آیه 57 سوره انعام
<<56 | آیه 57 سوره انعام | 58>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
بگو: من هر چه میگویم با برهانی از سوی پروردگارم است و شما تکذیب آن میکنید. عذابی که شما بدان تعجیل میکنید امر آن به دست من نیست، فرمان جز خدا را نخواهد بود، که به حق دستور میدهد و او بهترین حکم فرمایان است.
بگو: من بر دلیل روشنی [مانند قرآن] از سوی پروردگارم هستم و حال آنکه شما آن را تکذیب کردید، عذابی که به آن شتاب دارید در اختیار من نیست. فرمان و حکم فقط به دست خداست، همواره حق را بیان می کند و او بهترین داوران و جداکنندگان [حق از باطل] است.
بگو: «من از جانب پروردگارم دليل آشكارى [همراه] دارم، و[لى] شما آن را دروغ پنداشتيد، [و] آنچه را به شتاب خواستار آنيد در اختيار من نيست. فرمان جز به دست خدا نيست، كه حق را بيان مىكند، و او بهترين داوران است.»
بگو: من از پروردگارم دليلى روشن دارم و شما آن دليل را دروغ مىخوانيد. آنچه بدين شتاب مىطلبيد به دست من نيست. حكم تنها حكم خداست. حقيقت را بيان مىكند و او بهترين داوران است.
بگو: «من دلیل روشنی از پروردگارم دارم؛ و شما آن را تکذیب کردهاید! آنچه شما در باره آن (از نزول عذاب الهی) عجله دارید، به دستِ من نیست! حکم و فرمان، تنها از آنِ خداست! حق را از باطل جدا میکند، و او بهترین جداکننده (حق از باطل) است.»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
تستعجلون: عجله: شتاب. استعجال: به عجله خواستن.
يقص: قصص (بر وزن شرف): سرگذشت و نقل. سرگذشت اسم و مصدر هر دو آمده است. «يقص»: حكايت مى كند.
فاصلين: فصل: جدا كردن. فاصل: جدا كننده. منظور جدا كردن حق از باطل و قضاوت به حق است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ إِنِّي عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ «57»
بگو: همانا من از طرف پروردگارم بر دليل آشكارى هستم، ولى شما آن را دروغ پنداشتيد. آنچه را شما (از عذاب الهى) با شتاب مىطلبيد به دست من نيست فرمان جز به دست خدا نيست كه حقّ را بيان مىكند و او بهترين (داور و) جدا كنندهى حقّ از باطل است.
نکته ها
«بَيِّنَةٍ» ازكلمهى «بينونة» (جدايى)، به دليلى گفته مىشود كه به طور كامل و روشن، حق و
جلد 2 - صفحه 472
باطل را از هم جدا مىكند. دلائل و معجزات پيامبران، نه ثقيل بود نه مبهم، همه مىفهميدند و اگر لجاجت نمىكردند، از جان و دل مىپذيرفتند، به همين خاطر پيامبران خود را داراى «بيّنه» معرّفى مىكردند.
كفّار مىگفتند: اگر راست مىگويى، چرا قهر خدا بر ما نازل نمىشود؟ «تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ» نظير آيهاى كه مىگفتند: اگر اين مطلب راست است، خدايا! بر ما سنگ بباران، «فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ» «1» «استعجال» و عذاب خواهى در اقوام ديگر هم بوده و به حضرت هود و صالح و نوح هم مىگفتند: اگر راست مىگويى عذاب موعود را سريعاً براى ما بياور.
«فَأْتِنا بِما تَعِدُنا» «2»
پیام ها
1- دعوت انبيا بر اساس «بينه» است، نه خيال و تقليد كوركورانه «عَلى بَيِّنَةٍ»
2- اعطاى بيّنه به پيامبر، پرتويى از ربوبيّت خداوند است. «بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي»
3- انبيا بايد بيّنهى الهى داشته باشند، نه آنكه طبق تقاضاى روزمرّهى مردم كار كنند. «بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي» (قرآن، بيّنه و دليل روشن وگواه حقانيّت پيامبر صلى الله عليه و آله است)
4- پيامبر اسلام به قرآنى كه بيّنهى اوست، احاطهى كامل دارند. ( «عَلى بَيِّنَةٍ» به معناى استعلا و احاطه بر مفاهيم قرآن است)
5- كافران، بيّنهى پيامبر را تكذيب مىكنند، ولى انتظار دارند او از هواهاى نفسانى آنان پيروى كند. «لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ- كَذَّبْتُمْ بِهِ» 6: 57
6- پيامبر، تنها فرستادهاى همراه با منطق و بيّنه است و نظام هستى به دست خداست. (با تقاضاى نزول سريع قهر الهى از پيامبر، قلع و قمع خود يا نابودى هستى را نخواهيد). «ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ»
7- آيه، هم تهديد كافران است، هم دلدارى پيامبر. «وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ» 6: 57
«1». انفال، 32.
«2». اعراف، 70 و 77؛ هود، 32.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 473
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ إِنِّي عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ (57)
شأن نزول «2»- مروى است كه نضر بن حرث و رؤساى قريش گفتند: اى پيغمبر، تا چند ما را به عذاب الهى تهديد و تخويف كنى، آنچه از عقوبت مىتوانى به ما برسان، و بيش از اين ما را مترسان؛ آيه شريفه نازل شد:
قُلْ إِنِّي عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي: بگو اى پيغمبر، من بر حجت و دليلى باشم روشن كه به من آمده از جانب پروردگار من، و آن قرآن است و يا وحى و يا حجج عقليه و يا هر چيزى كه فاصل است ميان حق و باطل و يا دلالت واضحه از معرفت پروردگار خود. اين تنبيه است بر آنچه لازم و واجب الاتباع است بعد از تبيين آنچه جايز نيست اتباع آن از شرك وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ: و شما تكذيب مىكنيد آن
«1» نهج البلاغه، خطبه 28 و 42.
«2» مجمع البيان ج 2 ص 310.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 287
دليل را يا تكذيب مىكنيد به پروردگار من كه غير را بر او شريك مىسازيد ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ: نيست نزد من آنچه شما بدان عجله مىنمائيد، يعنى عذابى كه به آن استعجال مىكنيد نزد من نيست، بلكه در يد قدرت و اراده پروردگار من است. إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَ: نيست حكم در تعجيل و تأخير عذاب مگر خاصه ذات الهى، پيروى و متابعت مىكند حق را و از آن تجاوز نكند. ابو عمرو و ابن عامر و حمزه و كسائى «يقضى» قرائت كردهاند، يعنى حكم فرمايد خداى تعالى به حق در هر چه اقتضا كند تعجيل و تأخير را وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ: و ذات سبحانى بهترين حكم كنندگان و بيان نمايندگان حق از باطل است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ إِنِّي عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ (57)
ترجمه
بگو همانا من داراى دليل روشنى هستم از پروردگارم و تكذيب نموديد شما آنرا نيست نزد من آنچه استعجال مىكنيد بآن نيست حكم مگر براى خدا بيان مىكند حق را و او است بهترين حكم كنندگان.
تفسير
مشركان قريش مىگفتند اگر دين اسلام حق است چرا عذاب بر ما نازل
جلد 2 صفحه 328
نميشود خدا فرموده بگو بآنها من داراى بيّنه و برهان متين واضحى هستم از طرف پروردگار خودم كه ثابت و قائمم بر آن و شما تكذيب نموديد آنرا و چون مراد قرآن است ضمير مذكر آورده شده است و عذابى را كه شما طلب مىكنيد كه بزودى بر شما وارد شود نزد من و در اختيار من نيست حكم دير و زود شدن آن با خدا است او حق را بدليل واضح نموده است و فصل خصومت ميان ما و شما را بهتر از هر كس خواهد نمود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل إِنِّي عَلي بَيِّنَةٍ مِن رَبِّي وَ كَذَّبتُم بِهِ ما عِندِي ما تَستَعجِلُونَ بِهِ إِنِ الحُكمُ إِلاّ لِلّهِ يَقُصُّ الحَقَّ وَ هُوَ خَيرُ الفاصِلِينَ (57)
بگو اي رسول اكرم (ص) باين كفار که دعواي من از روي هوا و هوس نيست از روي مدرك و دليل و بيان واضح است از جانب پروردگارم آنچه را که شما تكذيب ميكنيد از قرآن و معجزات و ادلّه واضحه نيست نزد من آنچه را که شما مطالبه ميكنيد پيش از زمان رسيدن آن نيست حكم مگر از براي خداوند او است که بموقع خود بيان حقايق و قصص حقّه را انزال ميفرمايد و او است بهترين
جلد 7 - صفحه 88
جدا كننده بين حق و باطل.
قُل إِنِّي عَلي بَيِّنَةٍ مِن رَبِّي بيّنه دليل واضح و روشن است که حق را نشان ميدهد و قابل هيچگونه شك و ريب نباشد و اطلاق بر شهادت دو نفر عادل در باب اثبات قضايا و مرافعه اطلاق تنزيليست و ادلّه واضحه از براي اثبات نبوت حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و صدق دعواي آن بزرگوار بسيار است از آن جمله معجزات صادره از آن حضرت مثل قرآن مجيد، شق القمر، تسبيح سنگريزه، شهادت سوسمار و هزارها معجزات ديگر، و از آن جمله بشارت بوجود او در كتب عهد قديم و جديد، و از آن جمله اخلاق حميده و صفات پسنديده آن حضرت. و از آن جمله احكام و دستورات و قوانين محكمه مبينه دين مقدس اسلام، و از آن جمله مواعظ و نصايح آن بزرگوار، و از آن جمله پيشرفت او با عدّه قليل ضعيف و چيره شدند بر دشمنان بسيار با قوّت و شوكت و غير اينها حتي براهين عقليه که در مقام خود بيان شده وَ كَذَّبتُم بِهِ که از روي عناد و عصبيت و حبّ جاه و مقام با اينكه حق بر آنها معلوم و محقق شده بود تكذيب كردند، و تعبير بضمير مذكر با اينكه كلمه بيّنه تأنيث دارد باعتبار معني است که مراد دليل و برهان است جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم نمل آيه 14.
ما عِندِي ما تَستَعجِلُونَ بِهِ آنچه را که اينها تقاضا ميكردند يكي گفتند يَسئَلُونَكَ عَنِ السّاعَةِ أَيّانَ مُرساها اعراف آيه 183، که يوم بعث و نشور باشد يكي تقاضاي نزول عذاب أَوِ ائتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ انفال آيه 133، يكي تقاضاهاي بيجا مثل اينكه گفتند وَ قالُوا لَن نُؤمِنَ لَكَ حَتّي تَفجُرَ لَنا مِنَ الأَرضِ يَنبُوعاً أَو تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِن نَخِيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنهارَ خِلالَها تَفجِيراً أَو تُسقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمتَ عَلَينا كِسَفاً أَو تَأتِيَ بِاللّهِ وَ المَلائِكَةِ قَبِيلًا أَو يَكُونَ لَكَ بَيتٌ مِن زُخرُفٍ أَو تَرقي فِي السَّماءِ وَ لَن نُؤمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتّي تُنَزِّلَ عَلَينا كِتاباً نَقرَؤُهُ اسراي آيه
جلد 7 - صفحه 89
92- 95، و امثال اينها از اموري که بدست قدرت حق است و خداوند بمقدار لازم براي اثبات رسالت موافق حكمت هر چه باو حجت تمام شود در دست انبياء جاري مينمايد نه طبق هوي و هوس مردم.
إِنِ الحُكمُ إِلّا لِلّهِ تمام امور تحت مشيئت الهيست (ازمّة الامور طرّا بيده و الكل مستمدة من مدده) ما قَطَعتُم مِن لِينَةٍ أَو تَرَكتُمُوها قائِمَةً عَلي أُصُولِها فَبِإِذنِ اللّهِ حشر آيه 5.
يَقُصُّ الحَقَّ يعني آنچه بيان ميفرمايد و خبر ميدهد از قضاياي گذشته و آينده و دستورات ميدهد و افعالي که از تكوينيات و تشريعيات از او صادر ميشود تمام حق است و ثابت و موافق حكم و مصالح وَ هُوَ خَيرُ الفاصِلِينَ بين حق و باطل بمقدار خردلي تجاوز از حق نميكند اگر نعمت دهد يا بلاء، صحت يا مرض، غناء و فقر، حيات و موت، ثواب و عقاب تماما بجا و بموقع است.
برگزیده تفسیر نمونه
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم