آیه 1 سوره نصر
<<1 | آیه 1 سوره نصر | 2>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
چون هنگام فتح و فیروزی با یاری خدا فرا رسد (مراد فتح مکه است).
هنگامی که یاری خدا و [آن] پیروزی فرا رسد،
چون يارى خدا و پيروزى فرا رسد،
چون يارى خدا و پيروزى فراز آيد،
هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرارسد،
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«جَآءَ»: آمد. فعل ماضی برای تحقّق است. «نَصْرُ اللهِ»: یاری خدا در حقّ تو و مؤمنان، برای پیروزی بر دشمنان «الْفَتْحُ»: فتح مکّه مراد است که به دنبال آن بساط بتپرستی از جزیرةالعرب برچیده شد، و اسلام آماده برای جهش به کشورهای دیگر جهان گشت.
نزول
شأن نزول آیات 1 تا 3:
معمر از زهرى نقل کند که موقع فتح مکه وقتى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم داخل مکه شد، خالد بن ولید را مأمور فرمود تا با کسانى از دشمنان که در پائین مکه هستند، قتال و نبرد نماید.
خالد برفت و آنها فرار کردند و عده اى اسلحه به زمین گذاشتند سپس قبیله هاى اعراب دسته دسته و فوج فوج داخل در دین اسلام مى گردیدند و خداوند این سوره را نازل فرمود.[۱]
این سوره آخرین سوره ایست که بر پیامبر اسلام نازل گردید و گویند بعد از نزول این سوره عمر رسول خدا صلی الله علیه و آله یک سال بوده است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ «1» وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً «2» فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً «3»
هنگامى كه نصرت الهى فرا رسيد. مردم را ديدى كه دسته دسته در دين خدا وارد مىشوند. پس بايد سپاسگزارانه پروردگارت را تنزيه كنى و از او آمرزش بخواه كه او توبهپذير است.
نکته ها
عموم مفسرين، اين سوره را مربوط به زمان فتح مكه در سال هشتم هجرى مىدانند كه گروهى از مردم به خاطر حقانيّت اسلام، ايمان آوردند و بعضى از ترس به اسلام تظاهر كردند، نظير ابوسفيان كه امام على عليه السلام درباره آنان فرمود: «ما اسلموا و لكن استسلموا و اسرّوا الكفر» «1» آنان در ظاهر مسلمان شدند ولى در دل كافر ماندند. در قرآن براى ايمان دو نوع دخول آمده است: يكى دخول مردم در دين كه در اين سوره مىفرمايد: «يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ» و ديگرى دخول ايمان در دل مردم كه در سوره حجرات مىفرمايد: «وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ» «2» هنوز دين داخل قلبهاى شما نشده است.
در حديث مىخوانيم: هنگامى كه حضرت مهدى عليه السلام ظهور كنند، مردم دنيا فوج فوج به او ايمان مىآورند. «3»
«1»
. بحارالانوار، ج 32، ص 325.
«2». حجرات، 14.
«3». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 625
قرآن به تسبيح خداوند، بيش از تكبير و تحميد سفارش كرده است. واژه تسبيح در قرآن بيش از واژههاى تكبير و تحميد آمده است.
در حديث مىخوانيم: هنگام فتح مكه، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ابتدا وارد مسجد الحرام شد و نماز گزارد. «1»
نصرت خداوند، منوط به يارى مردم از دين اوست. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ» «2»
كلمه «تَوَّابٌ» يازده بار در قرآن آمده است كه نه بار همراه با واژه رحمت «تَوَّاباً رَحِيماً»*، يكبار همراه با حكمت «3» و يك بار به طور مطلق در اين سوره آمده است.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بعد از فتح مكه، عفو عمومى اعلام كردند و همه را بخشيدند و مكه بدون خونريزى فتح شد. حتى هنگامى كه حضرت ديد سعد بن عبادة شعار انتقام مىدهد و مىگويد «اليوم يوم الملحمة» يعنى امروز تلافى مىكنيم، حضرت پرچم را از او گرفت و به دست حضرت على عليه السلام داد و فرمود: شعار را عوض كنيد و بگوييد: «اليوم يوم المرحمة» امروز روز رحمت است نه انتقام.
فتح و نصرت واقعى از جانب خداست، پس به ابزار و تجهيزات و نيروى انسانى تكيه نكنيد كه ممكن است همه امكانات باشد ولى باز هم شكست بخوريد. «وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» «4»
در فتح مكه، اميد بتپرستان به يأس و مركز شرك به پايگاه توحيد تبديل شد. موانعى كه بر سر راه مؤمنان بود، برچيده شد، اسلام تثبيت گشت و براى صدور به كشورهاى ديگر آماده شد.
فرمان استغفار يا براى نورانيّت بيشتر قلب است يا براى زدودن غرور پيروزى يا براى گناهان امّت و يا به خاطر معرفت بالاى حضرت نسبت به خداوند است.
«1». تفسير كنزالدقايق.
«2». محمّد، 7.
«3». نساء، 17.
«4». آل عمران، 126.
جلد 10 - صفحه 626
نگاهى گذرا به فتح مكّه
بعد از صلح حديبيه، چون مشركان پيمانشكنى كردند، پيامبر نيرويى فراهم و مكه را بدون خونريزى فتح كرد و شرح ماجرا چنين است: مسلمانان در چند كيلومترى مكه اردو زدند و ابوسفيان كه شبانه براى سركشى از مكه خارج شده بود با عباس عموى پيغمبر ملاقاتى داشت. عباس گفت: پيامبر با ده هزار سرباز به سراغ شما آمده است. ابوسفيان ترسيد و به عباس پناهنده شد و پيامبر امان دادن عباس را پذيرفت. پيامبر فرمود: هر كس به مسجد الحرام پناه ببرد يا به خانه ابوسفيان برود يا در خانه خود بماند، در امان است.
پيامبر به عباس فرمود: ابوسفيان را در تنگهاى كه گذرگاه مكه هست ببر تا لشگريان الهى كه از آنجا مىگذرند، او ببيند. ابوسفيان با ديدن اين مانور وحشت كرد و به عباس گفت:
سلطنت فرزند برادرت بسيار عظيم شده است، عباس گفت: سلطنت نيست بلكه نبوت است. سپس عباس به او گفت: به سراغ مردم مكه برو و آنها را از مقابله با لشگر اسلام بازدار.
ابوسفيان وارد مسجدالحرام شد و به مردم گفت: محمّد با جمعيّتى وارد مكه مىشود كه توان مقابله با او را نداريد، پس به مسجد الحرام يا خانه من يا خانه خود پناهنده شويد و اسلام بياوريد تا سالم بمانيد.
به هر حال پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وارد مكه شد و به ياد روزى كه از مكه مخفيانه خارج شد و به شكرانه اينپيروزى سجده كرد. سپس پيامبر با تلاوت سوره فتح وارد مسجد الحرام شد و مسلمانان همراه آن حضرت تكبير مىگفتند. حضرت نزديك كعبه آمد و بتها را مىشكست و مىفرمود: «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً» «1» از آنجا كه دست حضرت به بتهاى بزرگ بالاى كعبه نمىرسيد، به حضرت على عليه السلام دستور داد تا پا بر دوش پيامبر نهد و بتها را سرنگون كند. سپس حلقه كعبه را گرفت و از مردم مكه پرسيد: شما امروز چه انتظارى از من داريد؟ گفتند: بخشش. اشك در چشم حضرت جمع
«1». اسراء، 81.
جلد 10 - صفحه 627
شد و مردم گريه كردند. حضرت سخن يوسف را كه به برادرانش فرمود: «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ» «1» امروز هيچ سرزنشى بر شما نيست، به زبان آورد و فرمود: همه آزاديد. آنگاه جملات لااله الّا اللّه وحده وحده انجز وعده نصر عبده ... را خواند و فرمود: هيچ كس از خونهاى ريخته شده و اموال غارت شده گذشته سخنى نگويد و تمام پروندههاى گذشته مختومه و همه مشمول عفو عمومى شديد، پس وارد زندگى نوين شويد.
پیام ها
1- پيروزى در سايه نصرت الهى است. «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ»
2- نابودى سران كفر و شرك، زمينه براى ورود مردم به توحيد و يكتاپرستى است. إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ... النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ
3- مسلمانان وظيفه دارند در حدّ توان و امكان خود تلاش كنند تا زمينه ورود ديگران به اسلام فراهم شود. إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ... النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ
4- اگر موانع برطرف شود، مردم گروه گروه ايمان مىآورند. «يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً»
5- تا قبل از فتح مكه مردم يكى يكى مسلمان مىشدند، ولى بعد از فتح مكه، گروه گروه. «يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً»
6- فتح و پيروزى شما را مغرور نسازد كه هرچه هست از خداست. إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ
7- تنزيه خداوند از عيب و نقص و ظلم، بايد همراه با سپاس از نعمتها و ستايش او باشد. «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ»
8- سپاس و ستايش و تسبيح خداوند، مقدمه استغفار و آمرزشطلبى است.
«فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ»
9- صالحان كه به قدرت مىرسند به جاى غرور و غفلت، جان و روح خود را با
«1». يوسف، 92.
جلد 10 - صفحه 628
ياد خدا معطر مىكنند. إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ
10- خداوند منزّه است از اينكه ياران دينش را تنها بگذارد. إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ... فَسَبِّحْ
11- هر كس، حتى پيامبر، هر قدر هم تسبيح و تحميد كند، در پايان آن استغفار كند. «وَ اسْتَغْفِرْهُ»
12- توبه پذيرى سنت خداوند است. «إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 630
سوره مسد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ «1»
إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ: چون بيايد يارى كردن خدا كه آن ظفر دادن و غالب گردانيدن او است بر قريش يا بر همه عرب، وَ الْفَتْحُ: و بيايد فتح مكه، نزد بعضى مراد جنس نصرت او سبحانه است مر كافه اهل ايمان را و فتح مكه و ساير بلاد براى ايشان. اشعار به آنكه اين امر مقدر است و چون نصرت و ظفر متقرب باشد به وقت خود، پس مترقب و منتظر ورود آن باش و مستعد شكر آن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ «1» وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً «2» فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً «3»
ترجمه
وقتى كه آمد نصرت خداوند و فتح
و ديدى مردم را كه داخل ميشوند در دين خدا فوج فوج
پس تنزيه نما بستايش پروردگارت و طلب مغفرت كن از او همانا او بوده است توبه پذير.
تفسير
قمّى ره نقل نموده نازل شد در منى در حجّة الوداع و بعد از نزول پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود خبر مرگ خودم بمن داده شده گفته شده شايد براى دلالت آن باشد بر تماميّت دعوت و كمال امر دين يا براى امر باستغفار و توبه باشد كه مقدّمه براى انتقال از دار فانى بسراى باقى است و در عيون و كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اوّل چيزى كه نازل شد اقرء باسم ربّك بود و آخر آن اذا جاء نصر اللّه و در مجمع از ام سلمه نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در اواخر بهر حال بود ميفرمود سبحان اللّه و بحمده أستغفر اللّه و أتوب اليه و ما از سبب آن سؤال نموديم فرمود مأمور شدم و اين سوره را قرائت فرمود و مفاد سوره مباركه بنابر اين آنست كه اى پيغمبر چون آمد فتح و نصرت خداوند تو را و ظفر يافتى بر دشمنان ديرين خود كه كفّار قريش بودند بفتح مكّه و ديدى مردم و قبائل عرب دسته دسته و فوج فوج بدين اسلام مشرّف ميشوند مانند اهالى مكّه و طائف و قبائلى كه از اطراف و جوانب مدينه ميآمدند و اسلام ميآوردند پس تنزيه نما در اين وقت پروردگار خود را از آنچه لايق مقام او نيست و مشغول باش بحمد و ثناى الهى بشكرانه اين نعمت و طلب مغفرت نما از خداوند براى گناهكاران امّت و براى خود چون توجّه بنده بخالق و اقرار بتقصير و قصور و خضوع و خشوع و تذلّل و استكانت و مسئلت در
جلد 5 صفحه 449
پيشگاه احديّت در هر حال مطلوب است و خداوند ميپذيرد و ميآمرزد و اجابت ميفرمايد رجوع كنندگان بدرگاه خود را بتوبه و انابه و درخواست و هميشه توبه پذير بوده و خواهد بود و با آنچه بدوا نقل شد و ظاهر آيات شريفه كه مستفاد از آن آنست كه خداوند وعده نصرت خود را كه به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم داده بود انجاز فرموده و فعلا او را امر بشكر گزارى ميفرمايد مفسّرين ما به تبع عامّه سوره را حمل بر بشارت بفتح مكه نمودهاند و در دو جا صيغه ماضى را بمعناى مضارع گرفتهاند و شايد بملاحظه لفظ اذا كه بيشتر در مضارع استعمال ميشود و تضمّن آن بمعناى شرط و دخول فاء در جواب باشد ولى بنظر حقير حقّ همانست كه ذكر شد در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره اذا جاء نصر اللّه را در نماز مستحب يا واجب خداوند او را بر تمام دشمنانش نصرت دهد و روز قيامت ميآيد از قبر بيرون با امان نامهاى كه در دست دارد براى عبور از پل جهنّم و نجات از آتش پس مرور نميكند در آن روز بر چيزى مگر آنكه بشارت ميدهد او را بهر خيرى تا داخل بهشت شود و در دنيا هم براى او ابواب خير گشوده ميشود بقدريكه تمنّا نداشته آنرا و بقلبش خطور نكرده و الحمد للّه ربّ العالمين.
جلد 5 صفحه 450
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
إِذا جاءَ نَصرُ اللّهِ وَ الفَتحُ «1»
اما الكلام في فضلها- از إبن بابويه باسناده از حضرت صادق (ع) فرمود:
(من قرأ اذا جاء نصر اللّه و الفتح في نافلة او فريضة نصره اللّه علي جميع اعدائه و جاء يوم
جلد 18 - صفحه 251
القيامة و معه كتاب ينطق قد أخرجه اللّه من جوف قبره فيه امان من حرّ جهنم و من النار و من زفير جهنم و لا يمر علي شيء يوم القيامة الا بشره و اخبره بكل خير حتي يدخله الجنة، و يفتح له في الدنيا من اسباب الخير ما لم يتمن و لم يخطر علي قلبه)
و از خواص القرآن از پيغمبر (ص) فرمود:
(من قرأها في صلوة و صلي بها بعد الحمد قبلت صلوته منه احسن قبول).
إِذا جاءَ نَصرُ اللّهِ وَ الفَتحُ مفسرين گفتند: فتح مكه است و نصرت بر مشركين مكه و قدرت بر شكستن اصنام مشركين و اخراج آنها را از كعبه معظمه. و نظر به اينكه اهل مكه پس از قضيه عام الفيل که ديده بودند که قوم ابرهه بابابيل هلاك شدند ولي پيغمبر که قصد مكه نمود نصرت پيدا كرد و فتح نمود يقين بحقانيت او پيدا كردند و فوج فوج و قبيله قبيله آمدند و بشرف اسلام مشرف شدند که قبلا تك تك اسلام ميآوردند و لذا ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 1)- هنگامی که پیروزی نهائی فرا رسد ...! در نخستین آیه این سوره میفرماید: «هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرا رسد» (اذا جاء نصر الله و الفتح).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ کتاب المصنف از عبدالرزاق.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.