آیه 76 سوره بقره
<<75 | آیه 76 سوره بقره | 77>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و هرگاه با مؤمنان روبرو شوند گویند: ما نیز ایمان آوردهایم؛ و چون با یکدیگر خلوت کنند گویند: چرا دری که خدا از علوم به روی شما گشوده به روی مسلمانان باز میکنید تا به کمک همان علوم با شما نزد خدایتان محاجّه کنند؟ چرا راه عقل و اندیشه نمیپویید؟
و هنگامی که با مؤمنان دیدار کنند، می گویند: ما ایمان آوردیم. و چون با هم خلوت می کنند [از روی اعتراض و ایراد] به یکدیگر می گویند: چرا حقایقی را که خدا [در تورات درباره پیامبر اسلام] برای شما بیان کرده به مؤمنان می گویید تا [روز قیامت با این حقایق] در پیشگاه پروردگارتان بر ضد شما استدلال کنند؟ آیا تعقّل نمی کنید [که نباید زمینه استدلال بر ضد خود را در اختیار مؤمنان گذارید؟!]
و [همين يهوديان] چون با كسانى كه ايمان آوردهاند برخورد كنند، مىگويند: «ما ايمان آوردهايم.» و وقتى با همديگر خلوت مىكنند، مىگويند: «چرا از آنچه خداوند بر شما گشوده است، براى آنان حكايت مىكنيد تا آنان به [استناد] آن، پيش پروردگارتان بر ضد شما استدلال كنند؟ آيا فكر نمىكنيد؟»
و چون با مؤمنان ديدار كنند، گويند: ما هم ايمان آوردهايم. و چون با يكديگر خلوت كنند، گويند: آيا با آنان از دانشى كه خدا به شما ارزانى داشته سخن مىگوييد، تا به يارى آن در نزد پروردگارتان بر شما حجت آرند؟ آيا به عقل در نمىيابيد؟
و هنگامی که مؤمنان را ملاقات کنند، میگویند: «ایمان آوردهایم.» ولی هنگامی که با یکدیگر خلوت میکنند، (بعضی به بعضی دیگر اعتراض کرده،) میگویند: «چرا مطالبی را که خداوند (در باره صفات پیامبر اسلام) برای شما بیان کرد، به مسلمانان بازگو میکنید تا (روز رستاخیز) در پیشگاه خدا، بر ضد شما به آن استدلال کنند؟! آیا نمیفهمید؟!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يحاجوكم: محاجه: حجت و دليل آوردن. گاهى از آن مخاصمه منظور است.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول: «شیخ طوسی» گوید: از امام محمدباقر عليهالسلام روايت شده كه فرمودند: قومى از يهود كه از دشمنان محسوب نمى شدند هنگامى كه مسلمين را ملاقات ميكردند با آنها از صفت محمد صلى اللّه عليه و آله كه در تورات بود سخن مى گفتند ولى بزرگان آنها ايشان را از اين گونه سخنان با مسلمين بازداشته و به آنها مى گفتند با مسلمين از اين گونه گفتار به ميان نياوريد و آنچه در تورات از صفت محمد صلى اللّه عليه و آله گفته شده ذكر نكنيد زيرا آنان آن را دستاويز قرار داده و با شما به جدال و گفتگو پردازند سپس اين آيه نازل گرديد، مجاهد گويد اين آيه درباره طايفه بنىقريظه نازل شد وقتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله آنها را برادران ميمون و خوك خطاب نمود. آنان گفتند: چه كسى از اين گونه اخبار به محمد داده است.[۳]
سدى گويد: درباره يهوديانى نازل شد كه نخست ايمان آورده بودند سپس منافق گرديدند و با مؤمنين عرب به گفتگو مى پرداختند[۴].[۵]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«76» وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
و (همين يهوديان) هنگامى كه مؤمنان را ملاقات مىكنند، مىگويند: ايمان آورديم، ولى هنگامى كه بعضى از آنها با بعضى ديگر خلوت مىكنند، مىگويند: چرا آنچه را كه خداوند (دربارهى صفاتِ پيامبر اسلام) براى شما (در تورات) گشوده (و بيان كرده، به مسلمانان) بازگو مىكنيد تا (روز رستاخيز) در پيشگاه پروردگارتان بر ضدّ شما به آن استدلال كنند؟ پس آيا تعقّل نمىكنيد؟
نکته ها
طبق روايتى امام باقر عليه السلام فرمود: گروهى از يهوديان بىغرض، هنگامى كه با مسلمانان روبرو مىشدند، اوصاف پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را كه در تورات مذكور بود براى آنان شرح مىدادند.
اين جريان به گوش بزرگان آنان رسيد و آنها در صدد جلوگيرى برآمده كه چرا اوصاف و نشانههاى محمد صلى الله عليه و آله را براى مسلمانان بازگو مىكنيد؟ اگر آنچه در تورات است به آنها خبر دهيد، روز قيامت بر ضد شما به كار مىگيرند. «1»
«1». تفسير مجمعالبيان.
جلد 1 - صفحه 144
پیام ها
1- انسان وقتى حقيقت را فهميد، بايد از آن پيروى كند و نبايد با ارعاب و تهديد ديگران و نفوذ مقام اين و آن، حقيقت را ناديده بگيرد. «قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما ...»
اى بسا اگر در آن روز دانشمندان كتمان حقّ نمىكردند، اين همه يهودى و مسيحى وجود نداشت.
2- در نظر منحرفان، نفاق و كتمان حقيقت براى حفظ موقعيّت و تعصّب نابجا، نشانهى عقل و عاقلانه عمل كردن است، در صورتى كه خلاف عقل است.
«أَ تُحَدِّثُونَهُمْ ... أَ فَلا تَعْقِلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (76)
وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا: و زمانى كه ملاقات كنند يهود آنان را كه ايمان آوردهاند، يعنى اصحاب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را، قالُوا آمَنَّا: گويند ما ايمان آوردهايم مانند شما و تصديق نمودهايم به آنكه
«1» مدرك پيشين.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 180
حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبرى باشد كه در تورات بشارت مقدم او را داده و صفاتش را بيان فرموده، وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ: و زمانى كه خلوت كنند بعضى از آنان به بعض ديگر كه ظاهرا و باطنا كافرند، قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ: گويند كافران آنها را بر سبيل سرزنش: آيا حديث مىكنيد و خبر مىدهيد اصحاب پيغمبر را، بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ: به آنچه را كه مفتوح ساخته و باز فرموده خدا ابواب دانش آن را بر شما در كتاب شما؟ يعنى از صفات پيغمبر آنها را خبر مىدهيد، لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ:
تا مخاصمه و محاجه كنند و حجت گيرند بر شما به آن بيانات، عِنْدَ رَبِّكُمْ:
نزد پروردگار شما؛ يعنى احتجاج كنند بر شما به آنچه نازل فرموده پروردگار شما در كتاب تورات و انجيل. أَ فَلا تَعْقِلُونَ: پس چرا تعقل نمىكنيد كه اسرار را نبايد ظاهر نمود؟ يا خطاب به مؤمنان است، يعنى: اى مؤمنان چرا تعقل نمىكنيد در حال اين منافقان، و قطع اميد از ايمان ايشان كه ايمان نخواهند آورد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (76)
ترجمه
و چون ملاقات نمايند آنانرا كه ايمان آوردهاند گويند ايمان آورديم و چون خلوت كنند بعضى از ايشان با بعض ديگر گويند آيا خبر ميدهيد ايشانرا بآنچه كشف فرموده است خداوند بر شما تا حجت آورند شما را بآن نزد پروردگارتان
جلد 1 صفحه 115
آيا پس تعقل نميكنيد.
تفسير
براى بيان مزيد جهالت يهود است كه وقتى ملاقات مينمودند مانند سلمان و أبو ذر و مقداد را ميگفتند ما هم مانند شما ايمان آورديم چون اوصاف پيغمبر شما را خدا براى ما بيان فرموده است و وقتى كه با يكديگر خلوت مينمودند بزرگ ترهاشان ميگفتند اين چه كارى بود كرديد و چه اظهارى بود بمسلمانان نموديد آيا خبر ميدهيد آنها را بآنچه گشوده است باب علم بآنرا خداوند براى شما در توريت و غير آن از دلالات واضحه بر صدق پيغمبر خاتم تا محاجه نمايند مسلمانان با شما در نزد خداوند و بگويند شما دانستيد اوصاف و علائم او را و مشاهده و تطبيق نموديد پس چرا ايمان نياورديد و اطاعت نكرديد چون از فرط جهالت تصور ميكردند غير از اقرار حجتى بر آنها نيست با آنكه نفس وجود آنعلامات و معجزات حجت بر آنها بود خواه اقرار و اخبار مينمودند خواه نمينمودند با اين وصف ميگفتند بكوچكترهاشان كه آيا شما تعقل نميكنيد كه اخبار و اقرار حجت است بر شما و نبايد شخص حجت بدست طرف خود بدهد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنّا وَ إِذا خَلا بَعضُهُم إِلي بَعضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُم بِما فَتَحَ اللّهُ عَلَيكُم لِيُحَاجُّوكُم بِهِ عِندَ رَبِّكُم أَ فَلا تَعقِلُونَ (76) أَ وَ لا يَعلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعلِنُونَ (77)
(و زماني که با مؤمنان برخورد كنند گويند ايمان آورديم و هر گاه بعضي از آن يهود با بعضي ديگر خلوت كنند گويند آيا حديث ميكنيد و خبر ميدهيد مؤمنين را «مسلمانان را» بآنچه خدا بر شما گشوده و نازل نموده است تا بواسطه آن محاجه كنند و حجت قرار دهند بر شما نزد پروردگارتان، آيا تعقل نميكنيد آيا اينکه قوم نميدانند که خداوند ميداند آنچه را پنهان كنند و آنچه را آشكارا نمايند).
در مجمع البيان از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده که فرمود گروهي از يهود که از معاندين نبودند، مسلمين را که ملاقات مينمودند از آنچه در تورات
جلد 2 - صفحه 65
از اوصاف پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بود بآنها خبر ميدادند و چون با بزرگان خود ملاقات مينمودند آنان را از اينکه عمل نهي نموده ميگفتند آيا مسلمانان را خبر ميدهيد بآنچه در تورات است از صفت محمّد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم تا با شما نزد پروردگارتان محاجّه كنند و زبان آنها بر ما باز باشد.
و بعضي گفتند آيه راجع بيهود بني قريظه و بني النضير است که بعد از آنكه حضرت علي عليه السّلام مأمور جنگ با آنها شد وقتي كنار قلعه آنها رسيد سفاهت نموده و دشنام ميدادند و رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم شنيد و فرمود «
يا اخوة القردة و الخنازير انا اذا نزلنا بساحة قوم فساء صباح المنذرين
» ايشان با يكديگر گفتند اينکه حديث را که با محمّد گفته! و بعضي گفتند آيه درباره منافقين از يهود است که بظاهر مسلمان و در باطن يهودي بودند.
و ظاهرا آيه درباره مذمّت يهود است که ملاقات آنان با مسلمانان و اظهار ايمانشان از روي نفاق و كذب بوده است و آنچه بنظر ميرسد «و اللّه أعلم» اينست که اينکه دسته از يهود جاسوس بوده و از طرف ساير يهوديان مأمور بودند که اظهار ايمان نموده و بدينوسيله از مسلمانان كشف خبر كنند و در برخورد با مسلمانان و گفتگوي با آنان دريافتند که مسلمين از اخبار و مطالبي که يهود اطلاع از آنها را مختص بخود ميدانستند آگاهند و اينکه امور موجب الزام آنها و اتمام حجّت مسلمانان بر آنهاست از اينجهت وقتي با يكديگر خلوت مينمودند ميگفتند شما مسلمانان را باين امور که موجب غلبه آنها بر شما و محاجه و مخاصمه آنها عليه شما نزد پروردگارتان ميباشد خبر ميدهيد، آيا اينکه مطلب را تعقل نميكنيد! و كلمه ما موصوله عام و شامل بشارات تورات بر نبوت پيغمبر اسلام و عقوبات وارده بر اسلافشان و غير اينها از اموري که تنها خود يهود ميدانستند ميشود، و اينها غافل از اينكه چه خبر دهند و ندهند، خداوند عالم السر و الخفيات
جلد 2 - صفحه 66
همه اينها را به پيغمبرش وحي مينمايد و احتياج بكشف مسلمين از يهود نيست و از اينجهت در مقام ردّ بر آنها ميفرمايد: أَ وَ لا يَعلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعلِنُونَ آيا اينها نميدانند که خداوند ميداند آنچه را اينها پنهان ميدارند از بشارات تورات و غير آنها، از نفاق و دورويي آنها در دعوي و اظهار اسلامشان و آنچه را آشكارا ميدارند و از اينکه آيه استفاده ميشود که يهود بواسطه توغل در ماديت حتي علم خدا را هم محدود ميدانسته و گمان ميكردند اگر چيزي را پنهان دارند و مسلمانان را از آن مطلع نسازند خدا نميداند و حجت او بر آنها تمام نخواهد بود و گرنه كسي که معتقد بخدا باشد و او را عالم السر و الخفيات و علام الغيوب بداند چنين كلامي از او صادر نميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 76)- شأن نزول: در مورد نزول این آیه و آیه بعد از امام باقر علیه السّلام چنین نقل کردهاند: «گروهی از یهود که دشمنی با حق نداشتند هنگامی که مسلمانان را ملاقات میکردند از آنچه در تورات پیرامون صفات پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله آمده بود به آنها خبر میدادند، بزرگان یهود از این امر آگاه شدند و آنها را از این کار نهی کردند، و گفتند شما صفات محمد صلّی اللّه علیه و اله را که در تورات آمده برای آنها بازگو نکنید تا در پیشگاه خدا دلیلی بر ضدّ شما نداشته باشند، این دو آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت».
تفسیر: این آیه پرده از روی حقیقت تلخ دیگری پیرامون قوم یهود، این جمعیت حیلهگر و منافق بر میدارد و میگوید: «پاکدلان آنها هنگامی که مؤمنان را ملاقات میکنند اظهار ایمان مینمایند» و صفات پیامبر را که در کتبشان آمده است خبر میدهند (وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا).
«اما در پنهانی و خلوت، جمعی از آنها میگویند: «چرا مطالبی را که خداوند در تورات برای شما بیان کرده به مسلمانان میگویید»؟ (وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ).
«تا در قیامت در پیشگاه خدا بر ضدّ شما به آن استدلال کنند، آیا
ج1، ص91
نمیفهمید»؟ (لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ).
از این آیه به خوبی استفاده میشود که ایمان این گروه منافق در باره خدا آن قدر ضعیف بود که او را همچون انسانهای عادی میپنداشتند و تصور میکردند اگر حقیقتی را از مسلمانان کتمان کنند از خدا نیز مکتوم خواهد ماند!
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
روایات مرتبط با تفسیر آیه
از امام باقر (ع) روایت شده که: «انه قال کان قوم من الیهود لیسوا من المعاندین المتواطئین إذا لقوا المسلمین حدثوهم بما فى التوراة من صفة محمّد(ص) فنهاهم کبرائهم عن ذلک، و قالوا: لا تخبروهم بما فى التوراة، من صفة محمّد(ص) فیحاجوکم به عند ربکم فنزلت هذه الآیة;[۶] گروهى از یهود - که کینه اى به مسلمانان نداشتند - هنگامى که با مسلمانان روبرو مى شدند از اوصاف رسول خدا(ص) که در تورات آمده بود سخن مى گفتند; بزرگان یهود با خبر شده و آنها را نهى کردند و گفتند: از صفات محمّد [[ص] - که در تورات آمده - مسلمانان را مطلع نسازید که به وسیله آن با شما در نزد پروردگارتان استدلال و احتجاج خواهند نمود، پس آیه فوق نازل گشت.».
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.
- ↑ صاحب روض الجنان از خاصه از مجاهد راجع به شرح قضيه چنين گويد: بعد از فتح جنگ احزاب رسول خدا صلى الله عليه و آله قصد طوايف بنىقريظه و بنىالنضير فرمود: لشكر اسلام در پاى ديوار آنان خيمه زدند و پيامبر پرچم را به على مرتضى عليهالسلام سپرد و فرمود: به يارى خدا پيروز خواهى گشت، آنان كه على را ديدند ترسيدند زيرا به يادشان بود كه على قاتل عمرو بن عبدود در جنگ بوده لذا با حال اضطراب فرياد ميزدند و پيامبر و مسلمين را دشنام ميدادند. على گفت: در اين ميان رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد و به آنان با صداى بلند فرمود: يا اخوة القردة والخنازير؛ اى برادران ميمون و خوك ما هر جا كه به يارى خدا رو نهاديم دشمن را منكوب نموديم، طبرى نيز از مجاهد جريان نزول را بدون ذكر نام على مرتضى عليهالسلام آورده است.
- ↑ در تفسير على بن ابراهيم از خاصه نيز اين موضوع ذكر شده است.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 12.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۸۶; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۹۲، ح ۲۵۳.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.