتابَ عَلَيْهِ- اهْبِطا»
8- يك گناه مىتواند نسلى را در هبوط نگه دارد. «اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً»
9- هبوط بشر، سبب بروز دشمنىها مىگردد. اهْبِطا ... بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ
10- اوّلين بشارت به آدم، آمدن رهنمودهاى الهى است كه با پيروى از آنها راه براى سعادت و برگشت به بهشت باز مىشود. اهْبِطا- فَمَنِ اتَّبَعَ ...
11- آمدن انبيا و هدايت الهى قطعى است. ( «يَأْتِيَنَّكُمْ» نون تأكيد دارد)
12- در مديريت و تربيت، حتّى اگر بنا به مصالحى فرمان اخراج داديم باز هم وسيلهى رشد وبازسازى او را فراهم كنيم. اهْبِطا- يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً ...
13- كسى جز خداوند نمىتواند هادى و راهنماى انسان باشد. «يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً»
«1». تفسير كبيرفخررازى.
جلد 5 - صفحه 404
14- در جهان مادّيات، بروز تضاد و تزاحم قطعى است، مهم آن است كه انسان در اين بين خط الهى را گم نكند. بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ... فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ ...
15- انسانها در انتخاب آزادند. «فَمَنِ اتَّبَعَ»
16- خوشبختى و نجات انسان، در سايهى پيروى از اوامر الهى است. «فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى (122)
ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ: پس برگزيد خداى تعالى آدم را براى رسالت. فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى: پس رجوع فرمود بر او به لطف و رحمت و قرب و منزلت، و هدايت نمود او را به كلمات تلقينيه، يا به ذكر خود. و بنابر مطالب فوق، توبه از ترك اولى باشد، يا توبه انبياء بر سبيل خضوع و خشوع و انقطاع به سوى خدا، و غرض از آن تحصيل ثواب باشد، زيرا توبه بنفسه، طاعتى است از طاعات.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى (116) فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى (117) إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى (118) وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحى (119) فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى (120)
فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى (121) ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى (122) قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى (123) وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى (124) قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً (125)
قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى (126)
ترجمه
و هنگاميكه گفتيم مر ملائكه را كه سجده كنيد براى آدم پس سجده كردند مگر شيطان كه ابا نمود
پس گفتيم اى آدم همانا اين دشمن است با تو و با جفتت پس بيرون نكند شما را از بهشت پس بزحمت افتى
همانا مر تو را است كه نه گرسنه شوى در آن و نه برهنه مانى
و آنكه تو نه تشنه شوى در آن و نه در آفتاب بمانى
پس وسوسه كرد مر او را شيطان گفت اى آدم آيا دلالت كنم تو را بر درخت جاودانى و پادشاهى بىزوال
پس خوردند از آن پس ظاهر شد مر آن دو را عورتهاشان و شروع نمودند ميچسبانيدند بر آن دو از برگ بهشت و نافرمانى كرد آدم پروردگارش را پس بىبهره ماند
سپس برگزيد او را پروردگارش و پذيرفت توبه او را و هدايت نمود
گفت فرود آئيد از آن همگى بعضى از شما با بعضى دشمنيد پس اگر بيايد براى شما از من هدايتى پس هر كس پيروى نمود هدايت مرا پس نه گمراه ميشود و نه بزحمت مىافتد
و هر كس رو گرداند از
جلد 3 صفحه 531
دستور من پس همانا مر او را است زندگانى تنگ و محشور ميكنيم او را روز قيامت نابينا
گفت پروردگار من چرا محشور نمودى مرا نابينا با آنكه بودم بينا
گفت اين چنين بود كه آمد تو را آيتهاى ما پس وا گذاشتى آنرا و اين چنين امروز واگذاشته شوى.
تفسير
خداوند در آيات سابقه اشاره بقصّه حضرت آدم فرموده بود لذا مناسب شد شمهاى از تفصيل آنهم ذكر شود باين تقريب كه ياد كن وقتى را كه گفتيم بملائكه سجده كنيد براى خداوند در برابر آدم براى تعظيم او چون حامل انوار طيّبه محمد و آل اطهار او بود و آنها اطاعت نمودند مگر ابليس كه اصلا از جن بود و چندى با ملائكه اشتغال بعبادت داشت و او امتناع نمود و مطرود شد پس خداوند بحضرت آدم فرمود اين شيطان دشمن تو و حوّا است مبادا فريب او را بخوريد و اين موجب بيرون رفتن شما از بهشت شود پس تو در زحمت و مشقت تهيّه معاش براى خود و عيالت در دنيا افتى و تا اينجا هستى نه گرسنه ميشوى و نه برهنه ميمانى و نه تشنه ميشوى و نه در آفتاب سوزان ميمانى بلكه تمام لوازم معاش و آسايش تو در بهشت فراهم است پس وسوسه نمود باو شيطان و گفت اى آدم آيا ميخواهى دلالت كنم تو را بدرختى كه اگر از آن تناول نمائى مخلّد و جاويد بمانى در بهشت و بپادشاهى و سلطنتى برسى كه فتور و سستى و زوال نداشته باشد و آن درخت همان شجره منهيّه بود و آدم و حوّا باور كردند و خوردند از آن پس لباسهاى بهشتى از تن آن دو ريخت و عورتهاشان براى خودشان ظاهر گرديد و ناچار شروع نمودند بپوشاندن عورتهاشان با برگهاى درختهاى بهشت از قبيل انجير تا چشمهاشان بآن نيفتد و نافرمانى نمود آدم و بمراد خود كه خلود در بهشت بود نرسيد پس از آن خداوند بوسيله توسل او بمحمّد و آل اطهارش او را برگزيد و برحمت خود نزديك فرمود و توفيق توبه داد و او توبه كرد و خداوند قبول فرمود و هدايت كرد او را بدين حقّ و ثبات قدم در اطاعت خداوند و تشبّث بوسائل عصمت و نيل بمقام نبوّت و رسالت و خداوند بآدم و حوّا فرمود كه بزمين هبوط نمائيد از بهشت و اخبار فرمود كه بعد از نزول شما در زمين ذريّه بسيارى از شما بوجود ميآيد و بعضى از شما با بعضى عداوت و دشمنى پيدا ميكنيد و بنابراين
جلد 3 صفحه 532
مراد از جميعا اجتماع آن دو است با يكديگر و خطاب جمع باعتبار آنستكه آن دو اصل ذريّهاند و عداوت محقّق الحصول است بين ذريّه چنانچه بين قابيل و هابيل مشهود شد و تاكنون باقى است ولى در سوره بقره گذشت كه مراد هبوط آدم و حوا بمعيّت شيطان و مار بوده و بنابراين لفظ جمع باعتبار جماعت موجوده و عداوت فعليّه است و معنى ظاهر و تفصيل اين قضايا در سوره بقره و اعراف نقل شده لذا اينجا بنحو اجمال و اختصار ذكر گرديد و در اينمقام خداوند ضمانت فرموده براى بندگان كه اگر كتاب آسمانى از جانب من براى هدايت شما نازل شد و پيروى نموديد در دنيا گمراه نشويد و در آخرت بزحمت و مشقت گرفتار نگرديد و كسيكه رو- گرداند و اعراض كند از كتاب آسمانى كه قرآن است و از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام كه كلام اللّه ناطق است پس از براى او است زندگانى تنگ سخت نهايت آنكه ممكن است خودش متوجّه به تنگى و سختى آن نباشد در دنيا ولى در آخرت متوجّه خواهد شد بسختى و تنگى معيشت خود در دنيا و آخرت چون كسيكه متوجّه بقرآن و مواعيد آن نشود دنيا در نظرش جلوه ميكند و مقام رضا و تسليم و قناعت و توكّل و تحمّل را از دست ميدهد و دنيا هم بكام كسى نميگردد و حرص و آز و طمع و خودبينى و خود خواهى و كبر و غرور و حسد و ساير صفات ناپسنديده زندگى او را تلخ و جهان را بر او تنگ مينمايد و در آخرت هم بعذاب اليم گرفتار خواهد شد و كور وارد صحراى محشر ميشود و عرضه ميدارد خدايا چرا مرا كور محشور نمودى من كه در دنيا بينا بودم جواب ميرسد اينچنين بود كه آيات الهيّه بتو رسيد و آنها را واگذاشتى و نديده پنداشتى همين طور امروز واگذاشته شوى و بكورى و عذاب باقى و برقرار خواهى بود چون جزاى مناسب با آن كردار اين رفتار است و در بعضى از روايات ائمه اطهار معيشت ضنك و كور محشور شدن در اين آيات جزاى انكار ولايت و ابراز عداوت با خانواده عصمت و طهارت قرار داده شده و اللّه اعلم.
جلد 3 صفحه 533
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ثُمَّ اجتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيهِ وَ هَدي (122)
پس از خروج از بهشت برگزيد خداوند پروردگار آدم آدم را پس قبول
جلد 13 - صفحه 116
فرمود توبه او را و هدايت نمود او را در مجلّد اوّل اينکه تفسير صفحه 502 در ذيل آيه شريفه (فَتَلَقّي آدَمُ مِن رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيهِ) مفصلا بيان شده مراجعه فرمائيد.
(ثُمَّ اجتَباهُ رَبُّهُ) برگزيدهگان خداوند براي رسالت و خلافت اللّه انبياء هستند که ميفرمايد: (إِنَّ اللّهَ اصطَفي آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبراهِيمَ وَ آلَ عِمرانَ عَلَي العالَمِينَ) آل عمران آيه 30 و مراد از آل عمران انبياء بني اسرائيل، و از آل ابراهيم خاندان عصمت و طهارت است، و از عالمين جميع عوالم امكانيست.
(فَتابَ عَلَيهِ) كلمه تاب اگر متعدي بالي شود فعل عبد است مثل (إِنِّي تُبتُ إِلَيكَ) احقاف آيه 14 و اگر متعدي بعلي شود مثل همين آيه فعل الهي است يعني قبول توبه فرمود و در باب توبه گفتيم: که وجوب توبه عقلي و ارشاديست اعمال مولويّة در او نشده و الا ترك توبه در هر آن يك معصيت ميشود و مليونها معصيت است و منافيست با آيه شريفه (وَ مَن جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجزي إِلّا مِثلَها) انعام آيه 161 و امّا قبول توبه بر خداوند، بعضي گفتند: وجوب عقلي دارد چون حسن است لكن هر فعل حسني تا تركش قبيح نباشد بر خداوند واجب نيست، بعضي گفتند:
چون وعده قبول داده و خلف وعده قبيح است، لذا واجب است اينهم تمام نيست، زيرا وعده قبول منوط بشرائطي است که غالبا فاقد آنها است و بعقيده ما قبولي توبه از راه تفضّل است، چنانچه تمام نعم الهيه دنيويّه و اخرويّه نسبت به بندهگان صالح از راه تفضّل است فقط بنده بايد قابليّت تفضّل داشته باشد باندازه قابليّت تفضّل ميشود.
(وَ هَدي) آدم را هدايت فرمود: نخستين انبياء خود قرار داد مقام رسالت باو عنايت فرمود انبياء را از نسل او قرار داد و ساير تفضّلات و عنايات.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 122)- ولی از آنجا که آدم ذاتا پاک و مؤمن بود و در طریق رضای خدا گام بر میداشت، و این خطا که بر اثر وسوسه شیطان دامن او را گرفت جنبه استثنایی داشت، خداوند او را از رحمت خود برای همیشه دور نساخت، بلکه «بعد از این ماجرا پروردگارش او را برگزید و توبهاش را پذیرا شد و هدایتش کرد» (ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَیْهِ وَ هَدی).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم