آیه 12 سوره احقاف
<<11 | آیه 12 سوره احقاف | 13>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و پیش از قرآن کتاب تورات بر موسی که امام و پیشوای مهربان خلق بود نازل گردید و این کتاب قرآن مصدّق کتب آسمانی پیشین به زبان فصیح عربی نازل شده تا ستمکاران عالم را (از عذاب خدا) بترساند و نیکوکاران را بشارت (به رحمت ایزد) دهد.
[چگونه یک دروغ قدیمی است] در حالی که پیش از آن کتاب موسی پیشوا و رحمت بود [و از نزول آن بر پیامبر اسلام خبر داده]، و این قرآن تصدیق کننده [آن] است در حالی که به زبان عربی [فصیح و گویا] ست تا ستمکاران را بیم دهد، و برای نیکوکاران بشارتی باشد.
و [حال آنكه] پيش از آن، كتاب موسى، راهبر و [مايه] رحمتى بود؛ و اين [قرآن] كتابى است به زبان عربى كه تصديقكننده [آن] است، تا كسانى را كه ستم كردهاند هشدار دهد و براى نيكوكاران مژدهاى باشد.
و پيش از آن كتاب موسى راهنما و رحمت بود. و اين، كتابى است تصديقكننده آن، به زبان عربى، تا ستمكاران را بيمى و نيكوكاران را مژدهاى باشد.
و پیش از آن، کتاب موسی که پیشوا و رحمت بود (نشانههای آن را بیان کرده)، و این کتاب هماهنگ با نشانههای تورات است در حالی که به زبان عربی و فصیح و گویاست، تا ظالمان را بیم دهد و برای نیکوکاران بشارتی باشد!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«مِن قَبْلِهِ»: پیش از قرآن. «إِمَاماً وَ رَحْمَةً»: پیشوا و رحمت. حال (کِتَابٌ) است (نگا: هود / ). یعنی وسیله اقتدا در دین و شریعت، و مایه و سبب رحمت برای مردمان بوده است. «هذا کِتَابٌ»: این قرآن دین و شریعت است. (هذا) مبتدا و (کِتَابٌ) خبر است. «مُصَدِّقٌ»: تصدیقکننده تورات و کتابهای آسمانی پیشین. صفت کتاب است (نگا: انعام / ). «لِسَاناً عَرَبِیّاً»: به زبان عربی. (لِسَاناً) حال، و (عَرَبِیِّاً) صفت است (نگا: نحل / شعراء / . واژه (لِسَاناً) میتواند منصوب به نزع خافض باشد. «لِیُنذِرَ ...»: محلاًّ منصوب و مفعولله است. «بُشْری»: تقدیراً منصوب، عطف بر محل (لِیُنذِرَ) است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
تفسير نور، ج 9، ص: 29 وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى لِلْمُحْسِنِينَ «12»
و پيش از قرآن، كتاب موسى امام و رحمت بود و اين كتاب كه به زبان عربى است، تصديق كننده (كتاب هاى آسمانى) است تا به ظالمان هشدار دهد و براى نيكوكاران بشارت باشد.
نكته ها
در آيه ى 9، از قول پيامبر صلى الله عليه و آله خوانديم كه فرمود: پيامبرىِ من، نوظهور و بى سابقه نيست، اين آيه همان مطلب را دنبال مى كند و مى فرمايد: قبل از قرآن، كتاب موسى، امام بود.
البتّه قبل از قرآن، انجيل كتاب حضرت عيسى مطرح بوده و شايد علّت اين كه از تورات نام برده شده، اين است كه بيشتر مخالفان پيامبر در مدينه، يهوديان بودند. علاوه بر آنكه شريعت حضرت عيسى، استمرار شريعت حضرت موسى بوده و انجيل، مكمّل تورات است.
در قرآن، حضرت ابراهيم به عنوان امام مطرح شده، «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» «1» و كتاب حضرت موسى، امام دانسته شده، «كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً» و سيره و روش پيامبر اسلام الگو معرفى شده است، «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» «2» مؤمنان نيز از خداوند پيشوايى اهل تقوا را خواهانند. «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً» «3»
آيه ى 9، پيامبر را «نَذِيرٌ» خواند و اين آيه، قرآن را «نذير» مى خواند. لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ...
همان گونه كه خداوند، پيامبر را بشير ناميده، «رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ» «4» و اين آيه، قرآن را نيز بشير مى نامد. «بُشْرى لِلْمُحْسِنِينَ»
پيام ها
1- فرستادن كتاب آسمانى، از سنّت هاى الهى است. «وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى»
(1). بقره، 124.
(2). احزاب، 21.
(3). فرقان، 74.
(4). نساء، 165.
تفسير نور، ج 9، ص: 30
2- مردم نياز به الگو و راهبر دارند و كتاب هاى آسمانى كه جلوه اى از رحمت الهى مى باشند، امام مردم هستند. «كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً»
3- بر خلاف حكومت سلاطين كه غالباً با سلطه و ضلالت همراه است، امامت دينى، آميخته با هدايت و رحمت است. «إِماماً وَ رَحْمَةً»
4- در تجليل از حاضران، قبلى ها را فراموش نكنيد. وَ مِنْ قَبْلِهِ ... وَ هذا كِتابٌ ...
5- هماهنگى و همسويى ميان كتب آسمانى، دليلى بر حقانيّت آنهاست. وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى ... وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ
6- در برابر تخريب و تهمت، تجليل و تأييد لازم است. هذا إِفْكٌ قَدِيمٌ ... هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ
7- قرآن با تصديق كتب آسمانى پيشين، حق بزرگى بر آنان دارد. «مُصَدِّقٌ»
8- كتاب آسمانى، وسيله ى هشدار ستمگران و بشارت نيكوكاران است. لِيُنْذِرَ ... وَ بُشْرى
9- پذيرش كتاب آسمانى، احسان و انكار آن، ظلم به خويشتن است. ظَلَمُوا ... لِلْمُحْسِنِينَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى لِلْمُحْسِنِينَ «12»
پس در رد آنها فرمايد:
وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى: و پيش از قرآن كتاب موسى است، يعنى تورات، إِماماً وَ رَحْمَةً: در حالتى كه پيشوائى است كه مردمان به آن اقتدا كنند در دين خدا و سبب بخشايش نعمت دنيويه و اخرويه است نسبت به كسى كه به آن مهتدى شوند و بر وفق آن عمل نمايند، پس مشركان به آن مهتدى نشدند و يهود هم به جهت عناد، صفت پيغمبر را تحريف كردند. وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ:
و اين كتابى است تصديق كننده كتاب موسى يا جميع كتب منزله، لِساناً
جلد 12 - صفحه 74
عَرَبِيًّا: در حالتى كه به زبان عربى است، لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا: تا بترساند آنان را كه ستم كردند بر نفسهاى خود به سبب نافرمانى و سركشى، وَ بُشْرى لِلْمُحْسِنِينَ: و مژده دهنده مر نيكوكاران را به روضه رضوان و نجات از نيران.
تنبيه: در آيه شريفه اشاراتى است: 1- كتاب آسمانى پيشواست در اقتدا نمودن مردمان به عمل كردن به اوامر و نواهى و دستورات هاديه آن. 2- آنكه سبب بخشايش سبحانى است به نعمت دنيويه و اخرويه. 3- قرآن مجيد مصدق كتب سماويه قبل مىباشد در اصول عقايد دينيه و ارشاد به اوامر سبحانيه. 4- به لسان عربى كه اشرف و افصح تمام زبانهاست نازل گشته.
5- به دو جهت عمده نازل گشته: يكى ترساندن كسانى كه ظلم نمايند به نفسهاى خود به سبب سركشى و نافرمانى به نكال و عقاب و عذاب الهى شايد توبه نمايند؛ و ديگر بشارت به نيكوكاران به خود و به غير به سبب ايمان و ارشاد به ثواب دائمى و نعيم ابدى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كانَ خَيْراً ما سَبَقُونا إِلَيْهِ وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هذا إِفْكٌ قَدِيمٌ «11» وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى لِلْمُحْسِنِينَ «12» إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ «13» أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «14» وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ «15»
ترجمه
و گفتند آنها كه كافر شدند بآنانكه ايمان آوردند اگر بود بهتر پيشى نميگرفتند بر ما بسوى آن و چون هدايت نشدند بآن پس زود است كه بگويند اين حكايات دروغى است از پيشينيان
و پيش از آن كتاب موسى است كه پيشوا و رحمت بود و اين كتابيست تصديق كننده با آنكه زبانى است عربى تا بيم دهد آنانرا كه ستم كردند و مژده باشد براى نيكوكاران
همانا آنانكه گفتند پروردگار ما خدا است پس ايستادگى كردند پس نيست ترسى بر آنان و نه ايشان اندوهگين ميشوند
آنگروه اهل بهشتند جاودانيان در آن بپاداش آنچه بودند كه ميكردند
و سفارش نموديم انسانرا نسبت به پدر و مادرش به نيكى كردن بارور گرديد او را مادرش بكراهت و دشوارى و نهادش بزحمت و دشوارى و باروريش و از شير گرفتنش سى ماه است تا چون برسد بكمال رشد خود و برسد به چهل سال گويد پروردگارا الهام فرما مرا كه شكر كنم نعمت تو را كه انعام فرمودى بر من و بر پدر و مادرم و اينكه بجا آورم كار نيكى كه بپسندى آنرا و مقرّر فرما صلاح را براى من در اولادم همانا من بازگشتم بسوى تو و همانا من از منقادانم.
تفسير
جماعت يهود يا مشركين مكّه باهل ايمان گفتند يا در باره آنها با خودشان صحبت كردند كه اگر ايمان يا قرآن خوب و مفيد بود مردمان
جلد 4 صفحه 650
فرومايه پست سبقت نميگرفتند بقبول بر ما و گفتهاند مقصود يهود عبد اللّه بن سلام و امثال او بودند كه اسلام آورده بودند و در آيات سابقه ذكر شد و خداوند در ردّ آنها فرموده چون قابل هدايت نبودند اين سخن را گفتند و پس از اين خواهند گفت قرآن بيش از يك افسانه دروغ قديمى نيست با آنكه قبل از قرآن تورية حضرت موسى پيشوا و مقتدا و نور و رحمت براى مردم بود و فعلا اين قرآن اصول معارفش با آن موافق و تصديق كننده است كتب سماوى قبل را و بزبان عربى فصيح نازل شده براى آنكه بيم دهد ستمكاران را از عذاب و مژده دهد نيكوكاران را بثواب و تخصيص تورية بذكر از بين كتب سماوى شايد بملاحظه بودن روى سخن به يهود باشد يا كثرت افرادشان در عربستان با آنكه مشركين مكّه از آن اعراض نمودند و يهود كاملا بآن عمل ننمودند و كسانيكه در مقام علم موحّد و متوكّل بخدا شدند و در وادى عمل استقامت و ثبات قدم بخرج دادند و منحرف از جادّه شرع نشدند گفتهاند در آخرت ترس و بيمى از آتيه و حزن و اندوهى از گذشته ندارند و بنظر حقير در دنيا هم ندارند چون كسيكه ميداند خدا را دارد از كه ترس دارد و از چه غم دارد و كلمه ثمّ براى تراخى رتبه عمل از علم است خدا فرموده آنگروه مصاحب و ملازم و مخلّد و مؤبّد در بهشتند به استحقاق جزاى اعمالشان در چند روز دنيا و در ذيل اين آيه شمهئى در سوره حم سجده گذشت و توصيه و سفارش فرمود خداوند در آيات عديده بفرزندان آدم عليه السّلام كه بپدر و مادر خود احسان و نيكى كنند و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه حسنا قرائت فرموده است يعنى براى آن دو كار خوب انجام دهند و شرح اين قسمت در اوائل سوره بقره و غيره گذشته است و چون حقّ مادر ظاهرا زيادتر و رعايت او لازمتر است خداوند شمهئى از زحمات او را تذكر داده كه مادر بعنف و مشقّت او را از شش ماه تا نه ماه در شكم خود حمل كرده و بعد از آن بزحمت و سختى او را وضع نموده و بعدا شير داده در دو سال كه با مدّت اقلّ حمل سى ماه ميشود و الّا زيادتر تا آنكه چون بحدّ بلوغ و رشد و كمال جسمى برسد و از آن بكمال عقل و ادراك معانى فائز گردد كه چهل سال است از خدا بخواهد كه توفيق شكر نعمت خود را بر او و بر پدر و مادرش باو بدهد و آنكه موفّق فرمايد او را بأعمال صالحه
جلد 4 صفحه 651
كه مرضىّ خدا باشد و بخواهد از خدا كه بر نفع او اولاد صالح باو عنايت فرمايد يا پارهئى از اولاد او را بصلاح و تقوى آراسته فرمايد و از معاصى يا ذكر غير خدا توبه كند و منقاد و مطيع اوامر حق باشد و با خلاص در اين راه قدم بردارد و در چند روايت معتبره اين آيات با ولادت حضرت سيد الشهداء (ع) شش ماهه و مقرّر شدن ائمه عليهم السلام در ذريّه او و محزون شدن حضرت زهرا سلام اللّه عليها در حين حمل و وضع آنحضرت از شنيدن خبر شهادتش تطبيق شده و در بعضى تصريح بنزول در باره آنحضرت شده است و در خصال از امام صادق عليه السّلام بلوغ اشدّ بسى و سه سال و تكميل آن بچهل سال تحديد شده و فرموده از چهل و يك سال شروع بنقص ميشود و از پنجاه ببعد مانند كسى است كه در حال جان كندن باشد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مِن قَبلِهِ كِتابُ مُوسي إِماماً وَ رَحمَةً وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشري لِلمُحسِنِينَ «12»
و از پيش از اينکه قرآن كتاب موسي که توراة باشد پيشوا و رحمت بود و اينکه كتاب که قرآن باشد تصديق ميكند بلسان عربي براي اينكه انذار كند كساني را که ظلم كردند و بشارت دهد احسان كنندگان را.
جلد 16 - صفحه 142
وَ مِن قَبلِهِ كِتابُ مُوسي که پيش از قرآن الواح توراة بر موسي نازل شد در ميقاتگاه.
إِماماً وَ رَحمَةً امام كسي را گويند که ديگران باو اقتدا كنند و اقتدا به كتاب موسي عمل بدستورات او است و رحمت تفضل الهي است بامت موسي که ميفرمايد:
أَخَذَ الأَلواحَ وَ فِي نُسخَتِها هُديً وَ رَحمَةٌ لِلَّذِينَ هُم لِرَبِّهِم يَرهَبُونَ اعراف، آيه 153.
وَ هذا كِتابٌ قرآن مجيد مُصَدِّقٌ که تصديق انبياء سلف را ميكند که اگر قرآن مجيد نبود ما دليلي بر نبوت احدي از آنها نداشتيم زيرا تواتر يهود سه مرتبه منقرض شد و تورات از بين آنها برداشته شد و اختلاف اناجيل هم خود موجب زوال علم است بالاخص كفرياتي که در آنها هست.
لِساناً عَرَبِيًّا که اهل حجاز بفهمند و هر پيغمبري بلسان قوم خود مبعوث شد که ميفرمايد:
وَ ما أَرسَلنا مِن رَسُولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ ابراهيم آيه 4، اينکه قرآن مجيد نزولش براي اينکه بود که:
لِيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا چه ظالم بدين مثل كفر و شرك و ضلالت، و چه ظالم بنفس طغيان و سركشي و فسق و فجور، و چه ظالم بغير، بانبياء و ائمه و مؤمنين، چه ظلم جاني يا عرضي يا مالي، و انذار آنها تخويف از عذابهاي دنيوي و اخروي است.
وَ بُشري لِلمُحسِنِينَ اينکه هم چه احسان بدين ايمان اسلام، و چه احسان بنفس تقوي و عمل صالح، و چه احسان بغير جانا و مالا و عرضا باحترام و تكريم و تواضع و غير اينها سپس محسنين را تفسير ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 12)- سپس به دلیل دیگری برای اثبات حقانیت قرآن و نفی تهمت مشرکان که میگفتند: این یک دروغ قدیمی است پرداخته، میگوید: از نشانههای صدق این کتاب بزرگ این است که: «پیش از آن، کتاب موسی که پیشوا و رحمت
ج4، ص427
بود (نشانههای آن را بیان کرده) و این کتاب هماهنگ با نشانههای تورات است» (وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ).
با این حال چگونه میگوئید این یک دروغ قدیمی است؟! و به دنبال آن میافزاید: این در حالی است که این کتاب آسمانی «به زبان عربی و فصیح و گویاست» که همگان از آن بهرهمند شوند (لِساناً عَرَبِیًّا).
و در پایان آیه هدف نهائی از نزول قرآن را در دو جمله کوتاه به این صورت شرح میدهد: «هدف این بوده که ظالمان را انذار و نیکو کاران را بشارت دهد» (لِیُنْذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ بُشْری لِلْمُحْسِنِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم