آیه 82 سوره اسراء

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۲۹ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ۙ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا

مشاهده آیه در سوره


<<81 آیه 82 سوره اسراء 83>>
سوره : سوره اسراء (17)
جزء : 15
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و ما آنچه از قرآن فرستیم شفا (ی دل) و رحمت (الهی) برای اهل ایمان است و ظالمان را به جز زیان (و شقاوت) چیزی نخواهد افزود.

و ما از قرآن آنچه را برای مؤمنان مایه درمان ورحمت است، نازل می کنیم وستمکاران را جز خسارت نمی افزاید.

و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى‌كنيم، و[لى‌] ستمگران را جز زيان نمى‌افزايد.

و اين قرآن را كه براى مؤمنان شفا و رحمت است، نازل مى‌كنيم، ولى كافران را جز زيان نيفزايد.

و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل می‌کنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمی‌افزاید.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

We send down in the Quran that which is a cure and mercy for the faithful; and it increases the wrongdoers only in loss.

And We reveal of the Quran that which is a healing and a mercy to the believers, and it adds only to the perdition of the unjust.

And We reveal of the Qur'an that which is a healing and a mercy for believers though it increase the evil-doers in naught save ruin.

We send down (stage by stage) in the Qur'an that which is a healing and a mercy to those who believe: to the unjust it causes nothing but loss after loss.

معانی کلمات آیه

شفاء: صحت و سلامت. «الشفاء من المرض» رسيدن به سلامت است. خسار: خسر، خسران، خسار: ضرر. «كم شدن و كم كردن» زيان..[۱]

نزول

محمد بن العباس بعد از سه واسطه از امام حسن‌مجتبى علیه‌السلام و ایشان از پدر بزرگوارش امام على مرتضى علیه‌السلام نقل نماید که این قسمت از آیه «وَلا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً» درباره ظلم و ستم‌کنندگان به آل محمد علیهم‌السلام نازل گردیده است.[۲]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً «82»

و آنچه از قرآن فرو مى‌فرستيم، مايه‌ى شفا (ى دل) و رحمتى براى مؤمنان است و ستمگران را جز خسران نمى‌افزايد.

نکته ها

كلمه‌ى‌ «مِنَ» در «مِنَ الْقُرْآنِ»، به معناى «بعض» نيست تا دلالت كند بر اينكه بعضى از قسمت‌هاى قرآن شفاست، بلكه بيان مى‌كند كه هر آنچه از قرآن كريم نازل مى‌شود، شفابخش است.

با آنكه قرآن براى هدايتِ همه است؛ «هُدىً لِلنَّاسِ» «1»* ولى تنها كسانى از اين نور بهره مى‌برند كه پنجره‌ى روح خود را به سوى آن باز كنند و لجاجت و عناد را كنار گذاشته، با روحى سالم به سراغ قرآن روند؛ «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» «2» و لذا لجوجانِ بيماردل را جز خسارت نمى‌افزايد. مانند باران كه وقتى بر مردارى ببارد، بوى تعفّن برخيزد، هر چند باران زلال و پاك است.

استدلال قرآن، ركود فكرى را شفا مى‌دهد؛ موعظه‌ى قرآن، قساوت را درمان مى‌كند؛ تاريخ قرآن تحيّر را برطرف مى‌سازد؛ زيبايى آهنگ و فصاحتش روح فرارى را

«1». بقره، 185.

«2». بقره، 2.

جلد 5 - صفحه 110

جذب مى‌كند؛ قوانين و احكامش عادات خرافى را ريشه كن مى‌سازد؛ تلاوت و تدبر در آن، بيمارى غفلت را شفا مى‌بخشد؛ تبرّك به آن، امراض جسمى را شفا مى‌دهد و رهنمودهاى آن، تاريكى‌ها را روشن مى‌كند.

شفاى قرآن با شفاى داروهاى مادّى تفاوت‌هاى زيادى دارد. داروى قرآن، ضررى را به دنبال ندارد، كهنه نمى‌شود و تاريخ مصرف ندارد. شفا يافته‌ى قرآن عامل شفاى ديگران مى‌شود. در نسخه‌ى شفاى قرآن اشتباه نيست، هميشه و در اختيار همه است، طبيب اين دارو، هم ما را مى‌شناسد، هم دوستمان دارد و هم نتيجه‌ى نسخه‌اش ابدى است، نسخه و داروى او هم مشابه ندارد.

حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: «فان القرآن شفاء من اكبر داء و هوالكفر و النفاق و الغى و الضلال» «1»، قرآن درمان بزرگ‌ترين دردهاست كه كفر و نفاق و گمراهى باشد.

خداوند رحمت را بر خود لازم نموده است: «كَتَبَ عَلى‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» «2» و پيامبرش را براى جهانيان، رحمت قرار داده است، «رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» «3» هم امّتش نسبت به هم رحمت دارند، «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» «4» و هم كتابش رحمت است. «شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ»

پیام ها

1- چون قرآن از جانب خدايى است كه خالق بشر و فطرتِ اوست، قوانين آن نيز با فطرت مطابق و نجات دهنده‌ى اوست. «شِفاءٌ»

2- آنچه از سوى خداى رحمان و رحيم باشد، رحمت است. «رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ»

3- چون كافران به اوامر و نواهى قرآن عمل نمى‌كنند، نزول هر دستور، جرمشان را بيشتر و خسارتشان را افزون‌تر مى‌سازد. «لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً»

«1». نهج‌البلاغه، خطبه 176.

«2». انعام، 12.

«3». انبياء، 107.

«4». فتح، 29.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 111

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَساراً (82)

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ‌: و نازل كنيم از قرآن را كه شفاء و رحمت باشد براى ايمان آرندگان، زيرا ايشان بهره و فايده برند به قرآن و مستفيض شوند از بركات آن. وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً: و زياد ننمايد كفار و منكرين را نزد نزول آن مگر خسران ثواب و استحقاق عقاب را به سبب كفر و ترك تدبر و تفكر در آن.

«1» تفسير برهان، جلد 2، صفحه 442، با مضمون مشابه در مجمع البيان جلد 3، صفحه 435 به نقل از بخارى در صحيحش.

«2» تفسير برهان، جلد 2، صفحه 441.

«3» تفسير نور الثقلين، جلد 3، صفحه 213، حديث 410، (منقول از خرايج)

جلد 7 - صفحه 431

تبصره: وصف قرآن را به شفا وجوهى باشد:

1- جامع است نظم و تأليف و غايت فصاحت و بلاغتى را كه به تأمل در آن رفع كند شك و ترديد در دين را، و اثبات نمايد نبوت و صدق آورنده آن را.

2- شامل است دلائل مبدء و معاد را به بيانات مختلفه متقنه، و شواهد حسيه كه تفكر در آنها كفر و شرك و نفاق را زايل و توحيد و ايمان را كامل گرداند.

3- شفاى امراض قلبيه و رسيدن به كمالات معنويه كه مبتلايان به اخلاق ذميمه از بخل و حسد و كبر و عجب و غيره به سبب تعقل در گزارشات قرآنيه و واقعات امم گذشته، هرآينه بينائى و آگاهى و دوائى باشد بر معالجه امراض معنوى و روحانى.

4- شفاى امراض بدنيه؛ چنانچه در امالى شيخ‌ «1»- فرمود حضرت صادق عليه السّلام: هر كه را برسد علتى، پس بخواند حمد را در پيشانيش هفت مرتبه.

پس اگر بر طرف شد بسيار خوب، و الا هفتاد مرتبه بخواند و من ضامنم براى او سلامتى را.

در طب الائمه‌ «2» از آن حضرت مروى است كه شكايت نكند هيچكس از مؤمنين شكايتى را هرگز، و حال آنكه بخواند به اخلاص نيت: (وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً) و مسح كند موضع علت را مگر آنكه عافيت يابد از آن علت هر چه باشد، و مصدق اينست آيه‌ (شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ).

و ديگر از صفات قرآن آنكه: بخشايش سبحانى است در دنيا و آخرت براى مؤمن، لكن كافر به سبب كفر و انكار، خود را از تمام اين فيوضات محروم داشته.

«1» بحار الانوار، جلد 92، باب 29، صفحه 231، حديث 13، (به نقل از امالى طوسى)

«2» تفسير نور الثقلين جلد 3، صفحه 213.

جلد 7 - صفحه 432


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَساراً (82) وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى‌ بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ كانَ يَؤُساً (83) قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‌ شاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى‌ سَبِيلاً (84)

ترجمه‌

و نازل مينمائيم از قرآن چيزى را كه آن شفاء و رحمت است براى گروندگان و نمى‌افزايد ستمكاران را جز زيان‌

و چون نعمت دهيم بر انسان روى گرداند و دور شود و پهلو تهى كند و چون برسد او را شرّ باشد نااميد

بگو هر كس كار ميكند مانند فطرت خود پس پروردگار شما داناتر است بآنكه او راه يافته‌تر است براه.

تفسير

خداوند كريم نازل فرموده است در قرآن مجيد آنچه را موجب‌

جلد 3 صفحه 384

شفاء امراض باطنى و ظاهرى و روحى و جسمى است از حيث لفظ و معنى و در صافى فرموده در معانى آن شفاء ارواح است و در الفاظ آن شفاء ابدان و بنظر حقير در هر دو شفاء هر دو است چون در توجّه بمعانى آن شفاء امراض روحى از قبيل جهل و شك و حيرت و ضلالت است و در عمل باحكام آن سلامتى از امراض باطنى و ظاهرى است و در استشفاء بالفاظ آن بهبودى از تمام آلام و اسقام است چنانچه از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه شفاء فقط در علم قرآن است چون خداوند فرموده نازل ميكنيم در قرآن آنچه شفاء و رحمت است براى اهلش و شكّى در آن نيست و اهل قرآن ائمه هدايند كه خداوند در باره ايشان فرموده ما آنها را برگزيديم از بندگان خود و وارث كتاب فرموديم و نيز از آنحضرت مروى است كه هيچ كس بدردى و مرضى مبتلا نشود كه با نيت خالص دست بجاى درد و مرض بگذارد و اين آيه را بخواند تا آخر مگر آنكه شفا يابد هر درد و مرضى باشد و دليل بر اين خود اين آيه است و بنابراين اگر كسى مبتلا بمرض بخل و حسد و كينه باشد و دست بقلب خود بگذارد و بخواند شفاء يابد انشاء اللّه تعالى و نيز نازل فرموده است خداوند در قرآن آنچه را موجب رحمت و نعمت و مغفرت است براى اهل ايمان بآن نه كفّار چون كسيكه منكر قرآن شود ظلم بخود نموده كه خويش را از منافع دنيوى و اخروى عمل بآن محروم كرده و بسبب كفر و كفران بر خسران و زيان خود افزوده كه بعذاب ابدى گرفتار شده و اين بمقتضاى طبع و خوى بد انسان است كه چون خداوند نعمت و ثروت و مكنت و عزّت و عظمت باو عنايت فرمايد روى گرداند و پهلو تهى كند از قبول آن مانند رو گرداندن كفّار از پيغمبر اكرم كه بزرگترين نعمت خداوند بود براى آنها در دنيا و آخرت و چون دچار سختى و گرفتارى و بلا و مرض شود از روح و رحمت الهى مأيوس باشد و هيچ گاه روى نياز بدرگاه كريم كار ساز نياورد و توبه و انا به ننمايد و لذا در آيه اخيره به پيغمبر اكرم دستور داده شده كه بآنها بفرمايد هر يك از مؤمن و كافر بر حسب نيت و طبع و ساختمان و عادت خوب و بد خودكار ميكند و خداوند از هر كس بسرائر و ضمائر خلق آگاه‌تر است و آنها را بپاداش اعمالشان خواهد رسانيد در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود نيت‌

جلد 3 صفحه 385

بالاتر است از عمل آگاه باشيد كه نيت همان عمل است و اين آيه را تلاوت فرمود و نيز در آنكتاب و عياشى ره از آنحضرت نقل نموده كه اهل آتش هميشه در آن بمانند براى آنكه قصدشان آنستكه اگر هميشه در دنيا باشند گناه كنند و اهل بهشت هميشه در آن بمانند براى آنكه قصدشان آنستكه اگر هميشه در دنيا بمانند ثواب كنند پس هر دو دسته براى نيت بد و خوبشان مخلّدند و اين آيه را تلاوت فرمود «از كوزه برون همان تراود كه در او است» و شاكله بر مشاكل حال و طبيعت و خليقت و سريرت و طريقت و عادت و نيّت اطلاق ميشود و در اينجا همه معانى مناسب است و اللّه و اوليائه اعلم خداوند هم با ما بمقتضاى عادت و رويّه و طريقه خود كه جود و عفو و احسان است عمل خواهد فرمود انشاء اللّه تعالى و كلمه سبيلا ظاهرا تميز است و براى تأكيد ذكر شده يعنى پروردگار شما داناتر است بحال كسيكه راه يافته‌تر است از جهت راه يعنى راهش راست‌تر و دينش بهتر و ثوابش زيادتر است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ نُنَزِّل‌ُ مِن‌َ القُرآن‌ِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنِين‌َ وَ لا يَزِيدُ الظّالِمِين‌َ إِلاّ خَساراً (82)

و ‌ما نازل‌ كرديم‌ ‌از‌ قرآن‌ چيزي‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌آن‌ چيز شفاء امراض‌ ‌است‌ و رحمت‌ ‌است‌ ‌براي‌ مؤمنين‌.

و زياد نميكند ظالمين‌ ‌را‌ مگر خسران‌ و زيانكاري‌ وَ نُنَزِّل‌ُ مِن‌َ القُرآن‌ِ ما هُوَ شِفاءٌ و استشفاء بقرآن‌ انحاء كثيره‌ ‌است‌.

«1» امراض‌ روحي‌ ببيانات‌ روشن‌ و ادله‌ متقنه‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ ‌را‌ ميبرد و ايمان‌ و تصديق‌ و اقرار و اعتراف‌ بعقايد حقه‌ ميآورد و ‌اينکه‌ بالاترين‌ امراض‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد فِي‌ قُلُوبِهِم‌ مَرَض‌ٌ فَزادَهُم‌ُ اللّه‌ُ مَرَضاً بقره‌ آيه 9 و ‌ما ‌در‌ جلد اول‌ ‌در‌ ذيل‌ همين‌ ‌آيه‌ مفصلا امراض‌ قلبي‌ ‌را‌ متعرض‌ شديم‌ رجوع‌ فرمائيد.

جلد 12 - صفحه 298

«2» امراض‌ نفساني‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ اخلاق‌ رذيله‌ و صفات‌ خبيثه‌ و ملكات‌ قبيحه‌ ببركت‌ قرآن‌ زائل‌ مي‌شود و اخلاق‌ حميده‌ و صفات‌ پسنديده‌ و ملكات‌ حسنه‌ جاي‌گير ميشود.

«3» بتوسل‌ بآيات‌ شريفه‌ و سور قرآنيه‌ امراض‌ جسمي‌ و بدني‌ زائل‌ ميشود و ‌اينکه‌ يك‌ باب‌ مفصليست‌.

«4» نگاه‌ داشتن‌ قرآن‌ ‌ يا ‌ بعض‌ آيات‌ شريفه‌ نزد ‌خود‌ ‌ يا ‌ كتابت‌ ‌آن‌ ‌ يا ‌ قرائت‌ ‌آن‌ باعث‌ حفظ ‌از‌ آفات‌ و بليات‌ ميشود.

«5» موجب‌ حفظ مال‌ ‌از‌ سرقت‌ و زيان‌ و كسر و نقصان‌ ميشود و باعث‌ بركت‌ و زيادي‌ ميشود.

«6» ‌براي‌ قضاء حوائج‌ و اصلاح‌ امور استجابت‌ دعا و انجاح‌ مقاصد بسيار نافع‌ ‌است‌ و رحمة تمسك‌ بقرآن‌ و عمل‌ بوظايف‌ ‌آن‌ و احترام‌ بآن‌ چه‌ اندازه‌ مثوبات‌ و اجر ‌در‌ دنيا و آخرت‌ دارد و همچنين‌ تلاوت‌ و قرائت‌ لكن‌ ‌اينکه‌ شفاء و رحمة خصيصه‌ مؤمنين‌ ‌است‌ للمؤمنين‌ و مؤمن‌ كسي‌ ‌را‌ گويند ‌که‌ معتقد بجميع‌ عقائد حقه‌ ‌باشد‌ و منكر ضروريات‌ دين‌ و مذهب‌ نباشد و اهل‌ بدعت‌ نباشد وَ لا يَزِيدُ الظّالِمِين‌َ چه‌ ظلم‌ بدين‌ كنند ‌ يا ‌ باولياء الهي‌ ‌ يا ‌ بمؤمنين‌ ‌ يا ‌ بخود ‌که‌ ظالم‌ بنفس‌ ‌باشد‌ ‌لا‌ يزيده‌ الا خسارا خسارت‌ خسران‌ ‌در‌ دين‌ و ‌در‌ جان‌ و ‌در‌ مال‌ و اولاد روز بروز زياد ميشود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 82)- قرآن نسخه شفابخش: از آنجا که در آیات گذشته، بحث از توحید و حق و مبارزه با شرک و باطل بود، در این آیه به تأثیر فوق العاده قرآن و نقش سازنده آن در این رابطه پرداخته، می‌گوید: «و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل می‌کنیم» (وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ).

قرآن نسخه‌ای است برای سامان بخشیدن به همه نابسامانیها، بهبودی فرد و جامعه از انواع بیماریهای اخلاقی و اجتماعی.

«و ستمگران را جز خسران (و زیان بیشتر چیزی بر آنها) نمی‌افزاید» (وَ لا یَزِیدُ

ج2، ص664

الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً)

. چرا که به جای این که از این وسیله هدایت بهره گیرند با حالتی صد در صد منفی به سراغ قرآن می‌آیند لذا عناد و کفر در جانشان عمق بیشتری پیدا می‌کند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. البرهان فی تفسیر القرآن.

منابع